به گزارش مشرق، نگاهی به تاریخ روابط بین ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشان میدهد که این نهاد بینالمللی اساساً در موضوع پرونده فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران بیش از مباحث فنی تابع روابط تهران با غرب است. از سال 2003 تاکنون ابتکارات مختلفی برای حل و فصل سئوالات فنی آژانس مطرح شده و در قالب آن نیز هزاران ساعت بازرسی روتین و سرزده صورت گرفته اما به دلیل ماهیت سیاسی پرونده هستهای ایران باز هم ابهامات جدیدی به پرونده افزوده شده است.
گزارش جدید دبیر کل آژانس بینالمللی اتمی که منجر به صدور قطعنامهای جدید علیه برنامه هستهای ایران در شورای حکام این آژانس شد را میتوان در همین چهارچوب تحلیل کرد. واقعیت این است که بخش مهمی از اتهامات آژانس علیه ایران شامل اطلاعات خامی است که از سوی سرویسهای اطلاعاتی در اختیار این نهاد گذاشته میشود. اطلاعاتی که تهران آن را غیر قابل اعتماد نمیداند و به همینخاطر با انجام بازرسیهای جدید بر طبق این اطلاعات مخالفت میکند.
در این میان اروپاییها که از یکسو با فشار آمریکا برای تمدید تحریمها روبهرو هستند و از سوی دیگر تهدید ایران برای برداشتن گام جدید و قطع بازرسیها را در مقابل خود میبینند در اقدامی قابل پیشبینی یک اخطار دیپلماتیک از طریق آژانس به سمت ایران مخابره کردند. اخطاری که معلوم نیست در تهران جدی گرفته شود.
* مخالفت محکم ایران با بازرسیهای جدید
مبنای اصلی گزارش مدیر کل آژانس در خصوص ایران بازرسیهای مرتبط با اجرای پروتکل الحاقی است. یکی از مهمترین امتیازاتی که ایران در برجام اعطا کرده، اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی است. بر اساس این پروتکل دامنه بازرسیهای آژانس فراتر از تاسیسات اعلامشده هستهای است و میتواند شامل بازرسیهای سرزده از اماکن درخواستی این نهاد بینالمللی نیز بشود. به عنوان مثال در قالب اجرای این پروتکل چندین نوبت بازرسی از مراکز تحقیقات هستهای دانشگاهی در ایران نیز صورت پذیرفته که البته با اعتراضاتی از سوی جامعه دانشگاهی ایران روبهرو شد.
حالا به نظر میرسد که ایران قصد مقاومت جدی در مقابل این رویه را دارد کمااینکه اطلاعات جدید جاسوسی و ماهوارهای از سوی برخی طرفها به دست آژانس رسیده که مبنایی برای بازرسی از دو مکان شده است.
در مقابل این اقدام «کاظم غریب آبادی»، نماینده ایران در آژانس بینالمللی انرژی در یک موضعگیری آشکار در مقابل این اقدام آژانس گفت: درخواستهای آژانس مبتنی بر اطلاعات غیرمعتبر و بیارتباط با پادمان است که چنین اطلاعاتی نه در دسترس عموم بوده و نه معتبر و قابل راستیآزمایی هستند. نیازی به گفتن نیست که هر اطلاعاتی که ادعا میشود از طریق به اصطلاح عملیات مخفی یا فعالیتهای اطلاعاتی بدست میآید و هرگونه استفاده بعدی از آنها به عنوان مبنایی برای درخواستها، مطابق با اساسنامه آژانس نبوده و در نتیجه، نباید هیچ جایگاهی در فرآیند فعالیتهای راستیآزمایی داشته و طبیعتاً هیچ تعهدی نیز برای ایران ایجاد نمیکنند.
* ماجرای لپتاپ هستهای و مطالعات ادعایی
نگاهی به تاریخ نیز نشان میدهد که ایران هیچگاه از همکاری بر سر اطلاعات مرتبط با سرویسهای اطلاعاتی غربی خاطره خوشی ندارد. به عنوان مثال یکی از بزرگترین اتهامات آژانس علیه تهران که منجر به پدید آمدن «PMD» یا پرونده مطالعات ادعایی شد بر اساس دادههای یک لپتاب ربوده شده از سوی سرویسهای اطلاعاتی غربی بود.
هیچگاه به صورت دقیق ماهیت این لپتاب و اطلاعات مرتبط با آن روشن نشد اما به ظاهر این رایانه حاوی اطلاعاتی از پرونده هستهای ایران بوده است. بر اساس گزارش «گرت پورتر» در کتاب بحران ساختگی پیرامون این لپتاپ آمده است: «زمان دقیقی که اسناد در اختیار آمریکا قرار گرفت هرگز فاش نشد ولی به طور قطع پس از تابستان 2004 اعلام شد. این اسناد از طریق یک لپتاپ ربوده شده از ایران خارج شده و بدست آمریکا رسیده بود. این لپتاپ شامل اسنادی بیش از هزار صفحه بود که در آن مطالعاتی در خصوص بازطراحی کلاهک موشک بالستیک ایران، آزمایش چاشنی انفجاری تسلیحات هستهای با قدرت بالا و سامانه تبدیل اورانیوم در مقیاس پایین بود. طبق این اسناد تمامی آزمایشات در سالهای 2001 تا 2003 انجام گرفته بود.»
در بخش دیگری از این کتاب آمده است: «نیویورک تایمز در نوامبر 2005 گزارش داد که این اطلاعات را در اواسط 2004 از طریق یک رابط قدیمی در ایران به دست آوردهاند. "دیوید سنگر" از مجله تایمز در توضیح منبع این اسناد آورده است که دانشمند ایرانی که برای جاسوسی استخدام شده بود در فاصله سالهای 2003 تا 2004 از طریق یک پروژه محرمانه تسلیحات هستهای که بر روی آن کار میکرده به اسناد دسترسی پیدا کرده و آنها را در یک لپتاپ ذخیره کرده است و بخاطر مظنون شدن نیروهای اطلاعاتی ایران به وی اسناد را از طریق همسرش از ایران خارج کرده و به دولت آمریکا تحویل داده است. اوایل سال 2005 والاستریت ژورنال منبع لپتاپ را یک منبع اطلاعاتی معرفی کرد که با همکاری آلمان اسناد را به دولت آمریکا ارائه کرده است. اسنادی که گویا از طرف یک منبع در سازمان مجاهدین خلق ارائه شده است. با این حال منابع اطلاعاتی آمریکا به واشنگتن پست اعلام کردند با اینکه سازمان اطلاعات آمریکا اسناد لپتاپ را معتبر میداند اما نمیتواند آن را اثبات کند و نمیتواند به طورکامل جعلی بودن آن را نیز نادیده بگیرد.»
ایران تلاش کرد تا به ابهامات و ادعاهای موجود پاسخ دهد. در ابتدا سه دور مذاکره بین طرفین برگزار شد و ایران در نهایت 117 صفحه سند در مقابل این اتهامات ارائه کرد اما تحت تأثیر فشار آمریکا و اتحادیه اروپا نه تنها این پرونده به طور کامل حل نشد بلکه بعدها تا مدتها به عنوان یکی از محورهای اصلی گزارش فصلی آژانس علیه ایران بود.
در نهایت نیز بر اساس یک توافق در قالب برجام و بعد از یک دور بازرسی از سایت نظامی پارچین توسط شخص آمانو به این اتهامات پاسخ داده شد. از این رو قابل درک است که چرا ایران نمیخواهد اجازه بازرسی بر اساس چنین اسنادی از مکانهای غیر هستهای را بدهد.
* قطعنامه آژانس؛ کارت جدید اروپا برای بازی در بازی بزرگ چند ماه آینده
در این میان شاید موضعگیری سه کشور اروپایی در مورد این مسئله بیش از گذشته مورد توجه بود. اهمیت این مساله نیز از آنجا ناشی میشد که آمریکا از یک سو و ایران و روسیه و چین از سوی دیگر در آستانه یک دوئل سیاسی بر سر ماجرای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران هستند.
در حالی که آمریکا به دنبال استفاده از قطعنامه 2231 به عنوان مبنایی برای بازگرداندن تحریمهای تسلیحاتی ایران است، ایران، روسیه و چین، چنین حقی را برای واشنگتن قائل نیستند. در این میان موضعگیری اروپاییها میتواند سرنوشتساز باشد. سه کشور اروپایی پیش از این یک بار و در واکنش به برداشته شدن گام پنجم کاهش تعهدات برجامی ایران درخواست آغاز فرآیند ساز و کار حل اختلاف (ساز و کاری که در نهایت میتواند به استفاده از مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامههای پیشین شورای امنیت منجر شود) در برجام را اعلام کردند اما در نهایت این درخواست در مرحله رسیدگی در کمیسیون مشترک برجام متوقف شد.
به نظر میرسد مهمترین دلیل چنین اقدامی ترس از تبعات احتمالی برداشته شدن تمام قیدهای برجام توسط تهران و فروپاشی کامل این پیمان است که میتواند پیامدهای سنگینی را برای اروپا به همراه داشته باشد. در موضوع تمدید تحریمهای تسلیحاتی اروپا با مشکل مشابهی روبهرو است. در حالی که قاره سبز توانمندی کافی برای مخالفت با درخواستهای آمریکا را در خود نمیبیند و از دیگرسو خود نیز بیمیل به تمدید این تحریمها نیست، از واکنش احتمالی ایران به تمدید تحریمها در هراس است.
قابل تصور است که اروپا همانند ماجرای خروج آمریکا از برجام به دنبال یک راهحل میانه برای حفظ برجام تا زمان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا است. انتشار گزارش روزنامه والاستریت ژورنال در خصوص ارائه یک طرح موقت برای تمدید محدود تحریم تسلیحاتی ایران تا یک سال نشان میدهد که در اینباره نیز اروپا چندان به تعهدات مندرج در برجام پایبند نیست.
البته از آنجا که اجرای این طرح نیاز به موافقت چین و روسیه به عنوان دو عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد دارد، موفقیت آن چندان محتمل به نظر نمیرسد همانگونه که طرح اروپا نتوانست نظر ترامپ برای حفظ برجام را جلب کند. از سوی دیگر نیز سه کشور اروپایی همچنان به دنبال حفظ باقیمانده برجام از جمله بازرسیهای برجامی و پروتکلی هستند.
از این رو هر حرکتی از سوی ایران برای محدود کردن بازرسیها خط قرمزی برای اروپا است که در مورد فوق منجر به صدور قطعنامه سیاسی آژانس شد. البته صدور بیانیه سیاسی سه کشور درباره مخالفت آنان با تمدیدهای تسلیحاتی نیز نشان داد که تا چه اندازه حفظ برجام برای آنان مهم است. تنها مقایسه آن قطعنامه با این بیانیه خود بیانگر مسائل مهمی میتواند باشد.
بهنظر میرسد عملاً نوعی سردرگمی راهبردی بر مواضع اتحادیه اروپا حاکم است که بخشی از آن مربوط به مواضع خاص دولت ترامپ و رفتارهای بعضا سرگردانکننده آن برای اروپاییها است. جدیدترین نمونه آن نیز که مقامات آلمانی را شوکه کرد اعلام خروج نزدیک به 10 هزار سرباز آمریکایی از خاک آلمان است که با توجه به تعداد 35 هزار نفری این سربازان کاهش نیروی بزرگی محسوب میشود. واقعیت نشان داده که اگر پای انتخابهای حیاتی در میان باشد، اروپاییها آنسوی آتلانتیک را انتخاب خواهند کرد همانگونه که در سال 2005 مقابل فشارهای دولت بوش تسلیم شدند و بستهای بیخاصیت و حداقلی در مورد برچیدن کل تاسیسات هستهای ایران ارائه کردند.
البته تفاوت سال 2005 با هم اکنون این است که توان هستهای و منطقهای ایران بهشدت رشد کرده و رنجاندن ایران میتواند تبعات جدی داشته باشد.
پاسخ نهایی به این ابهام کمی زود است اما همه طرفها نشان دادهاند در مورد این ماجرا آماده استفاده از تمام ظرفیت و امکانات خود هستند از این رو تصویب قطعنامه جدید در شورای حکام آژانس را میتوان کارتی دانست که اروپا برای بازی در میدان دیپلماتیک ماههای آینده رو کرده است. سئوال اینجاست که ایران چه زمانی کارت خود را رو خواهد کرد؟ جواب این سئوال نیاز به 4 ماه زمان دارد چرا که تهران نشان داده در بازی با کارتهای خود حتی در زمانه فشار حداکثری بسیار صبور است.