کد خبر 1106868
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۶:۵۵

تهدید ترکیه مبنی بر احتمال بازگرداندن سفیر و قطع رابطه دیپلمایتک با امارات، ارتباط مستقیمی به پرونده فلسطین و توافق اخیر ندارد و مدت‌هاست که تنش در خط آنکارا – ابوظبی، به اوج رسیده است.

به گزارش مشرق، توافق اخیر بین امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی اسراییل دال بر عادی شدن روابط، از سوی چندین کشور اسلامی، با واکنش تند، مواجه شد.

ترکیه نیز یکی از کشورهایی بود که خیلی زود علیه امارات موضع گرفت. اول، ابراهیم کالن سخنگو و مشاور سیاست خارجی و امنیت ملی رئیس جمهور موضع گرفته و امارات را به خیانت و فروختن فلسطینیان مظلوم متهم کرده و از این موضوع خبر داد که ترکیه، برادران فلسطینی را تنها نمی‌گذارد. سپس، رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه و رهبر حزب عدالت و توسعه نیز، به تندی موضع گرفته و از احتمال اتخاذ تصمیمات تند در سطح قطع رابطه، سخن گفت.

بیشتر بخوانید:

واکنش ترکیه به توافق امارات و رژیم صهیونیستی

با وجود اتخاذ مواضع تند، نگاهی به تحولات سالیان اخیر و نیز مواضع سیاسی ترکیه در مورد مصر و کشورهای دیگر، می‌توان به این نتیجه رسید که  تهدید ترکیه مبنی بر احتمال بازگرداندن سفیر و قطع رابطه دیپلماتیک با امارات، ارتباط مستقیمی به پرونده فلسطین و توافق اخیر ندارد و مدت‌هاست که در خط آنکارا – ابوظبی، تنش به اوج رسیده است.

از ضیافت یمامه تا لیبی

3 سال پیش و در ضیافت قصر یمامه عربستان سعودی، دونالد ترامپ و داماد او کوشنر در برابر ولیعهد خام و ذوق زده عربستان سعودی و پدرش ملک سلمان، تاکتیکی به کار بستند که بر بسیاری از روابط کشورهای عربی تاثیر گذاشت. تاکتیک آنها، برجسته کردن نقش مصر و امارات به عنوان دو بازوی عربستان و آمریکا در منطقه، در رده دوم قرار دادن اردن، مراکش و بحرین و بی‌اعتنایی به نقش ترکیه بود.

از آن زمان تاکنون، همواره شاهد تعامل و ارتباط مداومی بین محمد بن زاید، محمد بن سلمان و عبدالفتاح السیسی بوده‌ایم که البته همیشه به نفع آمریکا و اسراییل و به ضرر جهان اسلام تمام شده است. اما در این میان، این محمد بن زاید بوده که نشان داده از ولیعهد عربستان بلندپروازتر و از ژنرال سیسی جسورتر است.

او نه مانند محمد بن سلمان در اوج ناشی‌گری، برای از میان برداشتن مخالفی همچون خاشقجی، تیم ترور به کنسولگری استانبول می‌فرستد و نه حاضر است به اندازه سیسی در میدان لیبی، رو بازی کند.

آکپارتی و محمد بن زاید

مبنای تحلیل‌های سیاسی و فکری حزب عدالت و توسعه ترکیه در مورد ولیعهد امارات متحده عربی، در چند بند مهم خلاصه می‌شود:

1.محمد بن زاید، دشمن شماره 1 جنبش اخوان المسلمین است و همواره در راستای تضعیف آنان گام بر می‌دارد.

2.محمد بن زاید، پس از حمله 11 سپتامبر، به طور جدی به بازوی امنیتی اطلاعاتی غرب در منطقه تبدیل شده و به دنبال این است که تحت لوای مبارزه با ترور، تمام جنبش‌های اسلامی را تضعیف کند.

3.مدل توسعه منهای دین، اصلی‌ترین تز سیاسی و اقتصادی بن زاید است و با توسل به این رویکرد، به دنبال آن است که امارات را به سنگاپور، هنگ کنگ یا نیویورک منطقه تبدیل کند و در این مسیر، به شدت با مدل دموکراسی محافظه‌کار ترکیه مخالف است و آن را به عنوان رقیب خود می‌بیند.

همچنین موضع نگرش شخصی بن زاید به اردوغان نیز موضوع مهمی است که برای سران آکپارتی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. پروفسور چنگیز تومار از اساتید دانشگاه احمد یسوی ترکیه بر این باور است که محد بن زاید، محبوبیت اردوغان در کشورهای غربی را برنمی‌تابد و به دنبال مخدوش کردن این تصویر است.

اصلی‌ترین نقاط اختلاف

در اثنای دورانی که ترکیه نیز از آن به عنوان بهار عربی نام می‌برد، اتاق فکر حزب عدالت و توسعه به دنبال صدور فکر سیاسی و تکثیر الگوی سیاسی – اقتصادی آکپارتی در کشورهای عربی بود و تلاش آنکارا در تونس و مصر از چشم محمد بن زاید دور نماند و تا جایی که توانست، پادزهرهای لازم را برای مقابله با دوستان ترکیه تولید کرد.

امارات متحده عربی در پرونده‌های مهمی همچون فلسطین، سوریه، مصر، تونس و اخیراً لیبی، همواره با ترکیه تضاد منافع داشته و در پشت پرده به دنبال اقدامات ضدامنیتی و اطلاعاتی علیه ترکیه بوده است.

سران حزب حاکم ترکیه بر این باورند که امارات، برای سقوط دولت اردوغان بیش از 3 میلیارد دلار هزینه کرده و در جریان کودتای نافرجام سال 2016 میلادی نیز بر اساس اطلاعات لو رفته از یوسف العتیبه سفیر امارات در واشنگتن، ابوظبی حامی فتح الله گولن بوده و خود را مهیا کرده بود تا در صورت پیروزی کودتاگران، از آنان حمایت کند.

همچنین باید به اهمیت این موضوع اشاره کرد که تلاش برای تحریم و نابودی تدریجی قطر، یکی دیگر از مهم‌ترین نقاط تنش بین ترکیه و امارات متحده عربی است.

محمد بن زاید در کنار محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی، در جستجوی راهی برای درهم کوبیدن اراده قطر و تبدیل آن به یک کشور تحت امر دو ولیعهد مزبور بود. این در حالی است که قطر برای ترکیه، یک کانون استراتژیک است که به واسطه آن، موضوعات مهمی همچون تداوم حمایت مالی – سیاسی از اخوان السملمین در منطقه تحقق پیدا میکند، حضور نظامی ترکیه در خلیج فارس تضمین میشود و شاید از همه مهمتر این که، با سرمایه‌های کلان و فاینانس قطری، اقتصاد ترکیه رونق بیشتری پیدا می‌کند.

آنکارا در برابر یک مثلث

ژنرال عبدالفتاح السیسی، محمد بن زاید و محمد بن سلمان، سه بازوی قدرتمند مصر، امارات و عربستان، هر سه علاوه بر عرب بودن و اشتراک نظر در مورد ضرورت مقابله با قدرت گرفتن جریان اخوانی، در نقطه مخالفت با ترکیه و اردوغان نیز، همراه و هم مسیر هستند و واقعیت این است که اگر چه تیم اردوغان توانسته در بخشی از منطقه، آفریقا و آسیای میانه صاحب نفوذ شود اما حالا در برابر این مثلث، با دشواری‌های خاصی روبروست.

ترکیه در پرونده‌های سوریه و عراق، تلاش می‌کند از ظرفیت ترکمان‌ها و اخوانی‌ها بهره ببرد، در خلیج فارس از همکاری مالی و سیاسی قطر استفاده کند و در آفریقا نیز امکانات با واسطه خود را به کار ببندد.

اگر چه ترکیه در این مسیر، از نیروی نظامی و امکان مهمی همچون رصد هوایی برخوردار است اما در برابر قدرت مالی دلارهای نفتی دو محمد، با تنگنا و مشکلات خاصی روبروست. شاید به همین خاطر است که اردوغان، همزمان با موضع‌گیری علیه امارات، برای مذاکره، چراغ سبزی به مصر نشان داد تا دست کم یک ضلع از مثلث، علیه آنکارا موضع نگیرد.

با توجه به موارد مهمی که به آنها اشاره شد، دلایل فراوانی برای تداوم تنش و اختلاف جدی بین ترکیه و امارات متحده عربی وجود دارد و نمی‌توان انتظار داشت که موانع موجود بر سر راه روابط  آنکارا – ابوظبی، در میان مدت از میان برداشته شود.

منبع: تسنیم