مثل سال‌های قبل شاعران کشورهای فارسی‌زبان هم در این جلسه حاضر بودند. نکته جالب شعرخوانی شاعر هندی دکتر سرویش پارتی برای شهید قاسم سلیمانی بود.

به گزارش مشرق، شب شعر «دیدار ماه» در شب ولادت امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) در حوزه هنری برگزار شد. همه‌ساله دیدار شعرا با رهبر انقلاب در نیمه ماه رمضان برگزار می‌شد که امسال به دلیل شیوع کرونا این برنامه لغو شد؛ با این حال جمعی از شعرا در حوزه هنری و در کنار مقبره شهدای گمنام جلسه شعرخوانی را برقرار ‌کردند. در این جلسه جمعی از شعرای پیشکسوت و جوان حضور داشتند و شعرخوانی ‌کردند؛ ضمن اینکه اشعار شعرای خارج کشور هم به صورت تصویری در این جلسه پخش شد.

محل شعرخوانی در حیاط حوزه هنری بود و فضای خنک شامگاه جمعه هم باعث شد شعرخوانی‌ها به دل بچسبد. مرتضی امیری‌اسفندقه به سیاق دیدار رهبری، مدیریت این جلسه را 
بر عهده داشت و برای شروع یوسفعلی میرشکاک را برای شعرخوانی فراخواند و این شاعر موسپید قلندرپیشه غزلی عاشقانه مهمان مخاطبانی کرد که برنامه را زنده از شبکه چهار سینما می‌دیدند:
مرا جز درد بی‌درمان عشق ار بود هنجاری
نبودم دم به دم از خود به خود زخمی و آزاری
چه دردی، درد عشقی کهنه پیش از خلقت آدم
که با آن داشتم در نیستی هر دم سر و کاری
تو را دیدم که در خود یافتم بار دگر خود را
تویی با بنده بار دیگرم از نو به بازاری
نبودم در میان اما به نیروی تو می‌دیدم
که با مهر توام هر دم به دام ماه‌رخساری
نبد چشمی فراهم لیک می‌دیدم تو را هر دم
که از نو می‌نهی بر بار دردم کهنه سرباری
تو بودی آن که از بیداد بر خود کرد ایجادم
تو بودی آن که عاشق کرد و آنگه آفرید آری
نمی‌آرد برون از خانه‌ام جز شوق دیدارت
که با بود و نبود هر دو عالم نیستم کاری
بیا و باز کن از بهر بستن زخم جانم را
از آن گیسو که شب را می‌کند هموار زناری
مرا آیینه‌ات کردی، به من آیینه‌ای دادی
عجب خوابی، چه تعبیری، عجب روزی، چه دیداری
تو بر بام ثریا باش من بر خاک می‌مانم
همینم بس که دارم بار دیگر چون تو معماری
به رخسار زلیخا دارد ایمانی دل یوسف
که نه از چاهش بود بیمی و نه از بندش بود عاری

این روزها جامعه پزشکی کشور درگیر بیماری کروناست و به همین دلیل وقتی سعید بیابانکی از سوی اسفندقه برای شعرخوانی دعوت شد، شعرش خطاب به جامعه پزشکی و پرستاری کشور بود:
باغ سپیدپوش که بسیاری و کمی
بر برگ‌برگ خاطر من لطف شبنمی
با هر نفس بهار مرا تازه می‌کنی
تقویم سبز خاطره در شادی و غمی
سال جدید را به تو تحویل می‌دهم
ای یار مهربان که بهار مجسمی
تا در بهشت خانه خود زندگی کنم
خاموش و بردبار میان جهنمی
دادی به جان میهن من خون تازه‌ای
سبز سپیدپوشی و همرنگ پرچمی
از پا نمی‌نشینی و قد خم نمی‌کنی
چون سرو استواری و چون کوه محکمی
ما خانه مانده‌ایم و تو شمشیر می‌زنی
یعنی شهید زنده خط مقدمی
بعد از خدا سلامت ایران به دست توست
آه ای دمی که همدم عیسی بن مریمی

از جامعه بانوان شاعر هم در این جلسه حضور داشتند و با دعوت مدیر جلسه، خانم نفیسه سادات موسوی به شعرخوانی پرداخت. او هم شعری از کتاب در دست انتشارش با عنوان نارَنج به شرح ذیل خواند:
مگو که راه دعا از همیشه بسته‌تر است
که استجابت آن در دلِ شکسته‌تر است
 زمانه خسته از این های‌وهوی تکراری‌ست
 دل شکسته‌ ما از زمانه خسته‌تر است
 اگر به عشق رسیدی مدد مخواه از عقل
 که از تمام جهان عقل دست‌بسته‌تر است
 عجب نبرد غریبی درون ما برپاست
 که از مواجهه خیر و شر دودسته‌تر است
 نظر به ظاهر دنیا مکن، دل از دستش
 ز لاله‌های پریشان به خون ‌نشسته‌تر است

علیرضا قزوه که تا دو سال قبل مدیر جلسه شعرا در بیت رهبری بود و این روزها در هند در سمت رایزن فرهنگی خدمت می‌کند، به صورت تصویری شعر ذیل را خواند:
 باد جادو می‌وزد، این سحر را باطل کنیم!
بانگ «یا قدّوس» را امشب چراغ دل کنیم
از صراط‌المستقیم او به دور افتاده‌ایم
قبله‌ دل را کمی سمت خدا مایل کنیم
کشتی دل را به «مجراها و مرساها» دهیم
شورش گرداب را آرامش ساحل کنیم
سیب سرخ و سنجد و سکه، سماق و سبزه هست
با سلامت هفت سین سفره را کامل کنیم

مثل سال‌های قبل شاعران کشورهای فارسی‌زبان هم در این جلسه حاضر بودند. نکته جالب شعرخوانی شاعر هندی دکتر سرویش پارتی برای شهید قاسم سلیمانی بود:
الا ای مسند ظلمت مکن فخر سخندانی
که ایران در دلش دارد نگینی چون سلیمانی
مکن بازی باطل در میان قوم ابراهیم
سیاوش را ملالی نیست کز آتش بترسانی
زمین حافظ و سعدی و مولانا همه نور است
تو از ایران و از عرفان ایرانی چه می‌دانی؟
گمان کردی که ایران است تنها پیش روی تو؟
همه هند است آماده برای جنگ و قربانی
شهادت هست تا فرهنگ این مردم، نمی‌میرند
ز خون یک سلیمانی ببالد صد سلیمانی

محمدرضا طهماسبی هم از دیگر شاعران حاضر در این نشست به شعرخوانی با موضوع سردار شهید قاسم سلیمانی پرداخت که بخشی از آن چنین است:
برگو به ابن سعد و حجاج ما را نمی‌یابید محتاج
چون چون خلیج فارس مواج، چون چون دماوند استواریم
ایرانیان بانجابت فرهنگ‌مان عشق و شهادت
ما فرش خوش‌نقش صلابت با تاروپود اقتداریم
مرد و زن از هر سو رسیدیم ایرانیان روسفیدیم
ما رستم و گردآفریدیم الحق کز این ایل و تباریم
تو عمروعاصی حرف مفتی لات و مناتی و می‌افتی
این‌بار کج‌بین! راست گفتی، ما انحنای ذوالفقاریم
قاسم سلیمانی منم من، قاسم سلیمانی تویی تو
او ما شد و دنیا بداند پیوسته ما در انتشاریم

تداوم بسته بودن اماکن متبرکه، ناصر فیض، طنزپرداز را واداشت شعری با موضوع امام رضا(ع) بخواند:
هنوز هم نگران باش یا امام رضا
از این زمانه و اوضاش یا امام رضا
نمانده حرمت و انصاف تازه بدتر از آن
نشسته کبر و ریا جاش یا امام رضا
به قدر یک سر سوزن شکر مربایی
نمانده توی مرباش یا امام رضا

حسین اسرافیلی، محمد صالح سرخوه، از شاعران عرب‌زبان کویت، قادر طراوت‌پور، علی داودی، نغمه مستشار نظامی، علی‌محمد مؤدب، محمود حبیبی کسبی و ... از دیگر شاعرانی بودند که در این جلسه به شعرخوانی  پرداختند.

*صبح نو