به گزارش مشرق، خشونت پلیس آمریکا فراتر از آن است که در خبرها دیده میشود.
بسیاری از خشونتها و بد رفتاریهای انجام شده توسط پلیس آمریکا وجود دارد که هیچکس در مورد آنها اطلاعی ندارند و عمومی نمیشوند.
آمریکاییهای آفریقایی تبار به طور نامتناسب نسبت به سهم کلی آنها از جمعیت و درصد جرایمی که مرتکب شده اند توسط پلیس آمریکا بازداشت و با آنها بد رفتاری میشود.
بیشتر بخوانید:
فیلم/ دختر آمریکایی: اینجا ما را با خونسردی میکشند
تصاویر جدید از لحظه بازداشت جورج فلوید
به گزارش پایگاه «ووکس»، یک سری باورها در بین افسران پلیس آمریکا وجود دارد؛ اینها باورهای نانوشتهای هستند که بین افسران پلیس این کشور نهادینه شده اند.
یکی از این باورها این است که دنیا جای خطرناکی است و افسران پلیس دائماً درخطر هستند».
ایدئولوژی پلیس آمریکا میتواند در سرکوب وحشیانه اخیر اعتراضات مسالمت آمیز دیده شود؛ در فرهنگی که مردم سیاه پوست به عنوان تهدید شناخته میشوند، جوامع سیاه پوستان با پلیس تهاجمی مواجه میشوند، در حالی که افسران پلیس به جای محافظ جامعه بیشتر شبیه به یک ارتش اشغالگر عمل میکنند.
دادههای کمیسیون انتخابات فدرال در سال ۲۰۲۰ نشان میدهد که پلیس به شدت از جمهوریخواهان طرفداری میکند.
یکی از باورهای پلیس آمریکا این است که اگر «نکشند کشته میشوند» و این در حالی است که آمار کشته شدن افسران پلیس در آمریکا روز به روز کاهش مییابد؛ به طوری که از سال ۱۹۷۰ میلادی تا کنون میزان کشته شدن افسران پلیس آمریکایی ۹۰ درصد کاهش داشته است.
طبق آمارها در سال ۲۰۱۷ میلادی، در آمریکا به ازای هر ۱۰۰ هزار افسر پلیس ۲۴ افسر در زمان کار کشته میشوند و این در حالی است که این آمار برای کشاورزان (۲۴ از ۱۰۰ هزار)، رانندگان کامیون (۲۶.۹ از ۱۰۰ هزار) و نیروهای خدمات شهری (۳۴.۹ از ۱۰۰ هزار) است؛ اما آکادمیهای پلیس آمریکا همچنان این باور غلط مبنی بر در خطر بودن پلیس (بیش از حد واقعیت) را بین این افراد ترویج میدهند.
این افراد برای شهروندان عادی هم تهدید محسوب میشوند؛ این افسران باور دارند که اگر توسط شهروندی مورد بی احترامی یا تحقیر شوند، آن شهروند تهدیدی برای آنها محسوب میشود.
این بدان معنی نیست که لزوما پلیس در واقعیت با تهدید روبرو است؛ این را میتوان در قتل جورج فلوید توسط درک چووین، افسر پلیس شهر مینیاپولیس دید؛ فلوید غیر مسلح بود، اما افسر مذکور تصمیم گرفت در برابر فلوید از زور استفاده کند و این منجر به مرگ فلوید شد.
از زمان کشته شدن جورج فلوید، تظاهراتهای زیادی در سرتاسر آمریکا انجام شده است؛ در جریان این اعتراضات پلیس آمریکا در ۱۰۰ شهر از گازهای اشک آور بر ضد معترضان استفاده کرده است؛ این اتفاق تصادفی یا نتیجه رفتار بد با افسران پلیس آمریکا نیست؛ واقعیت این است که افسران پلیس آمریکا، معترضان را به چشم دشمنان خود میبینند.
در مطالعات و پژوهشهایی که بر روی ۷ هزار تظاهرات صورت گرفته در آمریکا بین سالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۹۵ میلادی انجام گرفت، دیده شد که افسران آمریکایی به طور واضح بیشتر سعی در فرونشاندن اعتراضهایی دارند که مربوط به عملکرد نیروهای پلیس آمریکاست؛ همچنین برخی مطالعات نشان میدهد که اعتراضات مربوط به عملکرد پلیس آمریکا بیش از دیگر اعتراضات به خشونت کشیده میشود.
این افراد، معترضان نسبت به عملکرد پلیس را دشمن میدانند؛ این را میتوان در اقدام روبرت کاتانی، افسر پلیس نیویورک دید؛ وی چند روز پس از مرگ جورج فلوید، در میان معترضان به عملکرد پلیس به نشانه همراهی با آنان در حمایت از جنبش ضد تبعیض نژادی زانو زد، ولی بعد در پیامی به دلیل انجام این حرکت از اداره پلیس نیویورک عذرخواهی کرد.
در حالی که نظام پلیس آمریکا از گذشته تاکنون دستخوس تغییرات شده، اما نژاد پرستی ساختاری در آن ادامه داشته است.
بر اساس اطلاعات گردآوری شده توسط خبرنگار واشنگتن پست، نژادپرستی یک مشکل همگانی و سراسری در بین درصد بالایی از افسران پلیس آمریکاست.
هنگامی که درمورد نژادپرستی در پلیس آمریکا و نحوه ارتباط آن با ایدئولوژی پلیس این کشور صحبت میشود، دو پدیده مرتبط وجود دارد که باید در مورد آنها فکر کرد: اولین پدیده، نژاد پرستی آشکار است؛ در بعضی از ادارات پلیس، به نژادپرستان اجازه داده میشود تا مرتکب اعمال وحشیانه و خشونت آمیز نژادپرستانه با مصون ماندن از مجازات شوند؛ این نشان میدهد که چرا این افسران اعمال نژادپرستانه بر علیه سیاه پوستان مرتکب میشوند.
دومین پدیده این است که در ادارات پلیس آمریکا ضد سیاه پوستان بودن بسیار مناسبتر است؛ بعضی از افسران پلیس شخصا نژادپرست نیستند، اما به دلیل وجود تفکر غالب نژادپرستانه در ادارات پلیس، خود را نژادپرست نشان میدهند و به این دلیل این افسران در قبال افراد سیاه پوست رفتارهای نژاد پرستانه بروز میدهند.
در سراسر آمریکا سیستمی ایجاد شده که هدف قرار دادن نامتناسب شهروندان سیاه پوست به وسیله پلیس را اجتناب ناپذیر میکند.