همان‌ قدر که کمتر نظریه‌پردازی دردنیا تردیدی در زوال آمریکا و دور شدن آمریکا از توان تأثیرگذاری بر همه تحولات دارد،همان‌ اندازه بر ظهور چین به عنوان قدرت اول دنیا در آینده نه‌چندان دور اتفاق‌ نظر هست.

به گزارش مشرق، قرارداد همکاری ۲۵ ساله ایران و چین و گمانه‌زنی‌ها پیرامون تهدید و فرصت‌های احتمالی این قرارداد، از مهم‌ترین مسائلی بود که در هفته‌های گذشته در رسانه‌های رسمی و غیررسمی طرح شد. شرایط سخت اقتصادی از یک سو و تحریم‌های همه‌جانبه آمریکا علیه کشورمان از سوی دیگر جنبه اضطراری خاصی به این قرارداد بخشید، به گونه‌ای که ماهیت آن (حداقل در فضای افکار عمومی) تاثیر بسیار زیادی از وضعیت فعلی کشور گرفت. در این میان اما جدی‌ترین خط رسانه‌ای از سوی رسانه‌های ضدانقلاب و با شکلی هدفمند در راستای تبدیل کردن این قرارداد به یک نقطه شکاف میان مردم و نظام پیگیری شد.

بیشتر بخوانید:

اعتراف روزنامه آمریکایی به ضربه ایران و چین بر آمریکا

دویچه‌وله: توافق ایران ــ چین می‌تواند تحریم‌ها را خنثی کند

 در سال‌های گذشته تلاش ایران برای تأمین منابع مالی، فروش نفت و تغییرات بنیادین در اقتصاد، پس از خواست دولت ‌غرب‌گرا در گرایش به غرب که با شکست مواجه شد، راهبردهای سیاست خارجی را به سمت نگاه به شرق پیش برد؛ سیاستی که با بدبینی و انتقادات کوبنده رسانه‌های ضدانقلاب و فعالان سیاسی و رسانه‌ای اپوزیسیون همراه شد.

در این راستا افزایش تعامل با کشورهای توسعه‌یافته و در حال پیشرفت از جمله هند، روسیه و چین، در بطن سیاست نگاه به شرق قرار گرفت، به ‌طوری ‌که جلب مشارکت این کشورها در پروژه‌های زیرساختی ایران بویژه در بخش‌های نفت و گاز، حمل‌ونقل و بهره‌برداری از معادن، از اهداف اصلی این رویکرد است.

افزایش تعاملات دیپلماتیک ایران و برخی کشورها از جمله چین و روسیه در ۲ سال گذشته و رفت‌وآمد مقامات سیاسی به پایتخت‌های یکدیگر، همراه با اخباری درباره سرمایه‌گذاری‌های چندده و چندصد میلیاردی بوده است. از میان تمام این اخبار، خبر مربوط به قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین و توافق ۴۰۰ میلیارد دلاری برای سرمایه‌گذاری در بخش زیرساختی ایران در هفته‌های گذشته در رسانه‌های فارسی‌زبان منتشر شد و پس از آن کنش‌های زیادی از سطح مقامات بلندپایه تا رسانه‌ها شکل گرفت که ضریب این روند خبری را بشدت افزایش داد و کار به کف جامعه کشیده شد.

در همین زمینه مرور و بررسی پوشش این رویداد از سوی رسانه‌های فارسی‌زبان ضدانقلاب و به صورت خاص شبکه سعودی ایران‌اینترنشنال نشان از آن دارد که این رسانه‌ها بدون اطلاع و دسترسی به جزئیات قرارداد ایران و چین، برنامه‌های ویژه دارند و در راستای تصویرسازی منفی از جمهوری اسلامی و مانع‌تراشی برای توسعه اقتصادی یا به تعبیری به هم زدن استراتژی جمهوری اسلامی جهت برون‌رفت از تنگنای اقتصادی، در حال بهره‌برداری رسانه‌ای حداکثری از خبر این توافق هستند. نقطه اتکای رسانه‌های فارسی‌زبان خارجی و بعضی همراهان داخلی این است که مردم را در برابر حاکمیت قرار دهند، لذا به جای اینکه حاکمیت را خطاب قرار دهند، روی صحبت‌شان با مردم است تا از این طریق قرارداد را از مقبولیت ساقط کنند و مردم را در برابر حاکمیت قرار دهند.

با اوج‌گیری دوباره بحث از سوی برخی رسانه‌ها و افراد، این مقصود دنبال شده است که بدنه اجتماعی علیه جمهوری اسلامی شکل بگیرد و نسبت به فروش منابع ایران از سوی مسؤولان نظام جمهوری اسلامی و همچنین تاراج منابع ملی هشدارهایی داده ‌شده است. در چنین فضایی و در سایه ابهام موجود در زمینه این قرارداد همکاری، تصویر مطلوب این رسانه‌ها از این قرارداد بازنمایی شد و بر حجم اخبار و گمانه‌زنی‌ها پیرامون آن بدون توجه به محدودیت منابع و داده‌های معتبر رسمی افزوده شد. این گمانه‌زنی‌ها تا انتشار سندی ۱۸ صفحه‌ای از کلیات توافق در فضای مجازی ادامه پیدا کرد.

* خط رسانه‌ای ضدانقلاب: ایران مستعمره چین!

رسانه‌های ضدانقلاب و شبکه‌های فارسی‌زبان وابسته به دولت انگلیس و نظام پادشاهی عربستان، از نخستین روزهای طرح شدن این خبر، خط ثابتی را در تخریب آن و شکل دادن به روایتی خاص با نیت پیگیری پروژه سیاسی خود پی گرفتند. رسانه‌های فارسی‌زبان خارج‌نشین و بعضی همراهان داخلی آنان که تا پیش از این نگران مخفی بودن قرارداد برجام نبودند یا قراردادهایی مثل IPC یا ورود پژو و رنو را به ایران استعمار نمی‌دانستند، قرارداد ایران و چین را پنهان‌کاری حکومت، ضدمردم‌سالاری و تاراج منابع ملی قلمداد کردند. آنها با فشار به افکار عمومی و برقراری این نسبت که حکومت، شما مردم را محرم خود نمی‌داند و قرار است مستعمره چین شوید، در حال القا کردن این گزاره هستند که جمهوری اسلامی با این قرارداد، ایران را به استعمار کشور چین در خواهد آورد. بر این اساس محورهایی که توسط رسانه‌های فارسی‌زبان در رابطه با این موضوع القا می‌شود به ‌قرار ذیل است:

استعماری خواندن قرارداد: این قرارداد به ‌عنوان تسلیم کامل منابع ایران به یک کشور خارجی در نظر گرفته‌شده و با قرارداد ناصرالدین‌شاه با بارون جولیوس رویتر انگلیسی مقایسه شده است.

ورود نیروهای نظامی چینی به ایران و فروختن جزیره کیش به چین: استعمار نظامی ایران توسط دولت چین از جمله گزاره‌هایی بود که در این مدت بشدت ضریب خبری داشت. هر چند مقامات رسمی جمهوری اسلامی این خبر را تکذیب کردند و به تبع آن رسانه‌های معاند نیز این تکذیبیه را پوشش دادند اما به نظر می‌رسد این عملیات روانی بخوبی در جامعه ایرانی پیاده‌سازی شده و ذهن ایرانی را جهت داده است.

امتیازدهی ایران به خاطر شرایط بد اقتصادی: ایران به خاطر بحران اقتصادی و فشارهای اقتصادی و تحریمی بی‌سابقه آمریکا و بدعهدی غرب در اجرای تعهدات، بالاجبار تن به قراردادی داده که در شرایط عادی هرگز تن به آن نمی‌داد.

به خطر انداختن استقلال سیاسی: بر اساس مفاد این قرارداد از جمله سیطره کامل چین بر منابع طبیعی و پروژه‌های زیرساختی و همچنین حضور نیروهای امنیتی این کشور در خاک ایران، استقلال سیاسی تهران دیگر محلی از اعراب نخواهد داشت؛ استقلال سیاسی‌ای که جمهوری اسلامی به ‌عنوان یکی از دستاوردهای اصلی خود پس از انقلاب اسلامی به آن می‌بالید.

بازی خوردن ایران در مناسبات قدرت‌های بزرگ جهان: یکی از نظریات روابط بین‌الملل که در ۲ دهه اخیر با شاخص‌های عینی در حال آزمون است، انتقال قدرت جهانی از غرب به شرق است. ظهور قدرت‌های اقتصادی در آسیا، این تصور را پررنگ‌تر کرده و چین و هند به ‌عنوان ۲ قدرت نوظهور توانسته‌اند بخش عمده‌ای از ثروت جهانی را تولید و بازارهای جهان را تسخیر کنند. این نگرش وجود دارد که جمهوری اسلامی ایران که در ۴ دهه اخیر نتوانسته خود را با موج توسعه و تأثیرگذاری اقتصادی همراه کند، لاجرم در میان بازی قدرت‌های جهان به ‌عنوان یک «مهره بازی» نگریسته می‌شود و در اصل، اسیر تعاملات و رقابت‌های این قدرت‌هاست.

رقابت میان واشنگتن و پکن برای تسخیر منابع و بازارهای جهان و کشمکش در دنیای در حال گذار، باعث شده تهران از یک سو فشارهای خردکننده آمریکا را تحمل کند و از سوی دیگر برای تنفس به چین یا روسیه پناه ببرد. حال با توجه به قرارداد ۴۰۰ میلیارد دلاری، چین سعی کرده سیطره خود را بر منابع نفتی و گازی ایران تثبیت کند و یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های انرژی جهان را در رقابت با آمریکا به چنگ آورد. سیاست کلی آمریکا پس از جنگ دوم جهانی، کنترل منابع انرژی جهان بویژه در خاورمیانه بود. به اعتقاد استراتژیست‌های آمریکا، کشورهای بزرگ از جمله چین، ژاپن و اروپا به نفت و گاز این منطقه نیازمندند و کنترل این منابع از سوی واشنگتن در واقع تسلط بر آن کشورها نیز محسوب می‌شد.

امتیاز حمایت چین از ایران در شورای امنیت: برخی رسانه‌ها از جمله لوبلاگ در مقاله‌اش به قلم شیرین هانتر و کیهان لندن در یادداشتی، به این نکته اشاره‌ کرده‌اند که ایران به چین و روسیه امتیازاتی در حوزه اقتصادی اعطا می‌کند و امید آن دارد این کشورها در شورای امنیت سازمان ملل و نهادهای بین‌المللی از ایران در برابر غرب بویژه آمریکا حمایت کنند. در بخشی از مقاله کیهان لندن در این زمینه آمده است: «اما چرا رژیم ایران زیر بار چنین قراردادی رفته است؟! چین و روسیه در بین ۵ کشور عضو دائمی شورای امنیت، حق وتو دارند و می‌توانند به نفع جمهوری اسلامی ایران هر تصمیمی علیه نظام اسلامی در ایران را رد کنند.

چین در حال ‌توسعه نقشه‌های راهبردی خود برای دستیابی به غرب آسیا: رابرت کاپلان، نویسنده مشهور در روزنامه نیویورک تایمز در این رابطه نوشته است: «ایران یکی از مهره‌های اصلی طرح‌های چین است و همزمان طرح‌های چین برای سرنوشت اوراسیا حیاتی است». در همین حال نویسنده به طرح‌های کلان چین در ۲ سوی دریای عمان از جمله در بندر گوادر پاکستان اشاره می‌کند که از طریق جاده و ریل قطار به غرب چین متصل خواهد شد و از این طریق پکن بر جریان کشتیرانی دریایی در تنگه هرمز نظارت خواهد داشت و راهی را برای دوری از مناقشات آن به دست می‌آورد. با همکاری ایران و کشورهای منطقه، چین نفوذش را از غرب آسیا و شبه‌جزیره هند تا شرق آسیا گسترش می‌دهد. کاپلان معتقد است تقابل آمریکا با ایران، تهران را به آغوش پکن سوق داده و چین با استفاده از این موقعیت، در حال ‌توسعه نقشه‌های راهبردی خود از جمله جاده استراتژیک تجاری ابریشم و استفاده از موقعیت ژئوپلیتیک و استراتژیک ایران برای دستیابی به اوراسیا و غرب آسیاست. ایران کشوری با منابع طبیعی درجه‌ یک، سرمایه انسانی فراوان و یک بازار تشنه و تقریبا دست‌نخورده است که چین حاضر است با دور زدن تحریم‌ها یک بسته مالی بزرگ برای رهایی تهران از چنگ ترامپ ارائه کند تا این ملک مرغوب، لنگرگاه چین در غرب آسیا باشد.

ایران به ‌عنوان مشتری، گروگان در دستان چین: برخی رسانه‌های فارسی‌زبان از جمله بی‌بی‌سی فارسی و ایران‌اینترنشنال و همچنین فارین پالیسی معتقدند تهران به خاطر فشارهای آمریکا مجبور به انتخاب گزینه چین شده است. پکن نیز با علم به این موضوع با ایران نه به‌ عنوان شریک راهبردی، بلکه مشتری گروگان خود برخورد می‌کند. رویکرد نفت ارزان‌تر ایران در مقابل هر چیزی که پکن مایل به فروش آن به تهران است، با نگرش ایران به «شراکت راهبردی» همخوانی ندارد. چین خلأ نبود سرمایه‌گذاری غربی در ایران را پر می‌کند و سلطه یوآن بر مناسبات را تقویت خواهد کرد.

۸ گزاره بالا را می‌توان مهم‌ترین خط محتوایی رسانه‌های ضدانقلاب در مواجهه با خبر قرارداد مشترک همکاری میان ایران و چین دانست. هر چند سخن قطعی گفتن از تهدید و فرصت‌های احتمالی این توافق تا پیش از انتشار متن اصلی آن اقدامی عجولانه به شمار می‌رود اما بنا بر شواهد موجود و تحلیل رسانه‌های معتبر جهانی، این قرارداد را می‌توان به مثابه شکستی تمام عیار نسبت به نظام تحریمی آمریکا علیه ایران دانست، با این حال تلاش هدفمند و گسترده این رسانه‌ها برای تبدیل کردن این پاتک ضدتحریمی ایران به گزاره‌هایی تحقیرآمیز را باید در قالب سناریویی برای تعمیق شکاف دولت و ملت به شمار آورد.

* بازتعریف مبنایی منافع

قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین و شکستن نظام تحریم‌های آمریکا را می‌توان آغاز یک مسیر جدید در سیاست خارجی ایران دانست که با هوشمندی نظام در عقد قرارداد با نیروی «ضدقدرت» آمریکا و تعریف صحیح منافع متقابل ایران و چین به دست آمده است. آینده چین در جهان به عنوان یک ابرقدرت اقتصادی و تعریف کردن منافع این ابرقدرت در یک دادوستد اقتصادی بلندمدت با کشورمان می‌تواند نقطه آغازی بر رشته‌ای از تحولات سازنده باشد. در چنین فضایی انفعال سیستم رسانه‌ای کشور و عدم تبیین صحیح این قرارداد می‌تواند آن را تبدیل به یک چالش عمومی کند. پیگیری رسانه‌های ضدانقلاب برای تثبیت گزاره‌هایی که به آنها اشاره شد، در شرایطی است که جریان رسانه‌ای انقلاب چندان کنشگری قابل توجهی از خود نشان نداده است.

تعریف صحیح آینده جهان و روند افول هژمونی آمریکا، به گونه‌ای که زمزمه چرخش به شرق را در میان دولت‌های اروپایی نیز بر زبان‌ها جاری کرده است و فراتر از آن جلوگیری از ضربه‌پذیری اقتصاد ایران از سیاست‌های فشار اقتصادی‌ آمریکا به کشورهای مستقل را می‌توان مهم‌ترین مباحثی دانست که باید در فضای عمومی جامعه ایران طرح و بررسی شود. سیاست چرخش به شرق و عقد قراردادهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی با کشورهای مستقل و قدرت‌های نوظهور به عنوان یک سیاست بازدارنده در مواجهه با فشارهای حداکثری آمریکا از جمله مهم‌ترین مباحثی است که نیاز به تعریف آن در فضای جامعه احساس می‌شود.

تلاش جریان رسانه‌ای غرب‌گرا برای توبیخ ملی ایرانیان و پشت کردن آنها به غرب، تنها در صورتی با شکست مواجه می‌شود که تقویت موقعیت منطقه‌ای ایران و آسیب‌پذیر کردن نظام تحریمی آمریکا بخشی از «درک مشترک» جامعه ایران شود و برای شکل دادن به این درک جمعی، نیروهای سیاسی و رسانه‌های جمعی موظف به بازنمایی صحیح این قرارداد و تشریح مرحله به مرحله رویکردی جدید در مواجهه با قدرت‌های اقتصادی هستند.

******

وزارت خارجه چین: ایالات متحده آمریکا از «ذهنیت جنگ سرد» دور شود

جدال آمریکا و چین فراتر از کرونا یا جنگ تجاری است. داستان ۲ ابرقدرت است؛ یکی در حال ظهور و یکی در حال افول. ترامپ از زمان شیوع کرونا در آمریکا، فرصت را برای تسویه‌حساب مناسب‌تر از همیشه دید و چند ماهی است توپخانه پمپئو- ترامپ لحظه‌ای از تخریب پکن غافل نبوده اما چینی‌ها هم در این میان چندان دست بسته نبوده‌اند. آنها نقاط ضعف آمریکا را به سرعت به نقطه قوت خود تبدیل کرده‌اند. از خاورمیانه تا بقیه آسیا و آفریقا؛ هرجا آمریکایی‌ها ضعیف شده‌اند، چینی‌ها با استفاده از تکنولوژی برتر و نداشتن روحیه چپاول و استعمارگری توانسته‌اند اعتماد سایر دولت‌ها را جلب کرده و در آنجا حضور پیدا کنند.

همان‌ قدر که کمتر نظریه‌پردازی در دنیا تردیدی در زوال آمریکا و دور شدن آمریکا از توان تأثیرگذاری بر همه تحولات دارد، همان‌ اندازه بر ظهور چین به عنوان قدرت اول دنیا در آینده نه‌چندان دور اتفاق‌ نظر هست.

تنش‌ها بین چین و آمریکا وارد مرحله جدیدی شده و مقامات ۲ کشور در روزهای اخیر واکنش‌های به مراتب صریح‌تری نسبت به گذشته علیه همدیگر داشته‌اند. علاوه بر بحران کنسولگری هیوستون و اختلافات دیپلماتیک ۲ کشور، سخنان جنجالی وزیر خارجه آمریکا در تصویر کردن چهره‌ای خشن و جهان‌خوار از چین، واکنش مقامات چین را برانگیخت و عملا فصل جدیدی از تنش و احتمالا جنگ سرد را برای ۲ کشور پدید آورد.

 روز گذشته دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در جریان گفت‌وگو با رسانه‌ها در کاخ سفید با اشاره به اینکه تعطیلی تعداد بیشتری از مقرهای دیپلماتیک چین در خاک ایالات متحده آمریکا را دور از ذهن نمی‌داند، گفت: توافق تجاری با چین اکنون اهمیتش برای من کمتر از زمانی است که آن را رقم زدم. توافق تجاری چین و آمریکا اوایل سال جاری میلادی در واشنگتن رقم خورد. ترامپ در آن زمان توافق تجاری با چین را یک گام به یادماندنی برای آینده تجاری منصفانه و متقابل نامید و تاکید کرد واشنگتن و پکن در گذشته در مسیری اشتباه بوده‌اند. هر چند برخی منابع آگاه در کاخ سفید اعلام کرده‌اند با توجه به وضعیت کنونی ایالات متحده، ترامپ قصد ندارد به تشدید بیشتر تنش‌ها با پکن دامن بزند و فعلا هر گونه تحریم بیشتر علیه دیگر مقام‌های ارشد چینی را منتفی کرده است اما به نظر می‌رسد او خودخواسته به دنبال افزایش تنش‌هاست. ترامپ در هفته‌های اخیر به بهانه شیوع ویروس کرونا و در چارچوب تاکتیک همیشگی خود که بر پایه فرار از مسؤولیت و انداختن توپ عامل بحران در زمین مخالفان و رقبایش طرح‌ریزی شده است، چندین نفر از مقامات چینی را تحت تحریم و مجازات دولت آمریکا قرار داد. علاوه بر این روابط دیپلماتیک ۲ طرف بعد از تصمیم روز چهارشنبه آمریکا مبنی بر ارائه مهلت ۳ روزه به چین برای تعطیل کردن کنسولگری خود در هیوستون بشدت تهدید شد. این در حالی است که دیروز وزارت خارجه چین در اقدامی متقابل علیه تنش‌زایی جدید واشنگتن، دستور داد کنسولگری آمریکا در شهر چنگدو تعطیل شود.

* اظهارات بی‌سابقه پمپئو و آغاز جنگ سرد

در همین حال مایک پمپئو، وزیر خارجه ایالات متحده نیز در اظهاراتی جنجالی، خواستار رویکردی قاطعانه‌تر و محکم‌تر علیه پکن شد. پمپئو بامداد دیروز طی سخنرانی در کتابخانه نیکسون در کالیفرنیا، در ادامه ادعاهای خود با لحنی که یادآور تنش‌های لفظی آمریکا و شوروی در دوران جنگ سرد بود، گفت: هدف‌ نهایی چین، یورش به آمریکاست. وی مدعی شد: چین به دنبال تسلط ایدئولوژیک بر جهان است. آمریکا نباید به گفته‌های چین نگاه کند، بلکه باید به عمل آنها بنگرد. وی افزود: واشنگتن و متحدانش باید از «روش‌های قاطعانه و خلاقانه‌تری» برای فشار آوردن بر حزب کمونیست چین جهت تغییر رفتارش استفاده کنند.

بر این اساس، پمپئو حزب کمونیست چین را به شخصیت تخیلی و داستانی «هیولای فرانکنشتاین» تشبیه کرد و گفت: «رئیس‌جمهور [ریچارد] نیکسون یک بار گفت نگران است با اجازه دادن به حزب کمونیست چین برای تعامل با جهان (در دهه ۱۹۷۰)، یک [هیولای] فرانکنشتاین درست کرده باشد». وزیر خارجه آمریکا در این سخنرانی، با درخواست از کشورهای جهان برای پایان دادن به «تعاملات کورکورانه» با چین، اتهام‌زنی‌های واشنگتن علیه پکن درباره مسائلی مانند «عملکرد تجاری غیرمنصفانه، نقض حقوق بشر و نفوذ به جامعه آمریکایی» را تکرار کرد. پمپئو با بیان اینکه ارتش چین «قوی‌تر و تهدیدآمیزتر» شده است، گفت: رویکرد در قبال پکن باید براساس «بی‌اعتمادی و راستی‌آزمایی» باشد.

* واکنش چین به مواضع آمریکا

ظهر دیروز ساعاتی پس از اظهارات جنجالی وزیر خارجه آمریکا، وزارت خارجه چین ضمن واکنش به این اظهارات اعلام کرد: پمپئو حقایق درباره چین را وارونه جلوه می‌دهد و در اظهاراتش تعصب ایدئولوژیک او نمایان است. وانگ ونبین، سخنگوی وزارت خارجه چین در بیانیه‌ای مطبوعاتی گفت: چین از ایالات متحده می‌خواهد از «ذهنیت جنگ سرد» دور شود. سخنگوی دستگاه دیپلماسی چین همچنین در واکنش به دستور آمریکا برای تخلیه کنسولگری چین در هیوستون گفت: اطلاعات دروغین منتشر شده توسط آمریکا را تکذیب می‌کنیم. او خاطرنشان کرد: این اقدام آمریکا نقض جدی حقوق بین‌الملل و هنجارهای اصلی روابط بین‌الملل و پیمان کنسولی چین و آمریکاست. سرکنسول جمهوری خلق چین در هیوستون آمریکا هم اعلام کرد متعهد به بستن کنسولگری خود در این شهر به دستور آمریکا نخواهد بود و از این کار امتناع می‌کند. «کای وی» دیروز درگفت‌وگو با نشریه پولیتیکو افزود چین در حال اعتراض به دستور ایالات متحده است و کنسولگری «تا اطلاع ثانوی» باز خواهد ماند.

سخنان سرکنسول چین در هیوستون در حالی است که وزارت خارجه چین با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد از آمریکا خواسته است در واکنش به دستور این کشور برای تعطیلی کنسولگری چین در هیوستون آمریکا، کنسولگری خود در چنگدو واقع در جنوب غرب چین را ببندد. وزارت خارجه چین همچنین از آمریکا خواسته است تمام فعالیت‌ها و عملیات‌های خود را در این کنسولگری تعطیل کند. چین صبح جمعه این تصمیم خود را به سفارت آمریکا در پکن اطلاع داد. آمریکا دارای ۵ کنسولگری در شهرهای گوانگجو، شانگهای، شن‌یانگ، چنگدو و ووهان است و ۲ کنسولگری هم در ماکائو و هنگ‌کنگ است. کنسولگری چنگدو تنها کنسولگری هم آمریکا در جنوب غرب چین است. پکن این اقدام خود را «یک پاسخ مشروع و لازم» به آمریکا توصیف کرده است.

در همین حال روزنامه گلوبال‌تایمز از رسانه‌های نزدیک به حزب حاکم چین با اشاره به افزایش درخواست‌ها مبنی بر تعطیلی کنسولگری‌های آمریکا در چین نوشت: بر اساس نظرسنجی انجام شده از سوی این روزنامه حدود ۸۰ درصد چینی‌ها خواستار تعطیلی کنسولگری آمریکا در هنگ‌کنگ و ماکائو هستند. «تیان فیلونگ» تحلیلگر چینی در پکن نتیجه این نظرخواهی را نشانه‌ای از خشم و عصبانیت مردم از مداخله‌جویی‌های آمریکا در هنگ‌کنگ دانست.

در کنار این تحولات باید موضع وزارت خارجه چین در محکوم کردن آمریکا برای ترویج این شایعه که ویروس کرونا از آزمایشگاهی در شهر ووهان واقع در مرکز چین به بیرون سرایت کرده است هم مدنظر قرار گیرد. این وزارتخانه در تازه‌ترین بیانیه خود آورده است: بهتر است آمریکا اول وضعیت آزمایشگاه «فورت دتریک» را روشن کند که تحقیقاتی درباره بیماری‌های عفونی انجام می‌دهد. سخنگوی وزارت خارجه چین گفت: واقعیت این است که علاقه‌مندیم دولت آمریکا به صورت شفاف و مشخص، حقیقت را درباره این مرکز آزمایشگاهی در مریلند بیان کند.

* تنش‌های بی‌سابقه بین چین و آمریکا

افزایش تنش بین چین و آمریکا در شرایطی رخ می‌دهد که افت روابط ۲ کشور در ۴ دهه گذشته بی‌سابقه بوده است. موضوعاتی چون تایوان، دریای چین جنوبی، هنگ‌کنگ، تبت، سین‌کیانگ، جنگ تجاری و کرونا در ماه‌های اخیر روابط ۲ کشور را به تیرگی کامل کشانده است. رسانه‌های چین روزانه صدها مطلب و گزارش درباره این موضوعات و اقدامات آمریکا منتشر کرده و واشنگتن را مورد انتقاد قرار می‌دهند که بشدت بر طبل جنگ سرد می‌کوبد. روزنامه چاینادیلی از مهم‌ترین نشریات انگلیسی‌زبان چین نوشته است: متاسفانه آمریکا دقیقا در مسیر جنگ سرد گام برمی‌دارد و نظم بین‌المللی را خدشه‌دار کرده است. این روزنامه سپس به تحریم‌ها و فشارهای آمریکا علیه چین به بهانه مسائلی چون هنگ‌کنگ و سین‌کیانگ اشاره کرده و نوشته است: واشنگتن در جهت مخالف مسؤولیت‌هایش حرکت می‌کند و از هیچ تلاشی برای تحت فشار قرار دادن چین دریغ نمی‌ورزد.

***

[سوءاستفاده ترامپ از تنش با چین]

روزنامه آمریکایی واشنگتن پست در مطلبی با انتقاد از سیاست دولت آمریکا در قبال چین، افزایش تنش‌ها را در ارتباط با آینده انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و کارزار انتخاباتی ترامپ دانست. این روزنامه نوشت: ترامپ به جای هدایت کشورها در مقابله با چین، تعرض بی‌پروا، ناهماهنگ و یک‌جانبه‌ای را علیه پکن دنبال می‌کند که تنها هدف آن تقویت کارزار انتخاباتی‌اش است. دستور ناگهانی وزارت خارجه آمریکا برای تعطیل کردن کنسولگری چین در هیوستون نمونه‌ای از این رویکرد است که نتیجه عکس خواهد داد. این اقدام بدون شک منجر به کاهش کانال‌های ارتباطی و کاهش درک ایالات متحده از وضعیت داخلی چین می‌شود.

به نوشته این روزنامه، مقامات آمریکایی کنسولگری هیوستون را «مرکز اقدامات جاسوسی» توصیف می‌کنند، در حالی که مدرکی در تایید این امر ارائه نکرده‌اند. واشنگتن پست با اشاره به سخنان پمپئو درباره چین نوشت: این سخنان برای تبلیغات انتخاباتی خوب است اما بستن کنسولگری این اهداف را محقق نمی‌کند. اغلب اقدامات دیگری هم که ترامپ انجام داده از اعمال تعرفه بر تجارت با چین تا محدود کردن روادید دانشجویان، به اقتصاد آمریکا ضربه ‌زده و برای مشاغل هزینه داشته است. جنگ لفظی ترامپ هم علیه چین از جمله اشارات نژادپرستانه به ویروس کرونا مثل «ویروس چینی»، اگر با یک چرخش ناگهانی «یو» شکل به دلیل نزدیک شدن به فصل انتخابات همراه نمی‌شد، پذیرفتنی‌تر بود. تا ماه مارس ترامپ به صورت علنی از رئیس‌جمهور چین تمجید می‌کرد و او را رهبر بزرگ از جمله در واکنش به کروناویروس می‌خواند. به طور خصوصی هم گفته شده ترامپ در عین موافقت با اقدامات چین، به «شی جین پینگ» رئیس‌جمهور چین برای کمک به او در انتخابات التماس کرده است. در توافق تجاری ترامپ با شی در ماه ژانویه هم رئیس‌جمهور آمریکا از تقاضا برای اصلاحات معنادار در شیوه‌های تجارت چین به منظور جلب رضایت پکن برای خرید سویا قبل از انتخابات از کشاورزان ایالت‌های غرب آمریکا چشم‌پوشی کرد. در ادامه انتقاد از رویکرد ترامپ در قبال چین در این گزارش آمده است: از آن زمان رئیس‌جمهور آمریکا مزیت‌های انتخاباتی بیشتری در مقصر جلوه دادن پکن به دلیل شیوع کرونا و در عین حال نشان دادن «جو بایدن» رقیب دموکرات خود به عنوان عروسک چین کسب کرده است.

منبع: روزنامه وطن امروز

برچسب‌ها