کد خبر 110
تاریخ انتشار: ۲۰ تیر ۱۳۸۹ - ۲۲:۴۸

وبلاگ لهجه عشق در جديدترين مطلب خود به بررسي سوابق 4 تن از خبرنگاران و عوامل بي بي سي فارسي پرداخته و نوشته است:
شايد اين سوال براي شما هم پيش بيايد که خبرنگاران، عوامل پشت صحنه و کارشناسان بي بي سي فارسي را چه کساني تشکيل مي دهند ‏.‏ 
اسمهايي که هر روز از اين شکبه جديدالتاسيس و پرمخاطب فارسي زبان با عنوان خبرنگار، مجري و کارشناس مسائل مختلف شنيده مي شود، شايد براي بسياري از مردم ناآشنا باشد اما براي امثال ما که ارتباطي ولو از راه دور با رسانه داريم ، چندان غريب نيست ‏.‏ 
به عنوان مثال ‏4‏ تن از چهره هاي رسانه اي که سابقا در روزنامه همشهري فعاليت مي کردند درحال حاضر در اين شبکه تلويزيوني فعاليت دارند ، لذا در اين نوشتار به بررسي سوابق و ذکر نکاتي در خصوص اين افراد مي پردازيم تا به عنوان نمونه اي از روزنامه نگاران ايراني که به اين شبکه پيوسته اند به واکاوي و علت يابي بيشتر پيوستن همکاران رسانه اي خود به اين رسانه نه چندان خوشنام انگليسي بپردازيم.

‏1‏.‏ نفيسه کوهنورد خبرنگار فعلي شبکه بي بي سي فارسي در استانبول، پس از اختلاف با محمد قوچاني در روزنامه شرق درسال ‏82‏ و در زمان مدير مسئولي محمود احمدي نژاد توسط علي رضا شيخ عطار سفير فعلي ايران درآلمان و مدير عامل وقت روزنامه همشهري در اين روزنامه آغاز به کار کرد ‏.‏ کوهنورد در اوايل کار خود دراين روزنامه با هزينه اي قابل توجه در آن زمان توجيه اقتصادي چنداني نداشت و درميان جرايد ايراني نيز اساسا مرسوم نبود ، مدت قابل توجيهي به عنوان خبرنگار اعزامي همشهري به ترکيه سفر کرد( تا شايد کارآموزي اوليه براي فعاليت دائمي به عنوان خبرنگار بي بي سي رادر ترکيه را ببيند‏.‏)

 البته وي از همان زمان نيز با سفارت ترکيه در تهران و حتي بسياري از مسئولين دولتي ترکيه روابط خوبي داشت اما بها دادن بيش از حد به وي علي رغم نحوه پوشش و اعتقادات سياسي وي باعث شد که او رشد چشمگيري را در همشهري داشته باشد ‏.‏ به نحوي که پس از مدتي به عنوان مسئول صفحه سياست خارجي همشهري منصوب شد ‏.‏ 

البته شايد براي مخاطبان بي بي فارسي جالب باشد که کوهنورد درآن زمان به مسائلي که امروز در بي بي سي فارسي مطرح مي کنند چندان اعتقادي نداشت يا حداقل نوشته هايش خلاف آن را اثبات مي کرد چرا که وي دراين عرصه دائما از سياست خارجي دولت خاتمي انتقاد مي کرد و در زماني که قوانين سخت گيرانه عليه حجاب در ترکيه به تصويب رسيد، مقالات متعددي در دفاع از حجاب زنان ترک به قلم تحرير درآورد ‏.‏ 

مطالب کوهنورد به همين حوزه محدود نمي شد و در عرصه سياست داخلي نيز زماني که محمد خاتمي لوايح دوقلوي خود را از مجلس ششم پس گرفت، مطلبي را در نقد خاتمي و در دفاع از شوراي نگهبان به قلم تحرير درآورد که هنوز با مراجعه به آرشيو روزنامه همشهري به راحتي قابل دسترسي است ‏.‏ 
وي با توجه به حقوق بالايي که از اين روزنامه دريافت مي کرد حتي مطالبي را در هفته دفاع مقدس نيز دراين روزنامه نگاشته است‏.‏

بها دادن به نفيسه کوهنورد بدانجا ختم شد که وي به عنوان خبرنگار همشهري در کنفرانس مطبوعاتي سيد محمد خاتمي حاضر شد و با ظاهري نامناسب به نمايندگي از روزنامه اي که مدير مسئولي آن را محمود احمدي نژاد برعهده داشت، درخصوص خط قرمزهاي ايجاد شده براي مطبوعات سخن گفت‏.‏ اين امر به همراه نامه مدير کل وقت مطبوعات خارجي وزارت ارشاد مبني بر فعاليت کوهنورد براي شبکه غير قانوني سي ان ان ترک در تهران باعث شد، بالاخره وي مجبور به ترک روزنامه همشهري شود ولي کوهنورد به دستور خاتمي بالافاصله درگروه سياست خارجي روزنامه ايران مشغول بکار شد ‏.‏ وي مدتي پس از روي کار آمدن احمدي نژاد در دولت نهم ايران را ترک کرد ‏.‏ 

‏2‏.‏ فريبا صحرايي که در حال حاضر خبرنگار شبکه بي بي سي فارسي در پاريس است ، از ديگر افرادي است که سالياني را در روزنامه همشهري به فعاليت پرداخته است ‏.‏ صحرايي به نسبت کوهنورد ، سابقه طولاني تري دراين روزنامه داشت ولي در عرصه سياست، مهارت و تبحر خاصي نداشت و فعاليت خود را در اين روزنامه در گروه علمي ، فرهنگي متمرکز کرده بود ‏.‏

صحرايي نيز از خبرنگاراني بود که در دوره مدير عاملي شيخ عطار بر روزنامه همشهري توانست تاحد قابل ملاحظه اي رشدکرده و با تدارک تيمي رسانه اي از حد خبرنگاري معمولي فراتر رفته و به سمت مسئول ويژه نامه هاي دانشجويي اين روزنامه ارتقاء پيدا کند‏.‏

البته نوع قرار داد صحرايي با مديران روزنامه همشهري نيز جالب توجه بود چرا که وي علاوه بر دريافت حقوق ثابت کارمندي خود از اين روزنامه قرار داد چند گانه اي نيز به عنوان پيمانکار براي انتشار ويژه نامه هاي دانشجويي و ساير ويژه نامه هايي که بعدها نيز منتشر کرد، منعقد کرده بود که درآمد قابل توجهي را عايد وي مي نمود ‏.‏ هر چند که دوستان صحرايي به خوبي مي دانستند که وي اعتقاد چنداني به اين نظام و حتي مسائل مذهبي ندارد و وضعيت خانوادگي وي نيز تا حدود زيادي مويد اين مساله بود اما وي با حفظ ظاهر و دوري از مسائل سياسي توانسته بود اعتماد مديران روزنامه همشهري را به خوبي جلب کند و امتيازات ويژه اي را از آنان دريافت نمايد‏.

‏ نکته جالب آنکه فريبا صحرايي در مدت مسووليت انتشار ويژه نامه هاي دانشجوي روزنامه همشهري و در اوج فعاليت ها و فضاي سياسي دانشگاه ها در سال ‏82‏ تا ‏83‏، نه تنها به هيچ وجه به پوشش اخبار در اين راستا اقدام نمي کرد بلکه در نشريه تحت مسووليت خود، مطالبات دانشجويان را صرفا صنفي ،مسائل علمي، ازدواج دانشجويي و حتي غذايي عنوان مي نمود و حتي در مواردي شدت فعاليت هاي سياسي دانشجويي را محکوم مي نمود و به همين دليل است که سخن گفتن وي در شبکه بي بي سي فارسي عليه نظام تعجب بسياري از افرادي که با وي همکار بودند را تا حدود زيادي برمي انگيزد‏.

‏ صحرايي نيز چندي بعد به بهانه ادامه تحصيل ايران را به مقصد کانادا ترک و از همان موقع همکاري خود را وب سايت بي بي سي فارسي آغاز کرد‏.‏ وي سپس از آنجا به بي بي سي فارسي در پاريس پيوست‏.‏

‏3.‏ اميد پارسانژاد برخلاف دو چهره قبلي، از افراد جلوي دوربين بي بي سي فارسي به شمار نمي آيد و ترجيح مي دهد بيشتر در پشت صحنه اين شبکه به ايفاي نقش بپردازد‏.‏ وي در آخرين سمت خود در روزنامه همشهري، مسووليت صفحه آخر اين روزنامه که يکي از صفحات پرمخاطب همشهري است را برعهده داشت‏.‏ 
پارسانژاد نيز چهره اي سياسي به شمار نمي آمد و بيشتر سعي مي کرد خود را چهره اي اهل مطالعه به ويژه در زمينه هاي تاريخي نشان دهد! امري که چندان دور از حقيقت هم نبود و باعث شده بود که وي در جرايدي مانند شرق نيز ستون ويژه اي تحت اين عنوان داشته باشد‏.‏

به دليل تاکيد مديران وقت همشهري بر غيرسياسي شدن اين روزنامه، پارسانژاد به همراه يکي از دوستان بسيار صميمي خود با عنوان (ن ‏-‏ ک) توانستند با انعقاد قراردادي با دو برابر مبلغ متعارف ضمائم روزنامه همشهري، امتياز انتشار ويژه نامه روزنامه همشهري با عنوان "‏ايرانشهر‏"‏ را دريافت نمايند؟ ويژه نامه اي که در افزايش تيراژ همشهري نيز تاثير به سزايي داشت و از سويي باعث شد وضعيت مالي افرادي که مسووليت انتشار اين ويژه نامه را برعهده داشتند به کلي متحول شود‏.‏ 

پارسانژاد تبحر ويژه اي در عرصه تاريخ مشروطه داشت و سينماي ايران را نيز به خوبي مي شناخت و از جمله افرادي بود که بي سروصدا ايران را ترک کرده و از ابتداي تصميم براي آغاز به کار بي بي سي فارسي به اين شبکه در لندن پيوست‏.‏ 

4.‏ يوسف عزيزي بني طرف هرچند که از خبرنگاران بي بي سي به شمار نمي آيد ولي از جمله کارشناساني است که در بيشتر برنامه هاي اين شبکه که به مسائل اعراب و به ويژه فلسطين و اسرائيل مربوط است، حضور فعال و چشمگيري دارد‏.‏ 
بني طرف متولد سوسنگرد در استان خوزستان، اما ساکن تهران بود و از اعضاي کانون نويسندگان ايران و عضو افتخاري "‏اتحاديه نويسندگان عرب‏" به شمار مي آمد‏.‏ 

وي به نسبت هر سه چهره فوق الذکر، چهره اي سياسي تر و کاملا شناخته شده است که در همشهري نيز سابقه فعاليت طولاني مدت دارد‏.‏ علي رغم سوابق کاملا مشخص و مبرز تجزيه طلبي و پان عربيسم وي، در زمان مديريت اصولگرايان بر روزنامه همشهري نيز وي تا مدتي به فعاليت خود در اين روزنامه و انتشار مقالات خود، علي رغم فراز و فرودهايي که در کار وي وجود داشت ادامه مي داد چند هفته پس از بروز نا آرامي در اهواز و ساير شهرهاي خوزستان، ماموران امنيتي روز پنجم ارديبهشت سال 78، با مراجعه به خانه يوسف عزيزي بني طرف واقع در يوسف آباد تهران، وي را بازداشت کردند که البته پس از دو ماه بازداشت، روز هفتم تير ماه ‏8‏7 با وثيقه چند صد ميليون توماني آزاد شد‏.‏

بازداشت عزيزي بني طرف پس از انجام يک سخنراني در کانون مدافعان حقوق بشر صورت گرفت که طي آن اين نويسنده و روزنامه نگار، به ‏"‏سرکوب خشونت بار ناآرامي هاي خوزستان‏"‏ اعتراض کرده بود‏.‏ 
پس از محکوميت هاي قضايي که براي وي به دليل فعاليت هاي او در خارج از روزنامه همشهري ايجاد شد، وي نيز کشور را ترک نمود‏.‏ 

همان طور که از بررسي نمونه وار چهار تن از چهره هاي مطرح رسانه اي شبکه بي بي سي فارسي مشاهده شد اين افراد از چهره هاي برجسته مخالف نظام و حتي از روزنامه نگاران برجسته اصلاح طلب نيز نبوده و از جمله افرادي بودند که اتفاقا در دوره مديريت اصولگرايان بر مطبوعات غيرسياسي مانند همشهري رشد کرده و زمينه ارتقا و حتي خروج از کشور را يافتند‏.

‏ نکته ديگر آنکه اين افراد (غير از گزينه آخر) برخلاف ژست روشنفکري و ضدنظامي که در حال حاضر در اين شبکه گرفته اند، در ايران جدا از مکنونات قلبي شان، کاملا در زمينه هاي غيرسياسي و حتي در جهت اهداف رسانه اي اصولگرايان قلم مي زدند اما به قول معروف "‏سخني کز دل برآيد لاجرم بر دل نشيند‏"‏ و شايد علت عدم موفقيت نسبيب رسانه هاي اصولگرا در تجربه هايي مانند روزنامه همشهري يا حتي روزنامه ايران استفاده از چنين افرادي باشد چرا که متاسفانه جريان اصولگرا هنوز هم به روزنامه نگاري و کار رسانه اي به عنوان يک وسيله استراتژيک بلندمدت نمي نگرد و علي رغم فعاليت هاي چند سال اخير مانند راه اندازي دانشکده خبر ايرنا، باشگاه خبرنگاران جوان، باشگاه خبري توانا و شبکه خبر دانشجو به تربيت بلندمدت و برنامه ريزي شده نيروهاي رسانه اي و خبري رو نياورده است لذا تا زماني که اصولگرايان به استفاده و مطرح کردن چهره هايي مانند افراد فوق الذکر روي بياورند، تنها به تربيت نيرو براي رسانه هاي بيگانه پرداخته اند‏.‏