گفتگوی وی با مهر را در ادامه بخوانید:
بیشتر شما را به عنوان بازیگر تئاتر میشناسیم. چه شد که به تلویزیون آمدید؟ آن هم با نقشی که تا به حال در سیما تجربه نشده است.
سالها بود دوست داشتم با سیروس مقدم کار کنم و هر بار به دلایل کاری این اتفاق نمیافتاد؛ یا در نمایشی بازی میکردم یا یک فیلم سینمایی.
این بار بعد از اینکه یک سال پرفشار و سخت را پشت سرگذاشتم؛ چند فیلم سینمایی دشوار بازی کردم، دو تئاتر داشتم که یکی ناکام ماند و خستگی زیادی داشتم، میخواستم به خارج از کشور بروم چند ماه استراحت کنم و برگردم اما ناگهان این سریال به من پیشنهاد شد. از آنجایی که خیلیخیلی آقای مقدم را دوست دارم و فکر میکنم اکنون بهترین سریالساز تلویزیون ایران است، از این موقعیت علیرغم خستگی استقبال کردم. البته دوستانی که در این سریال کنارم بودند مثل احمد مهرانفر، امیر جعفری و محسن تنابنده نیز باعث شدند استرسهایم کمتر شود و بتوانم راحتتر کار کنم.
*نمایشی که ناکام ماند منظورتان "افسانه ببر" است؟
بله همان نمایش و بعد هم "محسن یک رپرتوار" که باعث شد از تئاترشهر خداحافظی کنم و بگویم دیگر در تئاتر دولتی حاضر نمیشوم مگر اینکه همه چیز قانونمند شود.
* از مواجهه اولتان با شخصیت بگویید؟ از حساسیتهایی که داشت. چون در تلویزیون با بقالها هم که شوخی میشود همه جبهه میگیرند!
قبلا سابقه شوخی ملیحی با روحانیت را در فیلم "لطفا مزاحم نشوید" تجربه کرده بودم. همه اینها برایم خیلی چالش انگیز است و اینجور نقشها را خیلی دوست دارم و وقتی هم این پیشنهاد شد، با توجه به بیسابقه بودنش در تلویزیون وسوسه شدم. چون اجازه این کار هم داده شده بود خیلی کنترل شده و مسئولانه سعی کردم نقش را بازی کنم.
در واقع در تلاش نبودم نوعی بازی کنم که به کلیت کار آسیب برساند یا دچار جرح و تعدیل و سانسور شود. تمام تلاشم در این بود که در عین شیرینی و ملاحت بتوانم با نکات گزندهای نیز شوخی کنم و اول برای خودم و بعد مردم اطلاعرسانی کنم تا مشخص شود آستانه تحمل سیاسیون ما چقدر است.
*تا به حال بازخوردی داشتهاید؟
باید منتظر آغاز به کار جدی مجلس ماند!
*البته این شخصیت کاملا مثبت است و جز اینکه خیلی دروغ میگوید نکته منفی دیگری ندارد.
دروغ هم نمیگوید. تمام تلاشش را میکند که همه چیز را با تساهل و تسامح حل کند. اما خیلی به نان حلال اعتقاد دارد و در پایان سریال با پی بردن به حرام بودن بخشی از این مال دچار دگرگونی شخصیت میشود.
*خودتان این دگرگونی را باورپذیر میدانید؟
ما تمام تلاشمان را برای این موضوع کردهایم. هم تیم بازیگران و کارگردان و هم تیم نویسندگان از هر فانتزی و فراواقعی جلوه دادن این شخصیت و هر چیز غیرواقعی پرهیز کنیم. خواستیم همه چیز را طوری جلوه دهیم که واقعی به نظر برسد. البته این باز هم به قضاوت مردم برمیگردد.
*واکنش مردم درباره این بخش از سریال که مثبت بوده. به ویژه که همه تشنه پرداختن به مباحثی چون مجلس و گرانی و طلاق و... در تلویزیون در قالب آثار نمایشی هستند.
بله. بحثهای "چک برگشتی" به روز است.
*ترکیب تئاتری بازیگران چقدر در پشت صحنه موثر بود؟
مجموعه ما با توجه به سابقه همکاری طولانی مدت در تئاتر خیلی کمک کرد. به این معنا که ما سریع به نتیجه میرسیدیم و این موضوع تولید را تسریع میکرد. وقتی مجموعه بازیگران با یکدیگر چفت هستند تولید دچار وقفه و تحمیل هزینه زیاد نمیشود و ما توانستیم در زمان اندک کارمان را پیش ببریم و این خیلی مهم است.
بازیگرانی که با یکدیگر چندین کار کردند و به استایل یکدیگر آشنا هستند میدانند با گزینش هر چیزی جواب مقابل چه خواهد بود. این بده بستان و برآیند و شکل سومی که به تماشاچی انتقال پیدا میکند زود به نتیجه میرسد.
یادم میآید چند سال پیش با هومن برقنورد، امیر جعفری، ریما رامینفر، احمد مهرانفر نمایش "مرگ فروشنده" را به کارگردانی نادر برهانی مرند روی صحنه بردیم که آن موقع در تئاتر میگفتند کهکشانیها دور هم جمع شدند. حالا آن کهکشانیهای تئاتر بعد از ۶ سال در تلویزیون دور هم جمع شدهاند.
*اتود زدن تئاتریها در این کار هم رعایت میشد؟
خیلی زیاد. ما بخش زیادی از موقعیتهایی که توسط نویسنده طرح میشد را با توجه به روندی که خودمان در سریال تبیین کرده بودیم پردازش میکردیم و از آن شکل سومی به دست میآوردیم.
*پس همزمانی نگارش و تولید و پخش نتیجه مثبتی داشت؟
همه ما در تمام امور دخیل بودیم. همینطور که نویسنده پیشنهاداتی برای ما بازیگران داشت، کارگردان همینطور و بازیگران نیز. "چک برگشتی" یک کار گروهی بوده برای آدمهایی که شناخت کافی از یکدیگر داشتند، دچار سوءتفاهم از هم نمیشدند و همه هدفشان را میدانستند. هیچ کس شکل کارمندی به این سریال نگاه نمیکرد و با تمام توان سر صحنه حاضر میشدیم.
*شما برای ایفای نقش یک نامزد انتخاباتی که الگویی هم در آثار نمایشی تلویزیون از آن موجود نبوده چه کردید؟
یکی از بهترین شانسهایی که من در زمان کوتاه پیش از تصویربرداری آوردم این بود که فعالیتهای انتخاباتی به اوج رسیده بود و من چون از تکنیک تقلید و مشاهده در بازیگری استفاده و نمونههای اجتماعی را انتخاب میکنم، از طریق جمعآوری سیدیهای نامزدهایی که در شهرستانها مشغول به فعالیت بودند روی آنها تحقیق کردم، از بین اینها لحن خودم را پیدا کردم، رفتارها و تیپهای حرکتی را گزینش کردم و مجموع اینها به خلق لحن تکرار نشدنی و مجموعه گفتاری منجر شد که با دیگر کارهایم متفاوت بود.
*حالا که با تئاترشهر خداحافظی کردهاید بیشتر قرار است شما را در تلویزیون ببینیم؟
من تا به حال این طیف مخاطب را تجربه نکرده بودم و خوشحالم که میتوانم با این تعداد از مردم ارتباط برقرار کنم و برایم بسیار لذت بخش است. از همین حالا پیشنهادات زیادی برای تلویزیون به من داده شده اما سخت گیری خودم را همچنان دارم که جزو خصایص من است. مجموعه سختگیرانهای برای انتخاب دارم که حتی اگر یکی از آنهاغلط باشد ترجیحش نمیدهم. البته بعضی وقتها هم ضرر میکنم!
* ضرر مالی اشکال ندارد!
بله، البته!
* تئاتر را چه میکنید؟
خوشبختانه شهرداری با گروه تئاتر پاپتیها هماهنگیهایی کرده و آنها در صدد خرید یک سینمای متروک برای ما هستند و ما تصمیم داریم رپرتوآری از مجموعه آثار گروه پاپتیها را به نمایش بگذاریم و باید منتظر شویم تا حمید پورآذری خرداد ماه از پروژه بینالمللیاش در انگلیس برگردد. تا آن موقع تکلیف سینمای متروک مشخص شده و من به خاطر لطف شهرداری از پیگیری این ماجرا تشکر میکنم. بعد از آن برنامهریزی چند سالهمان را برای این سینما مشخص میکنیم و فراخوان میدهیم تا همه بدانند ما چه کارهایی را در طول چند سال در چه زمانهایی روی صحنه میبریم. این اتفاق فرخندهای برای گسترش فضاهای فرهنگی و استفاده از فضاهای بلااستفاده است.