کمال با اصرار و پیگیری‌های زیاد در چند عملیات شرکت کرده بود، اما به توصیه مسئولان مدرسه، هیچ وقت به او اجازه حضور در خط مقدم را نمی‌دادند.

به گزارش مشرق، عملیات مرصاد به عنوان آخرین عملیات رزمندگان در دفاع مقدس تفاوت‌هایی با دیگر عملیات‌ها داشت. در این عملیات در کنار شهدای ایران، چندین شهید از کشورهای دیگر حضور داشتند که همین موضوع نشان از عشق و علاقه آنان به انقلاب و آرمان‌های جمهوری اسلامی دارد. ۱۰۵ عراقی، دو بحرینی و یک فرانسوی در میان شهدای عملیات مرصاد دیده می‌شوند. این شهدا تا آخرین لحظه در جبهه حضور داشتند و ذره‌ای عشق و علاقه‌شان به اسلام و انقلاب کم نشد.

شهید کمال کورسل تنها شهید اروپایی دفاع مقدس است که در عملیات مرصاد به شهادت رسید. داستان زندگی شهید کورسل ماجرای سرگشتگی و عاشقی یک انسان است. این شهید فرانسوی وقتی در پاریس اسم اسلام، انقلاب اسلامی و امام خمینی را می‌شنود، با کنجکاوی و علاقه به سمتش می‌رود. این‌ها موجب کشیده شدن کمال به سمت سخنرانی‌های امام خمینی می‌شود. پس از شنیدن صحبت‌های امام خمینی، کمال مجذوب ایشان و انقلاب مردم ایران می‌گردد. به‌همین دلیل در یکی از تظاهرات دانشجویان خط امام علیه منافقین شرکت می‌کند و در کنار دیگر انقلابیون به فعالیت می‌پردازد.
شهید کورسل آشنایی نسبی با منافقین و اقدامات تروریستی‌شان داشت. او به خاطر همین شناخت اصرار بر حضور در عملیات مرصاد و نبرد با منافقین داشت. وقتی در سال ۱۳۶۰ منافقین وارد دشمنی مسلحانه با مردم ایران می‌شوند، رهبران این سازمان و تعدادی از اعضایش به فرانسه می‌روند. کمال می‌دانست منافقین یک گروهک تروریستی هستند که انسان‌های بیگناه را می‌کشند و همین موضوع سبب می‌شود در مقابله با آن‌ها جدی‌تر باشد. کمال دیگر تبدیل به یک مبارز ضد منافقین شده بود، عملکرد آن‌ها را خوب نقد می‌کرد و علیه آن‌ها مقاله می‌نوشت.

کمال در سال ۱۳۶۱ به ایران مهاجرت و در مدرسه «حجتیه» شهر قم شروع به تحصیل علوم دینی می‌کند. او در اولین نامه‌اش به پدرش از شهر قم می‌نویسد: «من در شهر مقدس قم حضور دارم و مشغول تحصیل دروس حوزوی هستم.» کمال از آن طلبه‌های سختکوش و منظمی بود که از لحظه به لحظه عمرش استفاده می‌کرد و علاوه بر دروس مدرسه، مطالعه جنبی زیادی داشت تا حدی که دوستانش می‌گفتند کمال، خودش یک کتابخانه است! کمال می‌گفت همیشه در زندگی ام احساس می‌کردم یک گمشده دارم. اینجا به کانون اسلامی که آمدم، حس کردم گمشده‌ام را پیدا کردم.

کمال با اصرار و پیگیری‌های زیاد در چند عملیات شرکت کرده بود، اما به توصیه مسئولان مدرسه، هیچ وقت به او اجازه حضور در خط مقدم را نمی‌دادند. اینطور بود که پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ، برای او مساوی با یک اندوه بزرگ بود. او فکر می‌کرد با پایان جنگ باخت خیلی بزرگی را در زندگی متحمل شده است.

اما عملیات مرصاد فرصتی تازه برای کمال بود. او با اصرار زیاد خود را به غرب کشور رساند. کمال در گرمای طاقت‌فرسای تابستان دیگران رزمندگان را به مقاومت و نبرد تشویق می‌کرد. او به نیروها می‌گفت: «ما امروز با این تشنگی و گرسنگی، با امام حسین (ع) همدردی می‌کنیم. شما امام حسین (ع) را نمی‌شناسید؟ امام و بچه هایش در همین حالت زخمی و شهید شدند. من امروز امام حسین (ع) را شناختم.»
جملاتش آنقدر تأثیرگذار بود که سکوت در میان جمع برقرار شد. حرف هایش که تمام شد، با ناراحتی بلند شد و چند قدمی از جمع فاصله گرفت. هنوز چند متری دور نشده بود که با اصابت چند گلوله روی زمین افتاد و به آرزویش رسید. نام و یاد شهید کورسل در پنجم مرداد ۱۳۶۷ در جریان عملیات مرصاد برای همیشه ماندگار و جاودان شد.