مسیحیان غرض‌ورز غربی، روایت مجعول ۶ سالگی عایشه در هنگام ازدواج را ترویج کرده‌اند تا بتوانند به این سبب تهمت‌هایی را بر رسول اکرم وارد نمایند و مانع از گرایش همکیشان خود به اسلام شوند.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - در پی بازگشایی سینماها در ابتدای تیر، فیلم یلدا (۱۳۹۷) در گروه هنر و تجربه اکران شد. این فیلم دومین ساختۀ مسعود بخشی محسوب می‌شود، کسی که شهرتش را مدیون فیلم توهین‌آمیز «یک خانوادۀ محترم» (۱۳۹۱) است.

******

فیلم یلدا، موضوعی ملتهب دارد. عفو یا قصاص زنی ۲۵ ساله که به جرم قتل شوهر خود، محکوم به اعدام شده. زنی که قرار است در یک برنامۀ تلویزیونی به نام لذت عفو، از طرف اولیاء دم بخشوده شود. اما ماجرا به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد. فیلم یلدا با مشارکت بنیاد سینمایی فارابی و ۲۴ اسپانسر خارجی ساخته شده و برخی از عوامل آن غیر ایرانی هستند (مانند فیلمبردار، نورپرداز، تدوینگر و صداگذار). یلدا در یک سال و نیم اخیر، در حدود ۱۰ جشنواره خارجی مانند برلین ۲۰۲۰ شرکت نموده و جوایزی نیز کسب کرده است، از جمله جایزه‌هایی از جشنواره‌های صوفیه (بلغارستان) و ساندنس (امریکا).

خلاصه داستان

مریم کمیجانی (صدف عسگری)، زن جوانی است که به دلیل قتل شوهرش ناصر ضیا به مرگ محکوم شده. او در شب یلدا به استودیوی یک برنامه زنده تلویزیونی می‌آید تا توسط تنها فرزند مقتول یعنی مونا ضیا (بهناز جعفری) بخشوده شود. اما مجموعه اتفاقات در صحنه و پشت صحنه این برنامه، هر دو زن جوان را در چالشی جدی برای تصمیم‌گیری قرار می‌دهد.

نقد و نظر

  فیلم یلدا، بعد از مستند بلند «تهران انار ندارد» (۱۳۸۶) و «یک خانوادۀ محترم» (۱۳۹۱) سومین ساختۀ مسعود بخشی محسوب می‌شود. اما نخستین فیلم اوست که پروانۀ ساخت سینمایی گرفته است. و لذا در بخش نگاه نو (فیلمسازان اول)، در جشنوارۀ سی و هفتم فیلم فجر پذیرفته شد و نمایش یافت.

 یلدا، یک فیلم تئاترگونه است. در یک برنامۀ زنده تلویزیونی به نام «لذت عفو»، از ولیّ دم می‌خواهند تا قاتل را ببخشد. هر دو نفر، زن هستند. درام ماجرا وقتی بیشتر می‌شود که می‌فهمیم قاتل به نام مریم کمیجانی (صدف عسگری) ناخواسته موجب قتل شوهر خود شده اما دادگاه او را به قصاص محکوم کرده است. فیلم، در زمان واقعی (Real Time) روایت می‌شود.

کارگردان اذعان کرده که تماشای برنامۀ ماه عسل در شبکه سوم سیما باعث شد که او ساختار فیلمنامه‌اش را به شکل آن برنامه درآورد. و پنهان نمی‌کند که فیلم می‌خواهم زنده بمانم/ رابرت وایز (۱۹۵۸) بر او تأثیر گذاشته است. این فیلم، ماجرای زنی است که به اشتباه دستگیر و اعدام می‌شود. حتی نام این فیلم، یعنی جملۀ «می‌خواهم زنده بمانم» در دقیقۀ ۵۷ از فیلم یلدا جزو دیالوگ‌ها ادا می‌شود. مریم که تازه متوجه شده فرزندش زنده است، امیدی برای زندگی پیدا می‌کند و به مونا ملتمس می‌شود و می‌گوید: مرا ببخش! می‌خواهم زنده بمانم.

 فیلم دیگری که یلدا به آن وامدار است، شبکه/ سیدنی لومت (۱۹۷۶) است، سرگذشت یک اخبارگوی تلویزیون که به سبب کاهش شمار مخاطبانش، قصد دارد در جلوی دوربین خودکشی کند. این موضوع، با استقبال مدیران شبکه مواجه شده و در نهایت به افزایش مخاطبان منجر می‌شود. زمان هر دو فیلم غالباً، در یک استودیوی تلویزیونی می‌گذرد.


 نام انگلیسی فیلم اینطور انتخاب شده: «یلدا، شبی برای بخشش».[۱] در فیلم می‌بینیم که پخش هفتگیِ برنامۀ لذت عفو، با شب یلدا مصادف شده است. فیلم به این تناقض پاسخ نمی‌دهد که آیا این برنامه در ایام دیگر از سال نیز با عنوان «یلدا، شب بخشش» پخش می‌شود؟ در کجای فرهنگ ما، شب یلدا با موضوع «بخشش» نسبت دارد!؟ مخصوصاً که بخشش مذکور در فیلم، به سبب برنامۀ تلویزیونیِ «لذت عفو» است، نه شب یلدا!

 به طور خلاصه باید گفت که فیلم جناب بخشی، یک هجویه کامل است که نوک پیکانش را به سمت تلویزیون و قانون قصاص گرفته است. ساختار و لحن فیلم‌های هجوگونه البته با درام تفاوت دارد. اما چون کارگردان قصد نمادگرایی داشته، لذا شکل درام‌گونه به فیلمنامه داده است تا نتوان مچ او را گرفت. در این خصوص در انتها سخن خواهیم گفت.

*******

 بنده در ایام جشنوارۀ سی‌ و هفتم فیلم فجر، مروری بر یلدا نوشتم و عمدتاً بر ضدیت فیلم با قانون قصاص متمرکز شدم. از خوانندگان پیگیر، دعوت می‌کنم که آن یادداشت را مطالعه کنند. چون مطالب آن را در اینجا تکرار نخواهم کرد.

روزنامچه فجر ۶: یک کارگردان نامحترم 

اکنون لازم است مواردی را به بخش قصاص فیلم بیفزاییم تا سپس به قسمت دوم نقد، یعنی وجه نمادین اثر بپردازیم؛ همان چیزی که در ایام جشنواره فجر، جرئت بیان آن را پیدا نکردم. جناب بخشی، شبهات مسیحیان علیه پیامبر اکرم را با زبان نماد و سمبل، به تصویر کشیده است.

الف. ضدیت با قانون قصاص

 جناب فیملساز مدعی است که فیلم او دربارۀ بخشش است، نه قصاص. اما نیت سازندگان در کنفرانس خبری فیلم، وقتی علن شد که فروغ قجابیگی یکی از بازیگران فیلم بدون مقدمه، علیه قانون قصاص سخن گفت! (خبر آنلاین، ۱۵/۱۱/۱۳۹۷) جناب کارگردان نیز ادامۀ سخن او را گرفت. به این ترتیب، معلوم شد که قصد کارگردان و گروهش، ضدیت با قانون قصاص بوده است و نه ترویج عفو و بخشش. لحن فیلم نیز تمسخرکنندۀ حقّ ولی دم در قصاص است. مخصوصاً که داستان به نحوی تمسخرآمیز نوشته و اجرا شده است تا مخاطب به حماقت طرفین و همچنین عوامل این برنامۀ تلویزیونی که ماجرا را آنقدر جدی گرفته‌اند، بخندد. بعد از اکران فیلم نیز بابک کریمی در مصاحبه با روزنامه ایران از موضوع فیلم گفت اما ادعا نکرد که فیلم دربارۀ بخشش است: «موضوع فیلم را دوست داشتم، از تابوهایی است که هنوز در ایران نمی شود با آرامش درباره آن حرف زد» (اصل آن چیزی است که برای دلم می‌ماند، گفت‌وگو با بابک کریمی، روزنامه ایران؛ ۱۵ تیر ۱۳۹۹).

  این روزها ضدیت با قانون قصاص به دلیل سیطرۀ فرهنگ غرب، رواج فراوان یافته است. چنانکه در جشنوارۀ اخیر فجر (بهمن ۹۸) فیلم‌هایی مانند قصیدۀ گاو سفید (بهتاش صناعی‌ها) صراحتاً لغو قانون قصاص را مطالبه می‌کردند. و حتی فیلم مغز استخوان (حمیدرضا قربانی) نیز به نحوی تمسخرکنندۀ قصاص بود. (به یادداشت‌های روزانۀ راقم در ایام جشنواره فجر رجوع کنید).

روزنامچه فجر ۱: دشمنان شرع یا عوام‌فریبی با سینما/ یک بیانیه صریح علیه قانون قصاص

روزنامچه فجر ۵؛ دور زدنِ قانون قصاص و عداوة الشرع

به هر حال، قانون قصاص همچون یک درخت چند هزار ساله است که با بال زدن مگس‌ها بر خود نمی‌لرزد. خداوند متعال در سورۀ مائده، حکم قصاص را از کتاب موسی(ع) نقل قول کرده، می‌فرماید: ما تورات را نازل کرده و در آن برای یهودیان نوشتیم:

در تورات برای آنها مقرر داشتیم که جان در برابر جان، و چشم در برابر چشم، و بینی در برابر بینی، و گوش در برابر گوش، و دندان در برابر دندان. و هر زخمی را قصاصی است. و هر که از قصاص درگذرد، گناهانش را کفاره‌ای خواهد بود. و هر که به آنچه خدا نازل کرده است حکم نکند، از ستمکاران است (مائده/ ۴۵).

وَ کَتَبْنَا عَلَیْهِمْ فِیهَا أنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَینْ‌َ بِالْعَینْ‌ِ وَ الْأنفَ بِالْأنفِ وَ الْاُذُنَ بِالْاُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنّ‌ِ وَ الْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ کَفَّارَةٌ لَّهُ وَ مَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أنزَلَ اللهُ فَاُوْلَئکَ هُمُ الظَّالِمُون.

این جمله‌ای که قرآن مجید از تورات موسی نقل فرموده، در تورات امروزی وجود دارد:

۱۲ هر که‌ انسانی‌ را بزند و او بمیرد، هر آینه‌ کشته‌ شود... ۲۳ و اگر اذیتی‌ دیگر حاصل‌ شود، آنگاه‌ جان‌ به‌ عوض‌ جان‌ بده، ۲۴ و چشم‌ به‌ عوض‌ چشم، و دندان‌ به‌ عوض‌ دندان، و دست‌ به‌ عوض‌ دست، و پا به‌ عوض‌ پا، ۲۵ و داغ‌ به‌ عوض‌ داغ، و زخم‌ به‌ عوض‌ زخم، و لطمه‌ به‌ عوض‌ لطمه‌ (سفر خروج، ۲۱).

این حکم، در اسفار دیگر تورات نیز به انحاء مختلف آمده است. نگا. لاویان ۲۴/ ۱۷ تا ۲۱  ــ اعداد ۳۵/ ۱۶ تا ۳۴ ــ تثنیه ۱۹/ ۱۲ تا ۲۱.

در قوانین حمورابی، پادشاه بابل که حدود ۴۰۰ سال قبل از نزول تورات یعنی حدود ۳۸۰۰ سال قبل می‌زیسته، قانون قصاص نفس و قصاص اعضاء بدن دیده می‌شود (مواد ۱۹۲ تا ۲۱۴، از ۲۸۲ ماده).

متأسفانه، یکی از موضوعانی که از طرف جشنواره‌های خارجی به فیلمسازان ایرانی پیشنهاد می‌شود، همین است که فیلم‌هایی علیه قانون قصاص بسازند تا مستحق حمایت آنها و جوایز اعطایی‌شان شوند. لذا عجیب نیست که هر دو فیلم ایرانی که در برلین ۲۰۲۰ شرکت کردند، در ضدیت با قانون قصاص هستند. یعنی فیلم‌های «شیطان وجود ندارد» ساخته محمد رسول‌اف که خرس طلایی بهترین فیلم را گرفت، و همین فیلم یلدا که جزو ۱۴ فیلم بخش «نسل» (Generation) بود. [۲]

یکی از روش‌هایی که فیلمسازان برمی‌گزینند تا مردم را از قصاص متنفر کنند، این است که «قتل عمد» را با «قتل شبه‌عمد» خلط می‌کنند. مهمترین ایراد حقوقی سریال زیر تیغ/ محمدرضا هنرمند (۱۳۸۵) همین بود که بسیاری از کارشناسان، بر آن تأکید کردند. در خصوص فیلم یلدا نیز همین ترفند استفاده شده. مریم قصد نداشته شوهرش را بکشد و فقط او را از خود رانده. چون قتل، ناخواسته رخ داده و از نوع شبه‌عمد است که قصاص ندارد. قرآن در این خصوص می‌فرماید: وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْریرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ دِیةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلی‌ أَهْلِهِ إِلاَّ أَنْ یصَّدَّقُوا (و هر کس که مؤمنی را به خطا بکشد باید که بنده‌ای مؤمن را آزاد کند و خون‌بهایش را به خانواده‌اش تسلیم کند، مگر آنکه خون‌بها را ببخشند ـ نساء/ ۹۲). موضوع قصاص نفس و اجزاء بدن، در کتاب سوم از قانون مجازات اسلامی به طور مبسوط آمده است.

  می‌خواستم تأکید کنم که چطور فیلمساز، قتل شبه عمد را با قتل عمد خلط کرده تا مخاطبان را فریب دهد بلکه بتواند خلایق را از حق مترقی قصاص، منزجر نماید. موضوع دیگر، این است که جناب کارگردان از طریق مأمور اجرای احکام که در انتهای برنامه حاضر می‌شود، دو پیام غلط به مونا می‌دهد. اولاً اینکه قصاص، هزینه‌های فراوان دارد و راحت نیست. ثانیاً اگر از حقتان در قصاص نگذرید، مردم شما را رها نمی‌کنند.

 فریب دیگر فیلم، این است که مجری در پایان خبر می‌دهد که ۲۰ میلیون مخاطب به برنامه پیامک داده و خواستار آزادی مریم شده‌اند. مانند مثال روباه و شهادت دادن دم او، کارگردان نیز عملاً به نوشته‌های خودش ارجاع می‌دهد که بگوید: ببینید! مردم هم با قصاص کردن مریم مخالفت کرده‌اند.

  بله البته! چنین موضوعی که در فیلم یلدا آمده، قتل شبه‌عمد است و مستوجب قصاص نیست. چنانکه در فیلم من مادر هستم/ فریدون جیرانی (۱۳۹۱) باران کوثری نباید قصاص می‌شد (نگا. نقد راقم بر فیلم من مادر هستم).

  قانون قصاص، حافظ جان انسان‌ها و حرمت آنها است. با نقض این قانون، جان‌ها ارزان می‌شوند و هر فرد ظالمی به خود اجازه می‌دهد که به جان و تن دیگران تعرض کند و از قصاص مصون بماند. بنابراین، صلاح و نفع مردم در این است که قانون قصاص پا بر جا بماند. اما منفعت امثال مسعود بخشی و محمد رسول‌اف این است که از اجانب پول بگیرند و علیه قانون قصاص فیلم بسازند.

 قانون قصاص جزو ضروریات دین اسلام است و اگر کسی با آن مخالفت کند، از دین خارج شده است. چنانکه حضرت امام خمینی(ره) در سخنرانی روز ۲۵ خرداد ۱۳۶۰، جبهۀ ملی را به سبب تظاهرات خیابانی علیه تصویب لایحۀ قصاص در مجلس شورای اسلامی، مرتد اعلام فرمود و به افراد نهضت آزادی هشدار داد که خط و ربطشان را از آنها جدا کنند [صحیفۀ امام، ج ۱۴، ص ۴۵۰].

 بنابراین، کسانی که نادانسته علیه قانون قصاص، توئیت می‌کنند یا به ترویج بیانیه‌هایی که قصد رهایی مجرمان از اعدام را دارند مدد می‌رسانند، باید توجه داشته باشند که از چارچوب شرع خارج نشوند. البته باید گفت که برخی از اعدامی‌ها، به سبب «افساد فی الارض» است که به مجازات می‌رسند. حکم این موضوع در آیۀ ۳۳ از سورۀ مائده آمده است:

إِنَّمَا جَزَاؤُاْ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فیِ الأرْضِ فَسَادًا أن یُقَتَّلُواْ أوْ یُصَلَّبُواْ أوْ تُقَطَّعَ أیْدِیهِمْ وَ أرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أوْ یُنفَوْاْ مِنَ الأرْضِ ذَالِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فیِ الدُّنیَا  وَ لَهُمْ فیِ الاْخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ (مائده/ ۳۳).

همانا جزای کسانی که با خدا و پیامبرش جنگ دارند و در زمین به فساد می‌کوشند، آن است که کشته شوند، یا بردار گردند، یا دست‌ها و پاهایشان یکی از چپ و یکی از راست بریده شود، یا از سرزمین خود تبعید شوند. اینها، رسوایی‌شان در این جهان است و در آخرت نیز به عذابی بزرگ گرفتار آیند.

اما تفاوت مهمی میان اعدام یک مفسد فی الارض با یک قاتل وجود دارد. همانطور که آیه می‌فرماید، مفسدان فی الارض، در قیامت نیز معذب خواهند بود. اما قاتل به سبب اعدام شدنش، از گناه قتل پاک می‌شود و در قیامت به این سبب معذب نخواهد شد. چنانکه امام علی(ع) فرمود: «مَا عَاقَبَ‌ اللهُ‌ عَبْداً مُؤْمِناً فِی هَذِهِ الدُّنْیَا إلاّ کَانَ أَجْوَدَ وَ أَمْجَدَ مِنْ أَنْ یَعُودَ فِی عِقَابِهِ یَوْمَ الْقِیَامَة» (تحف العقول، میرزا علی‌اکبر غفاری، انتشارات اسلامی، ص ۲۱۴). و همین محتوا از امام پنجم(ع) نیز نقل شده است. زمانی که مجرمی را سنگسار می‌کردند از امام باقر(ع) پرسیدند: آیا او در آخرت نیز معذب می‌شود؟ امام فرمود: «خداوند بزرگوارتر از آن است که در قیامت او را دوباره عِقاب نماید» (الکافی، ۸ ج، چاپ اسلامیه؛ ج ۲، ص ۴۴۳). «عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ یُونُسَ عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ حُمْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ رَجُلٍ أُقِیمَ عَلَیْهِ الْحَدُّ فِی الرَّجْمِ أَ یُعَاقَبُ عَلَیْهِ فِی الآخِرَةِ قَالَ: إنَّ اللهَ أَکْرَمُ مِنْ ذَلِکَ».

ب. ضدیت با دین (وجه نمادین فیلم)

          آنچه وجه نمادین فیلم را علن می‌کند، تأمل در این سؤال است که راقم در کنفرانس مطبوعاتی فیلم در جشنوارۀ ۳۷ فیلم فجر از جناب کارگردان پرسیدم. سؤال این بود که موضوعات مطروحه در فیلم مانند حق قصاص، چند همسری و مخصوصاً ازدواج موقت از سوی خارجی‌ها فهمیده نمی‌شود. شما چطور توانستید حمایت ۲۴ اسپانسر خارجی را برای سرمایه‌گذاری در فیلمتان جلب کنید؟

کارگردان اذعان کرد: «حق با شما است و من نتوانستم این موضوعات را به اسپانسرها تفهیم کنم. آنچه آنها فهمیدند این بود که یکی از اینها، پولدار و دیگری فقیر است». اما سؤال بعدی اینجانب بی‌جواب ماند که پس آن خارجی‌ها چطور روی این فیلم سرمایه‌گذاری کرده‌اند؟ بنده از شرح کنفرانس خبری می‌گذرم و دوستان پیگیر را به دقایق ۴۲ تا ۴۵ از فیلم جلسه ارجاع می‌دهم (نشست خبری فیلم یلدا، سایت آپارات)

 چطور ۲۴ اسپانسر خارجی برای ساخت فیلمی سرمایه‌گذاری کرده‌اند که فیلمنامه‌اش را نمی‌توانند بفهمند؟ واقعاً ماجرا چیست؟  بنده برای اولین بار آنچه را که تاکنون کتمان کرده بودم علن می‌کنم، تا سیه‌روی شود هر که در او غش باشد.

 اولاً که مسعود بخشی، اهل نمادپردازی است. او بعد از اعتراضات فراوانی که به فیلم یک خانواده محترم وارد شد، اینطور از خود دفاع کرد و گفت: «فیلم، برداشتی امروزی از قصه هابیل و قابیل ... است (توضیح مسعود بخشی درباره «یک خانواده محترم»، خبر آنلاین، ۲۰ آذر ۱۳۹۱) . در خصوص فیلم یلدا نیز جناب بخشی در مصاحبه با روزنامه شرق، به بطن پنهان فیلم اشاره کرده و گفته است: «در یلدا در پس واقع‌گرایی مرسوم سینمای این سال‌ها، تصویری سوررئال نهفته که شایسته تأمل و تفکر تماشاگر دقیق‌تر است». (اتوپیای اصلاح و تربیت، مصاحبه با مسعود بخشی، روزنامه شرق، ۱۶ مرداد ۱۳۹۹). بنابراین، ما قصد متهم کردن جناب بخشی را نداریم. خود او به نمادپردازی و پنهان بودن پیام فیلم‌هایش اذعان کرده است.

 اما نمادها و شبهات استفاده شده در فیلم یلدا، از دنیای مسیحیت وارد شده‌اند. یکی از شبهاتی که صلیبی‌ها برای مخدوش کردن چهرۀ مبارک رسول اکرم مکرراً استفاده می‌برند، ماجرایی است که آنها در خصوص ازدواج عایشه در سن ۶ سالگی با پیامبر اسلام جعل کرده‌اند. در دقیقه ۳۰ از فیلم یلدا، مریم خبر می‌دهد که اولین مرتبه‌ای که شوهر آینده‌اش ناصر ضیا را دیده، در سن ۶ سالگی بوده است.

این صرفاً یک شبهه است و از اساس، دروغ. زیرا طبق اسناد موثق، عایشه در حدود ۲۱ سالگی با رسول خدا ازدواج کرده و فرزندی نیز از او به دنیا به عرصۀ وجود نرسیده است. [۳]

 مسیحیان تبشیری و صهیونیست‌ها در دو قرن اخیر، دروغ ازدواج با عایشه در سن ۶ سالگی را جعل و تریوج کرده‌اند. شبهاتی که بیش از همه، خود مسیحیان را فریب داده است. از جمله اینکه او را همسری محبوب برای رسول اکرم قلمداد کرده‌اند بلکه بتوانند از اهمیت حضرت خدیجه(س) بکاهند. یکی از این افراد، یک خانم مسیحی به نام نبیهة عبود است که کتاب او به نام «عایشه، محبوبۀ محمد» (۱۹۴۲) از شهرت خاصی برخوردار است. [۴] فیلم یلدا نیز از این موضوع استفاده کرده و مریم کمیجانی را همسری محبوب برای ناصر ضیا معرفی کرده است.

 توماس کارلایل (۱۸۸۱-۱۷۹۵)، یکی از محققان باانصاف مسیحی بود که تحقیقات فراوانی در تاریخ اسلام صورت داد. او در کتاب قهرمان، جمله‌ای قصار دارد که به جعلیات مسیحیان علیه رسول اکرم(ص) اشاره می‌کند. کارلایل نوشته است: «دروغ‌هایی که‌ گرداگرد این مرد انباشته‌اند، تنها خودمان را زشت و ننگین کرده‌اند (قهرمان، ص ۴۰. به نقل از: محمد در اروپا، مینو صمیمی، انتشارات روزنامۀ اطلاعات، ص ۳۴۶).

 به این ترتیب مونا (بهناز جعفری) نیز بلاتشبیه، نماد حضرت صدیقه فرض شده، که یگانه وارث متوفّی محسوب می‌شود. او به هر صورتی که هست، نمی‌خواهد نسل و نتیجه‌ای از مریم (همسر دوم پدرش) باقی بماند تا تمام سهم الارث پدرش، فقط به خود او برسد. علت آنکه مریم در انتهای فیلم، ناخن و موی فرزند مخفی‌کرده‌اش را می‌چیند برای آن است که بتواند در محکمه از آنها استفاده کند. این مورد برای کسانی که رمان رمز داوینچی (۲۰۰۳) را خوانده یا فیلمش را دیده‌اند، معنا دارد. این رمان قصد کرده تا فراماسونرها را حافظ نسل و نسب حضرت عیسی نشان دهد! و حالا فیلم یلدا نیز با این نماد می‌خواهد مدعی شود که از عایشه نیز فرزندی باقی مانده و وارث حقیقی، اوست!

 یکی دیگر از مواردی که ظن نمادپردازی را تقویت می‌کند اختلاف ۴۲ سال، در سن ناصر و مریم است. پیامبر اکرم و عایشه نیز بنا به روایت مجعول جاعلان مسیحی، در همین حدود اختلاف سن داشته‌اند. ایضاً اینکه مادر مریم، ناصر ضیاء را یک مرد بی‌نظیر در دنیا معرفی کرده و او را به ازدواج با ناصر برانگیخته است. وقتی که مریم در استودیو از عشق ناصر ضیاء به خود خبر می‌دهد، کلام مونا را نیز نقل می‌کند که به مریم گفته بود: پدرم به همۀ دوستان من، چنین پیشنهادی داده است! یعنی که ناصر ضیا، یک مرد هوسباز بوده است.

 سینما آی‌فیلم، برنامۀ روز شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۹ خود را به فیلم یلدا اختصاص داد (مشاهده در تلوبیون). بهناز جعفری در دقیقۀ هفتم ضمن مصاحبه اینطور گفت:

مسعود بخشی، یک گوهر زیر خاکی از قدیم الایام را، درونمایۀ متنش کرده و آن را به جهان امروز ما ربط داده است.

این سخن نیز می‌تواند مؤید نظر راقم در بازنمایی قصه‌ای از صدر اسلام باشد. به زعم بنده، خانم بهناز جعفری قبل از بازی در فیلم یلدا، به نمادهای آن واقف بوده است. در ایام سی و هفتمین جشنوارۀ فجر جهانی فیلم فجر، او جزو افرادی بود که فیلم‌ها را قبل از اکران، در سالن معرفی می‌کردند. بنده در همان روزها دو نوبت سعی کردم که با خانم جعفری دربارۀ یلدا گفت‌وگو کنم و از علت بازی کردنش در فیلم بپرسم، اما او حاضر به صحبت نشد. شاید چون بنده را از کنفرانس خبری به یاد می‌آورد که به نیت‌های پنهان در پشت فیلم اعتراض کرده بودم.

          احتمالاً عده‌ای هنوز هم استبعاد خواهند کرد که چطور ممکن است که کارگردان‌های ایرانی به چنین نمادهایی بیاندیشند. آیا ممکن است فیلمسازها اینقدر ضد دین شده باشند؟ از میان مثال‌های فراوان، بنده فقط به دو مورد که کاملاً در ربط با فیلم یلدا هستند، اشاره می‌کنم:

۱. فیلم پریناز (۱۳۹۰) ساختۀ بهرام بهرامیان، یک فیلم نمادین علیه حضرت عیسی(ع) است. فیلمی که بعد از شش سال توقیف، عاقبت در گروه هنر و تجریه، اکران شد. فیلم پریناز، دوران کودکی حضرت عیسی را از منظر یهودیان روایت می‌کند، همان توهین‌ها به حضرت مریم که قرآن از آن خبر داده، با بازیگری که قبلاً نقش مریم مقدس را ایفا کرده است. از علاقمندان دعوت می‌کنم تا نقد راقم بر فیلم پریناز را مطالعه نمایند.

در همین زمینه بخوانید

توهین نمادین فیلم پریناز به مسیح(ع) و حضرت مریم (س)

۲. فیلم «مردن در آب مطهر» (۱۳۹۸) ساختۀ برادران محمودی در بهمن گذشته در جشنواره فجر پذیرفته و اکران شد. این فیلم، دین مبارک اسلام را در پیش پای مسیحیت ذبح کرد. فیلمی که صدف عسگری کاملاً تصادفی در آن نیز بازی کرده است؛ در نقش یک دختر افغانی که به سبب مسیحی شدن به دست برادرانش کشته می‌شود. و بنیاد فارابی باز هم به طور کاملاً اتفاقی، مبلغ ۵۵۰ میلیون تومان در آن سرمایه‌گذاری کرده؛ یعنی ۵ ر ۲۷% از سرمایۀ «مردن در آب مطهر» را پرداخت نموده است. برای آشنایی بیشتر با این فیلم ارتدادگونه، لطفاً نقد راقم را بخوانید.

بیشتر بخوانید

روزنامچه فجر ۶؛ فیلم توهین‌آمیز برادران محمودی

ج. روایت هجوگونۀ یلدا

  استهزاء تلویزیون جمهوری اسلامی از سوی این کارگردان که اعتماد مدیران سیمافیلم به ساختۀ قبلی‌اش را با خیانت پاسخ داد، تعجب ندارد. به هر حال، سرمایۀ فیلم «یک خانوادۀ محترم»، از تلویزیون بود اما بعد از افتضاحات به بار آمده، قرارداد فسخ شد. با تماشای فیلم یلدا و ماجراهایی که او از پشت صحنۀ برنامه نشان می‌دهد، می‌توان به عمق کینۀ مسعود بخشی از تلویزیون جمهوری اسلامی پی برد. او با همان فیلم یک خانوادۀ محترم که با هزینۀ سیمافیلم و در واقع بیت المال ساخته شد، در جشنوارۀ کن و ابوظبی شرکت کرد و جایزه‌هایی هم گرفت؛ جوایزی مشابه با آنچه جعفر پناهی و محمد رسول‌اف از جشنواره برلین گرفتند.

  مسعود بخشی، تمام ارکان تلویزیون را تمسخر می‌کند. از مجری، تهیه کننده و ناظر پخش، تا نگهبان و آبدارچی. جناب نویسنده ـ کارگردان، حق قصاص و بلکه شرع مقدس را نیز به سخریه گرفته است. مجری دو سه نوبت با لحنی جدی و بلاهت‌آمیز، تأکید می‌کند: «حق ولیّ دم، یک حق قانونی و شرعی است». در دقیقۀ ۶۲ از فیلم، یک آگهی‌ محصولات پزشکی در حین برنامه پخش می‌شود که این جمله در آن گفته می‌شود: «ما هرگز نمی‌گذاریم یک قطره خون شما هدر رود.» کنایه از اینکه خون‌هایی که به سبب قصاص در ایران ریخته می‌شوند، بی‌حساب و کتاب و غیرمنطقی هستند. حتی نمای ابتدای فیلم که از برج میلاد و تهران مدرن نشان داده می‌شود به همین مناسبت است تا عمق عقب‌ماندگی فکری مسئولان را به زعم کارگردان نشان دهد.

   فیلمساز حتی نظام آموزش عالی را هم تمسخر می‌کند. در اواخر فیلم، عده‌ای از دانشجویان حقوق که در استودیوی برنامه شرکت کرده‌اند، بیانیه‌ای را قرائت می‌کنند. نام دانشگاه محل تحصیل آنها که کاملاً هجوآمیز انتخاب شده، اینطور است: دانشگاه کاربردیِ بهینه‌سازیِ علم و اخلاق.

د. حامیان فیلم

          ایرج تقی‌پور (تهیه کنندۀ دو فیلم نخست اصغر فرهادی)، اولین تهیۀ کنندۀ یلدا بود که بعدها انصراف داد و مسئولیت خود را به علی مصفا سپرد. جناب تقی‌پور برای یلدا مجوز ساخت گرفت و در مصاحبه‌ای قبل از شروع فیلمبرداری، آن را قرآنی خواند!! (فیلم «یلدا»، مضمون قرآنی دارد، خبرگزاری مهر، ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۶).

 ادعای علی مصفا در کنفرانس خبری فیلم در جشنواره فجر این بود که تمام بودجۀ فیلم یلدا از منابع خارجی تأمین شده است. اما سایت بنیاد فارابی در یک سال و نیم گذشته، اخبار مربوط به فیلم یلدا را مرتباً گزارش می‌کرد. بعد از مدتی، کاشف به عمل آمد که بنیاد سینمایی فارابی، مبلغ چهارصد میلیون تومان در فیلم یلدا سرمایه‌گذاری کرده است؛ یعنی ۲۵% از هزینه‌های ساخت آن (گزارش عملکرد مالی بنیاد سینمایی فارابی در دوازده ماه سال ۹۸ اعلام شد، ۲۱ مرداد ۱۳۹۹). در این خصوص باید از نقش خاص آقای حبیب ایل‌بیگی سؤال کرد که در دوران ریاست خود در واحد نظارت و ارزشیابی وازرت ارشاد، فیلمنامۀ یلدا را تصویب کرده، و هم‌اکنون نیز در مسئولیت کنونی‌اش که قائم مقام بنیاد فارابی است، به حمایت از اکران آن برخاسته است. امیدواریم که حمایت‌های ایشان از این فیلم ضد دین، از سر آگاهی و عمد نباشد.

 فیلم یلدا به مدد سرمایۀ ۲۴ اسپانسر خارجی از کشورهای فرانسه، سوئیس، لوکزامبورگ، آلمان، ایتالیا، لبنان، آرژانتین و غیره ساخته شده که نام و نشان آنها در انتهای تیتراژ آمده است. اما نام تمام کشورها برده نشد. لازم است که نام همۀ اسپانسرها و کشورهای متبوع آنها، علن شود. هیچ بعید نیست که علاوه بر صلیبی‌ها و صهیونیست‌های کذاب، برخی وهابی‌ها نیز روی فیلم یلدا سرمایه‌گذاری کرده باشند.

 تهیه کنندۀ ایرانی فیلم، یاقوت علی مصفا مشهور به علی مصفا است که در کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد که هزینۀ ساخت فیلم، ۵ ر ۲ میلیارد تومان شده است. از این تهیه کننده در همان جشنواره سی ‌و هفتم فیلم فجر، فیلم دیگری نیز به نام مسخره‌باز (ساختۀ همایون غنی‌زاده) پذیرفته شد و به نمایش درآمد که آن نیز در قالب نماد و سمبل، به ضدیت با جمهوری اسلامی می‌پردازد.

** امیر اهوارکی

[۲] . جالب توجه اینکه جایزه بخش نسل، به فیلم «بانوی نیل» ساختۀ عتیق رحیمی داده شد؛ فیلمی بی‌ارزش در تمسخر مسیحیان کاتولیک، که امتیاز ۰ ر ۳ از ۱۰ را در سایت IMDb کسب کرده است. معلوم می‌شود که سیاست و سیاست‌ورزی در جشنوارۀ برلین، در اولویت است و ارزش‌های هنری جایگاه چندانی ندارند.

[۳] . عایشه بعد از خدیجه و سوده، سومین همسر رسول اکرم محسوب می‌شد که بنا به قول مشهور، بعد از هجرت پیامبر به مدینه، به عقد آن حضرت درآمد (سال‌های ۱، ۲ یا ۴ هجری). از طرفی، تاریخ نویسان، نام عایشه را جزو اولین مسلمانان نوشته‌اند. (نگا. ابن اسحاق، سیرت رسول الله ـ ابن خیثمة، تاریخ الکبیر). عایشه در این دو کتاب، نوزدهمین فردی است که مسلمان شده است. اگر فرض کنیم که او در سال اول بعثت و به هنگام اسلام آوردن، هفت ساله بوده بنابراین، در سال اول هجرت، حداقل ۲۰ سال سن داشته است. بنابراین، سن عایشه در هنگام ازدواج با رسول اکرم(ص) نمی‌تواند کمتر از بیست سال باشد.

از طرف دیگر، عایشه پیش‌تر ازدواج کرده و شوهری به نام جبیر بن مطعم داشته است (ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۴۷، دار الکتب العلمیه، بیروت، چ ۱، ۱۴۱۰ ق. ــ ابن حجر عسقلانی، الاصابة، ج ۴، ص ۳۵۶). لذا بر خلاف قول مشهور، باکره نبوده و ازدواج رسول اکرم(ص) با او، به سبب تألیف قلوب سران قبایل صورت گرفته است. می‌توان نتیجه گرفت که آنچه در سنن ابوداود از خود عایشه نقل شده که او در زمان ازدواج با حضرت رسول، شش یا هفت ساله بوده، اغراق شده به نظر می‌رسد. آنچنانکه عموم نسوان، متمایل هستند که سن خود را اندک بگویند. به عقیده دنیس اسپیلبرگ کم‌سن جلوه دادن عایشه در منابع به هنگام ازدواج، برای تأکید بر باکره بودن وی صورت گرفته ‌است. زیرا این باکره بودن دارای اهمیت زیادی برای حکومت خلفای عباسی بوده تا به وسیله آن، مقام عایشه را بالابرده و تأییدی برای نقطه‌نظرشان در قضیه جانشینی محمد باشد.

پژوهشگران غرض‌ورز غربی، روایت مجعول ۶ سالگی عایشه در هنگام ازدواج را جعل و ترویج کرده‌اند تا بتوانند به این سبب تهمت‌هایی را بر رسول اکرم وارد نمایند و از گرایش همکیشان خود به دین مبارک اسلام، مانع شوند. فیلم یلدا نیز همین دروغ مجعول را به زبان نماد و اشاره بیان می‌دارد.