به گزارش مشرق، «چوب معلمه گُله، هرکی نخوره ...» بیتی بود که آموزگاران موقع تنبیه بچههای عموماً سرتق میگفتند. قدیمترها، هیچ کس از دبیر و آموزگار گلهمند نبود که دانش آموز را به باد کتک و تنبیه گرفته و کم نبودند خانوادههایی که برای آرام کردن بچه سر به هوای خود به مدرسه می آمدند و با همکاری معلمان طفل بی نوا را فلک می بستند!
وقتی بزرگتر شدیم هیچ کس از خاطرات تنبیه آموزگار گلهمند نبود و خاطرات شلوغ کاری مدرسه و تنبیه آقای ناظم و دبیر نوستالژی ما شد. هرچقدر بزرگتر شدیم و گرد زمان به صورتمان نشست؛ بیشتر دلمان برای مدرسه، نیمکت و همان ترکه انار «آقا معلم» تنگ میشود. چون میدانستیم هیچ وقت آموزگارمان برای خالی کردن خودش ما را به باد چوب نمیگیرد و ته دلش دنبال آن است که طفل درس نخوان به راه بیاید.
بیشتر بخوانید:
انگاری این شغل را به سختی و فداکاری پیوند زدهاند و فرقی نمیکند چقدر این کره خاکی به دور خودش بچرخد، آموزگاری یعنی ذره ذره آب شدن برای رشد دادن بچهها. آقای «حسینی» هم یکی از همین معلمهاست که حتی کرونا هم باعث نشده که از درس دادن بچهها منصرف شود.
دو روز در هفته از گیلانغرب راهی دبستان فجر در بخش «بیلوار» کرمانشاه میشود تا بر درس و روند پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نظارت داشته باشد. خودش میگوید کسی از من نخواسته این کار را انجام دهم، اما وظیفه خودم دانستم که این کار را انجام دهم تا دانش آموزان از درس عقب نمانند. او نگران کلاس اولیهاست، میگوید روستا موبایل آنتن نمی دهد چه برسد به اینکه بشود برنامه «شاد» را نصب کرد، برای همین خودم به مدرسه میروم تا دانش آموزان از درس عقب نمانند.
این کار او آنقدر خالصانه بود که وزیر آموزش و پرورش را هم به تحسین واداشت و در توییتی به زحمات و تلاش آقای حسینی برای تدریس در ایام کرونا اشاره کرد. برای همین به سراغ او رفتهایم تا هم از انگیزه کارش آگاه شویم و هم مشکلاتش را بشنویم.
حسینی: ممکن است کرونا حالا حالاها ادامه داشته باشد، تکلیف دانش آموزان چه خواهد شد؟ مثلاً دانش آموزان کلاس اول اگر خوب درست نخوانند سال بعد چطور میتوانند وارد پایه بعدی شوند؟ چطور می توان آنها را نا امید کرد؟
لطفا خودتان را معرفی کنید و اینکه از چه زمانی وارد آموزش و پرورش شدهاید؟
حسینی: حامد حسینی هستم. مدرک کارشناسی ارشد برنامه ریزی درسی دارم و از سال گذشته به عنوان آموزگار در آموزش و پرورش مشغول به کار شدهام.
شما الان در کدام مدرسه تدریس میکنید؟
حسینی: دبستان فجر در روستای «هرتکه» بخش بیلوار شهرستان کرمانشاه.
شما فقط به همین یک مدرسه برای تدریس میروید؟
حسینی: بله؛ در این مدرسه دانش آموزان از چند روستا درس میخوانند و چهار پایه اول، دوم، چهارم و ششم دارد که من به همه آنها درس میدهم.
تعداد دانشآموزان شما چند نفر است؟
حسینی: من ۱۵ دانشآموز دارم.
شما در حال حاضر هفتهای چند روز در مدرسه هستید؟
حسینی: من در شرایط عادی هفتهای چهار روز در مدرسه بودم؛ ولی در حال حاضر به خاطر کرونا دو روز در مدرسه هستم، یعنی شنبه صبح میروم و یکشنبه ظهر برمیگردم. بعضی همکاران میگفتند که اداره بهداشت برگزاری کلاسها را ممنوع کرده است و نیازی نیست به مدارس برویم، ولی من احساس می کنم باید بروم البته کلاس درس را در محیط باز و با حفظ فاصله برگزار میکنم.
شما چرا مثل سایر همکارانتان در خانه نماندید؟
حسینی: من بیشتر به خاطر اینکه دانشآموزانم به اینترنت دسترسی ندارند، عذاب وجدان داشتم و با توجه به اینکه اگر دانش آموزان درسی را از پایه خوب یاد نگیرند بعدها دچار مشکلات زیادی میشوند، تصمیم گرفتم این کار را بکنم، البته آموزش و پرورش هم گفته است که در مناطقی که دسترسی به اینترنت وجود ندارد معلمان اگر خودشان بخواهند میتوانند به مدارس بروند ولی اجباری در کار نیست. با خودم فکر کردم من که می توانم بروم؛ پس بهتر است بروم.
آنجا اینترنت که ندارید!
حسینی: بله؛ در آن منطقه اتصال به اینترنت نداریم. در بین دانش آموزان دو یا سه نفر گوشی دارند، ولی آنها هم چون اینترنت بسیار ضعیف است، عملاً کاربرد چندانی ندارد.
وزیر آموزش و پرورش در توییتی به زحمات آقای حسینی برای تدریس دانش آموزان اشاره کرد
ماجرای عکسی که وزیر آموزش و پرورش هم به آن اشاره کرد، چه هست؟
حسینی: مدرسهی روستایی که من در آن تدریس میکنم در منطقهای است که دسترسی مناسب به اینترنت و برنامه شاد ندارد؛ به همین خاطر تصمیم گرفتم خودم در روستا حضور پیدا کنم و به دانش آموزان درس بدهم؛ یکی از همکاران این قضیه را متوجه شد و از من خواست چند عکس برایش بفرستم و از این طریق عکسها به دست وزیر آموزش و پرورش رسیده بود و ایشان هم در توییتر به آن اشاره کرده بود.
خانواده دانش آموزان با اینکه شما کلاس درس برگزار میکنید مشکلی ندارند؟
حسینی: من کسی را اجبار نمیکنم در کلاسها شرکت کند و به همه گفتهام مختارند در کلاس باشند یا نباشند؛ گفتهام اگر هم نمیآیند در طول هفته خودشان درسهایشان را بخوانند و در مواقعی که من در روستا هستم برای رفع اشکال به من مراجعه کنند یا حتی با موبایلم تماس بگیرند.
با این شرایط دانش آموزان در کلاسهای شما شرکت میکنند؟
حسینی: بله؛ اکثراً میآیند و خانوادههایشان راضی هستند.
گویا شما وسیله نقلیه هم ندارید چقدر طول میکشد تا شما از منزل به محل کار خود برسید؟
حسینی: بله، وضع ما آنقدر خوب نیست که ماشین شخصی داشته باشم [با خنده]. من در گیلانغرب زندگی میکنم. گیلانغرب حدود 2 ساعت تا کرمانشاه فاصله دارد و از آنجا نیز تا محل مدرسه حدود یک ساعت طول میکشد تا برسم. بعضی اوقات باید سه بار سوار ماشین شوم تا به مدرسه برسم.
از ابتدای مسیر اصلی تا داخل روستا هم دو کیلومتر راه خاکی هست که پیاده می روم و اکثر اوقات ماشینی گیر نمی آید. یعنی از گیلانغرب تا محل کارم حدود 4 ساعت توی راه هستم. به همین خاطر من هر روز رفت و آمد نمیکنم از عصر جمعه تا ظهر چهارشنبه در مدرسه هستم و بعد از آن به گیلان غرب برمیگردم.
آقای حسینی: از اینکه دانش آموزانم به اینترنت دسترسی نداشتند، عذاب وجدان داشتم برای همین تصمیم گرفتم که به مدرسه بروم و حضوری بر روند تحصیلی دانش آموزان نظارت کنم
شما با وجود کرونا چرا نگران درس بچهها هستید؟
حسینی: ممکن است این کرونا حالا حالاها ادامه داشته باشد، تکلیف دانش آموزان چه خواهد شد؟ مثلاً دانش آموزان کلاس اول اگر خوب درست نخوانند سال بعد چطور میتوانند وارد پایه بعدی شوند؟ چطور می توان آنها را ناامید کرد؟ آنها الان سردرگم هستند.
دانش آموزان چه انتظاری دارند؟ درس هایشان را میخوانند؟
حسینی: خوب است؛ اولیایشان کمک میکنند و اکثراً با آنها کار میکنند و درسهای کتاب را جلو میبرند.
در پایان نکته خاصی هست که بخواهید بگویید و من نپرسیده باشم؟
حسینی: صحبت خاصی نیست؛ انشاءالله هر چه سریع تر این مریضی برطرف شود تا مدارس به روال عادی برگردند و دانش آموزان با خیال راحت سر کلاس حاضر شوند.