کد خبر 1070612
تاریخ انتشار: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۰۹:۵۸

بعد از مدتی من احساس کردم نگارش این کتاب برای این موضوع کافی نیست و فکر کردم این تجربه و تجارب مشابه باید در اختیار همه مردم قرار بگیرد تا به سبک زندگی آن‌ها کمک کند.

به گزارش مشرق، «زندگی پس از زندگی» برنامه‌ای است از بیان تجربیات مرگ موقت افرادی که در شرایط مرگ کلینیکی و یا خروج موقت روح از جسم قرار گرفته‌اند. در این برنامه با تجربه‌گران مختلف از شهرها و روستاهای متعدد ایران طی چهار سال پژوهش و مصاحبه حضوری انجام شده است. در این برنامه با رهبر یهودیان ایران ، موبد زرتشتیان ایران ، خاخام اعظم یهودیان و همچنین دو پروفسورآلمانی که صاحب نظر، متخصص و همچنین دارای کتاب درباره این موضوع و پیشینه آن هستند نیز گفت‌وگوهای جذابی صورت گرفته است. این برنامه در ۳۰‌قسمت ۶۰‌دقیقه‌ای به تهیه‌کنندگی و اجرای عباس موزون در گروه ادب و هنر شبکه چهار سیما تولید می‌شود. به همین دلیل گفت‌وگویی با تهیه‌کننده این برنامه داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.


چرا تصمیم گرفتید برنامه‌ای با چنین موضوعی روی آنتن سیما ببرید؟آیا پیش از ساخت این برنامه تحقیقات و مطالعاتی در زمینه مرگ موقت داشته‌اید یا خیر؟
من ۲۵‌سال قبل مستند ریموند مؤدی را دیدم و آن زمان خلأ رسانه ملی از این برنامه را احساس کردم. این تجربه در زمان و جغرافیای دیگری شکل گرفته و برنامه‌ای درباره آن ساخته شده است پس قطعاً تجارب مشابهی در ایران هم وجود دارد. به همین دلیل علاقه‌مند شدم که برنامه‌ای با چنین موضوع و محتوایی بسازم. از ۱۷‌سالگی تئاتر کار می‌کردم، همچنین طی چند سال در سینمای جوان دوره عکاسی، کارگردانی، مجری‌گری و فیلمسازی دیدم. طی این ۲۵سال من مطالعه کتابخانه‌ای داشتم، البته آن زمان اینترنت به شکل امروزی گسترش نیافته بود و کتاب‌های محدودی در این زمینه وجود داشت؛ با این همه مطالعه خود را تکمیل کردم. لیسانس سینما گرفتم و در عین حال مدرک مهندسی تکنولوژی و مدیریت هم داشتم. همه این‌ها به همراه مطالعه موضوع مرگ موقت به من کمک کرد که این برنامه را بسازم. اما موضوع بزرگی که وجود داشت عدم دسترسی به افرادی بود که این شیوه از مرگ را تجربه کرده بودند.

چطور به این افراد دسترسی پیدا کردید؟
پنج سال پیش از طریق واسطه‌ای با آقای زمانی که تا امروز عمیق‌ترین تجربه مرگ موقت در بنیاد پژوهش‌های انجمن تحقیقات مرگ موقت آمریکا را داشته‌اند آشنا شدم. البته ایشان در ابتدا هیچ تمایلی برای عمومی یا رسانه‌ای کردن این موضوع نداشتند، زیرا اعتقاد داشتند دنیایی که تجربه شده بسیار متفاوت با این دنیاست و هیچ شباهتی برای توصیف و مثال زدن آن وجود ندارد.  

اما من مصمم از ایشان درخواست کردم که تجربه‌شان در این راستا را برای من بگویند تا من آن‌ها را به شکل کتاب منتشر کنم و تا امروز هم ما درحال نگارش این کتاب هستیم. اما بعد از مدتی من احساس کردم نگارش این کتاب برای این موضوع کافی نیست و فکر کردم این تجربه و تجارب مشابه باید در اختیار همه مردم قرار بگیرد تا به سبک زندگی آن‌ها کمک کند. این فکر باعث شد من برگزارکننده اولین همایش مرگ موقت ایران باشم، در دانشگاه یزد۷۰۰ نفر استاد و دانشجو به همراه نماینده ولی فقیه در این همایش شرکت کردند، اما در ادامه برخی شرکت‌کنندگان سوالاتی داشتند و من با دادن نشانی اینترنتی یک راه ارتباطی با آن‌ها همراه با آقای زمانی ایجاد کردم و با در اختیار قرار دادن اطلاعات در این باره به مرور تعداد دنبال‌کنندگان ما افزایش پیدا کرد.

نکته‌ای که باید دراین باره اضافه کنم این است که این کانال ارتباطی مخاطبانی از چهار قاره به جز آفریقا دارد که شامل پژوهشگران، محققان، علاقه‌مندان و تجربه‌کنندگان این حوزه می‌شود. به لطف خدا یک شبکه وسیعی دراین باره شکل گرفت. مسأله‌ای که خیلی زمان‌بر و نیازمند صحبت‌های بسیار بود راضی کردن افرادی بود که چنین شرایطی را درک کرده‌اند. آن‌ها راضی به عمومی شدن تجربه شخصی‌شان نبودند و من با خواهش و اصرار از آن‌ها می‌خواستم که راضی به بازگویی تجربه‌شان شوند. در این بازه زمانی عملاً شغل اصلی خود را از دست دادم و درآمدی نداشتم. بزرگترین حامی من بعد از خدا و معصومین همسر و خانواده‌ام بودند که با تحمل سختی‌ها درکنار من ایستادند و همراهیم کردند. نزدیک به چهار سال مدام در خانه ما صحبت از مرگ، جسد، زندگی، بهشت و جهنم بود و خانواده به خوبی در کنار من ایستادند و این موضوعات را تحمل کردند.

شما در صحبت‌هایتان اشاره کردید که افراد علاقه‌ای به بازگویی شرایطی که تجربه کرده‌اند ندارند. دلیل اصلی این مسأله چیست؟
بیان آنچه در این تجربه رخ داده باعث می‌شود روابط و زندگی اجتماعی فرد دچار اختلال شود. به‌طور کل این فرهنگ در جامعه ما وجود ندارد که مردم به این باور و درک برسند که بدن انسان مرکب است و روح سوار برمرکب؛ مرگ موقت مانند این است که روح برای لحظه‌ای از روی بدن بیفتد و مجدد سوار آن شود. دلیل اصلی این موضوع می‌تواند این باشد که ما ناخواسته این افراد را اذیت می‌کنیم، مسأله دیگر ناتوانی زبان از بیان ویژگی دنیایی است که درک شده است، عدم درک درست از سمت ما باعث می‌شود این عزیزان فکر کنند هم به موضوع و هم آن مکان خیانت کرده‌اند؛ کمااینکه آن مکان برای آن‌ها بسیار معنوی و قدسی است. راضی کردن فردی که هم از مخاطرات اجتماعی می‌گذرد و هم باید با مشکلات درون خود کنار بیایند کار بسیار پیچیده‌ای است که مدت‌ها زمان می‌برد.

در این چند قسمتی که برنامه روی آنتن رفته استقبال بی نظیری از برنامه شما صورت گرفته. دلیل اصلی این موضوع از نظر شما چه چیزی می‌تواند باشد؟
بالاترین و اصلی‌ترین نیاز انسان بقاست. این بقا هم در سطح روح، جان و هم جسم انسان وجود دارد، اما در ارتباط با استقبال مخاطبان باید بگویم قطع به یقین اولین مورد، جدید بودن محتوا این برنامه است. محتوا برنامه«زندگی پس از زندگی» این پیام را برای مخاطب دارد که تو جاودانه‌ای.

پیامی که صدمیلیارد نفر از ابتدا خلقت تا کنون به‌دنبال آن هستند. درارتباط با بحث فرم برنامه نیز باید بگویم که فرم محتوا اصلی برنامه را دنبال می‌کند. یعنی اگر در این برنامه نور و ظلمت، خلأ، فضای بی‌نهایت، اجسام به صورت دایره وجود دارد تماماً از فضای آنجا ایده گرفته شده است. آنجا زیبایی در سادگی است و زرق و برقی وجود ندارد. همچنین باید بگویم من خلاف جهت آب حرکت کردم، در دوره‌ای که برنامه‌ها تلاش می‌کنند برای دکورهای عظیم و مجلل، ما با سادگی میزبان مخاطبان شدیم. ما بیشترین واژه‌ای که در پیام‌ها از مخاطبان دریافت کردیم کلمه آرامش است. در این برنامه خیلی تلاش کردیم که آرامشی که این روزها از مخاطب صلب شده را به او بازگردانیم، از نور و موسیقی گرفته تا حرکت دوربین و نوع اجرای مجری همه باید در خدمت موضوع اصلی برنامه که همان آرامش است پیش برود.

من معتقدم مخاطب این روزهای تلویزیون به‌دنبال آرامش است و با این برنامه به نوعی خستگی در می‌کند. در این راستا باید این را هم بگویم که من معتقدم مخاطب ما نسبت به چند دهه گذشته بسیار آگاه‌تر، فعال‌تر و پویاتر شده است. به نظر می‌رسد برخی  مجریان یا برنامه‌سازان ما این حجم از آگاهی مخاطب را نادیده می‌گیرند. از نظر من جوان ایرانی یک متخصص است؛ در زمینه‌ای به صورت کامل علم دارد اما موضوعات گوناگون دیگر را هم تا حدودی بلد است. من با افتخار برای مخاطب ایرانی برنامه می‌سازم و از دانش و آگاهی آن بر موضوعات متعدد آگاه هستم و همچنین مخاطبان باید من را به‌دلیل کاستی‌ها در این برنامه ببخشند.  

*صبح نو