به گمان آنها، ساختمان کردن قبرها، بدعتي است که بعد از عصر تابعين رخ داده و در قرون نخستين اسلامي نبوده است. آنان در اين مسأله پيرو پيشواي خود، ابن تيميه و شاگرد او ابن جوزيه هستند. از اينرو آنان در چند قرن گذشته، تا ميتوانستند مشاهد و زيارتگاهها را ويران کردند و حتي قبور ائمه بقيع و قبر امام حسين(ع) را نيز استثنا نکردند.
آنان در تخريب قبور بقيع، استفتايي تنظيم کردند و به نزديکي از علماي مدينه فرستادند و او در جواب چنين نوشت:
«ساختن و بنا کردن روي قبرها به اجماع مسلمين حرام است و در اين زمينه احاديث صحيح روايت شده و از اينرو بسياري از دانشمندان به وجوب خراب کردن آن ساختمانها فتوا دادهاند و از جمله احاديثي که راجع به لزوم خراب کردن قبور مورد استناد قرار گرفته حديثي است که علي(ع) به ابي الهياج ميگويد: من تو را براي کاري ميفرستم که رسول خدا مرا براي آن کار فرستاده: اگر مجسمهاي ديدي آن را بشکن و هرگاه قبر بلندي ديدي آن را با خاک يکسان کن.
در صحيح مسلم هم اين حديث روايت شده است؛ اما موضوع مسجد قراردادن قبرستانها و نماز خواندن در آنها و روشن کردن چراغ، آنها نيز به مفاد حديث ابن عباس ممنوع ميباشد ... و اما توجه به سوي حجره نبوي(ص) در موقع دعا کردن، بهتر است که از اين عمل نيز جلوگيري بشود، چنانکه از کتب معتبر استفاده ميشود، چون بهترين سمتها، سمت قبله است و همچنين طواف بر قبور و بوسيدن و بهطور کلي دست کشيدن به آنها اعمالي است حرام و ممنوع! و نيز ذکر خواندن و رحمت فرستادن در مواقع نامبرده همگي بدعت است و اين، چيزي است که نظر ما به آن رسيده است.»
آنان اين فتوا را مستمسک تخريب قبور ائمه در بقيع و نيز تخريب ديگر بقعهها و زيارتگاهها قرار دادند و در تاريخ هشتم شوال سال 1344 هجري قمري دست آلوده خود را به اين عمل زدند.