کد خبر 1058015
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۳۹۹ - ۱۲:۱۵

انگیزه‌ای که او را می‌کشانده به جنگ، انگیزه‌ای که او را نگه می‌دارد، انگیزه‌ای که کاری می‌کند که این بچه‌ها و جوان‌های دوروبَرش عاشقانه این فرمانده گردان را دوست بدارند؛ عاشقانه دوست بدارند.

به گزارش مشرق، واقعاً اگر ممکن بود برای من، پا می‌شدم می‌رفتم همدان، دیدن این مرد»؛ کسانی که این سخنان را ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ از رهبر معظم انقلاب شنیدند، مطمئن بودند که در این مرد چیزی بوده که رهبر انقلاب اینگونه درباره‌اش سخن می‌گویند؛ چه اینکه اگر سخنان رهبری را شنیده باشید، می‌دانید که اهل اغراق درباره اینگونه مسائل نیستند اما وقتی پای فداکاری و جانبازی در راه وطن و دین به میان می‌آید به همین راحتی سخنانی می‌گویند که شاید در اوقات دیگر از ایشان شنیده نشود.

بله، درباره میرزامحمد سلگی صحبت می‌کنیم که دو روز قبل بر اثر جراحات شیمیایی حاصل از دوران جنگ به شهادت رسید. خاطرات این جانباز سرافراز در کتابی با عنوان «آب هرگز نمی‌میرد» به قلم حمید حسام منتشر شد که تحسین رهبری را هم در پی داشت. کتاب البته سال ۹۳ منتشر شد و در سال ۱۳۹۴ هم در بخش مستندنگاری به‌عنوان برگزیده معرفی شد.

محمد سلگی از فرماندهان گردان حضرت ابوالفضل لشکر ۱۴ انصارالحسین همدان است. او درباره عنوان کتاب و نسبت خودش با حضرت عباس می‌نویسد: «از روزی که در ۶ سالگی روضه‌ مشک و سقا را از پدرم شنیدم تا زمانی که دستم به داس و خوشه‌های گندم گره خورد، رد این بوی خوش را گرفتم تا به زیر علم عباس ؟ع؟ رسیدم؛ اتفاقی نبود. در دفتر تقدیر الهی همه‌چیز حساب و کتاب داشت که با شروع جنگ تحمیلی و تأسیس یگان رزمی استان همدان –انصارالحسن علیه‌السلام - به نوکری گردان حضرت ابوالفضل (ع) منصوب شدم و تشنه‌ آب، آب حیاتی که هنوز از مشک ابوالفضل (ع) می‌ریخت و به تاریخ آبرو می‌داد.»

میرزامحمد سلگی زندگی‌اش را می‌کرد که دست روزگار بود که حمید حسام این شاه‌ماهی را صید کرد. کسی خاطراتش نابش باعث تحسین‌های مکرر رهبر انقلاب در یک دیدار شد: «کتابی که اسمش آب هرگز نمی‌میرد است (۱) شرح حال یک جانبازی است که الان در همدان است؛ واقعاً اگر ممکن بود برای من -که ممکن نیست- پامی‌شدم می‌رفتم همدان، دیدن این مرد؛ واقعاً! آن وقت، آن مطالبی که در آن کتاب نوشته شده، همه هم حرف‌های خود او نیست که آدم احتمال بدهد که دارد خودستایی می‌کند، نه؛ کاری که آقای حسام کرده این است که رفته و در قضایای مختلف، از فرماندهان او -این فرمانده گردان بوده، [یعنی] حداکثر شده فرمانده گردان، بعد هم جانباز شده و پایش قطع شده- از حاج حسین همدانی، از آن فرمانده تیپ او، از آن فرمانده لشکر او و از فرماندهان عالی‌رتبه‌ ستاد سپاه و مانند اینها، راجع به این آدم حرف نقل می‌کند. این پنج برادر، با هم در [جبهه‌های] جنگ بودند؛ می‌گوید ما پنج برادر بودیم با پنج پسرعمویمان ۱۰ نفر، با عمویمان ۱۱ نفر؛ همزمان اینها در جنگ بودند؛ یعنی اصلاً یک چیز فوق‌العاده است!

یک چیز فوق‌العاده است این انگیزه‌ای که او را می‌کشانده به جنگ، انگیزه‌ای که او را نگه می‌دارد، انگیزه‌ای که کاری می‌کند که این بچه‌ها و جوان‌های دوروبَرش عاشقانه این فرمانده گردان را دوست بدارند؛ عاشقانه دوست بدارند. حالا ما قضایا را از دور شنفته‌ایم؛ گفتم، ما این تابلو را از دور داریم تماشا می‌کنیم؛ قشنگ است، خیلی زیباست، خیلی باشکوه است، امّا اصلاً ریزه‌کاری‌هایش را ما نمی‌بینیم؛ از دور نمی‌شود ریزه‌کاری‌ها را دید؛ آدم باید برود ذرّه‌بین بیندازد تا بتواند این ریزه‌کاری‌ها را ببیند؛ این ریزه‌کاری‌ها در این نوشته‌ها هست.»


پایگاه اطلاع‌رسانی khamenei.ir در معرفی این کتاب نوشته است: «آب هرگز نمی‌میرد»؛ روایت خاطرات فرمانده‌ گردان حضرت ابوالفضل ؟ع؟ لشکر انصارالحسین ؟ع؟ استان همدان، یعنی سردار جانباز میرزامحمد سُلگی است؛ سرداری که نویسنده‌ کتاب، «حمید حسام»، در بیان خصوصیات فردی او نوشته است: «سردار میرزامحمد سلگی فرمانده‌ شهیدانی است که خون قلب‌شان را نثار حسین ؟ع؟ کرده‌اند. او از تبار انصارالحسین (ع) است و حاضر نیست سرمایه‌ گمنامی را در این دنیا با هیچ ‌قیمت معاوضه کند. مشکل کار اینجاست که او بیان خاطرات خود را نوعی «حدیث نفس» می‌داند و از نظر او باید همچنان مهر سکوت بر لب زد و گمنام ماند و این معامله یعنی عملکرد خود در هشت سال دفاع مقدس را برای فردای خود و قیامت «یوم تبلی السرائر» گذاشت.

کتاب آب هرگز نمی‌میرد اگرچه در زمره‌ کتاب‌های خاطره‌نگاری می‌گنجد اما از اسلوبی تازه و نو بهره برده است. بدین ترتیب که گرچه محوریت کتاب، بازگویی خاطرات میرزامحمد سلگی است، اما برای جامعیت روایت و تواتر و تکمیل خاطرات وی، از روایت و خاطرات تعدادی از رزمندگان و فرماندهان لشکر همدان نیز بهره برده است. خصوصیت دیگر کتاب، بیان صریح و شفاف و بدون اغراق راوی و نویسنده از وقایع جنگ است، به‌طوری‌که خواننده تصور می‌کند در گرماگرم وقایع و رخدادهای جنگ قرار دارد. در کنار این دو، موضوعی که در بیان خاطرات میرزامحمد در سراسر کتاب می‌توان ملاحظه کرد، ارتباط معنوی نیروهای این لشکر با آفریدگار جهان است، به‌طوری‌که می‌توان از همین نکته، پی به امدادهای الهی در یاری رساندن به رزمندگان اسلام برد.»

بیشتر بخوانید:

اسکورسیزی چگونه در «مرد ایرلندی» جنایت سیستماتیک دولت آمریکا را پنهان می‌کند؟ +عکس و سند

حمید حسام نویسنده کتاب «آب هرگز نمی‌میرد» در توصیف میرزا محمد سلگی در کتاب «در جست‌وجوی مهتاب» می‌گوید: «به معنی واقعی «شهید زنده هستند که حضرت آقا گفتند من مانده‌ام چگونه آقا این عبارت را برای همه نمی‌گویند. واقعا برای کسی مثل «علی خوش‌لفظ، می‌گویند یک‌سال بعد شهید می‌شود. آقای میرزا محمد سلگی کسی است که آقای همدانی به حالات او غبطه می‌خورد. یعنی الآن به هر بچه رزمنده استان ما بگویی آقای سلگی چه ویژگی‌ای دارد، می‌گوید: «همه خوبی‌هایی که شهدا داشتند و آن عاملیت به احکام و اخلاق و تعبد در این شخص جمع است.»

خیلی بی‌ادعا و ساده و ساکت، با سختی‌هایی که جسم مکرر ترکش خورده و تیر خورده، با دو پای قطع‌شده و مصیبت‌هایی که دارد زندگی می‌کند. شیخ الشیوخ فرماندهان است، یعنی از جهت اینکه خیلی اعتقادات توحیدی‌اش بالاست. واقعا سوره «والعصر» را که بر زبان می‌آورم فکر می‌کنم با واژه واژه این آیه زندگی می‌کند و حقایق قرآنی را می‌بیند، بطن قرآن را می‌فهمد. با اینکه خیلی تحصیلات بالایی هم ندارد، جنگ که شروع می‌شود تحصیلات ابتدایی دارد و با همان هم ادامه می‌دهد ولی نور معنویتی که به خصوص خاستگاه آن پدر و خانواده بوده در وجودش هویداست.»

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم


سلام بر یاران حسین (ع) و سلام بر لشکر انصارالحسین همدان؛ و سلام بر شهیدان، دلاوران، فدائیان، شیران روز و عابدان شب؛ و سلام بر شهید زنده میرزا محمد سُلگی و بر همسر باایمان و صبور او؛ و سلام بر حمید حسام که دردانه‌هایی چون سُلگی و خوش‌لفظ را به ما شناساند. ساعت‌های خوش و باصفایی را با این کتاب گذراندم و بارها با دریغ و حسرت گفتم:
درنگی کرده بودم کاش در بزم جنون من هم/ لبی‌ تر کرده زان صهبای جام پرفسون من هم
هزاران کام در راه است و دل مشتاق و من حیران/ که ره چون می‌توانم یافتن سوی درون من هم ...
در میان کتاب‌های خاطرات جنگ، این، یکی از بهترین‌هاست. نگارش درست و قوی، ذوق سرشار، سلیقه و حوصله، همّت بلند، همه با هم دست به کار تولید این اثر شده‌اند. کتاب خانم ضرّابی در شرح حال شهید عالی‌مقام علی چیت‌سازیان نیز دارای همین برجستگی‌هاست. این دو نفر از ستارگان اقبال همدان هستند.
بهمن ۹۵

***مصطفی وثوقی‌کیا صبح نو