کد خبر 107492
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردین ۱۳۹۱ - ۱۵:۲۳

آلبرت انیشتین در رساله ی پایانی عمر خود با عنوان: "دی ارکلرونگ" یعنی:"بیانیه" که در سال 1954 آن را در امریکا و به آلمانی نوشته است - اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح می دهد و آن را کامل ترین ومعقول ترین دین می داند.

به گزارش خبرنگار وبلاگستان مشرق ، نویسنده وبلاگ درمحضرنائب الامام نوشت : این رساله در حقیقت همان نامه نگاری محرمانه ی انیشتین با آیت الله العظمی بروجردی (فوت1340ش =1961م) است که توسط مترجمین برگزیده ی شاه ایران محرمانه صورت پذیرفته است. انیشتین در این رساله "نظریه ی نسبیت" خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از (نهج البلاغه) وبیش از همه (بحارالانوار) علامه مجلسی (که از عربی به انگلیسی ترجمه وتحت نظر آیت الله بروجردی شرح می شده) تطبیق داده و نوشته که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمی شود وتنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه ی پیچیده "نسبیت" را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیده اند.

از آن جمله حدیثی است که علامه ی مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم(ص) نقل می کند که: هنگام برخاستن از زمین دامن یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی میخورد و آن ظرف واژگون می شود. اما پس از اینکه پیامبر اکرم(ص) از معراج جسمانی باز میگردند مشاهده میکنند که پس از گذشت این همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است ...انیشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه ی "نسبیت زمان" دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن مینویسد...همچنین انیشتین در این رساله "معاد جسمانی" را از راه فیزیکی اثبات میکند(علاوه بر قانون سوم نیوتون=عمل وعکس العمل).


او فرمول ریاضی معاد جسمانی را عکس فرمول معروف "نسبیت ماده و انرژی" میداند:


E = M.C2 >> M = E :C2


یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره عیناً به ماده تبدیل شده و زنده خواهد شد.

او همچنین در همین رساله عقیده ی به "وحدت وجود" را از خرافات های شایع شده توسط ملا صدرا تلقی کرده و آن را از دیدگاه "فیزیک کلاسیک" و "فیزیک نسبیتی" به شدت مورد حمله قرار می دهد ...
بطور خلاصه: او می گوید: هر موجودی دارای حیطه و مرز فیزیکی خاص خود است(حیّز وجودی) که امکان ندارد با موجود یا وجود دیگری اتحاد یا وحدت داشته یا بیابد...

در رابطه با "عقل" نیز با کمال شگفتی - انیشتین نظریه ی اخباریون شیعه را ( که عقل را نسبی میدانند و در حریم شرع و دین آن را بکار نمیبرند) صحیح دانسته و میگوید: حق با اخباری های شما ست و هنوز زود است که مردم این را بفهمند..

در ادامه نیز فرمول ریاضی خاصی برای "عقل نظری بشر" ارائه داده و "نسبیت" آن را اثبات میکند... . انیشتین در این کتاب همواره از آیت الله بروجردی با احترام و به لفظ"بروجردی بزرگ" یاد کرده و از شادروان پروفسور حسابی نیز بارها با لفظ"حسابی عزیز" یاد کرده است.

3000000 دلار بهای خرید این رساله توسط پروفسور ابراهیم مهدوی( مقیم لندن) با کمک یکی از اعضاء شرکت اتومبیل" بنز" از یک عتیقه فروش یهودی بوده و دستخط انیشتین در تمامی صفحات این کتابچه توسط خطشناسی رایانه ای چک شده و تایید گشته که او این رساله را به دست خود نوشته است. اصل نسخه ی این رساله اکنون جهت مسائل امنیتی به صندوق امانات سری لندن - بخش امانات پروفسور ابراهیم مهدوی- سپرده شده و نگهداری می شود...

در آخرین نامه آمده است: « خوب به یاد دارم که وقتی در 6 آگوست 1945 آن مرد ناپاک پلید اکتشاف فیزیکی من را – که کشف نیروی نهفته در اتم بود – همچون صاعقه­ای آتشبار و خانمان سوز بر سر مردم بی دفاع هیروشیما فرو ریخت من از شدت غم و اندوه مشرف به مرگ شدم و در صدد برآمدم که موافقتنامه­ای بین المللی به امضاء و تصویب جهانی برسانم. گر چه در این راه برای من توفیقی حاصل نشد ولی ثمره ی آن آشنایی با شما مرد بزرگ بود که هم تا حدی من را از آن اندوه عظیم خلاص نمود و هم بالاخره سبب مسلمان شدن پنهانی من شد.»... « و اکنون ای جناب ... بروجردی، ای پیشوای خردمند و ای پدر مهربان! بسیار از شما سپاسگزارم که در 1952 در پی مرگ (وایتسمن) – رئیس جمهور وقت اسرائیل هنگامی که من از شما تقاضای مشاوره کردم که آیا ریاست جمهوری اسرائیل را – که رسماً و علناً به من (انیشتین) پیشنهاد شد و همگان مرا یک یهودی دنیا دیده و مهاجر از وطن می­دانستند – بپذیرم؟ خود در جواب نامه ((ایکس – 32)) فرمودید: "انسان خداترس و خردمند چنین پیشنهادی را هرگز نمی­پذیرد. هر کس به دنبال سیاست رفته آلوده شده است. پس شما خود را آلوده سیاست نکنید" لذا من (انیشتین) نیز به بهانه اشتغالات علمی، این پیشنهاد را رد کردم.»

منبع: جهان نیوز و پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله العظمی بروجری(قدس سره)


یک توضیح :

ممکن است این سوال برای هر کسی پیش آید که:

"اگر انیشتین به حقانیت اسلام اعتقاد داشت چرا به دین اسلام مشرف نشد؟"

در جواب باید گفت که درست است که انیشتین به حقانیت اسلام اعتقاد داشت اما صرفا نظر خود را در مورد اسلام بیان میکند وشاید آنقدر منصف و حق طلب نبود که به اسلام تشرف پیدا کند.

شما میتوانید نظر خود را در مورد مسئله ای بیان کنید ولی توان یا رغبت عمل به آن را نداشته باشید مثلا میتوانید بگویید همه شهرهای دنیا از شهر محل زندگیتان زیباتر و بهتر است اما آیا توان زندگی در همه آن شهرها را به طور همزمان دارید؟

یا شاید هم به دلیل تعصب به شهرتان هرگز نخواهید از آن خارج شوید.اما آیا میتوان به شما گفت نظرتان را در مورد شهرهای دیگر بیان نکنید؟

ولی به نظر من آقای انیشتین به حقانیت اسلام اعتقاد داشت اما به اسلام علاقه و رغبت نداشت و خود را همیشه یک یهودی میدانست برای اثبات علاقه انیشتین به اسراییل و یهودیت همین بس که او از حامیان صهیونیزم بود و حتی مقاله ای بنام "در مورد صهیونیزم "نوشت ودر سخنرانیهایی از صهیونیزم دفاع کرد. همچنین  اینشتین دارایی‌ها، و نیز حق استفاده از تصویر خود را به دانشگاه عبری بیت‌المقدس وقف کرد.

اما اظهار نظر اینگونه انیشتین و دیگر صاحب نظران آزاده دنیا در مورد اسلام و بخصوص مذهب حقه تشیع همواره تاکیدی بوده بر حقانیت اسلام و مکتب اهل بیت (ع).


منبع:yboroon.blogfa.com