کد خبر 1057027
تاریخ انتشار: ۱۳ فروردین ۱۳۹۹ - ۰۵:۰۷

اولین و مهم‌ترین دلیلی که باید به صحیفه سجادیه توجه کنیم، آن را بخوانیم، تدبر و ترویج کنیم و در تحقق آن بکوشیم، این است که صحیفه سجادیه «جامعه‌ساز» است.

به گزارش مشرق، زندگی امام سجاد (علیه‌السّلام) یکی از مهم‌ترین نقطه‌های عطف در تاریخ اسلام است. دورانی که به‌واقع یک پیچ تاریخی بزرگی به‌شمار می‌رفت. شناخت این دوران و آثار این امام عزیز یکی از مهم‌ترین وظایف شیعیان است. یکی از آثار امام سجاد (علیه‌السّلام) در این دوران، صحیفه مبارکه سجادیه است. تمام علما و بزرگان اسلامی به‌ویژه حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به انس با این کتاب مهم توصیه اکید کرده‌اند.
به همین مناسبت بخش فقه و معارف پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در یادداشتی تحلیلی، چرایی ضرورت انس با صحیفه سجادیه و تدبر در آن را تبیین می‌کند.

آشنایی اجمالی با صحیفه سجادیه

صحیفه سجادیه، یکی از آثار مکتوب ائمه (علیهم‌السّلام) است که در میان علما و بزرگان به «اخت القرآن»، «انجیل اهل‌بیت (علیهم‌السلام)» و «زبور آل‌محمد (صلّی‌الله‌علیه‌وآله)» مشهور است. صحیفه سجادیه را می‌توان اولین کتاب از قرن اول و دوم هجری به‌شمار آورد. مجموع دعاهای صحیفه سجادیه، ۷۵ دعا بوده که ۵۴ دعای آن به دست ما رسیده است؛ البته برخی علما و محققان، دیگر دعاهای معتبر امام سجاد (علیه‌السّلام) را در قالب مستدرکات جمع‌آوری کرده‌اند. یکی از آنها صحیفه ثانیه سجادیه است که شیخ حر عاملی آن را جمع‌آوری کرده است. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در برخی بیانات، از این صحیفه نیز استفاده کرده‌اند.(۱)

بعد از شیخ حرّ عاملی، علمای دیگری مانند مرحوم افندی، محدث نوری، محسن امین و...، دعاهای بیشتری را از امام سجاد (علیه‌السّلام) جمع کرده و نام صحیفه ثالثه، رابعه، خامسه و... بر آنها گذاشته‌اند. بر اساس قواعد فقه الحدیثی، صحیفه سجادیه یکی از معتبرترین کتابهای شیعی است. علامه محمد تقی مجلسی نیز بیش از ۶۰۰ طریق عالی نقل حدیث برای آن ذکر کرده است. همچنین علمای بزرگ به تواتر متن آن اعتراف کرده‌اند.

توان جامعه‌سازی اخلاقی و معنوی

برای اینکه جایگاه صحیفه سجادیه را در تمدن‌سازی اسلامی درک کنیم باید به فضای فکری و فرهنگی عصر امام سجاد (علیه‌السّلام) توجه کنیم. دوران زندگانی و امامت امام سجاد (علیه‌السّلام) یکی از دورانهای حساس تاریخ اسلام است.

جامعه اسلامی در دوران امام حسین (علیه‌السّلام) چنان دچار انحطاط اخلاقی و معنوی شده بود که منجر به حادثه فجیع و غمبار عاشورا و شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) شد. بعد از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) نیز هرچند قیامهایی  علیه حکومت جور شکل گرفت؛ اما علاوه بر اینکه حکومتها فضا را دچار اختناق کرده بودند، جامعه و خود مردم نیز همچنان دچار انحطاط و فساد بودند. روایت معروف امام صادق (علیه‌السّلام) که فرمود: «ارتَدَّ النَّاسُ بَعدَ الحُسَین إِلَّا ثَلَاثَة»(۲) (مردم بعد از امام حسین (علیه‌السّلام) از دین برگشتند؛ مگر سه نفر) بیانگر عمق فاجعه آن دوران است. همچنین روایتی که از امام سجاد (علیه‌السّلام) نقل شده که «مَا بِمَکةَ وَ لَا بِالمَدِینَةِ عِشرُونَ رَجُلًا یُحِبُّنَا»(۳) (در سراسر مکه و مدینه حتی بیست نفر پیدا نیست که دوستدار ما اهل‌بیت (علیه‌السّلام) باشد.)، نشان‌دهنده فساد عجیب مردم است.

بیشتر بخوانید:

اهل دعا بن‌بست نخواهند داشت

امام سجاد (علیه‌السّلام) بعد از حماسه‌آفرینی و خطبه‌های آتشین دوران اسارت، اکنون در مدینه به‌سر می‌برند. ایشان واقعه کربلا را تحلیل کردند و به این نتیجه رسیدند که «بخش مهمّی از مشکلات اساسی دنیای اسلام که به فاجعه کربلا انجامید، ناشی از انحطاط و فساد اخلاق مردم بود... اگر مردم پست و دارای رذائل اخلاقی نبودند، حکومتها (هرچند فاسد، ظالم و حتی بی‌دین) نمی‌توانستند چنین فاجعه بزرگی را رقم بزنند... یک ملت، وقتی منشأ همه مفاسد خواهد شد که اخلاق او خراب شود. این را امام سجاد (علیه‌السّلام)، در چهره جامعه اسلامی تفحّص کرد، و کمر بست به این‌که این چهره را از این زشتی پاک کند و اخلاق را نیکو گرداند.»(۴)

بنابراین «باید دینِ مردم درست می‌شد، باید اخلاق مردم درست می‌شد، باید مردم از این غرقاب فساد بیرون می‌آمدند، باید دوباره جهت‌گیری معنوی، که لبُّ لبُاب دین و روح اصلیِ دین همان جهت‌گیری معنوی است، در جامعه اِحیا می‌شد... اما اختناق در آن دوران و نامناسب بودنِ وضع، اجازه نمی‌داد که امام سجاد (علیه‌السّلام) بخواهند با آن مردم بی‌پرده و صریح و روشن حرف بزنند؛ نه فقط دستگاه‌ها نمی‌گذاشتند، مردم هم نمی‌خواستند. اصلاً آن جامعه یک جامعه نالایق و تباه شده و ضایع شده‌ای بود که باید بازسازی می‌شد.»(۵)

لذا امام سجاد (علیه‌السّلام) شروع به اصلاح جامعه کرد و بهترین روش و ابزاری که می‌توانست برای این هدف به کار ببندد «دعا» بود. ایشان دعا را شالوده‌ی این درمان قرار داد و توانست فضایی معنوی در جامعه‌ی اسلامی به وجود بیاورد. صحیفه سجادیه حاصل این تلاش مهم است که امام سجاد (علیه‌السّلام) توانست به وسیله آن به هدف خود برسد و اخلاق جامعه را تغییر داده و مسیر جامعه را به اسلام بازگرداند. به همین دلیل در ادامه همان روایت معروف می‌خوانیم «ثُمَّ إِنَّ النَّاسَ لَحِقُوا وَ کثُرُوا»(۶) یعنی مردم بعدها به اسلام برگشتند و آثار آن را در دوران امام باقر (علیه‌السّلام) و امام صادق (علیه‌السّلام) می‌بینیم.

امام خمینی (ره) معتقد است: «حضرت زین العابدین (علیه‌السّلام) کمتر از حضرت صادق (علیه‌السّلام) ترویج دین نکرده است و عصر آن حضرت (علیه‌السّلام) گرچه طوری بوده که ممکن نبود حضرتش کسی را دعوت به دین کند و حتی از حضرتش یک نفر مسأله سؤال نمی‌کرد، اما در همان حال که در خانه خود نشسته، نیمه‌شبها با خدا مناجات می‌کرده و این مناجات که به دست مردم می‌رسید، مورد انتفاع قرار می‌گرفت.»(۷)

اکنون که در گام دوم انقلاب اسلامی قرار داریم، این نسخه امام سجاد (علیه‌السّلام) از هر زمان دیگری برای ما ضروری است. زیرا یکی از اصلی‌ترین سرفصلهای تمدن نوین اسلامی «اخلاق و معنویت» است. رهبر معظم انقلاب در گام دوم انقلاب، فرمودند «امروز در جامعه ما، یکی از تلاشهای اساسی، باید تغییر اخلاق باشد.»(۸)  و «خیلی از مشکلات ما ناشی از دور شدن از فضایل اخلاقی است. هرچه از فضایل اخلاقی فاصله بگیریم، مشکلات و گره‌های زندگی پیچیده‌تر و بیشتر خواهد شد.»(۹)  و اگر امروزه از افول تمدن غربی سخن می‌گوییم، نشانه اصلی آن، افول اخلاق در جوامع غربی است. زیرا نبود اخلاق، جوامع را به سقوط می‌کشاند.(۱۰)

بنابراین، اولین و مهم‌ترین دلیلی که باید به صحیفه سجادیه توجه کنیم، آن را بخوانیم، تدبر کنیم، ترویج کنیم و در تحقق آن بکوشیم، این است که صحیفه سجادیه «جامعه‌ساز» است و اخلاق و معنویت جامعه را که اصلی‌ترین رکن تمدن اسلامی است، تقویت کرده و از انحراف و انحطاط جلوگیری می‌کند.

نقش معرفت‌افزایی صحیفه سجادیه

دلیل دیگر بر اهمیت صحیفه سجادیه این است که صحیفه سجادیه یک «کتاب معجزنشانی است.»(۱۱) و «خلاصه و عصاره‌ای از تفکرات اهل بیت (علیهم‌السّلام) در این کتاب گنجانده شده است.»(۱۲) این کتاب هرچند در قالب دعا بیان شده است؛ اما «بحر موّاج معارف اسلامی است.»(۱۳)

صحیفه سجادیه در حقیقت حجم بسیار زیادی از موضوعات را در بر دارد و می‌توان پاسخ بسیاری از مسائل زندگی را از این کتاب استخراج کرد. «دعاهای صحیفه‌ی سجادیه... و تمام این دعاهایی که از ائمه: به ما رسیده است، پر است از معارف اسلامی درباره‌ی توحید، درباره‌ی نبوت، درباره‌ی حقوق، درباره‌ی وضع جامعه، درباره‌ی اخلاق، درباره‌ی حکومت و درباره‌ی همه‌ی مسائلی که انسان احتیاج دارد از اسلام بداند.»(۱۴) لذا «یکی از زمینه‌های تدبر، همین دعاها است.»(۱۵)

«اگر کسی خطبه امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، در توحید را که خطبه‌ی اول نهج‌البلاغه است، جلو خودش بگذارد، یا دعای اول صحیفه‌ی سجادیه را که در تحمید است - حمد الهی است - جلو خودش بگذارد، می‌بیند این دو مثل همند و فرقی با هم ندارند... تمام این دعاهایی که از ائمه علیهم‌السّلام به ما رسیده است، پر است از معارف اسلامی درباره‌ی توحید، درباره‌ی نبوت، درباره‌ی حقوق، درباره‌ی وضع جامعه، درباره‌ی اخلاق، درباره‌ی حکومت و درباره‌ی همه‌ی مسائلی که انسان احتیاج دارد از اسلام بداند.»(۱۶)

از طرفی، ریزشها یکی از آسیبهای هر انقلابی است که به ویژه جوانان مؤمن و انقلابی را تهدید می‌کند. اصلی‌ترین ریشه‌ی این ریزشها، عمیق نبودن معارف اسلامی در دل و ذهن انسان است. انس با صحیفه سجادیه و تدبر در آن از این منظر نیز بسیار ضروری است. زیرا «صحیفه‌ی سجادیه پر از معارف دینی است. با این کار بنیه‌ی دینی و انقلابی خودتان را هم محکم می‌کنید. جوان ما اگر بنیه‌ی دینی‌اش مستحکم باشد، خیلی از این کسانی که... مشغول تلاشند برای منحرف کردن ذهنها به سمتهای گوناگون، وقتی دیدند جوان ما محکم است، می‌کشند کنار.»(۱۷) لذا رهبر معظم انقلاب بارها فرموده‌اند «خواهش می‌کنم عزیزان من، بخصوص جوانان، با صحیفه سجّادیه اُنس بگیرند؛ زیرا همه چیز در این کتابِ ظاهراً دعا و باطناً همه چیز، وجود دارد.»(۱۸) «اینها فقط دعا نیست؛ درس است.»(۱۹)
 
تجلی قرآن در صحیفه سجادیه

یکی از مهم‌ترین دلائلی که ضرورت دارد انسان با صحیفه سجادیه انس بگیرد و مانند قرآن در آن تدبر کند و در تحقق آن بکوشد، این است که صحیفه سجادیه، همان قرآن است. صحیفه سجادیه همان گزاره‌های خبری قرآن است که آن را در قالب جملات و گزاره‌های انشائی به ما تعلیم می‌دهد. اگر کسی با صحیفه سجادیه انس بگیرد، به وضوح در می‌یابد که تک تک جملات آن برگرفته از قرآن کریم است. به همین دلیل می‌توان گفت صحیفه سجادیه همان قرآن کریم است.

امام خمینی (ره) می‌فرمایند: «صحیفه کامله سجادیه، نمونه کامل قرآن صاعد است... کتاب شریفی است که سبک بیان معارف الهیه اصحاب معرفت را چون سبک قرآن کریم بدون تکلف الفاظ در شیوه دعا و مناجات برای تشنگان معارف الهیه بیان می‌کند. این کتاب مقدس چون قرآن کریم سفره الهی است که در آن، همه گونه نعمت موجود است و هر کس به مقدار اشتهای معنوی خود از آن استفاده می‌کند. این کتاب همچون قرآن الهی ادقِّ معارف غیبی که از تجلیات الهی در ملک و ملکوت و جبروت و لاهوت و ما فوق آن حاصل می‌شود در ذهن من و تو نیاید و دست طلبکاران از حقایق آن کوتاه است، به شیوه خاص خود قطراتی که از دریای بیکران عرفان خود می‌چشاند و آنان را محو و نابود می‌کند.»(۲۰)

قرآن صاعد یعنی «قرآن کتاب نازل است که از آنجا نزول کرده است و ادعیه ائمه کتاب صاعد است؛ همان قرآن است رو به بالا می‌رود، جواب اوست تقریباً.»(۲۱) یعنی «همان حرف زدن با خدا است. یک‌وقت شما قرآن می‌خوانید، خدا دارد با شما حرف می‌زند، یک‌وقت دعا می‌کنید، شما دارید با خدا حرف می‌زنید. وقتی قرآن می‌خوانید این قرآنِ نازل است یعنی خدای متعال دارد با شما صحبت می‌کند و حرف می‌زند، حقایق را برای شما روشن می‌کند؛ از بالا نازل می‌شود؛ و وقتی شما دعا می‌خوانید، شما دارید با خدا حرف می‌زنید؛ این صدای شما است که صعود پیدا می‌کند.»(۲۲)

از طرفی دیگر امام سجاد (علیه‌السّلام) با صحیفه سجادیه، رابطه و انس جامعه با قرآن را زنده کرد. زیرا ماهیت دعا، به گونه‌ای است که جذاب است و اگر معارف آن را با قرآن بیان کنیم، در حقیقت با قالب دعا و الفاظ دعا، دارد قرآن را ترویج می‌کند و جامعه را با قرآن انس می‌دهد. «صحیفه سجادیه، هم با تفسیر قرآن‌، قرآن را به ما نزدیک می‌کند و در دسترس ما قرار می‌دهد و هم با دعا ما را به دامن قرآن می‌کشاند که آنچه را که خدا گفت ما عمل بکنیم. در بسیاری از آیات که اوصاف خداوند را به صورت جمله خبریه برای ما بیان می‌کند، همانها را به صورت جمله انشائیه در صحیفه بیان می‌کند.»(۲۳)

صحیفه سجادیه، به ما نشان می‌دهد که امام سجاد (علیه‌السّلام) چقدر با قرآن مأنوس بوده‌اند و ذهن و قلب خود را آن‌چنان تبدیل به ذهن قرآنی کرده‌اند، به گونه ای که از زبان ایشان هیچ چیزی غیر از قرآن صادر نمی‌شود. با این نگاه، صحیفه سجادیه، اعجاز قرآن را به ما نشان می‌دهد. صحیفه سجادیه، معنای حدیث «ثقلین» را به زیبایی به ما نشان می‌دهد. در صحیفه سجادیه قرین بودن قرآن و عترت را به وضوح می‌بینیم. از طرفی اکنون که به برکت انقلاب، جامعه اسلامی، به ویژه جوانان با قرآن انس گرفته‌اند و توجه به قرآن در رأس برنامه‌های مدیران و مسئولان و مردم قرار دارد، می‌بایست به همان اندازه به صحیفه سجادیه توجه شود و در ترویج آن بکوشیم. شاید به جرأت بتوان گفت فعالیت قرآنی و انس با قرآن بدون انس با صحیفه سجادیه، کامل نیست.

امتیازات صحیفه سجادیه نسبت به روایات

صحیفه سجادیه چند ویژگی مهمی دارد که آن را از دیگر منابع دینی متمایز می‌کند. در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

 الف. نقل به لفظ

مهم‌ترین ویژگی صحیفه سجادیه این است که دعاهای آن عین الفاظ امام معصوم (علیه‌السّلام) است. امتیازی که در بسیاری از روایات ما وجود ندارد. زیرا اکثر روایاتی که از ائمه به ما رسیده است، معنا و مفهوم از امام معصوم (علیه‌السّلام) است اما الفاظ آن از راوی است و خود ائمه این شیوه نقل را اجازه داده‌اند تا روایات گسترش پیدا کند اما صحیفه سجادیه املاء امام سجاد (علیه‌السّلام) به امام باقر (علیه‌السّلام) و جناب زید بوده است. یعنی حضرت دعاها را بیان می‌فرمودند و آن بزرگواران آنها را با همان الفاظ امام سجاد (علیه‌السّلام) می‌نگاشتند. در این مجلس امام صادق (علیه‌السّلام) نیز حضور داشتند.

به همین دلیل صحیفه به کتابی می‌گویند که ترتیب و تقدیم و تأخیر آن توسط خود امام تعیین شده است. یعنی توسط خود امام جمع‌آوری شده است. لذا کتاب‌های مستدرک هرچند دعاهای امام سجاد هستند؛ اما صحیفه سجادیه نیستند. البته به این معنا نیست که آن دعاها اعتبار ندارند؛ بلکه به این معنی است که بهتر است به آنها ادعیه سجادیه بگوییم نه صحیفه سجادیه. همچنین باید دقت کنیم که از دست رفتن برخی دعاها دلیل بر تحریف اصل کتاب نیست. از طرفی، صحیفه سجادیه بر دیگر برخی ادعیه دیگر نیز برتری دارد، زیرا برخی از ادعیه ائمه (علیه‌السّلام) نقل به معناست نه نقل به لفظ. این ویژگی، اعتماد به معارف ادعیه و صحیفه سجادیه را بیشتر می‌کند و معارف آن یقینی‌تر و معتبرتر هستند.
 
 ب. معارف برتر

ویژگی مهم دیگر صحیفه سجادیه این است که «در منابع معرفتی ما چیزهایی وجود دارد که جز در صحیفه‌ی سجادیه یا در دعاهای مأثور از ائمه (علیهم‌السّلام) انسان اصلاً نمی‌تواند اینها را پیدا کند... بعضی از مفاهیم جز با زبان دعا و تضرع و گفتگو و نجوای با پروردگار عالم اصلاً قابل بیان نیست. لذا ما در روایات و حتّی در نهج‌البلاغه از این گونه معارف کمتر می‌بینیم؛ اما در صحیفه‌ی سجادیه و در دعای کمیل و در مناجات شعبانیه و در دعای عرفه‌ی امام حسین و در دعای عرفه‌ی حضرت سجاد و در دعای ابوحمزه‌ی ثمالی از این‌گونه معارف، فراوان می‌بینیم.»(۲۴)

«حقایق و معارفی که در ادعیه‌ی رسیده‌ی از معصومین (علیهم‌السّلام) وجود دارد، یک دهم آن در همه‌ی روایات و خطبِ رسیده‌ی از معصومین (علیهم‌السّلام) وجود ندارد؛ جز آن روایات توحیدی و خطب توحیدی. این دعاها خیلی اهمیت دارد.»(۲۵)
 
 ج. نبود انگیزه جعل

انگیزه جعل در روایات نسبتاً زیاد است و ما در کتابهای روایی خود به این روایات بر می‌خوریم. اسرائیلیات نمونه‌هایی از این نوع روایات است. اما انگیزه جعل در ادعیه مأثوره و منتسب به ائمه (علیهم‌السّلام)  بسیار پایین است و به عبارتی می‌توان گفت ادعیه جعلی که به امام نسبت داده شده باشد، وجود ندارد.

این مطلب به این معنا نیست که ادعیه جعلی نداریم. بلکه به این معناست که اگر کسی دعایی جعل کند، انگیزه‌ای برای نسبت دادنش به امام معصوم (علیهم‌السّلام) ندارد و آن را به خودش منتسب می‌کند نه به امام معصوم. لذا شناخت معتبر و غیر معتبر آن برای همگان واضح است. برخلاف روایات که شناخت معتبر از غیر معتبر برای همگان واضح نیست و در تخصص همگان نیست؛ لذا دانشمندان اسلامی، علومی را برای شناخت روایات معتبر از غیر معتبر تأسیس کرده‌اند. اما آموختن این علوم سالها زمان می‌برد و در عهده همگان نیست. بنابراین ادعیه مأثوره به ویژه صحیفه سجادیه از اعتبار بالایی برخوردار است که می‌توان آنها را ملاک رفتارهای خود قرار داد.
 
 د. ماهیت متفاوت معارف

ویژگی دیگر صحیفه سجادیه این است که معارف آن با معارف بسیاری از روایات متفاوت است. زیرا دعاها در حالت رابطه انسان با خدا (که بهترین حالات انسان است) صادر شده است. آن هم از زبان امام معصوم (علیه‌السّلام) و با همان الفاظی که ایشان بیان فرموده‌اند. لذا معارفی را که ائمه (علیهم‌السّلام) در این حالت (حالت خضوع و خشوع و رابطه عرفانی با خدا) بیان فرموده‌اند، قطعاً تفاوت بسیاری با معارفی دارد که در حالت رابطه با مردم بیان فرموده‌اند.

دلیل این تفاوت این است که هر چند ائمه در همه حالات حضور عندالله دارند و همه حالات آنها الهی است و تمام سخنان ایشان نور و دارای معارف عالیه است؛ اما به طور طبیعی سخنان ایشان در قالب «دعا» که در حالت گفتگوی خود با خدا هستند، بسیار متفاوت‌تر است با سخنان و معارفی که در قالب «روایت» و در گفتگوی با مردم دارند. زیرا ائمه معارف را به اندازه فهم و درک مردم بیان می‌فرمودند و هر معارفی را به هر کسی منتقل نمی‌کردند. چه بسا بسیاری از حرفها را مردم و حتی اصحاب خاص درک نکنند یا نتوان بسیاری از سخنان و معارف را بیان کرد؛ اما همانها را می‌توان در گفتگوی با خدا بیان کرد.

برچسب‌ها