کد خبر 105969
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۴:۰۵

جنایت در خونخواهی از برادر، قتل دو برادر طلا فروش در حمله مسلحانه دزدان، دیه و زندان برای قاتل کودک دو ساله، قتل در شب خواستگاری، افشای راز سیاه اتاق پرو با تیزهوشی دو خواهر از جمله مهترین اخبار حوادث در روز گذشته است.

قتل در شب خواستگاری

مردي كه دخترش را در شب خواستگاري از او به قتل رسانده بود، دستگير شد و از اين جنايت ابراز پشيماني كرد. ساعت 22 شامگاه دوشنبه زن و مردي ميانسال پيكر غرق در خون دختري جوان را به بيمارستان پيامبران تهران رساندند و پزشكان در حالي مداواي اين دختر را آغاز كردند كه خون زيادي از او رفته بود و اميدي به زنده ماندن او نبود. دقايقي بعد دختر روي تخت بيمارستان جان باخت و از آنجا كه اثر وارد شدن ضربه چاقو به سينه‌اش مشهود بود مسوولان بيمارستان در تماس با مركز فوريت‌هاي پليسي موضوع را اطلاع دادند. به اين ترتيب گروهي از كارآگاهان به دستور بازپرس ويژه قتل به بيمارستان رفتند و تحقيقات خود را در اين خصوص آغاز كردند.

آنها فهميدند مقتول دختر 17ساله‌اي به نام فهيمه است كه توسط والدينش به مركز درماني انتقال يافته است. وقتي اولياي اين دختر تحت بازجويي قرار گرفتند پدر او به قتل اقرار كرد و گفت ناخواسته دخترش را كشته است. مرد ميانسال بعد از انتقال به اداره دهم پليس آگاهي در بازجويي‌هاي تخصصي جزييات قتل را شرح داد. او گفت: «فهيمه مدتي قبل به مادرش گفته بود قرار است پسري به نام محمود به خواستگاري‌اش بيايد. وقتي من در جريان موضوع قرار گرفتم پيش خودم فكر كردم بهتر است قبل از برگزاري مراسم خواستگاري كمي درباره محمود تحقيق كنم. در اين مرحله و بعد از پرس‌وجو از افرادي كه خواستگار دخترم و خانواده‌اش را مي‌شناختند، فهميدم آنها از نظر فرهنگي تفاوت زيادي با ما دارند و محمود شوهر مناسبي براي فهيمه نخواهد بود.»اين مرد ادامه داد: «من همان موقع نظرم را اعلام كردم اما فهيمه براي اين وصلت اصرار زيادي داشت. به ناچار موافقت كردم تا مراسم خواستگاري برگزار شود.

با اين كار موافقت كردم تا شايد به نتايج مثبتي برسم اما شب حادثه وقتي با خانواده محمود صحبت كردم، فهميدم تصميم قبلي‌ام درست بوده و همچنان بايد با اين ازدواج مخالفت كنم به همين دليل وقتي خانواده خواستگار نظرم را پرسيدند من كاملا منطقي دلايلي را برايشان ذكر كردم و گفتم ازدواج محمود و فهيمه به صلاح نيست. در اين هنگام خواهر خواستگار كه از حرف‌هايم ناراحت شده بود به دخترم توهين كرد و نسبتي ناروا را درباره او به كار برد. اين حرف من را به شدت خشمگين كرد و مجبور شدم آنها را از خانه بيرون كنم.»مرد متهم به قتل در ادامه اظهاراتش گفت: «بعد از رفتن خواستگاران، دخترم كه از وضعيت پيش‌آمده رنجيده بود و از طرفي به دليل علاقه به محمود همچنان به ازدواج با وي اصرار داشت لباس‌هايش را پوشيد تا به نشانه اعتراض خانه را ترك كند. اين موقع بود كه همسرم به طرف آشپزخانه دويد.

او چاقويي را برداشت و جلو در راه فهيمه را سد كرد و به او گفت اگر پايش را از خانه بيرون بگذارد او را مي‌كشد اما دخترم هنوز مي‌خواست از منزل بيرون برود و جر و بحث فايده‌اي نداشت. در اين اثنا من از كوره دررفتم و در يك لحظه نتوانستم خودم را كنترل كنم براي همين چاقو را از دست همسرم گرفتم و ضربه‌اي به دخترم زدم. من نمي‌خواستم دخترم بميرد و در آن لحظه اصلا متوجه كارم نبودم.»پدر فهيمه حرف‌هايش را اين طور به پايان رساند: «وقتي دخترم دچار خونريزي شد به سرعت او را به بيمارستان رسانديم و در طول راه مرتب دعا مي‌كردم اتفاقي براي فهيمه نيفتد اما پزشكان نتوانستند كاري براي نجات او انجام بدهند و وي جانش را از دست داد.»بنا بر اين گزارش با روشن شدن جزييات قتل، متهم به دستور بازپرس شاهنگيان بازداشت شد و در اختيار كارآگاهان قرار گرفت تا تحقيقات از وي تكميل شود.

جنایت در خونخواهی از برادر

مردي كه متهم است به خونخواهي از برادرش فردي را به قتل رسانده است در حالي پاي ميز محاكمه رفت كه اتهامش را قبول ندارد. اواسط رمضان سال گذشته به مركز فوريت‌هاي پليسي خبر داده شد صداي شليك گلوله از يكي از محله‌هاي شيراز به گوش رسيده است.

 وقتي ماموران به محل حادثه رفتند و وارد خانه موردنظر شدند، جنازه مردي را ديدند كه غرق در خون بود و آثار اصابت چند گلوله بر پيكرش مشاهده مي‌شد. اين مرد «ايوب» نام داشت و در خانه‌اش توسط افرادي كه چهره خود را پوشانده بودند به قتل رسيده بود. كارآگاهان در گام نخست به بازجويي از اعضاي خانواده مقتول پرداختند. آنها گفتند: «ما سر سفره افطار نشسته بوديم كه ناگهان دو مرد وارد خانه شدند. آنها سلاح در دست داشتند و بدون اينكه حرفي بزنند به سمت ايوب شليك كردند و به سرعت پا به فرار گذاشتند.

اين قتل در زماني كوتاه اتفاق افتاد و همه ما از ترس شوكه شده بوديم و نمي‌توانستيم واكنشي نشان بدهيم.»كارآگاهان با شنيدن شرح ماجرا به اين نتيجه رسيدند كه قاتلان با انگيزه خصومت شخصي دست به اين جنايت زده‌اند چرا كه هنگام ورود به خانه خواسته‌اي را مطرح نكرده و حرفي به زبان نياورده‌اند. در واقع آنها از پيش مي‌دانستند ايوب در آن ساعت در خانه است و صرفا به قصد ارتكاب جنايت وارد منزل او شدند. با روشن شدن اين موضوع پليس سعي كرد فهرستي از افرادي را كه با قرباني اختلاف داشتند تهيه كند. اين فهرست شامل نام چند مرد مي‌شد كه همگي اختلافات جزيي با ايوب داشتند و هيچ‌كدام از اين اختلافات نمي‌توانست زمينه‌ساز جنايت مسلحانه شود.

در ادامه سرنخ‌هايي به دست آمد كه نشان مي‌داد اعضاي خانواده مردي كه چندي قبل از اين جنايت كشته شده بود، ايوب را مقصر قتل مي‌دانستند. بنابراين احتمال جنايت با انگيزه خونخواهي قوت گرفت و كارآگاهان توانستند نخستين مظنون اين پرونده را كه «آرش» نام دارد بازداشت كنند. آرش در بازجويي‌ها به ارتكاب قتل اقرار كرد و درباره انگيزه‌اش گفت: «مدتي قبل برادرم به طرز مشكوكي به قتل رسيد و من تقريبا مطمئن بودم ايوب در اين جنايت نقش داشته اما به لحاظ قانوني نمي‌توانستم حرفم را ثابت كنم و او آزادانه به زندگي‌اش ادامه مي‌داد. من نمي‌خواستم خون برادرم پايمال شود. ايوب با آن قتل ما را عزادار كرده و زندگي‌مان را به هم ريخته بود. به همين دليل تصميم گرفتم از او انتقام بگيرم چون به تنهايي از عهده اين كار برنمي‌آمدم موضوع را با يكي از دوستانم به نام «سيامك» در ميان گذاشتم و او هم قبول كرد به من كمك كند.»

متهم به قتل در ادامه گفت: «من دو قبضه سلاح تهيه كردم و روز حادثه با پوشاندن چهره‌مان به خانه ايوب رفتيم و بعد از كشتن او به سرعت فرار كرديم. ما هيچ ردپايي از خودمان به جا نگذاشته بوديم و فكر نمي‌كرديم دستگير شويم.»

ماموران بعد از ثبت اعترافات آرش به تعقيب سيامك پرداختند و او را هم بازداشت كردند. اين مرد در بازجويي‌ها، گفته‌هاي همدستش را تاييد كرد. سپس دو متهم براي انجام تحقيقات مقدماتي به بازپرس ويژه قتل معرفي شدند اما هنگامي كه در دادسرا تحت بازجويي قرار گرفتند، اتهامشان را انكار كردند و گفتند در قتل ايوب نقشي نداشتند و نمي‌دانند قتل را چه كساني مرتكب شده‌اند. با اين وجود بازپرس پرونده به دليل اعترافات اوليه متهمان و همچنين برخي شواهد و مدارك ديگر آن دو را گناهكار شناخت و قرار مجرميت صادر كرد.

پرونده پس از اين مرحله با صدور كيفرخواست در اختيار قضات شعبه دوم دادگاه كيفري استان فارس قرار گرفت و در اين جلسه كه چند روز قبل برگزار شد نماينده دادستان، جرم آرش و سيامك را محرز دانست و اولياي دم ايوب نيز خواستار قصاص قاتلان شدند اما دو متهم در دادگاه بار ديگر اتهام‌شان را رد و ادعا كردند بي‌گناه هستند. بنا بر اين گزارش در حال حاضر هيات قضات براي صدور راي درخصوص اين پرونده وارد شور شده‌اند.

قتل دو برادر طلا فروش در حمله مسلحانه دزدان

 ساعت 30/18 غروب دوشنبه بیست‌و‌دوم اسفندماه سال جاری ساکنان ولدان رهتان یکی از محله‌‌های حاشیه‌نشین شهر اصفهان با صدای تیراندازی سراسیمه خود را به خیابان رساندند و با بدن بیمه‌جان 2 برادر طلافروش روبه‌رو شدند.

3 مرد مسلحی که در حال تیراندازی هوایی بودند با دیدن مردم خشمگین که دور آنها حلقه زده‌اند فرصت نکردند طلا‌ها را سرقت کنند و با خودرویی که در اختیار داشتند فرار کردند.

با مخابره گزارش ماجرای سرقت مسلحانه به 110 اصفهان دقایقی بعد تیم‌‌هایی از پلیس اصفهان برای بررسی‌‌های میدانی خود را به محل حادثه رساندند و با تماس به مرکز اورژانس سعی داشتند 2 مرد نیمه‌جان که به خاطر اصابت گلوله دچار خونریزی شدیدی شده بودند را نجات دهند اما با مراجعه کادر پزشکی مشخص شد یکی از طلافروش‌‌ها به خاطر شدت جراحات همان لحظات نخست به کام مرگ فرورفته و مرد دیگر نیز برای مداوا به بیمارستان انتقال داده شد. کارآگاهان برای شناسایی جنايتکاران مسلح دست به تجسس‌‌های میدانی زدند و از شاهدان درگیری مسلحانه تجسس کردند که یکی از آنها به پلیس گفت: جلوی مغازه‌ام نشسته بودم که خودرویی برابر طلافروشی ایستاد و 3 مرد که در دستشان اسلحه بود پایین آمدند و وارد طلافروشی شدند. به آنها مشکوک شدم و به جلو رفتم و دیدم که آنها با تهدید اسلحه از 2 مرد طلافروش به نام‌‌های رسول 35 ساله و علی می‌خواستند طلا‌ها را بدزدند که آنها نیز مقاومت کردند و قصد درگیری با مردان مسلح را داشتند که یكی از دزدان چند شلیک به سوی برادران طلافروش کرد و دزدان به بیرون مغازه دويدند و هنگامی که دیدند مردم به سوی طلافروشی هجوم می‌آورند از ترسشان تیراندازی هوایی کردند و سوار خودرویشان شدند و بسرعت فرار کردند. در ادامه تحقیقات پلیس از بیمارستان به کارآگاهان اطلاع داده شد که علی نیز که بشدت مجروح شده بود. با وجود تلاش پزشکان هنگام عمل جراحی تسلیم مرگ شده است.

بر این اساس کارآگاهان جنایی اصفهان تنها شاهد درگیری که چهره دزدان مسلح را دیده بود را از دست دادند خود را در برابر پرونده جنایت مسلحانه‌ای دیدند که در آن دزدان هیچ سرنخی از خود برجای نگذاشته بودند.

پلیس اصفهان در ادامه تجسس‌‌های خود در روز گذشته سرنخ‌‌هایی از دزدان بی‌رحم به دست آوردند که امیدوارند خیلي زود قاتلان دو برادر طلافروش را به دام اندازند.
 
دیه و زندان برای قاتل کودک دو ساله

مرد جوان كه متهم به قتل كودك دو ساله‌اي در يك گاوداري است، پس از محاكمه در دادگاه كيفري استان تهران به پرداخت ديه و زندان محكوم شد. اين متهم به نام «مجتبي» در 16 مهر سال گذشته كودك دو ساله‌اي به نام «محمد» را در يك گاوداري حوالي شهريار به قتل رساند. او در اعترافات خود گفت: مادر محمد به دليل اختلافاتي كه با شوهرش داشت، خانه‌شان را ترك كرده و نزد من در گاوداري آمده بود. روز حادثه، كودك خردسال بي‌قرار بود و دايم با صداي بلند گريه و زاري مي‌كرد، مادرش كه نسبت به اين موضوع بي‌تفاوت بود از من خواست تا او را آرام كنم، من هم به شدت او را كتك زدم و پس از آنكه ساكت شد، احساس كردم جانش را از دست داده به همين دليل جسد او را دفن كردم.

متهم در شعبه 71 دادگاه كيفري محاكمه شد. او در اين جلسه با انكار اتهامش در دفاع از خود گفت: من هيچ نقشي در قتل محمد ندارم. روز حادثه من در حال شستن پتو بودم كه ناگهان محمد از دستان مادرش رها شد و بر اثر اصابت سرش به زمين جان سپرد. وقتي جسد پسرش را آنجا رها كرد و گريخت، من شبانه پيكر بي‌جان پسر بچه را در قبرستان دفن كردم. در ادامه مادر محمد منكر حرف‌هاي متهم شد و براي قاتل پسرش تقاضاي قصاص كرد. قضات دادگاه پس از اين محاكمه مجتبي را به اتهام قتل شبه‌عمد و ارتباط نامشروع به پرداخت ديه، دو سال زندان و 99 ضربه شلاق محكوم كردند.

افشای راز سیاه اتاق پرو با تیزهوشی دو خواهر

فروشنده لباس‌‌های ورزشی در اتاق پرو دوربین دیجیتالی نصب کرده بود تا عکس‌‌های سیاه تهیه کند. راز این مرد 40 ساله زمانی فاش شد که دو خواهر با تیزهوشی پی به نیت شیطانی فروشنده بردند.
مرد مرموز که مغازه لباس ورزشی در محدوده میدان منیریه دارد، روز22 اسفند ماه با ادعا‌های دو خواهر خشمگین از سوی مأموران کلانتری 112 ابوسعید دستگیر شد. یکی از خواهران در جریان تحقیقات به مأموران گفت: صبح امروز به همراه خواهرم برای خرید لباس ورزشی وارد مغازه این مرد شدیم، ابتدا خواهرم برای پوشیدن لباس وارد اتاق پرو شد و سپس نوبت به من رسید. همین که لباس را پوشیدم ناگهان در کمال ناباوری دیدم یک دوربین فیلمبرداری به‌طور کاملاً حرفه‌ای داخل لوله‌ای نصب شده است.

بلافاصله از اتاقک خارج شده و هنگامی که قصد داشتم به نزدیک‌ترین کلانتری محل مراجعه کنم با گشت پلیس در خیابان ولیعصر روبه‌رو شدم و مأموران را در جریان قرار دادم.

این مرد به دست و پایم افتاد و التماس کرد که از شکایت صرفنظر کنم اما عمل پلیدی که وی انجام داده غیرقابل بخشش است و حالا تقاضای مجازات وی را دارم.

با ادعا‌های این دو خواهر پلیس به بازرسی از اتاق پرو پرداخت و دوربین دیجیتالی که به صورت حرفه‌ای داخل لوله‌ای نصب شده بود را پیدا کرد و مشخص شد تصاویر سه زن در آن ضبط شده است و آخرین طعمه‌‌های مرد مغازه‌دار همین دو خواهر بوده‌اند.
بدین ترتیب، مرد شیاد به خاطر فیلمبرداری غیرمجاز دستگیر و در برابر بازپرس شعبه اول دادسرای ناحیه منيريه تهران قرار گرفت.

این مرد وقتی پیش روی بازپرس مکرمي ایستاد، در بازجویی‌‌ها گفت: «مغازه متعلق به پدرم است و سال‌‌ها می‌شود من در آنجا کار می‌کنم. هنوز ازدواج نکرده‌ام و از مدتی پیش وقتی دیدم زنان برای خرید و پرو به مغازه‌ام مراجعه می‌کنند وسوسه شدم تا پنهان از آنها فیلم تهیه کنم و یک روز پیش از دستگیری این دوربین را در اتاق پرو نصب کردم.»

وی گفت: «خیلی پشیمانم و می‌دانم چه اشتباه بزرگی کرده‌ام. هنوز فیلم‌‌ها را ندیده‌ام و امیدوارم من را ببخشند.»

بنابه این گزارش با توجه به ادعا‌های مرد جوان، بازپرس مکرمي وی را برای تحقیقات بیشتر در اختیار پایگاه 8 پلیس امنیت تهران گذاشت و دستور پلمب مغازه را داد.