به گزارش مشرق، سهلطلبی در سیاستورزی آفتی بسیار زیانبار در قشر مدیریتکننده جامعه است. هادیان و نخبگان موفق بهعنوان شاخصان پیشبرنده و ارتقادهنده فرهنگ، کسانی هستند که درک مفاهیم کلان معرفتی را برای تودههای مردم آسان سازند. اما همزمان نباید از این مهم غفلت کرد که سخن گفتن با زبان مردم برای انتقال شناخت و موازین تشخیص بهمعنای استفاده از ادبیات نازلی که در کوچهوخیابان بعضا با آن مواجهیم، نیست.
دستاندرکاران امور بهمیزانی که خود از معارف بهره برده باشند با هدایتگران صادقوصالح جامعه همراه میشوند، اما اگر بهجز این باشد سطحیگرایی و عوامزدگی را ترویج میکنند. این دو روش کاملا با یکدیگر متضاد هستند. هرگز از طریق عوامگرایی و تنزل ادبیات، جامعه را نمیتوانیم بهسوی فرهیختگی سوق دهیم. نباید فراموش شود که رسالت پیامبران الهی و با الهام از آنها، انقلاب اسلامی، ارتقای شأن انسان و جامعه بشری است.
بیشتر بخوانید:
خدمت سخاوتمندانه به لیبرالیسم تحقیر شده
متأسفانه در دهه قبل در عرصه مدیریت کلان اجرایی کشور شاهد پدیدهای بودیم که تأثیرات نامطلوبی بر سطح سیاستورزی گذاشت. بهگونهایکه هنوز هم از تبعات آن در رنج هستیم. الگوگیری برخی جوانان از این روش سهلطلبانه، دورنمای معرفتی جامعه را با ابهام مواجه میسازد.
برای نمونه، جوان سخنوری در دوره آموزش معارف مهدویت که سال گذشته توسط موسسه «مصاف ایرانیان» در تهران برگزار شد، فرصت را مغتنم شمرد تا به منتقدان خود در فضای مجازی بپردازد. صرفنظر از موقعیتنشناسی و بهرهگیری شخصی از فرصتهایی که بهترویج مبانی معرفتی اختصاص یافته بود، استفاده از ادبیات بسیار نازل در این دفاع شخصی تأسفبارتر بود.
بهکارگیری تعابیری چون «سگ سکولار» یا «خر حزباللهی» و... روش ترویجی این سخنور عزیز برای نقد منتقدان بود. از آنچه بیان شد تأثربرانگیزتر، استفاده از ارزشهای دینی برای گرمکردن محافل سخنوری است. همین جوان عزیز در محفلی دیگر میگوید: «شبی در دانشگاه علوم قرآنی شاهرود، سخنرانی داشتم، گفتم آقا بهظهور مشتاقتر است تا ما... تردید کردم که نکند اشتباه گفته باشم؛ در استراحتگاهم پرندهای دیدم که برای رهایی از اتاقی که در آن محبوس شده بود، خود را به پنجرهای کوبید، ناگاه کسی در گوش چپم گفت ما از این پرنده مشتاق رهایی، به ظهور مشتاقتریم.» این نوع سوءاستفاده از احساسات پاک و زلال مردم برای گرمکردن محفل سخنرانی خود، سنت هیچیک از بزرگان صادق ما نبوده است. از آیتالله طالقانی تا شهید مطهری، از امام خمینی(ره) تا آیتالله خامنهای، هرگز از تظاهر به ارتباط با معصوم استفاده نکردهاند. ممکن است فضلایی دارای ارتباطاتی بوده باشند، اما به یاد نداریم که خود از آن سخن گویند. در مواردی بعد از فوت آنان، دیگران در توصیف کمالاتشان مباحثی مطرح کردهاند.
آنچه امروز موجب میشود که جوان سخنوری از ارتباط امام عصر(عج) با خود در رویا در محفل عمومی سخن گوید، الگوگیری از همان پدیده عوامفریب است که ذکر آن رفت. عوامفریبی که سیدی «ظهور نزدیک است» را در میلیونها نسخه منتشر کرد تا به جامعه بقبولاند که وی یکی از یاران قطعی حضرت حجت(عج) است. بنابراین شایسته آن است که جوانان دارای استعداد بهجای توسل به توهین در مواجهه با منتقدان، استدلال و منطق را در خود تقویت کنند و بهجای استفاده ابزاری از اعتقادات پاک جامعه با مطالعه بیشتر، داشتههای خود را در سخنرانیها بنمایانند.