کد خبر 1092616
تاریخ انتشار: ۱۸ تیر ۱۳۹۹ - ۰۸:۴۱

نامه اخیر خوئینی‌ها به رهبر انقلاب بسیار با سخنرانی‌ای که اشعث‌بن‌قیس در جنگ صفین انجام داد و منجر به دو دستگی سپاه امیرالمومنین(ع) شد شباهت دارد!

سرویس سیاست مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

**********


نگاه از بالا نباشد

سید محمدسعید مدنی در روزنامه کیهان نوشت:


۱- امیر مؤمنان حضرت علی(ع) در بخشی از نامه خود به مالک ‌اشتر والی اعزامی ایشان به مصر تاکید دارند «... مبادا که پوشیده ماندن تو از رعیت به طول بکشد، زیرا که در پرده ماندن والیان از رعیت، مایه در تنگنا افتادن مردم است و کم اطلاعی والی از امور و پنهان ماندن از ایشان، سببی را که به خاطر آن از دیدن والی خود محروم مانده‌اند، بر مردم پوشیده می‌دارد و در نتیجه، امر بزرگ در نظر ایشان کوچک می‌نماید وکوچک بزرگ می‌شود و زشت نیکو و نیکو زشت می‌نماید و حق به باطل آمیخته می‌شود. والی بشر است و چون از مردمان پنهان بماند از آگاهی نسبت به امورشان غافل می‌شود و... (نهج‌البلاغه- نامه ۵۳)


۲- در حکومت‌های طاغوتی و فرعونی به مردم از موضع بالا نگاه می‌شود. مردم را خوار و خفیف و بردگانی در خدمت سلاطین می‌دانند و برایشان کوچکترین ارزش و حرمتی قائل نیستند خداوند منان در وصف فرعون می‌فرماید «فاستخف قومه فاطاعومی... قوم خود را خوار کرد و از او اطاعت کردند.». در مکاتب الهی حتی عزیز دردانه خلقت، رسول ختمی مرتبت(ص) هم «یکی از خود مردم است» با این تفاوت که «به او وحی می‌شود» (قل انما انا بشر مثلکم، یوحی الیه) و در حکومت‌های مبتنی بر این مکاتب خدمت‌گذاری به مردم بالاترین شأن است چرا که مردم در اینجا «عیال خداوند» هستند: «الناس عیالی...» حفظ حرمت و شان مردم از طریق برطرف کردن نیازهای اولیه و اساسی زندگی (مسکن، معیشت، شغل، امنیت، ازدواج، آموزش و...) از بزرگ‌ترین نشانه‌ها و مهم‌ترین وظایف چنین حکومت‌هایی است.


۳- انقلاب اسلامی مردمی‌ترین انقلاب تاریخ است. رمز پایداری این انقلاب نیز حضور مردم بوده است و تداوم انقلاب نیز در گروی ماندن مردم در صحنه و پای کار انقلاب است با همه فشارها و رنج‌ها و مشکلاتی که ناجوانمردانه از داخل و خارج تحمل می‌کنند.


هر آنچه موجب دلگرمی و امیدواری مردم شود؛ پسندیده است و کار انقلابی و اعتقادی و مردمی به حساب می‌آید مثل مبارزه بی‌امان و قدرتمندانه با فساد... چند روز پیش رهبر انقلاب خطاب به قوه قضائیه فرمودند: «مردم هم که نگاه می‌کنند می‌بینند شما برخورد با مفسد می‌کنید، ملاحظه نمی‌کنید و قاطع وارد میدان می‌شوید، واقعا خوشحال می‌شوند، امیدوار می‌شوند؛ چون فساد و مفسد یک ضربه بزرگی به زندگی مردم و به روحیه مردم و به ایمان و اعتقاد مردم است.»
دشمن نابکار بر خلاف ادعایی که می‌کند و یقه‌ای که پاره می‌کند و ‌اشک تمساحی که می‌ریزد به هیچ وجه خواهان حل مشکلات این مردم و سروسامان گرفتن امور جامعه مستقل و عزتمدار ایران اسلامی نیست. او قسم خورده است که تا جمهوری اسلامی را که منادی فرهنگ و اعتقاد و سبک زندگی و... ارزش‌های تمدنی دیگری است نابود نکند آرام نمی‌نشیند. بنابراین خیلی طبیعی است که نخواهد جامعه ما آرام بگیرد و سامان بیشتر پیدا کند و مردم بی‌دغدغه مهم و کم مشکل زندگی کنند. اینکه برخی تحلیل‌گران و صاحب‌نظران در کشور ما و سایر نقاط دنیا به فرجام نیک مذاکرات و معاهداتی مثل برجام خوش‌بین نیستند به همین علت است که باور ندارند چطور دشمن غدار حاضر شده پای معاهده‌ای را امضا کند که مثلا قرار است به تحریم‌های ضدانسانی و ناعادلانه و عمدتا اقتصادی علیه ایران پایان بخشد!! و از رهگذر آن برخی از مشکلات اقتصادی این مردم و کشور حل شود! او می‌خواهد فشار مشکلات اقتصادی و... کمر این ملک ملت ایستاده قامت را خم کند.
بنابراین هرگونه اهمال و کوتاهی و دل بستن به یاری دشمن قسم خورده و امید به کمک خارجی و... جفای در حق این ملک و ملت است. از این سو انقلاب اسلامی هم تا زمانی که «انقلاب اسلامی» است محال است در برابر خواسته‌های نامشروع و قلدرمآبانه و سلطه‌گرانه دشمنان کوتاه بیاید و سرخم کند. بنابراین معطلی معنا ندارد و جز اتلاف وقت و نفله کردن سرمایه و... خروجی دیگری ندارد. باید با توکل به خدا و پشتیبانی مردم و تکیه بر سرمایه‌های غنی انسانی و مادی و... به مبارزه با مشکلات خود ساخته و ناشی از مکر و خباثت دشمن اقدام کنیم.
۴- رمز اصلی و حربه موثر پایداری و تداوم توفنده انقلاب اسلامی تحول دائمی و مستمر و همه‌جانبه در جهت قوی‌تر شدن است‌. هر گونه تحول واقعی و مثبت موجب خوشحالی و امیدواری مردم و بغض و نومیدی دشمنان مردم و استحکام و تداوم توفنده انقلاب اسلامی می‌شود.
شعار آشنا و معروفی که از اول پیروزی انقلاب تا امروز از زبان مردم انقلابی در راهپیمایی‌ها، مراسم عبادی و سیاسی مثل نماز جماعت و جمعه‌ها همواره می‌شنویم که «... تا انقلاب مهدی(عج) نهضت ادامه دارد» یا «...تا انقلاب مهدی(عج) از نهضت خمینی محافظت بفرما» ترجمان معنای «تحول» است با تحول بی‌وقفه که لاجرم منجر به قوی شدن می‌شود انقلاب اسلامی تداوم خواهد یافت. همچنین یکی از کارکردهای مهم اجتماعی اصول و آموزه‌های مکتبی چون «هجرت»، «اجتهاد» و «امر به معروف و نهی از منکر» همین ایجاد بی‌وقفه و مستمر اصل تحول و «انقلاب دائمی» و «مغبون نبودن» در ابعاد فردی و اجتماعی است. با این حال جریانات و افرادی هم با انگیزه‌های مختلف با تحول مخالف هستند و با روش‌های مختلف می‌خواهند مانع از انجام آن در حوزه‌های مختلف باشند. اما به قول رهبر معظم انقلاب «پشت سر همه اینها نگاه دستگاه‌های دشمن و معاند با نظام جمهوری اسلامی است که اصلا هر حرکت اصلاحی در هر جای جامعه اسلامی اتفاق بیفتد، اینها ناراحت می‌شوند.» و جریاناتی هم با شکل و شمایل خودی و در داخل و دانسته و ندانسته زیر علم دشمن ورجه وُرجه می‌کنند نمی‌خواهند هیچ وقت مسائل و مشکلات مردم و جامعه حل شود درباره مشکلات و معضلات مملکت و ریشه‌های آنها آدرس غلط می‌دهند تا دلایل اصلی و مسببان پشت پرده مشکلات هیچ‌وقت معرفی و افشا نشوند. نامه‌ای که هفته گذشته یکی از چهره‌های اصلی و ظاهرا همیشه در سایه جریانات مدعی اصلاحات و مؤسس روزنامه‌ای که معرکه‌گردان بلوای ۱۸ تیر ۷۸ بود و مثلا درباره مشکلات و جامعه و راه‌حل‌های آن و... نوشته شده بود و با واکنش منفی و تند دوستداران انقلاب و تحلیل‌گران سیاسی و اجتماعی و حتی برخی از هم‌طیفی‌های ایشان مواجه شد، شاید یکی از آخرین نمونه‌ها برای سخن ما درباره پروژه «آدرس غلط» باشد. بر همین مبنا بسیاری از صاحب‌نظران اقتصادی و آگاهان سیاسی معتقدند برخلاف فرافکنی‌هایی که می‌شود بسیاری از مشکلات و گرفتاری‌های مردم «راه‌حل داخلی» دارد و با تحول در نگاه برخی از مسئولین و اصلاح روش‌های مرسوم و ناکارآمد می‌توان با حفظ استقلال بر بسیاری از مشکلات فائق آمد و بسیاری از گرفتاری‌ها را مرتفع نمود. از این منظر مسائلی چون کرونا، تحریم و... علیرغم تاثیراتی که دارند اما علت اصلی مشکلاتی که سخت مردم را در تنگنا قرار داده، نیستند ریشه مشکلاتی چون مسکن، گرانی اجاره بها، مرغ، تخم مرغ و... را باید در ضعف مدیریت و فقدان نظارت بایسته و... و عللی چون کرونا و تحریم پیدا کرد. واقعیات را باید شناخت تا برای درمان آن سراغ عوامل اصلی برویم نه اینکه به روال برخی مسئولین از خود سلب مسئولیت ‌نماییم و تقصیرات را گردن ابر و باد مه و خورشید و فلک بیندازیم و در این باره تا آنجا از واقعیات غفلت ‌نماییم که تصور کنیم «گل بی‌خار» هستیم و اقتصاد آشفته داریم «مدیریت» می‌کنیم و مردم در کوچه و بازار شب و روز دارند خدمات و محاسن مدیریتی ما را جار می‌زنند!


۵- حضور نمایندگان استان تهران در مجلس شورای اسلامی در مساجد و ارتباط چهره به چهره با مردم و نشستن پای صحبت‌ها، گلایه‌ها و انتظارات آنان اقدامی مبارک و خبری امیدوارکننده بود. این کاری است که از یک مجلس انقلابی و همه مسئولین خدمتگزار این مملکت انتظار می‌رود. از اصلی‌ترین شرایط و بدیهی‌ترین برای حل مشکلات و تغییر مثبت واقعیات، شناختن واقعیات است. مادام که ما تعریف و شناخت درستی از مسائل نداریم چطور می‌توانیم به حل مسائل ناشناخته اقدام کنیم؟ شناخت واقعیات و سروکار داشتن با آن بیش از هرکس بر عهده کسانی است که اینجا و آنجا ردای مسئولیت بر تن دارند و عهده‌دار امور مردم و جامعه هستند. اینان هر که هستند و هرکجا هستند در دولت، در مجلس، در قوه قضائیه و دادگاه‌ها و... باید بدون خودفریبی و آدرس غلط دادن و گوش سپردن به مشاوران غیر امین و... و تلاش برای پیچیده‌تر کردن مسائل از آنچه واقعا هست، در پی شناخت واقعیات باشند. یکی از مهم‌ترین و کار آمدترین راه‌های شناخت واقعیت هم زندگی با مردم و کنار مردم و در یک کلام، بودن در متن جامعه و لمس و احساس مسائل و مشکلاتی است که مردم با آن سروکار دارند. این حرفی من درآوردی و شعاری صرفا تبلیغاتی و تبلیغاتی نیست. عقل و تجربه بشر بر درستی آن به عنوان یک اصل مهم در اداره امور جامعه صحه می‌گذارد و بالاتر از آن کتاب آسمانی و حاملان وحی بر آن تاکید می‌ورزند. از همین روست که علی(ع) قرآن مجسم و کتاب ناطق در ماموریتی که به جناب مالک ‌اشتر درباره ولایت مصر که در آن مقطع سخت بحران‌زده و مورد طمع دشمن غدار و فتنه‌گر بود بر این اصل مهم تاکید می‌ورزد تا برای همیشه تاریخ برای آنها که می‌خواهند علی‌وار حکومت کنند به یادگار باقی گذارد که هیچ شرایطی و هیچ بهانه‌ای دلیل موجهی برای جدایی حکام از مردم نیست و حاکمان در بحرانی‌ترین و سخت‌ترین شرایط باید با مردم و در کنار مردم باشند. انقلاب اسلامی در این باره تجربه‌های بسیار موفق و عینی دارد که اوج آن در دوران دفاع مقدس به نمایش در آمد. جنگی که با تهاجم دشمن اجیر شده توسط همه قدرت‌های مطرح جهانی علیه سرزمین ما آغاز شد و در پایان با عقب‌نشینی زبونانه و تحقیرآمیز بدخواهان این سرزمین پایان یافت. درهم تنیده بودن زندگی مردم و مسئولان و اتحاد مثال زدنی میان حاکمان و آحاد جامعه یکی از اصلی‌ترین دلایل در هم شکستن تهاجم تجاوزکارانه دشمنان این آب و خاک انقلابی بود.


۶- و سخن آخر این سخن حکیمانه و راهگشا که برخاسته از تفکرات توحیدی و نگاه قرآنی و سیره اهل بیت علیهم‌السلام و نیز تجربه بشری است. سخنی که باید به آن گوش جان داد و فراتر از آن همه علی‌الخصوص مسئولان و مدیران آن را آویزه گوش و سرلوحه عمل خود قرار دهند. «... نگاه از بالا نباشد؛ گاهی نگاه‌های ما به مردم ممکن است جوری باشد کانه از بالا نگاه می‌کنیم به مردم؛ نخیر، ما جزو مردمیم، بین مردمیم، خیلی از این مردم از ما بالاتر هم هستند و بنابراین کسی از موضع بالا به آحاد مردم نگاه کند، غلط است؛ بنابراین روحیه خدمتگزاری مهم است. ما باید خودمان را خدمتگزار مردم بدانیم؛ هر کدام ما در جایی که هستیم. این یکی از جنبه‌های مردمی بودن است...» (بیانات رهبر معظم انقلاب در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه)

چین؛ همسایه دور

ابراهیم رحیم‌پور در روزنامه ایران نوشت:



این روزها رابطه ایران و چین در چارچوب آنچه نگاه به شرق خوانده می‌شود موضوع بحث قوا و جناح‌های سیاسی کشور قرار گرفته است. در راستای همین مباحث چرایی اهمیت رابطه تهران و پکن و اقتضائاتی که بر این رابطه حاکم است می‌تواند قابل توجه باشد. در وهله نخست آنچه خوب است مورد توجه قرار بگیرد مسیری است که چین برای تبدیل شدن به یک قدرت جهانی پیموده. چین دیگر آن کشور مائویی نیست. کشوری که با لباس‌های یک شکل و با یک ساختار کمونیستی بسته عمل می کرد و طبیعتاً اگر به همان ترتیب ادامه می‌داد و در سیاست و اقتصاد خود تحول ایجاد نمی کرد؛ شاید مانند اتحاد جماهیر شوروی دچار فروپاشی می‌شد.


ناگفته پیدا است که ادامه روند گذشته و  وضعیت بد اقتصادی  یا کشور را به یک ایزوله شدن شدید می کشاند یا اینکه به نظامی‌گری می‌انجامید و در نهایت هزینه‌های بیش از حد نظامی که آن هم به نوعی سبب فروپاشی می‌شد. اما تیزهوشی زمامداران این کشور و البته حرکتی که امریکا با نیت خاص خودش به سمت چین داشت، باعث شد که شاهد مسیر جدید این کشور در نظام بین‌الملل باشیم. از این حیث تحول چین در تاریخ معاصرش درس آموزی‌های خاص خود را دارد. حال که ایران می خواهد در شرق و در آسیا با شرکای جدید خود همکاری‌های قویتری داشته باشد قاعدتاً باید سابقه و مدل را مطابق با فرهنگ سیاسی و وضعیت خودمان دنبال کنیم. بنابراین حرف اول این است که اگر ما نسبت به تقویت روابط مان با چین تمایل بیشتری پیدا کرده‌ایم بدانیم که این تمایل محصول مسیر و مدلی است که این کشور طی کرده است.


در ادامه باید گفت یکی از نکات مهم و تأثیرگذار در رابطه ایران و چین این است که ما سابقه تاریخی منفی با این کشور نداریم و حتی پس از انقلاب اسلامی به مرور روابط بهتری هم با چین داشته‌ایم؛ چه پیش از تحول سیاسی و اقتصادی چین و چه پس از آن. باید گفت که ما در حد خودمان در قدرتمند شدن چین هم مؤثر بودیم و هم از قدرت گرفتن آن احساس رضایت و خشنودی کردیم. زیرا با وجود اینکه چین همسایه ما نیست اما قدرت گرفتنش در موازنه بین‌المللی می‌توانست برای  ما نیز سودمند باشد.


ایران  به ویژه پس از پایان جنگ تحمیلی شروع به توسعه روابط خود با چین کرد و از فناوری‌های این کشور که در آن زمان حد بالایی هم نداشت بهره‌مند شد و در ادامه تحریم‌هایی که علیه ایران وضع شد فضا را برای ورود بیشتر تکنولوژی از چین و استقبال بازار ایران از اجناس چینی فراهم کرد.


پس از آن به وضع موجود روابط دو کشور رسیده‌ایم. بدیهی است که با هر عینکی بخواهیم به وضع خودمان نگاه کنیم وجود تحریم‌های بی سابقه که در طول تاریخ علیه کشور دیگری تحمیل نشده است؛ قابل چشم پوشی نیست. در همین ظرف زمانی شاهد آن هستیم که پکن و واشنگتن نیز در دوره ترامپ دچار مشکلات حاد هستند.


البته در همه این سال‌ها قدرت گرفتن چین و توسعه‌اش در آسیا، افریقا و حتی در کشورهای اروپایی  برای غرب و نه فقط امریکا یا دولت ترامپ نگرانی‌هایی را ایجاد کرد و همواره در فکر این بودند که چگونه می‌توانند چین را نیز مانند آنچه در مورد شوروی سابق اتفاق افتاد مهار کنند. اما چینی‌ها در مقابل با رهبری هوشمندانه وارد تنش‌های حاد نشدند و در سیاست‌های اقتصاد داخلی‌شان نیز با کمترین اشتباه عمل کردند.


نکته دیگری که در ارتباط با چین باید مد نظر داشت این است که ارتباط با چین چارچوبی است که در مجموعه نظام و توسط تصمیم سازان سیاست خارجی کشور گرفته شده است قرار دارد و آنچه دولت و دستگاه دیپلماسی به عنوان مجری باید اجرا کنند حرکت در همین چارچوب طراحی شده است تا از آن به عنوان ابزاری برای مقابله با تحریم بسازد.


بنابر این در این وضعیت ما باید از ارتباط با کشورهایی که می‌توانند در حکم تنفسگاه اقتصادی و تجاری هستند استفاده کنیم. چنان که اغلب همسایگان پانزده گانه ما چنین حکمی دارند و تحریم‌های ترامپ در ارتباط میان ایران و همسایگانش کمتر کارگر است. البته خوب بود اگر ما پیش از تشدید و آغاز دوباره تحریم‌ها حجم بیشتری از مبادلات تجاری و اقتصادی‌مان را در منطقه تعریف می کردیم و نه خارج از آن . البته این همسایه تا حدود زیادی محصول اتکا اقتصاد ما به نفت است که در گذشته نسبت به تبدیل آن به اقتصاد غیرنفتی تعلل شده است.


بعد از این 15 کشور همسایه باید گفت که چین در این رابطه مانند یک کشور همسایه از جهت رفتار همکاری و اقتصادی عمل می‌کند. هر چند اقتصاد چین با توجه با وابستگی و پیوستگی که به اقتصاد امریکا دارد قاعدتاً باز هم رعایت می‌کند و به صورت رسمی اقداماتی نمی‌کند که شرکت‌هایش که با غرب و امریکا مراودات بسیار سنگینی دارند آسیب ببینند.


با وجود این محدودیت با توجه به نگاه خودشان و نه صرفاً تلاش ما برای ایران جایگاه ویژه ای را قائل هستند و علاقه‌مندند که کشور مستقلی مانند ایران تضعیف نشود. اینکه ایران در مجموع منابع نفت و گاز دنیا در مقام اول یا دوم قرار دارد و اقتصاد چین به این منابع انرژی محتاج است سبب می‌شود که ایران و موقعیت استراتژیکش برای دولتمردان پکن اهمیت داشته باشد.


فتنه‌گری به جای پاسخگویی


احمد اسدی‌کارگر در روزنامه وطن امروز نوشت:

نامه اخیر خوئینی‌ها به رهبر انقلاب بسیار با سخنرانی‌ای که اشعث‌بن‌قیس در جنگ صفین انجام داد و منجر به دو دستگی سپاه امیرالمومنین(ع) شد شباهت دارد!


اشعث در لحظات اوج درگیری با معاویه در جنگ صفین و در آستانه پیروزی، رهبری امیرالمومنین در جنگ را زیر سوال برد و گفت: «ای مسلمانان! دیدید که روز گذشته چه رخ داد و چگونه نسل عرب به نابودی گرایید! قسم به خدا! تا آنجا که خدا بخواهد عمر بر من گذشته است ولی هرگز مثل این روز را ندیده‏ام؛ حاضر به غایب اطلاع دهد. اگر ما فردا نیز به همین صورت ایستادگی کنیم، نسل عرب نابود خواهد شد و حرمت‏ها شکسته می‏شود. توجه کنید! من این سخن را از ترس مرگ نمی‏گویم. من مرد سالخورده‏ای هستم، از وضع زن‏ها و فرزندان، در وقتی که ما از بین برویم هراس دارم».


این سخن در حقیقت چراغ سبز و پاسخ مثبت اشعث به معاویه بود، زیرا محتوای این سخن همان تز معاویه بود که می‏خواست با بهانه قرار دادن تعداد زیاد کشته‏ها و خطر قطع نسل عرب و زوال بنیه دفاعی مسلمانان، آنها را از استمرار جنگ باز دارد و از این طریق خود و یارانش جان سالم به در ببرند ولی چون نمی‏توانست با زبان خود، حضرت و یارانش را وادار به پذیرش صلح کند، از نفوذ اشعث استفاده و نقشه خود را عملی کرد! اشعث نیز با نفوذ کلام خود و به طور حساب‏شده، موقعیت بسیار حساس لیله..‏الهریر را که همه هراسان بودند و بیم مرگ آنها را تهدید می‏کرد، غنیمت شمرد و با سخنانش روحیه یمنی‏ها را برای استمرار جنگ ضعیف و در درستی کار امیرالمومنین تردید ایجاد کرد و بدین ترتیب اشعث به پایگاه دشمن در دل سپاه امیرالمومنین مبدل شد! معاویه هم که از این ماجرا مطلع شد، حرکت اشعث را تأیید کرد. از «صعصعه» نقل شده است جاسوسان معاویه خطبه اشعث را برایش نقل کردند؛ او سخت حرف اشعث را تأیید کرد و گفت: «اگر ما فردا با یکدیگر روبه‌رو شویم، رومی‏ها بر زنان و فرزندان ما غلبه خواهند یافت و مردم فارس بر زنان اهالی عراق و فرزندان‌شان مسلط خواهند شد؛ و این چیزی است که صاحبان عقل و درایت آن را درک می‏کنند».


با سخنان اشعث، برای نخستین‌بار از درون سپاه حضرت، از زبان یکی از نیروهای خودی در ضرورت استمرار جنگ تردید شد و به طور طبیعی زمینه بازندگی در استمرار جنگ فراهم آمد. البته نباید فراموش کرد که 25 هزار نفر از کشته‏های صفین جزو سپاه حضرت بودند؛ از این جهت بستر نسبتا مناسبی برای پذیرش پیشنهاد صلح فراهم آمده بود. از سوی دیگر جنگ به نقطه حساسی رسیده بود، به گونه‏ای که اگر جنگ فردای لیله..‏الهریر با همان جدیت ادامه می‏یافت، به پیروزی سپاه امیرالمومنین ختم می‏شد ولی در چنین شرایطی اشعث با سخنانش روند توقف جنگ را تسریع کرد.


در لیله..‏الهریر ضربه سنگینی بر سپاه شام وارد آمده بود، به گونه‏‏ای که اگر عملیات سپاه امیرمؤمنان فردا به همان صورت ادامه می‏یافت، کار معاویه یکسره می‏شد. چون از مدت‏ها قبل روحیه شامیان روزبه‌روز از دست رفته بود و عملیات لیله..‏الهریر در حقیقت حمله‏ای سنگین به یک لشکر نیمه‏جان به حساب می‏آمد که جان سپاه شام را به لب رسانید و تا پیروزی قدمی بیش نمانده بود. از این رو امیرالمومنین(ع) صبح لیله..‏الهریر طی خطبه‏ای خطاب به یاران‌شان فرمودند: «أیها الناس! إنّه قد بلغ بکم و بعدوّکم الأمر إلی ما ترون، و لم یبق من القوم إلا ‏آخر نفس، فتأهبوا رحمکم الله لمناجزه عدوّکم غداً، حتی یحکم الله بیننا و بینهم و هو خیر الحاکمین؛ ای مردم! کار شما با دشمن‌تان به اینجایی که مشاهده می‏کنید رسیده و برای شامیان غیر از نفس آخر باقی نمانده. خدا رحمت‌تان کند! خودتان را برای پیکار با دشمن آماده کنید؛ خدا بین ما و شما حکم کند؛ او بهترین حکم‌کنندگان است».


از این جهت نامه اخیر خوئینی‌ها به رهبر حکیم انقلاب نه از روی دلسوزی، بلکه برای کلید زدن فتنه جدیدی است. فتنه آبان گذشته به دلیل فقدان رهبری، شکست خورد اما فتنه‌گران از تجربه آن شکست درس گرفته و با اندوختن تجربه سال 88 درصدد ایجاد و مدیریت فتنه جدید هستند، همان فتنه‌ای که حجاریان چندی قبل وعده‌اش را داده بود.


شرایط اجتماعی حساس کنونی، فشار حداکثری دشمن، وضعیت بشدت نابسامان اقتصادی و وخیم شدن شرایط کرونایی، به‌اضافه احتمال اعمال محدودیت کرونایی بعد از عادت مردم به بی‌خیالی اجتماعی، فتنه‌گران را برای برپایی فتنه امیدوار کرده است. آنان گمان می‌کنند جامعه نیاز به یک جرقه دارد. نامه سرگشاده مرد خاکستری فتنه 88 به مقام معظم رهبری نیز در همین راستا قابل ارزیابی است. آنها انتظار دارند برخی علمای حوزه علمیه قم تحت تأثیر قرار گرفته و از این نامه به ظاهر دلسوزانه حمایت کنند ولی «و مکروا و مکرالله والله خیرالماکرین»؛ خداوند برترین مکرکنندگان است و مکر مکاران را از بین خواهد برد و ملت شریف و بصیر ایران فریب این خدعه‌گران را نخواهند خورد و با استقامت و بصیرت بی‌نظیر خود، با ایستادگی در برابر فشارهای دشمن خارجی و مبارزه با خواص اهل لغزش داخلی و تحمل قصور و تقصیرهای مسؤولان داخلی، در کنار رهبری به سوی سازندگی، پیشرفت و فتح قله‌های پیروزی پیش خواهند رفت.


جناب آقای خوئینی‌ها! آن زمان که دولت کارگزاران توسعه و الگوی پیشرفت نظام‌های سرمایه‌داری را پیش روی خود قرار داد و ارزش‌های انقلاب زیر ارابه طرح توسعه آنان مورد حمله قرار گرفت و مقام معظم رهبری می‌فرمودند توسعه با عدالت باید باهم باشد و توسعه غربی را رد می‌کردند، چرا شما برای حفظ ارزش‌ها و جلوگیری از پیدایش ثروت‌های باد آورده دم برنیاوردید؟!


آقای خوئینی‌ها! آن زمان که خاتمی‌ رهبر اصلی جبهه مشارکت دم از جامعه مدنی می‌زد و می‌گفت هرگاه آزادی با دین روبه‌رو شد دین شکست خورد و با این جملات جوانان را به سوی اعتقادات و ارزش‌های دنیای مدرن دعوت می‌کرد و در ارتباط با نامحرمان تساهل روا می‌داشت، چرا دم فرو بسته و برای فرهنگ دینی جامعه اظهار نگرانی نکردید؟!


آقای خوئینی‌ها! آن زمان که آقای روحانی راه‌حل همه مشکلات را به برجام گره زد و حتی طرح مسکن مهر را به تعطیلی کشاند، شورای انقلاب فرهنگی را فشل کرد، سند 2030 را در مسیر اجرا نهاد و رهبر انقلاب می‌فرمودند من به مذاکره و برجام خوشبین نیستم و خط قرمزهایی برای تصویب آن در مجلس ترسیم کردند که بدان‌ها توجه نشد، شما دل‌تان برای فرهنگ جامعه نسوخت و دریغ از یک تذکر به مسؤولان دولتی از طرف شما.


چرا در دورانی که دولت دست حزب کارگزاران بود به مسأله عدالت و فرهنگ دینی بی‌توجهی می‌شد یا در دورانی که دولت دست حزب مشارکت بود و ابتذال اخلاقی و تفکر لیبرالیسم و مدرنیسم و سکولاریسم، آزادی‌های بی‌حد و مرز و جامعه باز در جامعه ترویج می‌شد، یا در دورانی که دولت دست جریان اعتدال افتاد و غرب را تنها نقطه امید و آمریکا را کدخدای عالم معرفی کرد و برجام تنها راه نجات ملت از بحران‌ها معرفی شد، یک نامه یا خطابه از سوی شما درباره این انحرافاتی که بخش بزرگ مشکلات کشور از همین سیاست‌های غلط بود، دیده یا شنیده نشد؟!


چرا شما که دلسوز ملت ایران هستید نه‌تنها در تمام این مدت دم فرو بستید، بلکه زمانی که زمینه التهاب در جامعه فراهم شد بر تنور اختلاف و التهاب دمیدید؟! چرا در فتنه 88 در حالی که بخوبی می‌دانستید آن شمار کلان تقلب در سیستم انتخاباتی ایران ممکن نیست بر تنور تقلب دمیدید و با امضای اطلاعیه مجمع روحانیون مبارز مردم را دعوت به اعتراض خیابانی کردید و حتی وقتی در روز عاشورا فتنه‌گران به عزاداران حمله کردند دم فروبسته و این حرکت ضد امام حسین(ع) را محکوم نکردید؟!


اما درباره مدعای دوم جناب حجت‌الاسلام خوئینی‌ها باید گفت طبق قانون اساسی، بخش معظمی ‌از امورکشور تحت تمشیت قوه مجریه و بعد قوای مقننه و ‌قضائیه اداره می‌شود، به طوری که ورود رهبری در تصمیمات 3 قوه خلاف قانون و عرف است و از منظر برخی همگنان حضرتعالی نوعی استبداد و خلاف رویه حکومت مردم‌سالاری است، چنانکه در گذشته ورود موردی مقام معظم رهبری در تمشیت امور، از سوی همفکران شما مورد نقد قرار گرفته است به طوری که روزنامه‌های اصلاح‌طلب مملو از انتقاد از ورود رهبری در اداره امور است.


ایران؛ کنیا و سریلانکا نیست


فریدون مجلسی در روزنامه آرمان ملی نوشت:

چین بزرگ‌ترین قدرت تجاری جهان است و دومین قدرت اقتصادی بین کشورهای جهان است. بنابراین انعقاد قرارداد 25ساله تجاری میان ایران و چین درحالی‌که با بزرگ‌ترین اقتصاد جهان و اروپا ارتباطی ندارد می‌تواند بسیار مفید باشد. از سوی دیگر، چین همکاری بازرگانی با ایران داشته است و جز مشتریان نفتی ثابت ایران بوده است.

تردیدی نیست که تجارت با ایران را انجام می‌دهند. اگر چینی‌ها در این قرارداد انصاف را رعایت کنند می‌تواند این یک قرارداد خوب برای ایران باشد. البته باید گفت که زمانی می‌توان از مفید بودن یک تجارت صحبت کرد که یک نمونه مقایسه‌ای در کنار آن داشته باشید اما در حال حاضر هیچ کشوری توان چنین تعامل و سرمایه‌گذاری‌ای را در ایران ندارد، بنابراین باید دید که آیا چین از این وضعیت بدون رقیب سودجویی می‌کند و یا انصاف را در راس امور قرار می‌دهد.

مشکل ایران این نیست که چرا با چین همکاری و قرارداد تجاری امضا می‌کند.

مشکل اینجا است که سایر کشورها نمی‌توانند با ایران مراوده داشته باشند و تنها گزینه برای کشورمان در حال حاضر چین است. برخی نیز در کمال بی‌انصافی اعلام می‌کنند که چرا ایران فرصت را از دست داده و چین سرمایه‌گذاری خود را به پاکستان و گوادر برده است و حالا که موقعیت برای همکاری تجاری ایران و چین فراهم شده باز هم انتقاد و اعلام نگرانی می‌کنند.

در ورای این اظهارنظرهای ناسنجیده، صرفا باید به نحوی مراوده کرد که منفعت ایران نیز به‌صورت کامل حفظ شود.

چینی‌ها به این علت امروز مورد انتقاد قرار می‌گیرند که در چند نقطه جهان از جمله سریلانکا، کنیا و پاکستان بنادر و مراکز تجاری بزرگی تاسیس و سرمایه‌گذاری کرده‌اند اما کشور مبدا نتوانسته است به تعهدات خود پایبند باشد و چین در قبال مطالباتی که داشته امتیازاتی از کشور مبدا گرفته است. برخی می‌ترسند این اتفاق در ایران نیز تکرار شود.

در صورتی که ایران وضعیت بهتری نسبت به این کشورها دارد و در چنین موقعیتی گرفتار نمی‌شود و حتی اگر نتواند هزینه‌های سرمایه‌گذاری را تسویه کند راه‌های مبادله‌ای زیاد دیگری با یکدیگر دارند که هیچ‌گاه کار به آنجا کشیده نشود.

ایران، کنیا و سریلانکا نیست و چنین اتفاقی قطعا رقم نخواهد خورد. ایران به‌خوبی می‌داند چگونه با چین مراوده داشته باشد تا گرفتار نشود. بنابراین به عقیده من این نگرانی اصلا وجود ندارد و اگر انصاف رعایت شود این همکاری می‌تواند مثبت و مفید نیز باشد.

چرا الهاشمی ترور شد؟

دکتر حامد رحیم پور در روزنامه خراسان نوشت:

«هشام الهاشمی» تحلیل‌گر و کارشناس امور امنیتی عراق که از نزدیکان نخست وزیر فعلی مصطفی الکاظمی ،از منتقدان نخست وزیر سابق عادل عبدالمهدی و زمانی مشاور نخست وزیر اسبق حیدر العبادی بود، در بغداد ترور شد. درباره عامل یا عاملان ترور وی فرضیه های مختلفی مطرح شده است اما در یک نگاه کلی سه جریان داعش، مخالفان حضور آمریکا در عراق و موافقان حضور آمریکا در عراق از متهمان ترور الهاشمی به حساب می آیند.اما چه کسانی از ترور هشام الهاشمی سود می‌برند؟و چرا وی در این مقطع زمانی ترور شد؟واقعیت این است که هشام الهاشمی، از جمله بهترین و مسلط ترین کارشناسان عراقی در زمینه امنیتی و خصوصا شناخت سازمان تروریستی داعش و القاعده عراق بود. به طور واضح موضع او همسوی با ایران نبود، بلکه برعکس در بسیاری موارد در سال های اخیر به نفع آمریکا و ائتلاف آمریکا موضع گیری می کرد. وی همچنین مخالف خروج نیروهای آمریکایی از عراق و از حامیان حصر سلاح در دست دولت محسوب می‌شدامابا وجود نظرات و دیدگاه‌های انتقادی درباره ایران و گروه‌های مقاومت عراقی، الهاشمی را نمی‌توان در زمره مخالفان برجسته مقاومت تقسیم‌بندی کرد. همچنین در ساعات نخست پس از ترور الهاشمی، برخی صفحات مجازی منتسب به گروه داعش، این ترور را بر عهده گرفتند.

الهاشمی گرچه در تحلیل های خود علیه داعش مطالب و اطلاعات زیادی را بیان می کرد اما تا لحظه نگارش این سطور، بیانیه‌ای رسمی ازسوی داعش منتشر نشده است. در کارنامه ترور داعش نیز، کمتر ترور هدفمند کارشناسان و شخصیت های کشوری دیده می شود.البته اگر آن طور که در رسانه‌ها به نقل از رسانه‌های طرفدار داعش منتشر شده، مسئولیت این ترور را واقعا داعش به عهده گرفته باشد، عملا بقیه اتهامات راه به جایی نخواهند برد.در طرف مقابل اما، گروه‌های ضد مقاومت وبه عبارتی موافق حضور آمریکا در عراق از همان ساعات نخست تلاش کردند تا کتائب حزب‌ا... را مسئول ترور الهاشمی معرفی کنند.افرادی نظیر «غیث التمیمی» چهره مشهور ضد مقاومت مدعی شدند کتائب حزب ا... در واکنش به حمله روز ۲۶ ژوئن نیروهای مبارزه با تروریسم و بازداشت چند نفر از اعضای کتائب که به دستور الکاظمی انجام شد، هشام الهاشمی را که نزدیک به الکاظمی است، ترور کردند.برخی معتقدند منظور الکاظمی در پیام تسلیت اش به متهم کردن «گروه های خارج از قانون» به طور مشخص کتائب حزب ا... است اما این که در شرایط فعلی، حزب ا... عراق که متحمل فشارهای سنگین در ماه ها و هفته های اخیر از سوی مخالفان بوده، چه سودی از این ترور می برد جای تردید دارد.

از جانب الهاشمی هیچ  خطر سیاسی یا امنیتی ویژه‌ای متوجه مقاومت نبود واساسا چنین روندی حتی در برابر افراد مسلح و نیمه‌مسلحی که در ماه‌های گذشته علیه الحشدالشعبی تیغ کشیده‌اند و با سلاح گرم و سرد نیروها و مقرهای مقاومت را مورد هجمه قرار دادند، دیده نمی‌شود، چه رسد به آن که چنین اقدامی علیه کارشناسی امنیتی با این سر و صدای رسانه‌ای صورت پذیرد.

براین اساس فارغ از ناهمخوانی ایدئولوژیک الحشدالشعبی با چنین اقداماتی، به نظر می‌رسد نه‌تنها منافعی از ترور الهاشمی برای جریان مقاومت متصور نیست، بلکه اساساً ترور وی به زیان جریان مقاومت در عراق است.از سوی دیگر،بسیاری از کارشناسان و مخالفان حضور آمریکا در عراق معتقدند که نیروهای ضد مقاومت در عراق با هدف ایجاد چالش‌های سیاسی و امنیتی برای الحشدالشعبی دست به چنین تروری زده‌اند تا برای مدتی پس از ماجرای دستگیری تعدادی از نیروهای کتائب حزب ا...، این ترور را به مقاومت منتسب کنند.به هر حال،نشانه رفتن سریع انگشت اتهام توسط برخی جریان ها ورسانه ها مانند شبکه سعودی الحدث در عراق علیه کتائب حزب ا... احتمال نقش داشتن آمریکا و موافقان حضور آمریکا در عراق را برای متهم کردن این گروه مقاومت و تخریب و زدن ضربه کاری به آن را قابل بررسی می کند.به باور برخی ،این ترور همچنین می‌تواند طرحی برای تقسیم الحشدالشعبی به «حشد خوب» و «حشد بد» در افکار عمومی عراق باشد تا هم با ایجاد یک لشکرکشی خیابانی یا مجازی گسترده، فضا برای مطالبه جهت محدود کردن گروه های مقاومت باز شود و هزینه برخورد کاهش یابد و هم دیگر گروه‌ها را از هرگونه رفتاری مخالف خواست الکاظمی و در سطح کلان ،آمریکایی‌ها بازدارد.

اما همزمانی ترور اخیر با گفت‌وگوهای راهبردی بغداد و واشنگتن قابل تأمل است. روندپژوهی یک‌ساله تحولات عراق نشان می‌دهد آمریکایی‌ها به دنبال این هستند که میوه اعتراضات و آشوب‌های عراق، نخست‌وزیری الکاظمی و ترور الهاشمی را در مذاکرات راهبردی بچینند. منحرف کردن افکار عمومی عراق از ماجرای اهانت به مرجعیت دینی و نقض‌های حاکمیتی مستمر آمریکا در عراق نیز می‌تواند از دیگر انگیزه های احتمالی جریان موافق حضور آمریکا از ترور الهاشمی باشد.خلاصه آن که اگرچه یافتن عاملان و آمران این ترور، موضوع پیچیده‌ای است که از هم‌اکنون نمی‌توان درباره آن قضاوتی داشت و باید منتظر تحولات آینده و واکنش های واضح تر الکاظمی ماند اما این گونه پیداست که مسیر روزهای آینده  عراق بیشتر از قبل به سمت حوادث و تقابلات امنیتی و سیاسی خواهد رفت.

روانکاوی سیاسی

کورش الماسی در روزنامه ابتکار نوشت:


در این موجز تلاش می‫شود به یکی از ریشه‫های روانشناختی ناکارآمدی سیاست‫ورزان رسمی و غیر‫رسمی اشاره‫ای مختصر و کلی کند.


جوامع توسعه‫یافته امروزی حاصل «همکاری و کار گروهی» به ویژه میان نخبگان که محصول مستقیم درک، پذیرش و اعمال مفهوم «ما» است، هستند. روانکاوی همانگونه که از واژه مشخص است، درمورد کاوش روان، روح یا ذهن انسان‌هاست. کاوش ذهن انسان‌ها به منظور درک شفاف‌تر اهداف، نیازها و تمایلات پنهانی که آگاهانه یا ناآگاهانه رفتار افراد در شرایط گوناگون را کنترل می‫کند، برای بهبود زندگی فردی و اجتماعی بسیار ضروری و سودمند است. از این ‌رو، روانکاوی سیاسی معطوف به درک و فهم و آشکار کردن برخی اهداف، تمایلات و خواسته‌های پنهان سیاست‌ورزان است. بیشتر سیاست‫ورزان سعی می‫کنند ریشه انواع چالش‌های اجتماعی را به گردن رقیب سیاسی بیندازند، اما به باور نگارنده، ریشه بیشتر چالش‫های اجتماعی در اذهان سیاست‌ورزان صرف‌نظر از جناح سیاسی، است. این ریشه را می‌توان تناقض اذهان سنتی (کدخدا‫منشی) با اهداف و آرمان‫های نوین (تحقق اهداف اجتماعی از طریق کار گروهی) تصور کرد. به منظور درک کاربردی از تناقض اذهان سنتی و اهداف و آرمان‌های نوین، تبیین بسیار ساده‌ای از دو واژه یا مفهوم «من محوری» و «ما انگاری» ارائه می‫شود.


در جوامع قرون پیشین به دلیل ساده بودن (از منظر توسعه علوم و فناوری) زیست اجتماعی افراد مسن به دلیل تجربیاتی که به واسطه طول عمر در عرصه گوناگون (کشاورزی، سیاست، صنعت گری، نظامی، داد‫و‫ستد و...) کسب می‌کردند، یک نوع اعتبار اجتماعی به ‌دست می‫آوردند و به دلایل طبیعی، مدیریت امور گوناگون اجتماعی متکی به تجربه و توانایی‫های فردی بود. در آن بازه فرد مسن و با تجربه (ارباب، کدخدا، خان، ملا، حکیم و...) در امر مدیریت تنها به تجربه و توانایی خود متکی بود. بنابراین شرایط عینی زیست اجتماعی موجب پدیده آمدن باور و اتکا به توانایی‫های فردی به عنوان تنها ابزار ممکن برای حل و فصل چالش‌های اجتماعی شد. از آنجا که تاریخ جوامع ساده زیست (فاقد علوم، فناوری و اخلاقیات جوامع معاصر) بسیار طولانی تر از تاریخ جوامع توسعه یافته معاصر مبتنی بر علوم، فناوری و اخلاقیات کاربردی است، من محوری یا من انگاری یکی از ویژگی‌های ساختار روانشناختی شهروندان به ویژه میان نخبگان جوامع در حال توسعه از قرون پیشین باقی مانده است. شاید مثالی از عرصه ورزش مصداق گویایی از پدیده ذهنی، من‌محوری باشد. در کشورهای در حال توسعه ورزش‫های تیمی به هیچ وجه در سطح ورزش‌های تیمی در کشورهای توسعه‫یافته نیست. همین امر می‫تواند تبیین‫کننده این واقعیت باشد که برای مثال چرا در ایران کشتی و وزنه‌برداری بسیار موفق‫تر از فوتبال یا دیگر ورزش‫های تیمی است.


با توسعه علوم گوناگون در عصر رنسانس در اروپا که منجر به پدیدار شدن انواع فناوری ها شد، زیست اجتماعی بشر بر خلاف قرون وسطی، بسیار پیچیده‫تر شد. علوم و فناوری‫های جدید دغدغه‫ها، امور و موضوعات اجتماعی را که باید مدیریت شوند را بسیار پیچیده و چند وجهی که نیازمند تخصصی‌های خاص بود، کرد. برای مثال در جوامع قرون وسطایی این امکان وجو داشت که یک فرد نظامی یا کارشناس اعتقادات و اخلاقیات به امور تجاری و اقتصادی بپردازد. اما در جوامع بعد از دوران رنسانس پیچیدگی امور اجتماعی ایجاب می‫کرد که افراد برای مدیریت امور و چالش‌های گوناگون اجتماعی تخصص‫های خاص که مستلزم صرف سال‌ها وقت بود، داشته باشند. حل و فصل امور پیچیده و درهم تنیده اجتماعی نیازمند درک مشترک، همکاری، تفاهم و... بود. بنابراین نیاز به همکاری، تفاهم، هم‫اندیشی و... به مرور منجر به ایجاد انواع نهادهای اجتماعی شد. بنابراین مفهوم «ما» محصول تحولات عینی، ملموس و روزمره اجتماعی به ویژه فکری، به منظور سهولت زیست انسان‌ها از طریق دخالت یا مشارکت بیشتر شهروندان به ویژه نخبگان در مدیریت جامعه است. به باور نگارنده، یکی از اصلی‌ترین موانع کارآمدی عرصه سیاسی و مدیریت کلان وجود نخبگان با اذهانی دارای ویژگی غیرکاربردی و غیراجتماعی «من محوری یا من انگاری» با اهداف و آرمان‌های، وارداتی از جوامع توسعه یافته است. لازمه تحقق اهداف و آرمان‌های نوین و وارداتی (رفاه همگانی، آزادی، عدالت، حاکمیت قانون، مشارکت نظرات گوناگون در حاکمیت و...) درک چیستی و ضرورت مفهوم «ما» به عنوان کاربردی‫ترین پیش‌نیاز تحقق اهداف و آرمان‌های زیست مطلوب در جوامع معاصر است.


اهداف و آرمان‌های وارداتی بدین معنی که اهداف و آرمان‌های سیاسی و اجتماعی به ضرورت برآیند و تابع ساختار فکری حاکم بر جامعه است. اینکه فضای فکر حاکم بر اذهان نخبگان، تناقضی آشکار با شرایط عینی زیست اجتماعی دارد. بنابراین بسیاری از فعالان عرصه سیاسی (اصولگرا، اصلاح‫طلب و...) قبل از اصلاح امور یا حل و فصل چالش‫های بسیار دشوار اجتماعی باید به اصلاح کاربردی و کارآمد کردن اذهان سنتی خود بپردازند. اقتدار، کارآمدی و پایداری نظام و تحقق منافع و امنیت ملی پایدار بی‫شک منوط به وجود سیاست‌ورزانی است که درک کاربردی از چیستی، چرایی و اهمیت مدیریت کلان مبتنی بر مشارکت «ما» یعنی همه نخبگان وطن دوست که هدفی جز توسعه، اقتدار، آسایش، آرامش، امنیت و... ایران ندارند، است.


این سؤال را وسیله هم‌افزایی دولت و مجلس کنید

رسول سنایی‌راد در روزنامه جوان نوشت:


با شکل‌گیری دور جدیدی از گرانی و نوسانات شدید قیمت در بازار ارز، طلا و مسکن در ماه‌های ابتدایی امسال که متأسفانه به صورت لجام‌گسیخته بوده و بازار سایر کالاهای مصرفی و غیرمصرفی را نیز تحت تأثیر قرار داده و به درهم‌ریختگی و نابسامانی کلی قیمت‌ها و بازار منتهی شده است، تعدادی از نمایندگان مجلس اقدام به طرح سؤال از رئیس‌جمهور کرده‌اند تا ایشان ابهامات نمایندگان را در این زمینه پاسخگو باشد، چراکه از نگاه نمایندگان سؤال‌کننده، به‌رغم اینکه مردم در این شرایط به شدت تحت فشار هستند و رنج می‌برند، اما دولت به جز وعده برای مدیریت آن کار چندانی انجام نداده است. از این‌رو نمایندگان مجلس، مثل مردم این ابهام اساسی برایشان پیش آمده که آیا دولت از این اتفاقات مطلع است و اگر مطلع است چرا در جهت سروسامان دادن آن گامی اساسی و محسوس برنمی دارد! از آنجا که طبق قانون نمایندگان حداکثر تا سقف پنج سؤال می‌توانند ابهامات خود را مطرح کرده و انتظار دریافت پاسخ داشته باشند، آنان سؤالاتی به شرح زیر مطرح کرده‌اند:

۱- چرا و به چه دلیل قیمت ارزهای خارجی به سرعت در حال افزایش و ارزش پول ملی در حال کاهش است؟

۲- علت ازهم‌گسیختگی اوضاع بازار مسکن و خودرو و تورم عجیب و غریب چندصد درصدی بازار مسکن چیست و چرا دولت طی هفت سال گذشته هیچ اقدام جدی‌ای برای تأمین مسکن مردم و کنترل قیمت و کیفیت خودرو انجام نداده است؟

۳- در کجای برجام اشتباه استراتژیک مرتکب شدید که امریکا بدون کوچک‌ترین هزینه از این توافق خارج شد و اروپا هم با پررویی تمام همچنان خواستار اجرای کامل برجام از سوی ایران است، بدون آنکه خود به تعهداتش عمل کند؟ حتی در عملیاتی کردن طرح حقیرانه اینستکس؟

۴ - قرار شد دولت به خاطر مشکلات ناشی از بیماری کرونا، به واحدهای تولیدی و بخش‌های آسیب‌دیده وام اعطا کرده و کمک کند، اما صدای اعتراض همه بخش‌ها بلند است. دولت در این زمینه چه کاری انجام داده و چقدر کمک کرده است؟

۵- از فروردین ۹۷ که قیمت دلار دولتی ۴ هزار و ۲۰۰ تومان اعلام شد تا امروز چند میلیارد دلار به این قیمت عرضه شده است؟ به چه کسانی داده شده و سرنوشت این دلارها چه شده و چه تأثیری بر کنترل تورم داشته است؟

گرچه سؤالات فوق، سؤال بسیاری از مردم نیز می‌باشد و از سویی حق نمایندگان است که هرگاه حداقل یک‌چهارم آن‌ها درباره وظایف وزرا، یا رئیس‌جمهور سؤال یا ابهام داشتند، آن را روشن، صریح و مختصر طرح و پس از امضا به رئیس مجلس تسلیم نمایند تا روند خود را برای دریافت پاسخ قانع‌کننده طی نماید،، اما برخی از حامیان دولت و همچنین ناظرینی که با توجه به شرایط عمومی کشور نگران بروز چالش بین مجلس و دولت هستند، زمان را برای طرح سؤال نمایندگان مناسب ندانسته و به این اقدام طراحان سؤال از رئیس‌جمهور انتقاد دارند. علاوه بر این برخی دیگر از منتقدان با ارجاع موضوع به سرانجام طرح سؤال از آقای روحانی در شهریور سال ۹۷ که وی در پاسخ به پنج سؤال نمایندگان مجلس دهم تنها در یک سؤال آنان را قانع کرد و چهار سؤال دیگر را همچنان با ابهام باقی گذاشت، طرح سؤال را در سال پایانی دولت روحانی بی‌فایده می‌دانند.

کمااینکه همان زمان نیز رئیس مجلس با وجود باقی ماندن ابهام و قانع نشدن نمایندگان، موضوع را به قوه قضائیه ارجاع نداد و آن را بایگانی کرد.

اما نگارنده معتقد است که این اقدام قانونی نمایندگان مجلس شورای اسلامی، در پیوند با ماهیت مردم‌سالاری دینی و ضرورت پاسخگویی دولت به نمایندگان مجلس باید مورد استقبال رئیس‌جمهور قرار گرفته و فرصتی برای تعامل مثبت و سازنده بین مجلس و دولت به حساب می‌آید، به شرط آنکه:

۱- هم رئیس‌جمهور و هم نمایندگان مجلس به شرایط جاری کشور و ضرورت آرامش روانی جامعه و اجتناب از التهاب‌آفرینی در این شرایط توجه داشته باشند.

۲- طرفین این ماجرا از آن برای فرافکنی و پیش بردن اهداف جناحی و سیاسی استفاده نکرده و ارجاع به واقعیت‌ها و ادله عقلانی را گردن نهند.

۳- این اقدام نمایندگان مجلس به عنوان اقدامی برای تمرکز یافتن و اولویت دادن به مسائل و مشکلات اساسی و واقعی مردم تلقی و گامی برای مراعات این اولویت‌ها در انجام وظایف محسوب شده از اصل همکاری قوا و هم‌افزایی آن‌ها برای مشکلات اساسی مردم و جامعه غفلت نشود.

بنابراین، اگر سؤال‌کنندگان و پاسخ‌دهنده به این ماجرا به عنوان اقدامی برای کمک به حل مشکلات مردم و ارجاع به واقعیت‌ها نگاه کرده و در پیشبرد آن، وظایف ذاتی خود و انتظار جامعه را در نظر داشته باشند، هیچ‌گاه نباید نگران طرح سؤال شد. با وجود برخی مشکلات و چالش‌ها، نظام جمهوری اسلامی از چنان استحکامی برخوردار است که امکان پیشبرد ضرورت‌ها و الزامات قانونی و انجام وظایف قوا، به دور از هرگونه نگرانی و تردید فراهم است.