به گزارش مشرق، کمتر از ۵ ماه دیگر تا رسیدن ارابه انتخاباتی آمریکا به ایستگاه نهایی باقی مانده حال آنکه تحولات این روزهای ایالات متحده، به دستاندازهای مسیری که در انتها به ورودی کاخ سفید ختم میشود، پیچ و تاب بیشتری داده است.
تا پیش از آنکه بحران کرونا چوب لای چرخ اقتصاد آمریکا بگذارد، تقریباً این اطمینان وجود داشت آنکسی که از این ارابه خارج میشود دونالد ترامپ جمهوریخواه است. حتی بعد از همهگیر شدن این بیماری نیز امید به بهبود اوضاع و بازگشت زندگی به روال عادی، میتوانست راهگشای او برای عبور از سد «جو بایدن» رقیب دموکرات باشد.
بیشتر بخوانید:
اما اکنون که خون «جورج فلوید» سیاهپوست این مسیر را لغزنده کرده و طرفداران جنبش «زندگی سیاهپوستان مهم است» در خیابانهای آمریکا موج میزنند؛ آیا باز هم تضمینی وجود دارد که مسافری که از ارابه خارج میشود، ترامپ باشد؟
البته شاید بگویید هر از گاهی، حادثهای، اقدامی یا کلامی، عقدههای ضد نژادپرستی مردم آمریکا را بیدار میکند و بعد از مدتی، به وعدهای هم که شده، مردم دوباره سر به گریبان عادت میبرند. اما آنچه که امروز در ایالات متحده شاهد هستیم، از جنسی متفاوت است و دلایل این تفاوت را باید در عواملی چون «انتشار فیلم قتل»، «التهاب ذهن مردم از بحران کرونا و مشکلات اقتصادی»، «همزمانی قتل فلوید با دو قتل دیگر که در ماههای فوریه و مارس رخ داد» و «تنوع نژادی معترضان که به مدد پیوستن دموکراتهای سفیدپوست به جریان اعتراضی پیش آمده»؛ جستجو کرد.
اما اینکه التهاب این روزهای جامعه آمریکا را دلیلی بر کم فروغ شدن ستاره اقبال ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ بدانیم، نوعی شتابزدگی در حصول نتیجه تلقی میشود.
بیایید با نگاهی موشکافانهتر، عواملی را که گمان میکنیم پای ترامپ را در مسیر رسیدن به پیروزی لنگ میکند؛ یک به یک بررسی کنیم تا حتیالامکان، پیشبینی دقیقتری از سرانجام انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا داشته باشیم:
۱. انتظار میرود خیزش مردمی علیه نژادپرستی سازمانیافته به کم شدن حمایت رنگین پوستان و در نهایت ریزش آرای ترامپ منجر شود. اما مگر او روی آرای آنها حساب ویژهای باز کرده بود که گمان کنیم تحولات اخیر معادلاتش را به هم زده؟
او در جولای ۲۰۱۹ در مصاحبه با «تایم» اذعان کرده بود که «بِیس انتخاباتی من به قدری قوی است که نیازی به جلب حمایت رایدهندگان خاکستری (swing voters) نمیبینم.»
اینکه فکر کنیم تظاهرات ضد نژادپرستی جاری، به کاهش چشمگیر حمایت اقلیتهای نژادی آمریکا از ترامپ و در نهایت سقوط او در انتخابات پیش رو منجر میشود؛ توقع چندان واقعبینانهای نیست چراکه او اصلاً این حمایت را نداشت که اکنون نگران از دست رفتنش باشد در تحلیل این ادعا گفتند ترامپ راست میگوید و واقعاً نیازی به جلب آرای خاکستری که اغلب اقلیتهای قومی-مذهبی را شامل میشود؛ نمیبیند چراکه تنها کاری که باید انجام دهد این است که به آنها یادآوری کند موضوع انتخاب «بد و بدتر» در میان است و عدم انتخاب او به منزله بازگشت قدرت به سیاستمداران سنتی واشنگتن است که حتی کمتر از او به آنها اهمیت میدهند.
از طرفی این پیشبینی وجود دارد که به رغم افزایش سطح مشارکت دموکراتها در انتخابات ۲۰۲۰ که تا حدی ناشی از تلاش آنها برای جبران باخت ۲۰۱۶ است؛ باز هم طرفداران ترامپ یعنی طبقه سفیدپوست کارگر، نقش تعیینکننده را ایفا کنند.
ترامپ از اول هم یک موضوع را به خوبی میدانست و آن این بود که قادر نیست در مقایسه با ۲۰۱۶، رنگینپوستهای بیشتری را با خود همراه کند؛ بنابراین تنها ۲ راه پیش رو داشت: یا تدبیری برای حفظ همین تعداد بیندیشد یا به نوعی مشارکت آنها به نفع حزب دموکرات را کاهش دهد. در عملی کردن این تدبیر هم راهبرد وی تمرکز بر مواردی چون اقتصاد، پوپولیسم ملیگرایانه، رایدهندگان مستقل، گپهای نژادی و تبلیغات گمراهکننده را شامل میشد.
بنابراین، اینکه فکر کنیم تظاهرات ضد نژادپرستی جاری، به کاهش چشمگیر حمایت اقلیتهای نژادی آمریکا از ترامپ و در نهایت سقوط او در انتخابات پیش رو منجر میشود؛ توقع چندان واقعبینانهای نیست چراکه «او اصلاً این حمایت را نداشت که اکنون نگران از دست رفتنش باشد.»
۲. عامل دیگری که موجب میشود گمان کنیم آراء انتخاباتی ترامپ به دلیل تحولات اخیر دچار ریزش ناگهانی میشود، شلوغی این روزهای خیابانهای آمریکا است. اما مسئله این است که اولاً، معترضان به نژادپرستی سازمان یافته انتقاد دارند که خاص دولت جمهوریخواه فعلی نیست و طی ادوار مختلف در بطن حکومت نهادینه شده و ثانیاً، دموکراتها با رخنه در اعتراضات، جهت آن را از یک جنبش مردمی به یک جنبش حزبی تغییر دادهاند. به بیان دیگر، اغلب معترضانی که به خیابانها آمدهاند، «دموکرات» هستند- همانهایی که از اول هم قرار نبود به ترامپ رای بدهند.
البته در این نتیجهگیری، یک واقعیت هشدارآمیز هم نهفته است مبنی بر اینکه به خلاف ۲۰۱۶، سطح مشارکت دموکراتها در انتخابات ۲۰۲۰ بالا خواهد بود. پس ترامپ برای پیروزی در انتخابات پیش رو چارهای ندارد مگر اینکه دو اقدام را در دستور کار قرار دهد: راهی برای سرکوب حضور رای دهندگان دموکرات پیدا کند / طرفداران جمهوریخواه خود را دلگرم کند تا پرشورتر از قبل به صحنه بیایند.
شاید برای همین است که وی در توئیتی به کنایه هشدار داد: اکثریت ساکت از همیشه قویترند.
۳. در درجه نخست، ناآرامیهای اخیر آمریکا حرکتی مردمی در اعتراض به نژادپرستی سازمانیافته است و به همین دلیل فارغ از انگیزههای حزبی، کمابیش در هر ۵۰ ایالت این کشور جریان دارد؛ اما به دلایلی که پیشتر ذکر شد؛ این ایالات دموکرات هستند که صحنهگردانی اعتراضات را بر عهده دارند: واشنگتن، اورگن، نوادا، کالیفرنیا، کلرادو، نیومکزیکو، ایلینوی، ویرجینیا، مِین، نیویورک، رود آیلند، کنتیکت، نیوجرزی، دلاور و هاوائی.
صفآرائی این ایالات تائیدی است بر تلاش حزب دموکرات به بهرهبرداری حزبی از جنبش ضد نژادپرستی آمریکا و تاکیدی بر این مطلب که به هر حال، ترامپ از ابتدا هم حمایت انتخاباتی آنها را نداشت که اکنون با آشفته شدن اوضاع، ضرر کرده باشد.
در ۲۰۱۶، ترامپ با توسل به گپهای نژادی موجود در ایالت مینه سوتا توانست بخش زیادی از آراء هیلاری را تصاحب کند و فقط با اختلاف ۱.۵ درصد از او ببازد اما آنچه که میتواند با توجه به تلاش دموکراتها برای بهرهبرداری از جنبش ضد نژادپرستی، موقعیت ترامپ را متزلزل کند، خیز حزب رقیب برای بازپسگیری ایالاتی است که به طور سنتی دموکرات هستند اما در انتخابات ۲۰۱۶، به ترامپ رای دادند و شامل ۳ ایالت «ویسکانسین»، «پنسیلوانیا» و «میشیگان» میشوند. اینها ایالاتی هستند که دولت محلیشان نیز شامل فرمانداری، مجلس نمایندگان ایالت ی و مجلس سنای ایالتی، به طور ترکیبی اداره میشود و در آنها قدرت به طور مطلق در دست هیچیک از دو حزب دموکرات یا جمهوریخواه نیست.
علاوه بر این ۳ ایالت، ایالات «فلوریدا»، «ویرجینیا»، «کارولینای شمالی» و «آریزونا» نیز در زمره ایالات «آونگی» قرار میگیرند که معمولاً تا دقیقه ۹۰ بین انتخاب نامزد دموکرات و جمهوریخواه مردد هستند و در ۲۰۱۶، با اختلافی ناچیز به ترامپ رای دادند.
ایالاتی هم مانند «کلرادو»، «نیوهمشایر» و «نوادا» هستند که دموکرات تلقی میشوند اما در انتخابات ۲۰۱۶، به سختی «هیلاری کلینتون» را بر ترامپ برتری دادند.
بیایید در اینجا مکث کوتاهی داشته باشیم چراکه از اینجا به بعد است که قتل «جورج فلوید» سیاهپوست در ایالت «مینه سوتا» رخت (تعصب نژادی) را کنار میگذارد و رنگ و بوی (سیاسی) به خود میگیرد.
ایالت مینهسوتا هم یکی از همان ایالاتی است که در ۵۰ سال گذشته و در جریان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری، فقط به نامزدهای دموکرات رای داده حال آنکه در ۲۰۱۶، هیلاری را به زور پذیرفت. علت هم آن بود که ترامپ با توسل به گپهای نژادی موجود در ایالت توانست بخش زیادی از آراء هیلاری را تصاحب کند و فقط با اختلاف ۱.۵ درصد از او ببازد.
بگذارید ماجرا را این گونه توضیح دهیم که مینه سوتا به طور تاریخی ایالتی سفید و مسیحی-پروتستان است که طی چند سال گذشته مهاجرانی از سومالی، کامبوج و آمریکای لاتین را به خود راه داد. در این ایالت، به رغم گرایش حزبی که نسبت به دموکراتها وجود دارد، تسامح نژادی اندک است و ترامپ هم از همین نقطه ضعف برای جلب آرای مردمی به ویژه در مناطقی استفاده کرد که به لحاظ اقتصادی در مضیقه هستند و از اینکه مشاغلشان را با غریبهها قسمت کنند؛ میترسند.
جالب است بدانید خیلی از سفیدپوستان ایالت مینه سوتا که در حومه شهرها زندگی میکنند، متاثر از شلوغیهای اخیر، از انتخاب ترامپ به عنوان گزینهای برای بازگرداندن «نظم و امنیت» استقبال میکنند.
اصلاً مخاطب توئیت ترامپ در باب دخالت مستقیم برای بازگرداندن نظم و امنیت به شهرها، همین سفیدپوستهایی هستند که برخی از آنها هم در انتخابات قبل به دموکراتها رای دادند.
۴. سوال دیگری که باید پرسید این است که تا چه حد میتوان به نتایج نظرسنجیها اعتماد کرد. طبق دادههای اعلام شده از سوی پایگاههای سنجش افکار عمومی که از قضا برخی از آنها گرایش جمهوریخواه دارند؛ بایدن از ترامپ پیشی گرفته است. اما نکتهای که نباید از آن غافل شد این است که این دادهها بازتابی از «آراء مردمی» انتخابات آمریکا است حال آنکه درنهایت «آراء الکترال» هستند که کلیددار آتی کاخ سفید را مشخص میکنند. در سال ۲۰۱۶، آراء مردمی هیلاری ۲ میلیون و ۸۰۰ رای بیشتر بود؛ اما سیستم انتخاباتی که به طور موازی در سطح نخبگان جامعه وجود دارد و «الکترال کالج» نامیده میشود؛ ترامپ را به عنوان برنده نهایی اعلام کرد.
آیا نخبگان آمریکایی قصد دارند به ترامپ بفهمانند که در انتخابات پیش رو به آراء الکترال آنها محتاج است و بهتر آنکه زیاد برایشان شاخ و شانه نکشد در انتخابات ۲۰۲۰ نیز بدترین سناریو برای دموکراتها این است که بایدن دستکم ۵ میلیون رای بیشتر از رقیب جمهوریخواه داشته باشد؛ باخت ۲۰۱۶ ایالات پنسیلوانیا و میشیگان را هم جبران کرده باشد؛ اما در مقابل، ترامپ با اتکا به حمایت نخبگان، در سطح الکترال ۲ رای بیشتر بیاورد.
در این میان، رویکرد رسانههای آمریکایی هم قابل تأمل است. البته تکلیف خبرگزاریهایی چون «سیانان» و «انبیسی» که دموکرات هستند مشخص است اما وقتی «توئیتر» مثلاً بیطرف و «فاکس نیوز» جمهوریخواه به ترامپ پشت کردند، یکی از فرضیات قابل طرح این بود که آیا نخبگان آمریکایی قصد دارند به ترامپ بفهمانند که در انتخابات پیش رو به آراء الکترال آنها محتاج است و بهتر آنکه زیاد برایشان شاخ و شانه نکشد!
۵. یک نکته دیگر هم بگوییم و بحث را همین جا خاتمه دهیم. در عین حال که جنبش ضد نژادپرستی و به تبع آن تبلیغات دموکراتها، میل برخی اقشار جامعه آمریکایی ازجمله جوانان را برای رای دادن به ترامپ کاهش داده، هیچ تضمینی هم وجود ندارد که آنها رای خود را به بایدن تقدیم کنند. در اینجا دیگر درایت و پشتکار حزبی است که میتواند آراء این افراد را به نفع دموکراتها مصادره کند.
نتیجهگیری
یک سال پیش، قبل از آغاز بحرانی که کرونا، خوابیدن چرخ اقتصادی دنیا و بیداری مردم آمریکا علیه نژادپرستی رقم بزنند؛ «تد کروز» سناتور جمهوریخواه ایالت تگزاس، انتخابات ۲۰۲۰ را به بازی شیر یا خط تشبیه کرد که در آن شانس برد و باخت ترامپ ۵۰ درصد بود. اکنون نیز با وجود همه این وقایع، برخی سیاستمداران همچنان شانس او را همان ۵۰ درصد میبینند.
واقعیت آن است که وقتی صحبت از قمار سیاسی میشود، نتیجه تا حد زیادی در گرو حسن استفاده از فرصتهای ناگهانی مثل همین است که اکنون در جامعه آمریکا شاهد هستیم- اینکه دموکراتها با نفوذ به یک جریان مردمی و کشاندن طرفداران خود به سطح خیابانها، جنگ روانی به پا کرده و خود را اکثریت برتر در صحنه انتخاباتی آمریکا جلوه دهند. اما آیا دلیلی وجود دارد که باور کنیم در ادامه این فصل از انتخابات، رویداد دیگری که این بار ترامپ آن را به فرصت تبدیل خواهد کرد؛ رخ نمیدهد.
اگر سوال این باشد که «آیا در پی تحولات روز جامعه آمریکا، موقعیت انتخاباتی ترامپ متزلزل شده»، پاسخ این خواهد بود که «بله؛ تا حدی»؛ اما اگر سوال این باشد که «آیا این تحولات به سقوط او در این چرخه انتخاباتی منجر میشود»، پاسخ با توجه به اینکه همه هیجان بازی شیر یا خط به نامعلوم بودن سرانجام آن است؛ گزینه «تا چه پیش آید» خواهد بود.