یک اندیشکده آمریکایی پیشنهاد داد که کشورهای اروپایی باید برای مهار و حل موضوع ایران و برجام یک ابتکار عمل منطقه‌ای جدید را اتخاذ کنند.

سرویس جنگ نرم مشرق - اندیشکده کارنگی در گزارشی راهبردی نوشت: شکاف میان اروپا و آمریکا بر سر ایران در حال گسترش است. سیاست فشار حداکثری دو ساله آمریکا علیه تهران نتایج مطلوب‌نظر واشنگتن را به دنبال نداشته است. اروپایی‌ها نیز نتوانسته‌اند در برابر شریک خود به اندازه کافی مقاومت کرده و آن را به تغییر مسیر وادار سازند. بدتر از این، سیاست آمریکا ممکن است موجب بی‌ثباتی در منطقه خلیج فارس شود و این امر پیامدهای مستقیمی برای اروپا دارد. اتحادیه اروپا، اعضای آن، و انگلیس در راستای احیای اهرم فشار خود  باید نگاه‌ خود را از روابط با جمهوری اسلامی فراتر ببرند و به چالش‌های امنیتی موجود در منطقه بپردازند. با توجه به عقب‌نشینی قریب‌الوقوع آمریکا و افزایش علاقه‌مندی روسیه به منطقه، ضروری است که اتحادیه اروپا در خارج از مرزهایش نیز حضور پیدا کند.

مخاطبان گرامی، محتوا و ادعاهای مطرح‌شده در این گزارش، صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی منتشر شده است و ادعاها و القائات احتمالی این مطالب هرگز مورد تأیید مشرق نیست.

این اندیشکده آمریکایی می‌نویسد: توافق هسته‌ای علیرغم آنکه نیمه‌جان شده اما نقطه شروع خوبی به شمار می‌رود. اروپایی‌ها باید برخی از مفاد پایه توافق هسته‌ای را به منطقه تعمیم دهند و تازه‌واردان هسته‌ای در میان کشورهای عرب خلیج فارس را نیز تحت شمول آن قرار دهند. این امر موجب پیشبرد رسالت عدم اشاعه تسلیحات هسته‌ای می‌شود که نه فقط به نفع یک کشور واحد بلکه به نفع کل منطقه تمام می‌شود. به همین نحو، اروپایی‌ها باید در قالب گفتگو درباره امنیت منطقه با ایران، عراق، و شش کشور عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس تعامل کنند. به جای پیشنهاد یک چارچوب امنیتی همه‌جانبه، آنها باید یک رویکرد گام به گام منطقه‌ای را با هدف مدون‌سازی اصول به رسمیت شناخته بین‌المللی دنبال کنند.

پیشنهادات اروپا برای منطقه خلیج فارس

نویسنده گزارش توصیه می‌کند که اروپایی‌ها باید از کشورهای منطقه خلیج فارس بخواهند که:

۱- استانداردهای همگانی عدم اشاعه تسلیحاتی را اتخاذ کنند. اروپایی‌ها باید کشورهای حوزه خلیج فارس را تشویق کنند که استانداردهایی نظیر پروتکل الحاقی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و کنوانسیون‌های بین‌المللی در خصوص ایمنی هسته‌ای و مدیریت بلایا را اعمال کنند.

۲- با مفاد توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ موافقت کنند. اروپایی‌ها باید از کشورهای حوزه خلیج فارس مصرانه بخواهند تا در صورت امکان تدابیری اتخاذ کنند که موجب محدودسازی برنامه‌های هسته‌ای در شرف تکوین می‌شوند.

در ادامه این گزارش آمده است: این مفاد از جمله وضع محدودیت در خصوص غنی‌سازی اورانیوم در داخل و چشم‌پوشی از بازفرآوری سوخت را شامل می‌شوند. طبق این تدابیر اولیه، اروپایی‌ها باید گام‌های بیشتری را در راستای گفتگوی منطقه‌ای درباره مسائل امنیتی و تهدیدآمیز پیشنهاد دهند ــ و به تحقق آنها کمک کنند. این گام‌ها باید موارد زیر را شامل شوند:

۱- مذاکره بر سر امنیت دریایی خلیج فارس.

۲- ممنوع‌سازی آزمایش سلاح‌های بیولوژیکی و شیمیایی و همچنین سلاح‌های هسته‌ای.

۳- محدودسازی برد موشک‌های بالستیک و تجارت تسلیحاتی در منطقه.

 ایجاد همه این سازوکارها مستلزم صرف وقت و انرژی است، اما شروع فرآیند گفتگوی منطقه‌ای می‌تواند به تغییر تحولات تنش‌زای کنونی کمک کند. در شرایطی که آمریکا در حال فاصله‌گیری از جایگاه رهبری خود  در سطح سیاست‌هاست، وقت آن رسیده که اروپا وارد میدان شود. اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی با تکیه بر دستاوردهای دیپلماتیک در خصوص مسئله هسته‌ای و در عین حال در قالب تلاش جهت اعتمادسازی مجدد نزد همه قدرت‌های منطقه‌ای از جایگاه خوبی جهت طی کردن چنین مسیری برخوردارند.

اتحادیه اروپا باید مستقل فکر و اقدام کند

این گزارش می‌افزاید: جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در جریان دیدار با وزیر امور خارجه ایران پس از بالا گرفتن تنش‌ها میان ایران و آمریکا در ماه ژانویه ۲۰۲۰ از لزوم دستیابی به یک «راه‌حل سیاسی منطقه‌ای» سخن گفت. اگر این راه‌حل در بر گیرنده رویکرد جامع‌تری در ارتباط با کشورها، مسائل، و تمایل اتحادیه اروپا نسبت به ارائه مشوق‌ها و عوامل بازدارنده پشتیبان باشد، در آن صورت اتحادیه اروپا در مسیر صحیح قرار دارد. اتحادیه اروپا به درستی از سیاست فشار حداکثری آمریکا فاصله گرفته که این امر به لحاظ اصولی و با هدف ایفای نقش بعنوان یک واسطه بالقوه در منطقه صورت گرفته است. همه‌گیری ویروس کرونا نشان داد که سیاست‌ورزی ــ به ویژه سیاست خارجی ــ نباید تحت‌الشعاع ایدئولوژی قرار گیرد. دولت آمریکا به خاطر بهره‌برداری از یک فاجعه انسانی و حفظ محاصره اقتصادی با هدف تحقق اهداف کوتاه مدتِ یک سیاست شکست خورده مقصر قلمداد می‌شود.

کارنگی در ادامه می‌نویسد: گستره و عمق تحریم‌های آمریکا، از جمله تحریم‌ها ضد متحدان، موجب شده تا اتحادیه اروپا گزینه‌های سیاسی چندانی در برابر خود نداشته باشد. اکنون که اولین معامله در قالب سازوکار اینستکس صورت گرفته و نیاز به معاملات بشردوستانه به وضوح مشاهده می‌شود، اروپایی‌ها باید ظرفیت این سازوکار را بالا ببرند. مسئله نه فقط دفاع از برجام بلکه همچنین تأمین منافع اروپایی‌هاست، زیرا بدین طریق قادر خواهند بود در بلند مدت مستقل از تحریم‌های ثانویه آمریکا عمل می‌کنند. اروپایی‌ها باید ابعاد مربوط به عدم اشاعه هسته‌ای مندرج در برجام را به تازه‌واردان هسته‌ای در میان کشورهای عرب خلیج فارس تعمیم دهند. به علاوه، اروپایی‌ها باید جسورانه به مسائل مرتبط با امنیت سخت بپردازند. این مسئله صرفاً به امنیت میان کشورها محدود نمی‌شود. همانگونه که رویدادهای اخیر نشان داده‌اند، همه کشورهای منطقه از تحولات داخلی در دیگر کشورها ــ از اعتراضات در عراق و ایران گرفته تا کشکمش در درون خاندان سلطنتی عربستان ــ متأثر می‌شوند. بی‌ثباتی در یک کشور ممکن است به آسانی به کشورهای همسایه نیز سرریز کند.

پیشنهاد گفتگو میان قدرت‌های منطقه زمانی معتبرتر می‌شود که از یک شالوده و بستر برخوردار باشد. این بدان معناست که مأموریت دریایی تحت رهبری فرانسه در خلیج فارس باید با گذشت زمان به مأموریت تحت حمایت اتحادیه اروپا تبدیل شود. بعلاوه، اروپایی‌ها باید از حضور در عراق استفاده کرده و در صورت نیاز به تلاش‌های پشت پرده جهت کاستن از تنش‌های نظامی دست بزنند. تدوین یک رویکرد منطقه‌ای همچنین به افزایش گفتگوهای سیاسی میان سه هیأت نمایندگی اتحادیه اروپا در منطقه خلیج فارس ــ در ابوظبی، کویت، و ریاض ــ و سفارت‌خانه‌های کشورهای قدرتمند عضو اتحادیه و همچنین انگلیس در منطقه می‌انجامد. علاوه بر تهیه طرحی جهت تعامل با کشورهای حوزه خلیج فارس، اتحادیه اروپا همچنین باید فهرستی از تدابیر تهیه کند و این تدابیر را در صورت عدم همکاری کشورهای منطقه بکار گیرد.

توصیه‌هایی برای فشار حداکثری به سبک اروپایی

در بخش دیگری از این گزارش آمده است: در خصوص ایران و برجام، اتحادیه اروپا باید در راستای سنجش مدت زمان گریز هسته‌ای از نزدیک با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی همکاری کند، در صورت نیاز از ادبیات تندتری در قالب سیاست‌های خود استفاده کند، و بازرسی‌های سرزده بیشتری را صورت دهد. کشورهای اروپایی می‌توانند سفرای خود را جهت مشورت از ایران فرا خوانند که این نشانه‌ای قوی دال بر عدم رضایت دیپلماتیک آنها خواهد بود. یک گام دیگر نیز این است که آن دسته سیاستمداران و مقامات ارشد ایرانی که خواستار خروج ایران از برجام، یا بدتر، ان‌پی‌تی می‌شوند در لیست سیاه گنجانیده شوند.

اگرچه شاید دشوار بنظر برسد، اما اتحادیه اروپا باید در برابر تحریم‌های همه‌جانبه آمریکا بایستد و در عین حال حق اتخاذ تدابیر هدفمند را برای خود حفظ کند تا بدین طریق موضع خود را برای سیاست‌گذاران ایرانی واضح و شفاف سازد.

اتحادیه اروپا و کشورهای عضو باید با همکاری انگلیس واکنش‌هایی را در پاسخ به هرگونه موارد بالا گرفتن تنش در منظقه از طرف ایران یا کشورهای دیگر آماده سازند. این واکنش می‌تواند علاوه بر فرا خواندن سفرای کشورهای اروپایی همچنین کاهش تعداد پرسنل سفارت‌خانه از جمله پرسنل فعال در امور تجاری یا کنسولی و یا کاهش سطح نمایندگی دیپلماتیک مثلاً از سفیر به کاردار را شامل شود. اتحادیه اروپا و کشورهای عضو می‌توانند تجهیزات مورد استفاده در اتفاقاتی که به وضع تحریم انجامیده‌اند را ممنوع کنند. این اتفاقات حمله به کشتی‌ها، زیرساخت‌ها، و افراد را شامل می‌شوند. به همین نحو، اتحادیه اروپا می‌تواند سیاستمداران و مقامات دخیل در اقداماتی که موجب بالا گرفتن تنش شده‌اند را مجازات کند و در این راستا دارایی‌های آنها را مسدود یا ممنوعیت صدور ویزا برای آنها وضع کند.

لزوم گفتگو در خصوص ابتکار صلح هرمز ایران

این اندیشکده در پایان گزارش خود اینگونه نتیجه‌گیری می‌کند: هرگونه گفتگوهای منطقه‌ای صرفاً سرآغاز یک روند است، نه اقدامی توأم با پیامد از قبل تعیین‌شده که موجب برتری یکی از طرفین بر دیگری می‌شود. با وجود این، از آنجا که یک سیستم امنیت جمعی تمام‌عیار برای منطقه خلیج فارس دست‌نیافتنی بنظر می‌رسد، طراحی فرآیندی که در نهایت به آنجا منتهی شود بسیار مهم و سرنوشت‌ساز است. باید اذعان داشت که چنین فرآیندی هدفش کاستن از تنش‌ها صرفاً در خلیج فارس است، حال آنکه چالش‌ها در دیگر مناطق ــ از سوریه گرفته تا یمن و رویارویی میان اسرائیل و ایران ــ همچنان لاینحل باقی خواهند ماند.

علیرغم این موارد هشدارآمیز، شروع یک گفتگوی منطقه‌ای به تغییر تحولات تنش‌زای کنونی بسیار کمک خواهد کرد. ایران بواسطه این امر ترغیب می‌شود جزئیات بیشتری درباره ابتکار صلح هرمز ارائه دهد. این امر همچنین همسایگان عربِ ایران را متقاعد می‌سازد تا مطالبات واقعی خود را نزد تهران مطرح و بر سر ادعاهای خود مبنی بر مداخله ایران مذاکره کنند. در نهایت، این پیشنهادات بستگی به آن دارند که اتحادیه اروپا و کشورهای عضو بدانند که چه می‌خواهند. اگر قرار باشد درخواست‌های مکرر نظیر تمایل امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه در خصوص «استقلال اروپا» و بلندپروازی فن دِر لاین مبنی بر تشکیل یک «کمیسیون ژئوپلتیکی [اروپایی]» در عمل تأثیر خود را نشان دهند، سیاست التحادیه اروپا در قبال ایران و خلیج فارس نقطه شروع خوبی است.