کد خبر 1072572
تاریخ انتشار: ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۱۴:۳۲

حجت‌الاسلام کاشانی یکی از سناریوهای دشمن را تضعیف مرجعیت علمیِ امیرالمؤمنین معرفی کرد.

به گزارش مشرق، حجت‌الاسلام کاشانی در برنامه سحرگاهی "ماه من" در بیان برخی گزاره‌های غربت امیرالمؤمنین علیه‌السلام سخن گفت.

وی با بیان اینکه عبد خدا اگر به او ظلم هم نشود، باز هم غریب است، افزود: زیرا عبد مخلص خدا در افقی سیر می‌کند که دیگران او را نمی‌توانند درک کنند؛ اما در عین حال به امیرالمؤمنین علیه‌السلام ظلم زیادی از سوی امت شد و دچار غربت فراوانی شدند. در واقع ائمه انوار عرشی پروردگارند که خداوند بر ما منت گذاشت و آنها را از آن اوج وارد دنیا کرد تا از مردم دستگیری کنند، اما امت به ایشان ظلم کرد.

بیشتر بخوانید:

سناریویی دشمن برای تضعیف مرجعیت علمی امیرالمؤمنین

وی  یکی از ظلم‌های امت نسبت به امیرالمؤمنین را مقایسه ایشان با افراد برجسته و نیز منافقان امت معرفی کرد و افزود: مثلاً به ابن عباس که یکی از شاگردان ایشان بود، بیشتر بها می‌دادند و سؤالات خود را از او می‌پرسیدند. چگونه می‌شود حقیقت را منقلب کرد که یک شاگرد جزء را بر استادش برتری دهند؟! هرچند یکی از دلایل مطرح کردن چهره ابن عباس در امت پیامبر، تضعیف مرجعیت علمی اهل‌بیت به ویژه علی علیه‌السلام بود.

کاشانی افزود: این نوع مقارنه و مقایسه نابجای امیرالمؤمنین با سایر مردم، سبب می‌شد ایشان فضائل خود را بازگو کنند تا از این طریق مقابل انحراف را بگیرند. متأسفانه کار به جایی می‌رسید که گاهی آن حضرت را با معاویه علیه‌اللعنة مقایسه می‌کردند. ایشان در این باره در بیان فرمود «در روزگار پیامبر خدا، همچون جزئی از [ وجود] پیامبر خدا بودم. نگاه مردم به من، همچون نگاه به ستارگانِ‌ دور دست آسمان بود. سپس روزگار، مرا فرود آورد و فلان و بهمان، هم‌تراز من شمرده شدند ... روزگار به این هم راضی نشد و مرا پایین آورد و مرا هم‌ردیف فرزند هند (معاویه) و فرزند نابغه (عمرو عاص) قرارداد؛ کُنتُ‌ فی أیّامِ‌ رَسولِ‌ اللّٰهِ‌ صلی الله علیه و آله کَجُزءٍ مِن رَسولِ‌ اللّٰهِ‌ صلی الله علیه و آله، یَنظُرُ إلَیَّ‌ النّاسُ‌ کَما یُنظَرُ إلَی الکَواکِبِ‌ فی افُقِ‌ السَّماءِ، ثُمَّ‌ غَضَّ‌ الدَّهرُ مِنّی، فَقُرِنَ‌ بی فُلانٌ‌ وفُلانٌ‌ ... حَتّیٰ‌ أرذَلَنی، فَجَعَلَنی نَظیراً لِابنِ‌ هِندٍ وَابنِ‌ النّابِغَةِ‌»

این استاد حوزه و دانشگاه دور ماندن امت از حقیقت دعوت پیامبر و مکر دشمنان و منافقان را از عمده علت رویگردانی امت از امیرالمؤمنین دانست و گفت: همان امتی که در سال 10 هجری و در روز غدیر از زبان پیامبر فضائل امیرالمؤمنین را شنیدند و دعوت به پیروی از امام علیه‌السلام شدند، پس از 25 سال کار به جایی رسید که ایشان را با پست‌ترین افراد مقایسه می‌کردند.

اهل بتان به علی (ع) از منافقان امت بودند

کاشانی اتهام‌زنی و بهتان نسبت به امیرالمؤمنین را یکی از مصادیق غربت ایشان معرفی کرد و گفت: عمده اصحابی که به امیرالمؤمنین به بهانه‌های مختلف بهتان می‌زدند، جزو منافقانی بودند که از فضائل ایشان آگاهی داشتند. خداوند در آیه5 سوره صف نمونه‌ای از اینگونه رفتارها را در قبال موسای نبی اینگونه معرفی می‌کند «وَ إِذْ قالَ مُوسی‏ لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنی‏ وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ ؛و [یاد کن‏] هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: «ای قوم من، چرا آزارم می‏‌دهید، با اینکه می‌‏دانید من فرستاده خدا به سوی شما هستم؟» پس چون [از حق‏] برگشتند، خدا دلهایشان را برگردانید، و خدا مردم فاسق را هدایت نمی‏‌کند.»

وی افزود: خداوند در آیه‌ای دیگر نزدیک به این مضمون می‌فرماید «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَکُونُوا کَالَّذینَ آذَوْا مُوسی‏ فَبَرَّأَهُ‏ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ کانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجیها؛ ای کسانی که ایمان آورده‌‏اید، مانند کسانی نباشید که موسی را [با اتهام خود] آزار دادند، و خدا او را از آنچه گفتند مبرّا کرد و نزد خدا آبرومند بود.» بنابراین همواره بهتان‌هایی به موسی علیه‌السلام می‌زدند و خداوند ایشان را مبرا می‌کرد. همین اتفاق برای امیرالمؤمنین رخ داد؛ از این جهت ایشان مسیر مناشدات و معرفی فضائل خویش در قالب سؤال و پاسخ را پیش گرفتند. مثلاً می‌فرمودند مگر نشنیدید که پیامبر در غدیر دستم را بلند کرد و فرمود هرکس من مولای اویم، از این پس علی مولای اوست؟ پاسخ می‌دادند بله، اما در عین حال کج‌رفتاری پیشه می‌کردند.

علی (ع) قرآن مهجور امت پیامبر

کاشانی با اشاره به اینکه امیرالمؤمنین فضائل خویش را برای جلوگیری انحراف امت از پیام قرآن و پیام نبوی بیان می‌کردند، گفت: امام در بیانی فرمودند من همان ذکری هستم که از آن گمراه شند، من همان ایمانی‌ام که به او کفر شد و من همان قرآنی‌ام که از آن دوری کردند و به مهجوریت کشاندند؛ أنا الذِّکْرُ الّذی عنه ضَلَّ ... و الإیمانُ الّذی به کَفَر و القرآنُ الَّذی إیّاهُ هَجرَ» یعنی قرآن‌خوان زیاد بود، اما حقیقت آن را که همان وجود امام علیه‌السلام است مهجور ماند.

وی افزود: امام علیه‌السلام همچنین ضمن نامه خویش خطاب به معاویه نوشت: اگر خدا نهی نمی‌فرمود که مرد خود را بستاید، فضائل فراوانی را بر می شمردم که دلهای آگاه مؤمنان آن را شناخته و گوش‌های شنوندگان با آن آشناست؛ همانا ما، دست پرورده و ساخته پروردگار خویشیم و مردم تربیت شدگان و ساخته‌های مایند؛ فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا.» و یا در دیگر روایت فرمود «امْتَحَنَ بِی عِبَادَهُ وَ قَتَلَ بِیَدِی‏ أَضْدَادَهُ وَ أَفْنی‏ بِسَیْفِی جُحَّادَهُ وَ جَعَلَنِی زُلْفَةً لِلْمُؤْمِنِینَ‏؛ خداوند به واسطه ما بندگان خود را آزمود و به دست من مخالفان خود را به قتل رساند و با شمشیر من منکرانش را نابود کرد و مرا مایه تقرب مؤمنین قرار داد»

منبع: تسنیم