کد خبر 108523
تاریخ انتشار: ۱۵ فروردین ۱۳۹۱ - ۱۵:۰۶
به گزارش آخرین نیوز به نقل از هفت صبح، به نظر می رسد به رغم تمام تلاش ها و وعده و وعیدها برنامه های نوروزی تلویزیون نتوانست رضایت تماشاگران این رسانه فراگیر را فراهم کند. این درحالی است که تلاش مسوولان تلویزیون برای فراخواندن بسیاری از چهره های محبوب تلویزیونی و استفاده از ستاره های سینما و فوتبال و موسیقی کاملا مشهود بود. برای اینکه یک طرفه به قاضی نرفته باشد تصمیم گرفته برنده ها و بازنده های نوروز امسال را با دلایل خاصی معرفی کند.

این برنده ها و بازنده ها از میان شبکه های، مدیران شبکه، مدیر گروه های فیلم و سریال، تهیه کنندگان، کارگردان ها، بازیگران، مجریان و سطوح مختلفی از عوامل انتخاب شده اند. در این گزارش، 9 بازنده اصلی تلویزیون در نوروز 91 را معرفی می کنیم و درباره برنده های این ایام و علت انتخابشان، فردا در همین صفحه بحث خواهیم کرد. از بین بازنده ها هم دست به انتخاب می زنیم و سراغ افرادی می رویم که شاید از آنها انتظاری بیشتر از اینها می رفت! پرونده کوچکی برای فاتحان برنامه های نوروزی سیما را برای فردا تدارک دیده ایم که خب برنده اصلی را حتما می توانید به راحتی حدس بزنید!

1- جواد رضویان

شکست دوباره خالق کمدی شونه تخم مرغی



جواد رضویان که سال های اخیر در بازی و کارگردانی فیلم های به اصطلاح خودش «شونه تخم مرغی» ید طولایی پیدا کرده، نوروز امسال با تجربه متفاوت تری به تلویزیون آمد تا بلکه بتواند جایگاه از دست رفته اش را دوباره احیا کند. روی آنتن رفتن «کسی خوابه؟» همزمان با بازپخش مجموعه «پاورچین» مهران مدیری از شبکه آی فیلم و شبکه تهران و تکرار خاطرات خوش بازی رضویان در نقش «داوود برره»، این توفق را ایجاد کرده بود که شاید همان رضویان درخشان را دوباره بر صفحه تلویزیون خواهیم دید. البته جمع شدن بازیگران ساعت خوشی مثل نصراله رادش، ارژنگ امیرفضلی و... هم در این پیش داوری بی تاثیر نبود اما خب اشتباه کردیم. رضویان در "کسی خوابه؟" بیشتر از فرمول های تکراری و نخ نما شده استفاده کرد مثل شوخی با شبکه های ماهواره ای و گنجاندن شب شعر و رفتن سراغ قهرمان های ورزشی و... آن هم بدون کمترین نوآوری. او حتی کلیپ هایش را هم از روی کلیپ های «ساعت خوش» سال 73 اقتباس کرده بود و رضویان با «کسی خوابه؟» به مخاطبان تلویزیون ثابت کرد که هنوز هم بهتر است همچنان او را با تجربه «پاورچین» به یاد بیاورند و خاطره خوش کارهایی که تحت هدایت مهران مدیری انجام داد و دیگر هم تکرار نشد. حیف!

2- محمدرضا تختشید

اشتباه آقای مدیر در دومین سال پیاپی

اصلا معلوم نیست مدیر گروه فیلم و سریال شبکه سه که در طول سال 90، جز چند مورد استثنا، کارهای خوبی روی آنتن این شبکه برد، چرا برای دومین سال پیاپی، برای انتخاب سریال نوروزی اش تا این حد ضعیف عمل کرد.محمدرضا تختشید، بعد از شکست «راه در رو» در نوروز 90، امسال برای دومین بار برای سریال نوروزی اش دنبال کار ضعیف «دست بالای دست» رفت تا یک بار دیگر رقابت را با فاصله بسیار به شبکه یک واگذار کند. هرچند انتخاب «راه در رو» در نوروز سال گذشته، کاملا از روی ناچاری صورت گرفت و این مدیر، چاره ای نداشت بین این گزینه بد و گزینه بدتر «چهارچرخ» اما این مسئله در مورد انتخاب نوروزی امسالش اصلا توجیه پذیر نیست. شبکه ای که امسال خیلی راحت می توانست با سریال «مسیر انحرافی» بهرنگ توفیقی، برگ برنده رو کند و به خاطر سوژه کاملا جدید و ساختار متفاوتش سیل مخاطبان را به سمت خودش بکشاند، با بی سلیقگی بسیار، بازهم به انتهای جدول با زنده ها سقوط کرد. تختشید در «دست بالای دست» دو انتخاب کاملا اشتباه انجام داد. اول اینکه با وجود تجربه ای که از سریال سازی فرزاد موتمن در «نون و ریحون» سراغ داشت و می دانست در جمع کردن کار چندان موفق عمل نمی کند، دوباره کاری مناسبتی را به این کارگردان سپرد. اشتباه دوم که قطعا بزرگتر و چشمیگرتر است این بود که بعد از گردآمدن بازیگران و پیش رفتن کار، کارگردان را تعویض کرد و کار را به محسن یوسفی و بازیگران دست چندمی سپرد؛ بازیگرانی مثل یوسف تیموری و رضا فیض نوروزی که بارها ثابت کرده اند کمدین های موفقی نیستند و هربار فقط خودشان را تکرار می کنند.

3- فرهاد گلی

وقتی شبکه یک به گلی اعتماد می کند



شبکه یک که تازگی ها معلوم نیست بر چه اساسی تهیه کنندگانش را انتخاب می کند، امسال یکی از گزینه های نوروزی اش را به فرهاد گلی؛ تهیه کننده فیلم های کمدی های شونه تخم مرغی سپرد تا مخاطبان یکی بعد از دیگری از این شبکه فرار کنند. فرهاد گلی، بعد از موفقیت چشمگیر «به روح پدرم» جواد رضویان به تهیه کنندگی سیدکمال طباطبایی، از فرصت استثنایی کسب درآمد با کمدی های سخیف و کم خرج، استفاده کرد و وارد میدان شد. این تهیه کننده با تولید انبوه فیلم های سطح پایین به بازیگران درجه سه و دستیاران کارگردان ها فرصت دارد تا هرطور شده شانس شان را به عنوان کارگردان امتحان کنند. نتیجه اش هم این شد که فیلم های شبکه ویدئویی میان کارگردان های بی تجربه و دست چندم دست به دست شود و کم کم رو به نابودی رفت. حالا اینکه چرا شبکه یک کار  کمدی آیتمی نوروزی اش را به دست این تهیه کننده سپرد، اصلا معلوم نیست اما از آنجایی که خود شبکه ترجیح داد ساعت پخش این مجموعه را با پربیننده ترین کار نوروزی یعنی «کلاه قرمزی 91» همزمان بیندازد، قطعا می شود نتیجه گرفت که خود مدیر شبکه هم به شکست این پروژه اطمینان کامل داشته.

4- برزو ارجمند

پایین تر از حد انتظار



بروز ارجمند که به خاطر بازی در نقش «برزوخان سپهسالار» سریال «قهوه تلخ»، توانست به عنوان بازیگر کمدی خوب و کاربلند بین مردم جا باز کند و نشان دهد در کار کمدی حرف های زیادی برای گفتن دارد، سال 91 را با انتخابی نه چندان مناسب شروع کرد. از بازی ارجمند در «فراموشی» می گوییم. در نقشی که کوچک ترین استفاده ای از ظرفیت های کمدی او و استعداد چشمگیرش به عمل نیاورده بود. آن هم در حالی که اگر فقط قهوه تلخ را نیز ملاک قرار دهیم بی شک ظرفیت های بازیگری بروز بیش از این حرف هاست. قطعا از بازیگری که برای ایجاد موقعیت های کمدی در «قهوه تلخ»، شگردهای مختلفی داشت، انتظاری بیشتر از این می رود که به عنوان پسر حاج نقی، بخواهد با شوخی های تکراری مردم را بخنداند. پس از سال ها حضور در سینما و تلویزیون بروز باید با دقت بیشتری نقش های خود را انتخاب کند.


5- یوسف تیموری

استعدادی با قدرت خودتخریبی بالا



خیلی سخت است که یک بازیگر مستعد بتواند به طور مستمر از استعدادهایی که دارد برای پیشرفت هرچه بیشترش استفاده کند. هدر رفتن یک استعداد اتفاقی است که در چند سال اخیر خیلی در سینما و تلویزیون رخ داده و در زمینه کمدی بدون شک یکی از این هدر رفته ها یوسف تیموری است. بازیگر جوانی که در انتهای دهه 70 و ابتدای دهه 80 با حضور در سریال هایی مثل سیب خنده، مجید دلبندم و زیر آسمان شهر خودش را در کنار بازیگرانی چون جواد رضویان، مهران غفوریان، علی صادقی و رضا شفیعی جم به عنوان یک استعداد خوب در عرصه کمدی مطرح کرد ولی آنقدر قدر خودش را ندانست که الان به عنوان یک بازیگر آنتی کمدی شناخته می شود! فیلم های شانه تخم مرغی (شبکه خانگی) و سریال های چند سال اخیر تیموری را در کنار هم بگذارید تا متوجه شوید او نه تنها دیگر جذابیت های سال گذشته را ندارد بلکه حتی نمی تواند تصویر گذشته اش را خراب تر از این که هست نکند. فرقی ندارد تیموری در کدام سریال بازی کند یا با چه بازیگرانی هم بازی شود بازی او فقط یک سری ادا و اطوار ثابت است که از کاری به کار دیگر منتقل می شود. همه این ها را گفتیم که بدانید تیموری با سریال دست بالای دست باز هم یکی از بازنده های اصلی نوروز امسال بود. هرچند این اتفاق چند سالی است در ایام نوروز برایش تکرار می شود!

6- رضا فیض نوروزی

مردی با دو چهره متفاوت



رضا فیض نوروزی از آن دسته بازیگرانی است که نشان داده اگر به خوبی هدایت شود می تواند بازی های خوبی از خود ارائه دهد ولی وای به حال روزی که هدایت خوبی پشت سر بازی های فیض نوروزی نباشد. امسال دو سریال از فیض نوروزی از تلویزیون پخش شد که هرکدام به خوبی نشان می دهد نقش یک هدایت گر چقدر می تواند در بازی این بازیگر تاثیرگذار با شد. بازی او در مرد هزار چهره به کارگردانی مهران مدیری که امسال دوباره بازپخش شد و بازی او در سریال دست بالای دست به کارگردانی محسن یوسفی که سریال عید شبکه سه بود زمین تا آسمان با هم متفاوت است. فیض نوروزی در دست بالای دست تکرار نقش های چند سال اخیرش بود. او حتی کپی ضعیفی از ویژگی های شخصیتی نقشش در سریال قهوه تلخ را هم به نقش خود در این سریال اضافه کرده بود تا عملا نه حرف جدیدی برای گفتن داشته و نه حتی بتواند خودش را مجددا به خوبی تکرار کند. از فیض نوروزی انتظار بیشتری می رفت ولی افسوس.

7- رضا داوودنژاد

یک کاریکاتور تکراری و دیگری هیچ



همه شواهد به گونه ای است که انگار بازی خوب از رضا داوودنژاد فقط در فیلم های پدرش (علیرضا داوودنژاد) قابل رویت است. فیلم هایی که کمترین نشانه ای از رضا داوودنژاد کمدین دارند و اتفاقا به همین دلیل قابل تامل هستند. رضا داوودنژاد با اتکا به همان کارهای پدرش بی محابا خودش را غرق در کارهای ضعیف و تکراری کرده است. بازیگری که با فیلم های بچه های بد و مرهم نشان داده که می تواند بازیگر نسبتا خوبی در کارهای جدی باشد. پس از یکی، دو تجربه موفق در عرصه کمدی (پشت کنکوری ها، باغچه مینو) همه نیمچه اعتبارش در سینما را در طبق اخلاص گذاشت و به هیچ کاری نه نگفت. از ضعیف ترین کارهای شانه تخم مرغی (شبکه خانگی) تا سریال هایی که حضورش در آنها کاملا بی دلیل و غیرموجه بود. سریال فراموشی در نوروز امسال با آن همه شوخی های دستمالی شده هم یک تیر دیگر به پیکر بازیگری بود که تبدیل به کاریکاتوری از یک آدم تپل که گاهی خنگ است و گاهی بدجنس، شده است. داوودنژاد اگر نخواهد فکری به حلا خودش بکند خیلی زود حتی با بازی در فیلم های روشنفکرانه پدرش هم نمی تواند آبروی از دست رفته اش را به دست آورد.

8- شبکه ورزش

آزمایشی شکست خورده

بالاخره پس از حرف و حدیث های فراوان از ابتدای سال جاری پخش آزمایشی شبکه ورزش هم آغاز شد. وقتی شبکه ای در این ایام افتتاح می شود پس قطعا باید منتظر یک سری برنامه های ویژه و جذاب هم از آن باشیم اما عدم برنامه ریزی صحیح برای پخش برنامه های جذاب ورزشی باعث شد این شبکه را جزو بازنده های نوروزی بگذاریم. در حالی که سالانه صدها مسابقه فوتبال در دنیا برگزار می شود که جذابیت های فراوانی برای مخاطبان فوتبالدوست دارد شبکه ورزش در اقدامی عجیب و غریب مسابقات فوتبال را در شش ساعت متوالی پخش کرد، از بین دیگر رشته های ورزشی هم کسل کننده ترین و بی اهمیت ترین بازی ها پخش شدند و این یعنی دست اندرکاران این شبکه حتی به خودشان زحمت ندادند در این پخش آزمایشی سری به آرشیوهای صداوسیما بزنند و خوراک جذابی را برای مخاطبان احتمالی خود فراهم کنند. از طرف دیگر گزارش دوباره بعضی مسابقات فوتبال (ایران – آمریکا) که نیمی از جذابیتشان برای مخاطبان ایرانی به دلیل گزارش، گزاشگر خاص آن مسابقه است هم یکی از ایرادهای اساسی شبکه تازه تاسیس ورزش در ایام نوروز بود که همین مساله باعث شد این شبکه تازه تاسیس را جزو بازنده های نوروزی تلویزیون قرار دهیم.

9- شبکه نمایش

بازنده بزرگ شبکه پرمدعا

از تقصیر تمام مدیران و تهیه کننده ها و کارگردان ها و بازیگران و خلاصه تمام عوامل بازنده تلویزیون در نوروز 91 که بگذریم، رویکرد وحشتناک شبکه تازه تاسیس «نمایش» در این ایام، هیچ جوره نمی تواند توجیه داشته باشد. شبکه مخصوص فیلم و سریال، در مهم ترین تعطیلات سال، درست در شرایطی که مردم تازه وقت پیدا کردند یک کاسه آجیل بگیرند دستشان و بنشینند ببینند چندمرده حلاج است، از شب قبل از عید کرکره را پایین کشید و با خیال راحت رفت تعطیلات! شبکه ای که قرار بود موج جدیدی در پخش فیلم ایجاد کند و باعث شود مردم حتی فکر رفتن سراغ شبکه های ماهواره ای یا دی وی دی های زیرزمینی را از سرشان بیرون کنند، تنها فعالیتی که در این 14 روز از خودش نشان داد، بازپخش چندباره فیلم های شبکه های مختلف بود؛ فیلم هایی که 70 درصدشان حتی ارزش یک بار تماشاکردن هم نداشتند! یعنی واقعا یک فیلم تلویزیونی یا سینمایی که دوباره از شبکه مربوط به خودش روی آنتن می رود و دوبار از شبکه جام جم تکرار می شود، بازهم آنقدر جذابیت دارد که مخاطبان دلشان بخواهد یک بار دیگر آن را از «شبکه نمایش» ببینند؟! حالا به فرض اینکه جذابیت هم داشته باشند، آیا واقعا رسالت شبکه نمایش با آن همه اهداف و برنامه، این بود که در تعطیلات نوروز بنشیند ببیند شبکه های مختلف چه پخش می کنند تا آنها را دوبار دیگر پخش کند! اگر قرار به تاسیس محلی برای تکرار فیلم های شبکه های دیگر بود که دیگر چه لزومی داشت شبکه ای با این وسعت و بودجه تاسیس شود و برای افتتاحش این همه سروصدا به پا کند! در هر صورت شبکه «نمایش» که در این دو ماه بعد از افتتاح رسمی اش خوب وارد عمل شده بود، با عملکرد نوروزی اش کاملا فرصت سوزی کرد و در صدر بازنده ها قرار گرفت.