به گزارش مشرق، «محمد رستمپور» در کانال شخصی خود در تلگرام یادداشتی درخصوص تحلیلی آتلانتیک از ضعفهای ساختاری و سیاسی آمریکا نوشته است.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
شیوع کرونا در آمریکا روزهای نخست خود را تجربه میکند؛ در جهان و در آمریکا. اما شدت ضربه اقتصادی و اثر درمانی کرونا در آمریکا آن چنان زیاد است که تنها با حوادث تاریخی قابل مقایسه است.
اپیدمیها، راهی برای آشکار شدن حقایقی است که زیر پوست جوامع جریان دارد. در مورد کرونا نیز چنین است، البته با سرعتی وحشتناک. کرونا در مورد آمریکا اثبات کرد آمریکاییها نه تنها به سیستم بهداشت و درمان و سیستم اداری، بلکه حتی به سیستم سیاسی ایالات متحده هم اعتماد ندارند. البته در همین مورد هم جامعه آمریکا از جامعه چین که براساس منطق پنهانکاری داخلی حزب کمونیست این کشور، شیوع کرونا و ابعاد آن را مخفی کرد؛ تاکنون بهتر عمل کرده، اما نباید در این باره غلو کرد.
کره جنوبی که هم زمان با آمریکا از شیوع کرونا باخبر شد، روزانه قادر است صد هزار آزمایش کرونا را انجام دهد. ایالات متحده با جمعیتی 6 برابر کره جنوبی تا روز جمعه هفته پیش تنها ده هزار آزمایش انجام داده است. ویتنام که کشوری فقیر است، تاکنون آزمایشاتی بیشتر از آمریکا انجام داده است.
«آنتونی فاوسی» برجستهترین پزشک متخصص بیماریهای عفونی میگوید فرایند آزمایش در آمریکا شکست خورده است. بیایید منطقی باشیم. هیچکس از مقامات چین کمونیست، مقامات آمریکا را از آزمایش کرونا بازنداشته است. پس مشکل چیست؟ مشکل هر چه باشد، یک موضوع را نمیتوان انکار کرد: «رئیسجمهور ترامپ نمیخواست کرونا بیش از اندازه مورد بحث و گفتگو قرار گیرد، نمیخواست دانش مربوط به این بیماری گسترش یابد و از همه مهمتر، علاقهای نداشت آمار مبتلایان و فوتیهای کرونا بالا تصور شود».
ترامپ همچون مقامات ووهان نگران اعداد است. برخی نشانهها حاکی از این است که «الکس ازر» مدیر اجرایی صنایع داروسازی خصوصی که اکنون مسؤولیت وزارت بهداشت و خدمات انسانی ایالات متحده را بر عهده دارد، در گزارش مسائلی که ترامپ بدان علاقه ندارد؛ چندان صریح نیست. همان طور که پولتیکو نوشته است وزارت بهداشت علاقهای ندارد آزمایشات کرونا گسترده شود. چون هر مقدار آزمایشات بیشتر شود، طبیعی است که تعداد مبتلایان آشکارتر میشود و اعداد زیادتر میشوند و ترامپ علاقهای ندارد اعداد بالاتر رود، چون انتخابات ریاست جمهوری نزدیک است!
به عبارت دیگر، بدون آن خشونت و ترسی که ما از سیستم سیاسی چین سراغ داریم، نتایج مشابهی در آمریکا به وجود آمده. این فاجعه است و یعنی اینکه سیستم سیاسی آمریکا بسیار وحشتناکتر از آن چیزی است که تصور میشود. فقط به این خاطر که میترسیم چشمانداز سیاسی رئیسجمهور آمریکا آسیب ببیند! حالا به کشورهای دیگری مثل سنگاپور، کره جنوبی و آلمان نگاه کنید و عملکرد آنان را با عملکرد آمریکا مقایسه کنید. ایالات متحده که خود را بهترین و کارآمدترین و فناورترین کشور دنیا میداند، اکنون خود را «پادشاه لخت» میبیند. مشکل این نیست که ما از نظر فنی عقب هستیم. مسأله این است که بوروکراسی خسته و منفعل نمیتواند بر چالشهای قرن 21 فائق آید.
جنگ سایبری، تهدید اطلاعاتی، جنگ سایبری، سیستم مراقبتهای بهداشتی و مدارس دولتی که دانشآموزانی خلاق و باانگیزه پرورش دهد، به بورکرواتهای مدیر و ماهر نیاز دارد.
موضوع تنها به دونالد ترامپ بازنمیگردد که بگوییم آمریکای امروز، نتیجه سیاست و مدیریت اوست. او هر کسی که حقیقت را میگوید، اخراج میکند. وضع امروز نتیجه سالها اختلال عملکردی است که ما آمریکاییها در ساختن یک جامعه داشتهایم، از سیستم بهداشت و درمان گرفته تا خدمات عمومی.
ما به عنوان ملّت آمریکا، در برنامهریزیهای بلندمدت خوب نیستیم. هر رئیسجمهور یا مقام سیاسی که از راه میرسد، بدون توجه به تخصص، همه چیز را مجدد تنظیم میکند و همه روابط را از نو شروع میکند. نتیجه فاجعهبار است: قطبی شدن جامعه، سرگرمی شدن سیاست، زوال ایمان به نهادهای دموکراتیک، چشم بستن بر فساد سیستمایتک، پولشویی، نابرابری و تبدیل شدن رسانههای اجتماعی و نهادهای خبری به بنگاههای سودآور اطلاعاتی. سؤال مهم اما این است که کرونا به اندازه کافی ملّت آمریکا را به اندازه کافی بیدار خواهد کرد تا راه خود را تغییر دهند؟