دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه خروج از برجام رمز عملیات براندازی بود، گفت: برجام نشان داد نیازمند تغییر ریل در سیاست خارجی هستیم.

به گزارش مشرق، نشست «برجام؛ مسیر طی شده و  چشم انداز پیش رو»، عصر امروز (دوشنبه ۲۲ اردیبهشت) از سوی پژوهشکده تحقیقات راهبردی مجمع تشخیص مصلحت نظام با حضور محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، غسان بن جدو، مدیر شبکه بین المللی المیادین، ابراهیم متقی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، ناصر هادیان، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه تهران و بیژن پیروز، استاد اقتصاد سیاسی بین الملل دانشگاه تهران برگزار شد.

بیشتر بخوانید:

اردیبهشت، ماهِ ناامیدی آمریکا از ایران

فرمان محسن رضایی به فرماندهان سپاه کشور + عکس

محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در این نشست گفت: جا دارد محافل بیشتری در کشور نسبت به رویداد مهم برجام و خروج آمریکا از آن، همفکری کنند و دولتمردان هم از این همفکری بهره‌مند شوند.

وی با یادآوری این موضوع که مذاکرات برجام با سیاست نرمش قهرمانانه همراه بود، تصریح کرد: سیاست نرمش قهرمانانه منجر به دیده‌بانی قوی در آینده ملت شد که ملت بتواند آینده خودش را در صحنه بین‌المللی بهتر ببیند.

رضایی ادامه داد: سیاست نرمش قهرمانانه فرصتی پیش آورد تا ملت ایران بسیاری از دلسوزی‌های کاذب را در داخل و خارج به قضاوت بنشینند.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه برجام باعث شد تا ملت ایران به اندازه ۱۰ سال به آینده خودش آگاه شود، اظهار داشت: بسیاری از صحنه های که در برجام رخ داد، برای اولین بار طی چهل سال اخیر رخ می‌داد.

رضایی ادامه داد: امروز زمان درس آموزی از برجام است و شاید نیاز به شیفت پارادایمی و اتخاذ راهبرد جدید در تعاملات بین‌المللی باشیم.

وی ادامه داد: اگر برجام اولین موردی بود که ما در روابط بین‌الملل و مذاکرات با آن مواجه بودیم،  یک بحث است و اگر برجام یکی از موارد متعددی بود که ما تجربه کرده‌ایم، شاید نیاز باشد بگویم برجام آخرین مورد بود و سیاست خارجی ایران نیاز به یک تغییر ریل دارد.

رضایی، خروج آمریکا از برجام را کودتای سیاسی بین‌المللی دانست و گفت: خروج از برجام شروع یک برنامه برای براندازی نظام ایران بود و رمز عملیاتی بود تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا عملیاتی شود و میوه آن را بچینند.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام خاطرنشان کرد: بعد از جنگ تحمیلی، بحث عادی‌سازی روابط با دنیا مطرح شد که مبدع آن آیت‌الله هاشمی‌ رفسنجانی بود. در دولت بعد، آقای خاتمی این سیاست را ادامه داد و دولت روحانی آن را پررنگ‌تر کرد.

وی ادامه داد: بنابراین نباید برجام را محصول آقای ظریف و روحانی دانست، بلکه محصول نگاه سه دولت هاشمی، خاتمی و روحانی است. شکست برجام، شکست اندیشه‌ای در سیاست خارجه بود که از پایان جنگ در سیاست خارجه پیش گرفته شد.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به سالگرد خروج آمریکا از توافقنامه هسته ای میان ایران و ۱+۵گفت: جا دارد که محافل بیشتری در این خصوص شکل بگیرد و همفکری کنند و دولتمردان کشور را هم از نظرات خود، بهره مند کنند. همه می دانیم که مذاکرات برجام در این دور سوم، با سیاست نرمش قهرمانانه ما همراه شد. این سیاست منجر به یک دیده‌بانی قدرتمند در آینده و در تاریخ ملت ایران شد تا ملت ایران بتوانند از این دیده‌بانی، آینده خود را در صحنه بین‌الملل و منطقه روشن تر ببیند. دلیل این مدعا، نقش پررنگ ملت ایران در حکمرانی است. ملت ایران، تنها حاکمان را انتخاب نمی کنند. بلکه در حکمرانی کشور از طریق افکار عمومی و بیان خواسته هاشان و صدای انتقادهاشان، موجب بهبود حکمرانی در کشور می شوند. لذا نرمش قهرمانانه فرصتی پیش آورد تا ملت ایران، بسیاری از ادعاها را در این مذاکرات ببیند و لمس کند و با شهود عینی در سیاست، ادعاها و دلسوزی های کاذب را تشخیص دهد.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: با خروج آمریکا از توافق برجام، ملت ایران بیش از ده سال نسبت به آینده خودش آگاه شد، تا بداند که چه مسیری را باید در پیش بگیرد و چه کار باید بکند. همانطور که امام فرمودند ما در جنگ، دشمنان و دوستان خودمان را شناختیم، در این نوع مباحث و مذاکرات، ملت ایران، بهتر می تواند، جایگاه تاریخی و ارتباطاتش را تنظیم کند و از سراب های ساختگی جلوگیری کند. 

وی افزود: دو سال پیش در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ آقای ترامپ از برجام خارج شد و در آبان همان سال به سخت ترین تحریم ها علیه ایران روی آورد. در حالی که ایران به همه تعهدات خود عمل کرده بود، آمریکا ابتدا از توافق خارج شد و عمل به تعهدات خود را متوقف کرد و سپس به اعمال تحریم های گسترده علیه کشور ما روی آورد. توجیه آقای ترامپ این بود که ایران دولت اوباما را فریب داده است. شایسته است با مروری بر وقایع گذشته، به پرسش های مهمی که درباره برجام وجود دارد پاسخ دهیم.

رضایی اظهار داشت: به نظر می رسد کاربرد کلمه برجام در نظریات موافقان و مخالفان، اشاره به سه نوع یا سه موجودیت از برجام دارد: ۱- برجام مشروط به شرایط رهبری، ‌۲- برجام دولتی (اعم از نظر مجلس و دولت و شورای عالی امنیت ملی)، ۳- برجامی که دیگر وجود خارجی ندارد. به اولی عمل نشد و سومی هم که وجود ندارد. تنها موضوع بحث، برجام دولتی است که به تاریخ پیوسته و به عنوان یک تجربه قابل درس آموزی است. به همین دلیل شایسته است در سالگرد خروج آمریکا از برجام به تحلیل این درسها بپردازیم.

وی افزود: برجام دولتی یا برجام اتفاق افتاده، یک رویداد بین المللی و در حوزه سیاست خارجی بوده است که امروزه مواجهه ما با آن شامل چند بخش می باشد: ۱- بررسی اصل مذاکرات، ۲- بررسی محتوای مذاکرات، ۳- بررسی نتایج مذاکرات، ۴- درس های برجام.

 دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با تاکید بر اینکه تفکیک این بخش ها از هم بسیار مهم است، گفت: در بخش مذاکرات، باید توجه کنیم که مذاکرات هسته ای سه دوره را پشت سر گذاشته بود که برای بار سوم به دولت آقای روحانی رسید.

وی با اشاره به روند مقدمات مذاکرات گفت:پس از طی مقدماتی، ایران حضور آمریکا را در برخی جلسات می پذیرد و بعد در سطح وزرای خارجه، نشست های دونفره برای اولین بار صورت می گیرد. مساله مذاکرات برجام مساله بسیار مهمی است که قابل کالبدشکافی است. بسیاری از صحنه های مذاکرات برجام برای اولین بار در تاریخ سیاسی ایران طی چهل سال اخیر صورت گرفت.

رضایی افزود: دور سوم مذاکرات در دوره آقای روحانی شروع شد. دست ایران بسیار پر شده بود. طرف مقابل هم دموکرات های آمریکا بودند. همه برآوردهای نظامی نشان داده بود که امریکا از قصد حمله نظامی به ایران ناتوان شده و در یک کلام، دروازه طرف مقابل آماده گل خوردن بود.

عضو هیات علمی دانشگاه جامع امام حسین (ع) گفت: در سومین دور مذاکرات، نفس مذاکره یعنی مجوز انجام مذاکره - آن هم در یک محدوده ممنوعه یا محدوده ای که کم سابقه یا بی سابقه بود - یکی از مهمترین نکات است. اینکه چرا نظام قبول می کند که ایران در مذاکراتی که آمریکا حضور دارد شرکت کند و ریسک و خطر جلسات طولانی - آنهم با ارتباطات نزدیک و گفتگوهای خودمانی که بین طرفین رد و بدل می شود - را می پذیرد؟ مهمترین دلیلی که بیان شده نرمش قهرمانانه است. به نظر من سیاست نرمش قهرمانانه بسیار شجاعانه انتخاب شد و دیده بانی انقلابی ملت ایران را تقویت کرد و همین سیاست بود که تا عمق تاریخی خیانت های آمریکا بر ملت ما مکشوف شد. این سیاست به روشن کردن ادعاهای دروغین بین المللی و مشخص کردن چهره پشت صحنه مدعیان دلسوزی در داخل برای پیشرفت ایران و دلایل دیگر منجر شد

وی اظهار داشت: در موضوع محتوای مذاکرات و نقاط قوت و ضعف تیم، از جمله نبودن تیم اقتصادی در کنار تیم سیاست خارجه و تیم هسته ای و همچنین در مورد نتایج مذاکرات و اینکه در این مذاکرات چه چیزی دادیم و چه چیزی گرفتیم، مسائل مهمی وجود دارد که بحث جداگانه ای می طلبد. مهم تر از این سه محور، درسهای مهمی است که برجام برای کشور ما داشت. چه درسهایی از برجام گرفتیم؟

رضایی گفت: اولین درس برجام این است که سوءظن و بی اعتمادی که به آمریکا و اروپا وجود داشت، منطقی بوده و ریشه در واقعیت دارد. زیرا معلوم شد که آمریکا و اروپا تنها به دنبال منافع خود هستند و دستیابی به بازی برد برد در مذاکره با امریکا، تصور خوشبینانه‌ای بیش نیست. نکته مهم این است که شروطی که رهبر انقلاب - به درستی و بر اساس شناخت تاریخی و راهبردی خود از امریکا و اروپا - مطرح کردند و ‌رفتارهای آنها را پیش‌بینی کرده بودند، کاملا در رفتار طرف مقابل تحقق یافت و همه مردم و مسئولین، در عمل، این واقعیت را در رفتار دولتهای غربی مشاهده کردند.

رئیس کمیسیون اقتصاد کلان‌ مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: درس دوم برجام این است که انتظارات مردم و کارآفرینان کشور را به سراب گشایش روابط جدید اقتصادی با غرب گره نزنیم، آنها را از برنامه ریزی خود باز نداریم و وقفه ای در مسیر واقعی رشد درون‌زای کشور خود که در دهه اول انقلاب شکل گرفته، به وجود نیاوریم.

رضایی اظهار داشت: درس سوم برجام این است که در پیش گرفتن هرگونه وادادگی در برابر زیاده خواهی دولتهای غربی - آنطور که لیبرالهای داخلی ‌و تکنوکراتها می خواهند - نتیجه ای جز عقب افتادن کشور ما نخواهد داشت. این مهمتر از درسهای قبلی است. 

وی ادامه داد: در دولت آقایان هاشمی، خاتمی و روحانی، نوعی چشمداشت به دولتهای غربی - که برآیندش همین اندیشه برجامی است - دیده می شود. در واقع انتظار گشایش در روابط اقتصادی با اروپا و امریکا برای ورود تکنولوژی و سرمایه را بیش از حد مورد تاکید قرار دادند. این گرایش در دولت آقایان هاشمی و خاتمی تحت عنوان تنش زدایی ‌و در دولت آقای روحانی تحت عنوان "کلید"، باعث شد که ماهها و سالها تلاشهایی به صورت آشکار و پنهان ادامه یابد و سرنوشت کشور به این مساله گره زده شود. 

رضایی افزود: در تفکر راهبردی اصیل انقلاب در دهه ۱۳۶۰، شئون سیاسی و دفاعی با شئون اقتصادی و فرهنگی به صورت یکپارچه درآمده بود و یک هماهنگی و همراستایی بین این بخشها برقرار بود. همزمان با تشکیل دولت آقای هاشمی و بعد از آن، مسیر سیاسی و دفاعی به همان شکل اصیل ادامه یافت ولی مسیر اقتصادی ‌و اجتماعی و فرهنگی از آن جدا شد و فاصله گرفت و دچار زاویه شد. زاویه یافتن مسیر اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، باعث نوعی دوگانگی اعتقادی ‌و ارزشی با مسیر اصلی انقلاب شد و یک دوگانگی در حاکمیت به وجود آورد؛ حاکمیت سیاسی که عمدتا ارزشی و انقلابی باقی مانده بود ‌و حاکمیت اقتصادی که تکنوکراتی ‌و لیبرالی شده بود.

وی افزود: اغراق در برخی فیگورهای دیپلماتیک بی آنکه دستاورد اقتصادی بلندمدتی برای آن درنظر گرفته شود، نشان دهنده یک جهت‌گیری هستند که قریب سی سال اداره شئون اقتصادی، ‌اجتماعی و فرهنگی کشور را در اختیار داشته و برآیند تکامل یافته آن را در مذاکرات برجامی دیدیم ولی مجموعه این رویکردها نتوانست گشایشی را در روابط اقتصادی ایران با اروپا و امریکا ایجاد کند.

رضایی گفت: مذاکرات برجام با رمز "کلید"، اغلب کارآفرینان ما را معطل و معلق نگه داشت و آنها را به این تصور کشاند که قرار است فتح الفتوحی در رابطه شکل گیرد و دیوار بی اعتمادی دو طرف برداشته شود. در مذاکرات برجام، از رهبری گرفته تا دولت و مجلس و بسیاری از نیروهای انقلاب با وجود انتقاداتی که درباره موضوع، محتوا، تیم و نتایج مذاکرات داشتند، از مذاکرات حمایت کردند. به همین دلیل انتظار می رفت مذاکرات برجام سرآغاز یک گشایش اقتصادی برای ایران باشد. دیپلمات های ایران هر چه در توان داشتند به کار بردند و بالاخره برجام به امضای دولت رسید. اکنون که برجام به عنوان موفق ترین دستاورد این اندیشه، زیر پای آمریکا و خیانت اروپا از بین رفته، نباید آن را "شکست فقط یک دولت" تلقی کرد بلکه باید شکست برجام را "شکست یک اندیشه در اداره کشور" آن هم در چند دولت دانست.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: طرفداران و هواداران و مخالفان و منتقدان برجام، در یک سوال مشترک هستند و آن این است که ادامه اندیشه برجامی فارغ از نتایج و محتوای برجام آیا قابل تکرار است؟ و آیا نباید در این اندیشه تغییری به وجود آورد. حال که سه تلاش آقایان هاشمی، خاتمی و روحانی در مذاکره با هدف گشایش روابط اقتصادی با اروپا و آمریکا شکست خورده است، به نظر می رسد باید این اندیشه را کنار گذاریم و وقت کارآفرینان، صنعتگران، بازرگانان و کارگران ایرانی را بیش از این تلف نکنیم و بیش از این از فرصتهای درون‌زای اقتصاد خود غفلت نکنیم.

محسن رضایی در پایان تصریح کرد: البته دنیای پساکرونایی، اروپا و آمریکا را به وضعیتی می رساند که دیگر کمتر کسی به آنها روی می آورد ولی این گرایش اتلاف وقت و چشمداشت به دیگران که منشاءش ضعف نفس و بی اعتمادی به توانایی های داخلی است، ممکن است پابرجا بماند و باید برای آن فکری کرد.

منبع: فارس