کد خبر 1062278
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردین ۱۳۹۹ - ۱۳:۴۶

با فروکش کردن کرونا اولین سوال مطرح در آمریکا تاثیر این ویروس بر انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ است.

به گزارش مشرق، با فروکش کردن کرونا اولین سوال مطرح در آمریکا تاثیر این ویروس بر انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ است و اینکه آثار به جا مانده از کرونا تا چه اندازه می تواند عامل شکست یا پیروزی «دونالد ترامپ» در انتخابات پیش رو باشد.

بیشتر بخوانید

پشت پرده شکست ترامپ در مقابله با کرونا

ایالات متحده آشفته

مشخص است که کرونا تاثیر خود را بر انتخابات ۲۰۲۰ گذاشته و حتی در شخص ترامپ یک جهش ژنتیکی ایجاد کرده، به طوری که «جو بایدن» خواب آلود و خنگ به زعم او بعد از گفتگوی اخیر تلفنی با ترامپ به عنوان مردی آرام و خوب توصیف شد!

حتی ترامپ که تا دیروز معتقد بود ویروس کرونا آمریکا را با مشکلات چندانی مواجه نمی‌کند، امروز اعتراف می‌کند که چیزهای زیادی از این دشمن باهوش و نامرئی یاد می‌گیرم!

ترامپ در هزارتوی کرونا و فشار رسانه‌ای دموکرات‌ها، پاسخ رقبای دموکرات و شرکای خارجی خود را هم می‌دهد. صحبت «هیلاری کلینتون» که گفته بود روسیه می‌خواهد دوباره رئیس جمهور بعدی ما را هم انتخاب کند، ترامپ را مجبور کرد با وجود ابراز محبت‌های پی‌درپی به روسیه و حتی شخص پوتین، برای نخستین بار در اقدامی بی‌سابقه یک گروه افراطی وابسته به روسیه و معتقد به برتری نژاد سفید را که در انتخابات آمریکا تاثیرگذار بودند، تروریست بخواند.

ترامپ که خود را در مقابله با آوار کرونا پیروز میدان حوزه سلامت ملی می‌انگارد، تلاش دارد در افکار عمومی، سیاست بی‌نیازی به کمک روسیه برای پیروزی در انتخابات را القا نماید.

تاثیر کرونا بر افکار مردم ایالات متحده در موضوع انتخابات هم تا حدی می‌تواند قابل پیش‌بینی باشد، چنانچه شاید مشکلات مردم در زندگی شخصی و اجتماعی تا زمان برگزاری انتخابات آنقدر زیاد و متنوع شود که فراموش کنند ترامپ اولین رئیس جمهور استیضاح شده تاریخ آمریکاست که برای دور دوم در انتخابات شرکت می‌کند، اما هرگز بی‌مسئولیتی او در باشگاه گلف‌اش در فلوریدا را که شیوع کرونا را جدی نگرفت، فراموش نخواهند کرد.

مردم ایالات متحده می‌دانند که ترامپ در یک بی‌احتیاطی محرز، ابتدا سطح تهدید این ویروس را بسیار پایین ارزیابی و همواره تاکید نمود که آمریکا در توان پیشگیری، تشخیص بیماری و امکانات و تجهیزات پزشکی در میان کشورهای جهان رتبه نخست را دارد.  

آثار روانی مرگ بیماران مبتلا به کرونا بر افکار عمومی که منجر به بی‌تعادلی در بازار عرضه و تقاضا و تصمیم‌گیری‌های جدی در سطوح ایالتی و محلی شد، نشان داد که مردم رغبتی به صحبت‌های ترامپ که نمونه بارز خدشه در اعتماد عمومی به دولت بود، ندارند.

این مهم با افزایش تقاضا برای خرید اسلحه که یک رکورد تاریخی را در روابط اجتماعی آمریکا به جا گذاشت، اثبات شد و هشدار داد که در صورت ادامه مشکلات اقتصادی، هرج و مرج اجتماعی دور از انتظار نیست.

رفتارهای اجتماعی به دولت ترامپ فهماند که فرصت مهار همه‌گیری را از دست داده و تیم سلامت کاخ سفید باید سیاست مهار و قرنطینه را جایگزین استراتژی تبلیغاتی واکنش سریع نظام سلامت برای ریشه‌کنی فوری کرونا کند.

واکنش‌های متفاوت دولت و مردم آمریکا سرانجام تیم سلامت را در مقابل تیم اقتصادی کاخ سفید قرار داد و شرایطی ایجاد کرد که کاخ سفید مجبور شد میان نجات اقتصاد و یا نجات مردم یکی را انتخاب کند.

مشکل جدی اما اینجا است که تصمیم نهایی کاخ سفید برای نجات اقتصاد، یک برنامه بلندمدت با بسته ۲۱۰۰ میلیارد دلاری و بدون تاثیرات عمیق کوتاه مدت در نظر گرفته شده که بزرگترین بسته جبرانی پرمخاطره در تاریخ آمریکا است.

تاثیر زلزله کرونا بر دولت و مردم آمریکا در حالی هر روز نمایان‌تر می‌شود که کاخ سفید با این بسته حمایتی در نظر دارد در اذهان مردم و شرکت‌های آمریکایی این امیدواری را تا زمان برگزاری انتخابات ایجادکند که تمهیدات لازم برای تامین سلامت عمومی و حفاظت از نظام اقتصادی آمریکا اتخاذ شده و جای نگرانی نیست.

کاخ سفید البته قصد ندارد این بسته را صرف هزینه‌های یک‌بار مصرف کوتاه مدت در بخش دستمزد به بیکاران و مردم آسیب دیده کند، بلکه برنامه‌ریزی به گونه‌ای است که باید دو برابر این مبلغ یعنی ۴۲۰۰ میلیارد دلار  طی سه سال آینده از طریق افزایش قیمت سهام شرکت‌های ورشکسته که دولت آنها را خریداری کرده، همراه با مالیات مشاغل به خزانه‌داری آمریکا برگردد.

بر این اساس؛ این بسته به ظاهر حمایتی، بیشتر برای حمایت از شرکت‌ها و بانک‌های بزرگ در نظر گرفته شده و طی سه سال مردم باید تلاش کرده و از جیب خود ۴۲۰۰ میلیارد دلار را برای جبران خسارت کمپانی‌ها و بانک‌های بزرگ پرداخت کنند.  

بخش اول تزریق پول در واقع برای خرید سهام و بدهی بنگاه‌های اقتصادی است که شانس زیادی برای احیا ندارند. بخش دوم تزریق پول به افراد و خانواده‌ها با ملاحظات انسانی و اجتماعی صورت می‌گیرد که در صورت استمرار کرونا و رکود اقتصادی نه تنها کمک‌های مالی به آنها بازگشتی ندارد، بلکه نیازمندی‌های مالی آنها به دلیل ادامه بیکاری و یا از دست دادن پس اندازهایشان بیشتر می‌شود.   

هم اکنون بخش‌های مهمی از اقتصاد آمریکا در حالت «استندبای» هستند، به گونه‌ای که ادامه کاهش قیمت نفت و یا تثبیت قیمت نفت به بشکه‌ای ۴۰ یا حتی ۵۰ دلار، صنایع مادر آمریکا را در بخش‌های مختلف از جمله صنعت هوایی و هواپیمایی، صنعت گردشگری، صنایع نفت و گاز، صنایع تسلیحات، صنایع خودروسازی و حتی صنایع غذایی که همه آنها وابستگی به درآمدهای نفتی کشورهای تولید کننده نفت دارند، به دلیل کاهش شدید درآمدهای نفتی آنها، با رکود جدی مواجه خواهند شد.

در بحران اقتصادی سال ٢٠٠٨ دولت آمریکا، سهام سقوط کرده بیشتر شرکت‌ها و بانک‌های بزرگ مانند جنرال موتورز، جنرال الکتریک، بانک چیس مورگان و بانک آمریکا را خریداری و آنها را احیا کرد. هر چند این بسته به نوعی تکرار تاریخ ۲۰۰۸ است اما یک تفاوت اساسی با آن دارد.

در رکود سال ۲۰۰۸ تنها معضل، مشکل اقتصادی بود اما امروز مشکل اصلی هزینه‌هایی است که در پیوند با حفظ و بازگرداندن سلامت به مردم آمریکا، بسیار بیش از مبالغ در نظر گرفته شده نیاز به بسته‌های مالی و حمایتی دارد.

ضمنا بعید به نظر می‌رسد که کشورهای اروپایی و عربستان که در آن سال‌ها منابع مالی و اقتصادی‌شان را بی‌دریغ در اختیار اقتصاد آمریکا گذاشتند، این‌بار ریسک احیای اقتصادی آمریکا را بپذیرند. این کشورها حتی اگر قبول کنند که وارد چنین ریسکی شوند، مشخص نیست تحت تاثیر آسیب‌های کرونا، تا چه حد از ظرفیت‌های سیاسی و اقتصادی لازم برخوردار باشند، لذا باور به موفقیت این بسته ۲۱۰۰ میلیاردی با حدود ۷ میلیون بیکار و استعفای بیش از ۲۰۰۰ نفر از مدیران ارشد کمپانی‌های بزرگ، امری نزدیک به محال است. 

بر این اساس؛ اگر کرونا اقتصاد آمریکا را وارد رکود کند، این رکود با سرعت آلودگی کرونا، قطعا آثار سهمگین اقتصادی را به سایر حوزه‌های اجتماعی و سیاسی ایالات متحده و سایر کشورهای جهان منتقل کرده و نظام بین‌الملل را در نزاع میان کشورها زیر فشار شدید قرار خواهد داد و آثار مخرب خود را بر ثبات جهانی و سازوکارهای بین المللی که آمریکا نفوذ زیادی بر آنها دارد، تحمیل خواهد کرد.

همه اینها در حالی است که در آمریکا حدود شش ماه دیگر انتخابات ۲۰۲۰ برگزار می‌شود و اگر طی این مدت ترامپ نتواند اعتماد عمومی را بازگردانده و بر اقتصاد نیمه تعطیل و موج فزاینده بیکاری و نظم به هم ریخته جهانی غلبه کند، جهان با چندجانبه‌گرایی مبتنی بر همکاری‌های متقابل مواجه شده و شرایطی ایجاد می‌کند که غروب یکجانبه‌گرایی و هژمونی پوشالین آمریکا بر جهان رقم خواهد خورد.

منبع: مهر