به گزارش مشرق، "عبدالباری عطوان" تحلیلگر برجسته جهان عرب در سرمقاله روزنامه فرامنطقهای "رای الیوم" به پیامدهای جدّی بحران سقوط قیمت نفت بهویژه در جهان عرب پرداخته و تأکید کرده است که کشورهای عربی در سایه تهدیدهای باجخواهانه ترامپ در آستانه ورود به مرحله تغییر قرار دارند.
عطوان طبق معمول مقاله خود را طرح چند سوال در تیتر آن آغاز کرده است: سه دلیل اصلی پشت سقوط ناگهانی قیمت نفت چیست؟ چرا معتقدیم که زمان هرگز به عقب برنمیگردد و آینده تاریکتر است؟ چگونه منطقه عربی و کشورهای خلیجفارس با توجه به تهدیدهای جدید ترامپ برای باجخواهی، در آستانه تغییری جامع قرار دارند؟ چرا باید در این مصیبت، در کنار برادران عربمان بایستیم؟
بیشتر بخوانید:
عطوان در این مقاله نوشت: سه دلیل اصلی پشت بحران فعلی جهانی نفت، که به سقوط قیمت هر بشکه نفت تگزاس آمریکایی به 37 دلار زیر صفر و پردا خت پول از سوی تولیدکنندگان به مشتریان نفتشان منجر شد، قرار دارد: نخستین دلیل، جنگ نفتی سعودی و روسی است که به پمپاژ شدن میلیونها بشکه نفت اضافی به بازارها انجامید، و دومین دلیل نیز کاهش تقاضای جهانی نفت بهویژه به دلیل زمینگیر شدن اقتصاد با هدف مهار شیوع ویروس همهگیر کرونا، و دلیل سوم نیز عدم امکان ذخیرهسازی؛ چرا که هزینه انبار کردن در تانکرهای شناور بیشتر از قیمت نفت است.
درست است که ما در اینجا درباره بحران تحویل در ماه مه، که دوشنبه به پایان رسید، سخن میگوییم و اجرای توافق سهجانبه روسیه، آمریکا و سعودی برای محمولههای نفتی ماه ژوئن آغاز میشود، ولی این نیز صحیح است که هیچ تضمینی برای کاهش قیمت نفت به کمتر از 10 دلار وجود ندارد؛ چرا که قیمت هر بشکه نفت برای تحویل در ماه ژوئن، روز سهشنبه( دیروز) به کمتر از 20 دلار رسید این بدان معناست که اگر قیمتها در ماههای آینده به 10 دلار کاهش یابد 533 شرکت آمریکایی ورشکستگی خود را اعلام خواهند کرد و این ورشکستگی شامل 1100 شرکت خواهد شد.
این تصویر، با توجه به پیشبینیهای صندوق بینالمللی پول که احتمال داده است تقاضای جهانی نفت روزانه در حدود 29 میلیون بشکه، یعنی معادل تقریبا تولید کل کشورهای سازمان اوپک( حدود 30 میلیون بشکه در روز) کاهش یابد، بسیار تاریک به نظر میرسد، حتی اگر توافق روسیه و سعودی مبنی بر کاهش 10 میلیون بشکه اجرا شود، هنوز مازادی حدودی 19 میلیون بشکه وجود دارد و این بدان معناست که سقوط بهای نفت در بیشتر موارد ادامه خواهد یافت.
هزینه استخراج نفت در آینده بسیار بالاتر از قیمت آن خواهد شد که منجر به توقف داوطلبانه تولید، اخراج هزاران کارگر، ورشکستگی صدها شرکت و تشدید کسری بودجه بیشتر کشورهای عربی و حوزه خلیجفارس خواهد شد بهویژه آن دسته از کشورهایی که درآمدهای نفتی بیشتر درآمد ملی آنها را شامل میشود که عربستان سعودی، امارات، قطر و کویت بارزترین مثال است.
در صورتیکه بهای نفت همچنان زیر 20 دلار باقی بماند کسری بودجه عربستان سعودی به 432 میلیارد ریال، یعنی بیش از 40 درصد خواهد رسید و این کسری از 50 میلیارد دلار در بودجه سال جاری به بالای حداقل 100 میلیارد دلار افزایش خواهد یافت و شاید به همین دلیل است که حکومت سعودی با عرضه اوراق قرضه در بازارهای داخلی 7 میلیارد دلار وام گرفته است، اقدامی که امارات نیز انجام داده و همچنین بحران یک میلیارد دلار قرض کرده و پادشاهی عمان نیز هزینههای عمومی خود را در حدود 1.5 میلیارد دلار کاهش داده است.
کشورهای عربی خلیجفارس در سایه این فروپاشی زودهنگام قیمت نفت، با آیندهای سخت مواجه میشوند؛ چرا که سازمان اوپک که قیمت جهانی را کنترل میکرد، کوچکتر و به کلی ناپدید شده است و دیگر یک سوم تاثیر سابق را ندارد، از سوی دیگر، مصرف جهانی نفت در سایه بحران کرونا، فروپاشی بخش مسافرت و حمل و نقل خوایی و نیز افزایش گزینههای جایگزین مانند انرژی خورشیدی و انرژی باد و انرژی هستهای، به سرعت روند کاهشی را ادامه خواهد داد.
معتقدیم که پیشبینی چند ماه پیش صندوق بینالمللی پول، که گفته بود وابستگی به نفت جهانی در سال 2034 پایان خواهد یافت و بیشتر کشورهای حوزه خلیجفارس با خطر ورشکستگی مواجه و به دریافت وام متوسل خواهند شد و نیز به منظور پر کردن کسری بودجهشان، مالیاتهای بالایی بر شهروندان خود تحمیل خواهند کرد و یا هزینههای عمومی خود را به پایینترین سطح خود کاهش خواهند داد، نیاز به اصلاحاتی دارد؛ چرا که این تاریخ قبل از موعد اعلامشده، یعنی سال 2034، فرا رسید و انتظار میرود پس از بحران فعلی کرونا، آداب مسافرت و نرخ آن تغییر کند و خطوط هوایی نیز به دلیل کاهش گردشگری در معرض ورشکستگی قرار بگیرند و استراتژی شرکتهای جهانی خودرو برای تولید اتومبیلهای با انرژی برق سرعت بگیرد. از سوی دیگر، آثار روانی بحران جهانی نفت بر کشورهای تولیدکننده نفت بسیار خطرناک است و ماهیت زندگی شهروندانشان را ممکن است تغییر دهد.
با وجود ملاحظات فراوان بر سیاستهای برخی کشورهای خلیجفارس، و بهویژه مداخلات نظامی، اقتصادی و سیاسی آنها در برخی کشورها از جمله سوریه، لیبی، عراق و یمن، ولی ملتهای این کشورها همچنان با هم برادر، و مستحق حمایت و پیشتیبانی همهجانبه در امر مقابله با این بحران هستند بهخصوص اینکه دونالد ترامپ برای یک باجخواهی مالی جدید آماده میشود؛ چرا که او روز دوشنبه تأکید کرد که دولتش توقف واردات نفت از عربستان سعودی را بررسی میکند. او گفت: "وقتی از دوستانمان حمایت میکنیم آنها نیز باید به ما پرداخت کنند و ما نباید مجانی از ملتهای حمایت کنیم."
صندوق بینالمللی پول کوچک شدن اقتصادهای تمامی کشورهای عربی به استثنای مصر و نیز کوچک شدن اقتصادهای کشورهای حوزه خلیجفارس را پیشبینی کرده است که در نتیجه چنین وضعیتی، میلیونها نفر در غرب شغلهایشان را از دست خواهند داد و باید به این مسئله توجه شود. ملتهای کشورهای عربی حوزه خلیجفارس قاطعانه از تمامی مسائل عربی دفاع کرده و دولتهایشان نیز دهها میلیارد دلار را برای حمایت از حکومتها و ملتهای عربی پرداخت کردهاند.
موضوع قابل توجه این است که کشورهایی از جمله سوریه و یمن که توسط آمریکا محاصره شدهاند و تا حدودی لیبی که درگیر جنگ داخلی است بیشترین ضرر را از بحران نفت متحمل خواهد شد ولی بسیاری از این کشورها با تکیه بر منابع درآمدی غیر نفتی موفق شدهاند با بحران محاصره همزیستی کنند.
بحران کرونا و تعامل با آن جهان و از جمله منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا را تغییر خواهد داد و ممکن است ساختار روابط و ائتلافها را به شکلی جدید و به دور از وابستگی به آمریکا تغییر دهد که این امر ممکن است به از بین رفتن جایگاه جهانی آمریکا و عادیسازی با رژیم اشغالگر منجر شود.