کد خبر 1050222
تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۳۹۸ - ۰۰:۰۱

بعضی دست‌های تفرقه‌افکن در هند به افزایش شدید نرخ موالید در بین مسلمانان اشاره کرده و آن را یک «تهدید هویتی» برای هند به‌حساب آورده است.

به گزارش مشرق، «سعدالله زارعی» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:

کشتار مسلمانان در هند یک اتفاق ساده نیست. مسلمانان در هند قدیم نیمی از جمعیت و در هند امروزی دومین جمعیت پس از «هندوها» به حساب می‌آیند. آنان سالیان درازی است که در کنار برادران و خواهران هندوی خود زندگی کرده‌اند و در تاریخ چندصد ساله اخیر، هیچ‌گاه رو در روی هم دیده نشده‌اند. در جریان مبارزات علیه انگلستان که به آزادی هند در سال ۱۳۲۶ش منتهی گردید، مردم مسلمان و رهبران آنان دوشادوش مردم و رهبران هندو بودند. پس از آن هم علی‌رغم جدایی پاکستان و بنگلادش از هندوستان، و اقلیت شدن پیروان پیامبر رحمت، مسلمانان و هندوها در کنار هم قرار داشتند و از حقوق برابر شهروندی برخوردار بودند تا جایی که در طول این سال‌ها، علی‌رغم اقلیت بودن، بارها شخصیت‌های مسلمان به مناصب عالی شامل ریاست‌جمهوری و نخست‌وزیری هند رسیده‌اند. بنابراین درگیری‌هایی که به خصوص در حد فاصل پنجم تا دوازدهم اسفند ماه علیه مسلمانان روی داده و دیدن تصاویری که عده‌ای در حال ضرب و جرح و قتل یک مسلمان بوده‌اند، قلوب مردم آزاده دنیا را آزرده کرده است.

بیشتر بخوانید:

وزیر خارجه پاکستان: نقش رهبر انقلاب در همبستگی با مسلمانان هند ستودنی است


تاریخ اعمال سخت‌گیری علیه مسلمانان و ضرب و جرح آنان در سال‌های اخیر، با به قدرت رسیدن «نارندرا مودی» و حزب «بهاراتیا جناتا» (بی‌جی‌پی) پیوند خورده و به این جنایات ماهیت سیاسی داده است. کما اینکه دفاع مودی و «آمیت شاه» وزیر کشور او از اقدام نیروهای نظامی و افراط‌گرایان هندو علیه مسلمانان بر جنبه سیاسی اتفاقات هفته‌های اخیر حکایت دارد و از این رو طبعاً جدا از واکنش‌های مردمی به واکنش در سطوح رهبران و دولت‌های مسلمان احتیاج می‌باشد و به همین دلیل حضرت امام خامنه‌ای -دامت برکاته- طی پیامی خطاب به دولت هند نوشتند: «قلب مسلمانان جهان از کشتار مسلمانان در هند جریحه‌دار است. دولت هند باید در مقابل هندوهای افراطی و احزاب طرفدار آنها بایستد و با توقف کشتار مسلمانان از انزوای خود در جهان اسلام جلوگیری کند». درخصوص تحولات هند نکاتی وجود دارد:


۱- هند هم ‌اینک حدود ۲۰۰ میلیون نفر جمعیت مسلمان دارد که کمتر از ۱۵درصد جمعیت هند به‌حساب می‌آید و در این میان، ۳/۵ درصد از مسلمانان یعنی حدود هفت میلیون نفر را شیعیان تشکیل می‌دهند. مسلمانان عمدتاً در ایالت‌های اوتارپرادش، بیهار و میرزواروم زندگی می‌کنند. جمعیت هندوها نزدیک به ۸۰ درصد یعنی حدود ۱/۲ میلیارد نفر می‌باشد و بقیه جمعیت به سیک‌ها، مسیحیان، بودایی‌ها و... تعلق دارد. قانون اساسی مصوب ۱۳۳۴، آزادی فعالیت‌های مذاهب را مورد تأکید قرار ‌داده و از اینکه دولت تنها به یکی از مذاهب و اقوام تعلق داشته باشد، برحذر داشته است.

احترام به مذاهب دیگر هم در هند موضوعی جا افتاده است به‌گونه‌ای که در بسیاری از موارد مسجد، کلیسا و بتکده در کنار هم دیده می‌شوند. در جریان استقلال هندوستان از انگلیس و خلع‌ید از «کمپانی هند شرقی» رهبر هندو -مهاتما گاندی-، رهبر طبیعت‌گرا -جواهر لعل نهرو- و رهبران مسلمان -شامل محمدعلی جناح، ابوالکلام آزاد و محمدعلی شوکت علی- در کنار هم حضور داشتند و هندوستان از نتایج آن بهره‌مند شد.


۲- سیاست تضعیف مسلمانان و تحریک دولت به برخورد با آنان از اوایل دهه ۱۳۷۰ شروع شد و اوج آن تخریب مسجد تاریخی بابری در ۱۸ آذر ۱۳۷۱ بود. این مسجد در قرن شانزدهم میلادی، توسط «میرباقی اصفهانی»، سردار دولت بابر در شهر «ایودیا» -از توابع ایالت اوتارپرادش- بنا شده بود و منطقه آن هم اغلب محل سکونت مسلمانان بود. در آن زمان همین حزب بهاراتیا جناتا که آن روز در رأس قدرت نبود، از اقدام افراط‌گرایان حمایت کرد و این در حالی بود که در آن زمان مشهور شد که صهیونیست‌ها با هدف معادل‌سازی اقدام علیه مسجد مقدس‌الخلیل و هتک مسجدالاقصی توسط آریل شارون که به انتفاضه دوم منجر شد، عوامل خود را وادار به تخریب مسجد تاریخی و الهام‌بخش مسلمانان در «ایودیا» کرده‌اند. چه این مطلب درست باشد و چه نباشد، اما یک نکته‌ قطعی وجود دارد؛ رژیم صهیونیستی بعد از مذاکرات اسلو و مادرید در سال‌های ۱۳۷۰ و ۱۳۷۲، توسعه روابط با دولت هند را با جدیت دنبال کرد و این سبب بروز رویدادهای تلخی در هند -شامل سربرآوردن گروه‌های تروریستی و انفجار مراکز مذهبی و تفریحی هند- شده است. از سوی دیگر با توجه به حمایت رژیم صهیونیستی از دولت مودی در هنگام بروز رخدادهایی از قبیل آنچه در نیمه اول اسفند ماه جاری در دهلی‌نو و بعضی دیگر از شهرهای این کشور علیه مسلمانان روی داد، می‌توان گفت رابطه‌ای جدی بین این حوادث و سیاست‌های منطقه‌ای رژیم اسرائیل وجود دارد.


۳- اقدامات اخیر نیروهای پلیس هند و هندوهای افراطی و پشتیبانی حزب حاکم از اقدامات آنان علیه مسلمانان، اگرچه سابقه طولانی ندارد، رویدادی تازه هم به حساب نمی‌آید. پیش از این دولت هند ذیل عنوان «ثبت‌نام شهروندان» در ایالت آسام، حکم به سلب تابعیت نزدیک به دو میلیون نفر تحت عنوان «مهاجران غیرقانونی» داد که عمده آنها مسلمانانی بودند که از دیرباز در این ایالت زندگی می‌کردند. دولت هند در اقدامی دیگر در مرداد ماه امسال خودمختاری ایالت جامو و کشمیر با جمعیت اکثراً مسلمان را باطل کرد و آن را به چند منطقه تقسیم نمود و در واقع سرزمین مسلمانان را تجزیه کرد و قدرت ایالت کشمیر برای تصویب قوانین اسلامی در محدوده خود و نیز در زمینه ارتباطات خارجی این ایالات را از میان برد. این در حالی است که بقیه ایالت‌های هند از این حقوق برخوردار هستند. در اقدامی دیگر دیوان‌عالی هند در آبان ماه گذشته در حکمی به هندوها اجازه داد که در محل مسجد بابری یک معبد بنا کنند. این اقدام نه تنها تجاوز به حقوق مذهبی مسلمانان محسوب می‌شود، بلکه یک تهدید علیه مال و جان آنان نیز به‌حساب می‌آید. دولت هند همچنین در شمال شرقی ایالت اسام اقدام به ساخت مراکز بزرگ بازداشت کرده و دسته‌های بزرگی از مسلمانان را در آنها نگهداری می‌کند و این علاوه‌بر آنکه سبب کاهش امنیت مسلمانان شده، تحقیر آنان در مقایسه با سایر اقوام و مذاهب هندی را در پی داشته است.


در واقع مصوبه آذر ماه مجلس اعیان پارلمان هند مبنی بر «اعطای حقوق شهروندی به مهاجران غیرمسلمان»، اقدام جدیدی است که در جهت اقدامات گذشته و برای تحقیر و به حاشیه راندن مسلمانان صورت گرفته است. این مصوبه قانون تابعیت مصوبه ۱۳۳۴ هند که ناظر به مساوات میان اقوام بود را تغییر داده است. واکنش خشونت‌آمیز حزب حاکم بر هند به دو ماه تظاهرات مسالمت‌آمیز مسلمانان، تأکید دوباره‌ای بر سیاست جدی دولت هند علیه بزرگ‌ترین اقلیت قومی خود است. سکوت دولت دهلی‌نو در قبال به آتش کشیده شدن و غارت مساجد مسلمانان نشان می‌دهد آنچه در هند جریان دارد با آنچه طی دو سال گذشته در روهینگیای میانمار روی داده است، همخوانی دارد و از منطق مشترکی پیروی می‌کند.


۴- بعضی دست‌های تفرقه‌افکن در هند به افزایش شدید نرخ موالید در بین مسلمانان اشاره کرده و آن را یک «تهدید هویتی» برای هند به‌حساب آورده و در واقع دولت و هندوها را به اتخاذ سیاست‌های تند علیه مسلمانان ترغیب کرده‌اند. جدای از اینکه با فرض افزایش نرخ باروری در میان مسلمانان نسبت به هندوها، اقدام به قتل‌عام آنان توجیه‌پذیر نیست، اصل این داعیه نیز باطل می‌باشد. هم‌اکنون جمعیت هندو ۸۰ درصد از ۱/۵ میلیارد جمعیت هند را شامل می‌شود و مسلمانان کمتر از ۱۵ درصد جمعیت دارند.


 برخلاف آنچه ادعا شده است، براساس ارقام رسمی، از سال ۱۹۸۱م تاکنون روند رشد جمعیتی مسلمانان کاهش چشمگیری پیدا کرده است به این معنا که از ۳۰ درصد افزایش نسبت به زاد و ولد هندوها در سال ۱۹۸۰، در سال ۲۰۱۶ این عدد به ۱۴/۲ درصد کاهش یافته است و این در حالی است که روند رشد جمعیت غیرمسلمان در هند، چشمگیر بوده است. علاوه‌بر آن در سال‌های اخیر میانگین سنی مسلمانان به هندوها و غیر آنان بسیار نزدیک شده است. میانگین سنی مسلمانان در سال‌های اخیر ۲۲ سال و برای هندوها ۲۶ سال بوده است. بنابراین کاملاً واضح است که افسانه‌سرایی مخالفان مسلمان برای خطرناک‌ معرفی کردن نرخ رشد مسلمانان، هیچ وجه حقیقت ندارد. آنان به‌خصوص تبلیغ کرده‌اند که تا ۳۰ سال دیگر، مسلمانان ۵۰ درصد جمعیت هند را به خود اختصاص خواهند داد. این در حالی است که هم‌اینک هندوها حدود ۵/۵ برابر مسلمانان جمعیت دارند و فاصله نرخ رشد آنان تنها ۱/۲ درصد می‌باشد. بر این اساس آنچه برخی پیشوایان مذهبی هندو -سادوها- مطرح کرده و پارلمان هند را به سمت قوانین سخت‌گیرانه علیه رشد جمعیت مسلمانان ترغیب کرده‌اند، سناریوی اسلام‌هراسانه به قصد زمینه‌سازی برای آزار و تحقیر بیشتر مسلمانان به حساب می‌آید.

برچسب‌ها