کد خبر 1104109
تاریخ انتشار: ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۰

دست‌خط تاریخ شفاهی ایران پس از انقلاب اسلامی را نامحسوس دنبال می‌کند. تاکنون با بیش از ۱۸۰ سیاستمدار ایرانی گفتگو شده است که یک رکورد قابل اعتنا را در رسانه ملی ثبت کرده است.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - برنامه «دست‌خط» در یکسال اخیر، مهمانانی را به برنامه‌اش دعوت کرده که با انتقادات پرشمار رسانه‌های غیررسمی مواجه شده است. در یکی از برنامه‌های اخیر از مجموعه دست خط، حضور جنجالی «محمدرضا نعمت‌زاده» در این برنامه، در حالی رخ داد که برخی رسانه‌های غیررسمی مجری و تهیه کننده برنامه «محمد حسین رنجبران» را  متهم به تطهیر فعالیت‌های خانواده نعمت‌زاده کردند و با طرح موضوع فرار داماد و دادگاه دخترش ، وی را به حمایت از متهمان اقتصادی و دولت متهم کردند.

قبل از بررسی وضعیت برنامه «دست‌خط» باید گذشته و سوابق سردبیر و مجری آن را مرور کرده تا درباره اتهامات مطرح شده را در میزانسن عادلانه‌تری قضاوت کرد.

بیشتر بخوانید:

افرادی که کج رفته‌اند، از مردم عذرخواهی کنند/ روش آموزش و پرورش، حوزه و دانشگاه باید عوض شود/ نمازخوان کم نداریم، ولی تارک‌الصلاه هم کم نداریم

گذشته فعالیت‌های محمد حسین رنجبران، بسیار قابل استناد است،  زمانی که مجلس ششم در دوره اصلاحات وارد فاز تحصن شد، تنها خبرنگار منتقدی بود که از سوی تلویزیون حضور میدانی داوطلبانه در این ماجراجویی سیاسی داشت.هیچ خبرنگار دیگری از سیما به اندازه او در متن اتفاقات‌ مجلس ششم قرار نداشت.

این سابقه زمینه‌ای را ایجاد می‌کند تا در بررسی رویکردها و ریشه‌های عقیدتی مجری برنامه دست‌خط، دچار خطای محاسباتی نشویم. حضور و جمع‌آوری گزارش‌های شجاعانه به استناد آرشیو صدا و سیما، از ضریب قضاوت‌های اشتباه در مورد رویه‌ و رویکردهای این خبرنگار دیروز و برنامه‌ساز امروز تلویزیون خواهد کاست.

رنجبران سال ۱۳۸۵ در بخشی از برنامه خبر ۲۰:۳۰  اتاق شیشه‌ای را راه‌اندازی شد که در سیزده گفت‌وگوی متفاوت به سراغ مهدی کروبی، محمدرضا باهنر، علی‌اکبرناطق نوری، سیدمحمد سلامتی، مرتضی حاجی، مصطفی کواکبیان، احمد توکلی، عبدالله جاسبی و برخی دیگر از افراد رفت و این بخش خبری بسیار مورد توجه قرار گرفت. این دومین پرده از فعالیت‌های رنجبران بود. اتاق شیشه‌ای برنامه گفت و گو محور تحلیلی قابل استنادی است که می‌توان با اتکا به آن موضوع شکست گفتمان اصلاح طلبی در حوزه سیاست را به صورت عمیق بررسی کرد.

اما رنجبران را اغلب مخاطبان سیما با برنامه «دیروز، امروز، فردا» بیاد می‌آورند. قبل از بررسی رویکردهای او در این برنامه، ضرورت دارد، پیشینه این برنامه بررسی شود تا همزمان با  تشریح رویه‌ها و رویکردهای استاندار در برنامه‌سازی سیاسی، به شرح جامعی از وظایف  غیرحزبی سازندگان در تولید محتوای برنامه‌های سیاسی دست یافت. در واقع شناخت این وظایف باید با قوانین و پروتکل‌های سیمای ملی کشور مماس باشد.


برخلاف آنچه در رسانه‌ها نقل می‌شود، فصل دوم «دیروز، امروز، فردا» با حضور محمد حسین رنجبران از فصل اول آن موفق‌تر بود. با شناخت عمیق از پروتکل‌های رسانه ملی، فصل دوم این برنامه با شیب بسیار ملایمی، از میزان تنش‌های سیاسی جاری پسا ۸۸  کاست. حضور مجری فصل اول این برنامه در فتنه ۸۸ بسیار موثر بود، اما با آرام شدن فضای سیاسی کشور، کارکرد این برنامه عملا تغییر می‌کرد و رنجبران به عنوان بازیگر جدید این برنامه سیاسی، مسیر متفاوتی را در اجرا و دعوت مهمانان پیش گرفت.

او در فصل دوم برنامه «دیروز و امروز فردا»، سیب بحران‌زایی پسا۸۸ را گاز نزد. اگر هر مجری فرصت طلب دیگری سکان یک برنامه سیاسی و زنده را بر عهده می‌گرفت، حتما به دنبال تثبیت قدرت سیاسی خود در فضای خارج از صدا و سیما می‌رفت.

«دیروز، امروز، فردا»  در فصل دوم برنامه‌های ماندگاری را در تاریخچه‌اش ثبت کرد. به عنوان مثال مناظره ابراهیم اصغرزاده فعال سیاسی، یکی از تسخیرکنندگان لانه جاسوسی با حسین شریعتمداری مدیر مسوول روزنامه کیهان را نمی‌توان به عنوان یک مناظره تلویزیونی با تاریخ مصرف مشخصی ارزیابی کرد.

رنجبران وجه تالیفی خود را به این برنامه افزود و «دیروز، امروز، فردا» از آن ساختار هیجانی با دوقطبی‌های مرسوم اصلاح‌طلب- اصولگرا فاصله گرفت و ساختار برنامه حتی در ساحت مناظره تبدیل به بسته‌های گفتمانی شد که با گذشت چندین سال این از تاریخ ساخت آنان، برای شناخت پارادایم جمهوری اسلامی قابل بررسی هستند.

پس هیچ جای مشخصی در جمهوری اسلامی نیست که وارد تاریخ نگاری بعد از انقلاب بشود. یکی از دلایلی که وارد پژوهش و نگارش تاریخ بعد از انقلاب نمی‌شوند این است که وقتی شما وارد این حوزه می‌شوید باید موضع خود را مشخص کنید

اما در همان مقطع نیز هجمه رسانه‌ای عجیبی علیه این برنامه پس از حذف مجری قبلی شکل گرفت و سمپات‌هاب فصل نخست این برنامه بازهم میان رسانه‌های خودشان و تلویزیون، دو قطبی «انقلابی تراز»  و ضرغامی غیرانقلابی را ساختند.

سه برنامه طولانی «دیروز، امروز،فردا»، دست‌خط و شناسنامه اهداف مغغول مانده‌ای در رسانه ملی را دنبال می‌کند که روند این فعالیت‌ها در منطق حزبی و جناحی تعریف نمی‌شود.

برای تشریح این اهداف مغفول مانده یکی از مستندسازان به این نکته اشاره می‌کند که  «مؤسسه پژوهش‌های سیاسی» در حوزه مشروطه و پهلوی کار می‌کند. «مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر» که آقای دکتر حقانی مسئولش هستند، در حوزه تاریخ مشروطه کار می‌کند و به تدریج وارد پژوهش در مورد دوران پهلوی شدند. «حوزه هنری»، مسئولیت پژوهش درباره بخش تاریخ شفاهی انقلاب را برعهده دارد و عمدتا در مورد خاطرات زندانیان قبل از انقلاب کار می‌کند.

هیچ کدام از این سه مؤسسه وارد دوران بعد از انقلاب نشدند. مرکز اسناد انقلاب اسلامی را هم داریم که‌ مسئولیتش با جناب روح الله حسینیان است که جسته و گریخته وارد پژوهش درباره دوران بعد از انقلاب شده‌اند، آن هم با کیفیت پایین.

پس هیچ جای مشخصی در جمهوری اسلامی نیست که وارد تاریخ نگاری بعد از انقلاب بشود. یکی از دلایلی که وارد پژوهش و نگارش تاریخ بعد از انقلاب نمی‌شوند این است که وقتی وارد این حوزه می‌شوید باید موضع خود را مشخص کنید و خیلی از دستگاه‌ها دوست ندارند موضع خودشان را مشخص کنند.

 رنجبران در رقابت با چهره‌های نظیر حسین دهباشی، ثبت و ضبط تاریخ شفاهی ایران پس از انقلاب اسلامی را نامحسوس دنبال می‌کند. او در ثبت این گفت و گوها با بیش از ۱۸۰  سیاستمدار ایرانی، یک رکورد قابل اعتنا را در رسانه ملی را ثبت کرده است. طبیعی است که برنامه سازی سیاسی، نباید در بزنگاه‌های سیاسی، حوادث و مواجهه‌های سیاسی صورت پذیرد. برنامه‌های نظیر «دست‌خط» و شناسنامه  از تاریخ و افق‌های  آینده انقلاب با محوریت فعالان سیاسی فرآیند ثبت را دنبال کنند.

بیشتر بخوانید:

دو خاطره‌ای که حاج قاسم در حرم امام رضا (ع) بیان کرد/ ماجرای اعدام‌های ۶۷/ ناگفته‌های حکم اعدام آغاجری و مداخله رهبر انقلاب

چنین برنامه‌های با توجه به پروتکل‌های سیما نباید قضاوت جناحی صریح را به مخاطب منتقل کند. اگر خروجی برنامه‌ دست‌خط و شناسنامه چنین باشند، خلاف رویه مرسوم سیما عمل کرده‌اند.از قضا یکی از مزیت‌های ویژه دو برنامه مذکور این است مجری با حفظ پروتکل‌های انقلابی - ملی، نماینده هیچ طیف و جناحی نیست اما مطالبات انقلابی را در برنامه‌اش به صورت بسیار ظریفی دنبال می‌کند.

در اظهارنظر اخیر یک نکته بسیار شاخص وجود دارد. در بررسی تاریخ پس از انقلاب باید موضع خود را مشخص کنید و خیلی از دستگاه‌ها و لزوما اشخصا سیاسی علاقه‌مند نیستند که موضع خودشان را مشخص کنند. رنجبران مبتنی بر مواضع رسمی سازمان صدا و سیما با چهره‌های سرشناس حوزه سیاست گفت و گو می‌کند و خروجی‌های این برنامه متناسب  با مواضع رسمی و ملی صدا و سیماست. ضمن اینکه بسیاری از مهمانان حاضر در این برنامه، در بزنگاه‌های بسیار مهمی حتی حاضر به گفت‌وگو با رسانه‌های صاحب موضع نیستند. نمونه‌ جنجالی‌اش گونه نادر محمدرضا نعمت‌زاده است.

تحلیل عوام‌فریبانه از برنامه‌سازی سیاسی  این است که برنامه «دست‌خط» با توجه به رسیدگی جرائم آشکار شبنم نعمت‌زاده و فرار همسرش مجرم وی، حضور نعمت‌زاده پدر در این برنامه مغایر با اهداف انقلابی صدا و سیماست.

در وهله نخست باید از زاویه‌ای ملی حضور و رویکرد چهره‌هایی نظیر نعمت‌زاده را در برنامه دست‌خط   بررسی کرد. چهره‌ای نظیر نعمت‌زاده زمانی که فعالیتی در اندازه هدایت یک وزارتخانه را برعهده نداشت (دوره دوم دولت اصلاحات)، در ۲۵ شرکت نفتی مهم کشور، سمت عضو هیات مدیره یا رئیس هیات مدیره را یدک می‌کشید. اگر اشکالی در سیستم وجود دارد که نعمت‌زاده به سادگی می‌تواند در بیست و  اندی شرکت نفتی عضویت داشته باشد، این اشکال باید به صورت سیستماتیک حل شود. حل سیستماتیک این موضوع چگونه ممکن است؟ نعمت‌زاده بخشی از تاریخ مدیریتی ۴۰ ساله جمهوری اسلامی است و ثبت و ضبط خاطرات او در رسانه ملی، افقی را برای «آینده مدیریتی» جمهوری اسلامی روشن می‌کند.

به هر حال اگر نواقصی در سیستم وجود دارد، حل نواقص به عهده یک برنامه تلویزیونی در صدا و سیما نیست.  حضور رسانه‌ای نعمت‌زاده در این مقطع اگر به زعم منتقدان ۱۰ ساله رنجبران ضرورت ندارد، اما ثبت دیدگاه‌ها و تاریخ شفاهی مدیران در رسانه ملی یک ضرورت است.

منتقدانی که  برنامه «دست‌خط» را  در فضای مجازی محاکمه می‌کنند، آیا به این مهم آگاه هستند که سازمان صدا و سیما ماموریت و وظیفه‌اش با قوه قضائیه متفاوت است و برنامه دست‌خط قرار نیست محمدرضا نعمت‌زاده،هادی غفاری، شهین دخت مولاوردی، مرتضی حاجی، پیروز حناجی، معصومه ابتکار، جواد آذری جهرمی، محسن رفیق دوست، علی مطهری و... را محاکمه کند.

بخشی از تمرین دموکراسی شنیدن صداهای مخالف در رسانه ملی است، کما اینکه مولاوردی در گفت‌وگویش در برنامه دست‌خط به صورت فرصت‌طلبانه‌ای رسانه‌های منتقدش را مورد هجمه قرار داد، اما همان رسانه‌های منتقد متن کامل اظهارات مولاوردی را منتشر کردند، چون به ثبت این تاریخ شفاهی و دیدگاه‌های مولاوردی به عنوان یکی از مدیران انتصابی ضرورت است و در آینده به صورت یک منبع پژوهشی مورد استفاده قرار خواهد گرفت.

در رخوت کنونی مطبوعاتی خارج از سازمان، اغلب رسانه‌ها مسئله‌اشان نقد برنامه دست‌خط نیست. با کمی آگاهی به ساختار ارتباطات و مناسبات رسانه‌ای رقبای درونی سازمان صدا و سیما و آگاهی حداقلی می‌توان دریافت که شانتاژهای رسانه‌ای علیه یک مجری و یک برنامه خاص، مقاصد انقلابی مصلحانه را دنبال نمی‌کند.

برنامه «دست خط»،مهمانان حاضر در این برنامه و خروجی آن در چهارچوب‌های معین، رسمی و ملی سازمان صدا و سیما ساخته شده است.اگر در مورد مهمانی خاص، در هفته‌های اخیر، دامنه هجمه‌های رسانه‌ای افزایش پیدا می‌کند، مقاصد انتقادات مطرح شده، اصلاح رویکرد و رویه برنامه دست‌خط نیست. 

بیشتر بخوانید:

در ماجرای بنزین، مقصر اصلی مجلس بود/ لاریجانی هم مانند روحانی است؛ برای ۱۴۰۰ با او ائتلاف می‌کنیم

در پایان باید نسبت سنجی کرد که مهمانان برنامه «دست‌خط»، «شناسنامه» در در دعوت از دو گرایش سیاسی دچار افراط و تفریط شده است؟! بررسی ۱۵۰ برنامه اخیر رنجبران نشان می‌دهد عدالت کاملا رعایت شده  و گرایشات سیاسی مختلف به یک نسبت کاملا عادلانه در این برنامه حضور داشته‌اند.

حالا ک اعتماد فراجناحی نسبت به این مجری کارکشته حضور دارد، او با دعوت از بسیاری از مهمانان همچنان بررسی ابعاد فتنه ۸۸ را به عنوان یک دستور کار ویژه دنبال می‌کند. بدون آنکه فرد یا افرادی را (غیر از سران فتنه)  متهم کند، این چالش سیاسی را بررسی می‌کند تا ضمن آگاهی رسانی گسترده، مورد مذکور در کشورمان تکرار نشود.

با بررسی این کارنامه بسیار شفاف آیا همچنان باید گزینه انقلابی‌بودن یا نبودن رنجبران را به عنوان یک صورت مساله دنبال کنیم؟ اگر نعمت‌زاده به عنوان مهمان برنامه دست‌خط در رسانه ملی حضور پیدا نمی‌کرد حسین دهباشی در برنامه ویژه تاریخی‌اش یک قهرمان مستقلی می‌ساخت که خانواده‌اش مورد ظلم قرار گرفته‌اند. روند برنامه‌هایی از جنس دستخط، مانع بزرگی برای شکل‌گیری چنین برنامه‌هایی با تم انحرافی خواهد بود.

برچسب‌ها