کد خبر 1108020
تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۵:۰۳

طرح موسوم به «انهدام نفت»، برگی تاریخی از طرح‌هایی است که سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا برای تضمین سلطه غرب بر نفت منطقه خلیج فارس طراحی کرده بود؛ طرحی که بی‌ربط با ماجرای کودتای ننگین 28 مرداد هم نیست.

به گزارش مشرق، بیست و هشتم مردادماه یادآور کودتای ننگین آمریکایی‌ها در ایران در سال 1332 شمسی است که باعث شد دیکتاتوری پهلوی در ایران 25 سال دیگر تداوم یابد. تردیدی نیست که از مهم‌ترین علل انجام این کودتا، سودای تسلط بر نفت ایران بود.

نفت ایران دو سال و اندی قبل از این کودتا ملی اعلام شده بود و در بحبوحه جنگ سرد، تسلط بر منابع انرژی امری بسیار حیاتی محسوب می‌شد. این گزارش نگاهی دارد به برنامه‌ کلانی که بلوک غرب برای تسلط بر نفت منطقه خلیج فارس و ممانعت از دست‌یابی اتحاد جماهیر شوروری به آن داشت:

یک افسر «سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا» (سیا) در یک صبح خنک تابستان سال ۱۹۵۱، طی جلسه‌ای در لندن جزئیات طرحی را که در واشنگتن برای جلوگیری از اتمام سلطه غرب بر منابع نفتی غرب آسیا طرحی شده بود را با 3 مدیرعامل شرکت‌های نفتی انگلیس در میان گذاشت. 

بیشتر بخوانید:

این برنامه که سیا نام آن را سیاست «انهدام نفت» برای جلوگیری از دستیابی شوروی به منابع ارزشمند نفتی نام گذاشته بود حاوی پیشنهادها و طرح‌هایی برای مسدودسازی چاه‌های نفت، انهدام تجهیزات نفتی و ذخائر سوختی، تخریب پالایشگاه‌ها و خطوط لوله نفتی در صورت حمله شوروی بود. 

چنین طرحی نمی‌توانست بدون همکاری شرکت‌های انگلیسی و آمریکایی که کنترل صنعت نفت خاورمیانه را در دست داشتند انجام شود و به همین دلیل بود که «جورج پراسینگ»، مأمور سیا آن روز در «وزارت سوخت و برق لندن» حضور یافته بود.

او برای نمایندگان شرکت‌های «Iraq Petroleum» ،«Kuwait Oil» و «Bahrain Oil» توضیح داد که چطور قرار است فعالیت آنها در این سه کشور از آن به بعد تغییر کرده و از کارکنانشان به عنوان نیروهای شبه‌نظامی برای دفاع از منافع نفتی غرب استفاده شود. پراسینگ خواستار برگزاری جلسات آموزشی برای کارکنان این شرکت‌ها جهت اجرای طرح سیا در صورت حمله شوروی شده بود. 

در پایان جلسه، نمایندگان این 3 شرکت نفتی به مأمور سیا قول همکاری دادند. او بر ضرورت مخفی نگاه داشتن طرح سیا از دولت‌هایی کشورهایی که عملیات قرار بود در آنها انجام شود تأکید کرد و گفت: «امنیت اطلاعات الان از موفقیت هر عملیاتی مهم‌تر است.»

  سیاست انهدام نفت بخشی از تاریخ جنگ سرد میان ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی است که تنها در چند سال گذشته جزئیات بیشتری از آن آشکار شده است. در سال ۱۹۹۶، کتابخانه ریاست‌جمهوری ترومن برای اولین بار به صورت اشتباهی سندی را منتشر کرد که در آن طرح سیا مختصراً شرح داده شده بود- سازمان آرشیو ملی آمریکا هنوز هم انتشار این سند را یکی از بدترین خطاهای امنیتی تاریخ خود توصیف می‌کند. انتشار همین سند بود که موجب شد در سال‌های بعدتر، جزئیات بیشتری از سیاست انهدام نفتی آشکار و افشا شوند. 

وبگاه پالتیکو برای اولین بار در سال  ۲۰۱۶ به جمع‌آوری مجموعه اسناد فاش‌شده از این سیاست محرمانه پرداخت و بر همین اساس روایت کامل‌تر و روشن‌تری از این طرح نفتی ارائه کرد.

گزارش این رسانه آشکار کرد سیاست انهدام نفت که تا قبل از آن تصور می‌شد در دوران ریاست‌جمهوری «آیزنهاور» به پایان رسیده برای مدت‌ها بیشتر تداوم داشته داشته و حتی به دوران جان اف کندی تسری پیدا کرده است.

این مجموعه اسناد همچنین نشان دادند لندن آماده بوده برای حفظ سلطه غرب بر منابع نفت در مهم‌ترین کانون انرژی دنیا تا استفاده از سلاح هسته‌ای علیه برخی تأسیسات نفتی پیش برود.

این طرح فوق سری، داستانی است که در آن می‌توان ملغمه‌ای از ناسیونالیسم عربی، روابط سیا با شرکت‌های بزرگ نفتی و ولع جهان غرب برای کنترل بر منابع نفتی را مشاهده کرد. از آنجا که این ولع علی‌رغم گذشت چند دهه هنوز اصلی‌ترین عامل هدایت سیاست جهان غرب و به خصوص آمریکا در منطقه غرب آسیا است جا دارد جزئیات سیاست «انهدام نفتی» با نگاهی دقیق‌تر و موشکافانه‌تر مورد بررسی قرار گیرد.

سیاست  انهدام نفت چه زمانی و چگونه شکل گرفت؟

این سیاست، سال ۱۹۴۸، در جریان محاصره برلین شکل گرفت که اتحاد جماهیر شوروی به دنبال قطع دسترسی غرب به برلین بود. محاصره برلین به ایجاد نگرانی‌هایی منجر شد مبنی بر اینکه کمونیسم با سیاست‌های تهاجمی ممکن است به دنبال نفوذ به ایران، عراق و خلیج فارس باشد. دولت ترومن نگران بود که نظامیان آمریکا و متحدان این کشور قادر به جلوگیری از حمله شوروی نباشند.

 این طرح که در «شورای امنیت ملی آمریکا» تدوین شده بود NSC 26/2 نام گرفته و سال ۱۹۴۹ به تأیید «هری ترومن» رسید. کلیت طرح از این قرار بود که شرکت‌های نفت آمریکایی و انگلیسی بایستی در هنگام مواجهه با حمله احتمالی شوروی، منابع و تأسیسات نفتی در خاورمیانه را از بین ببرند. طبق اسناد به دست آمده مقرر شده بود نظارت بر اجرای این طرح به عهده وزارت خارجه آمریکا باشد و سیا جزئیات عملیات را در هر کشور به دست بگیرد.

طبق مستندات به دست آمده از اسناد شورای امنیت ملی آمریکا سازمان سیا فوراً با «تری دوس»، معاون شرکت آرامکو در امور دولتی ارتباط برقرار کرد و نظر او را درباره اجرای سیاست مخفیانه «انهدام نفت» در عربستان سعودی جویا شد. آرامکو، از حق تولید نفت عربستان سعودی برخوردار بود، ضمن آنکه روابط محکمی با حکومت سعودی داشت. «دوس» که کلاه مشکی به سر می‌گذاشت و عاشق کارهای جاسوسی بود، در خلال جنگ جهانی دوم، مدتی در «اداره نفت» دولت فدرال آمریکا کار کرده بود. «آلن دالس» که بعداً رئیس سیا شد، روابط نزدیکی با «دوس» داشت و اغلب برای میهمانی به منزل او می‌رفت.

آرامکو که مالکیتش در آن زمان مشترکاً در اختیار شرکت‌های «اکسون موبیل»، «شورون» و «تکزاکو» بود با سیا برای این طرح همکاری کرد و توصیه‌های مهمی را درباره نحوه مسدودسازی چاه‌های نفت و از کار انداختن کردن تأسیسات نفتی به این سازمان جاسوسی ارائه کرد. شرکت آرامکو از طریق «تری دوس»، حمایت کارکنان این شرکت را هم برای اجرای این طرح جلب کرد و از آنها خواست در صورت نیاز به اجرای طرح به عضویت ارتش درآیند. (مقام‌های آمریکا و شرکت آرامکو امیدوار بودند که نظامی شدن کارکنان آرامکو باعث می‌شود آنها در صورت دستگیر شدن به جرم کارخرابی و کارشکنی اعدام نشوند.)

موافقت انگلیس برای همکاری

همزمان، جزئیات طرح NSC 26/2 به دولت انگلیس هم اعلام شد و لندن حمایتش را از آن اعلام کرد. دولت انگلیس موافقت کرد برای شرکت‌های نفتی تحت مالکیتش در ایران و عراق، طرح‌های مشابهی را آماده اجرا کند. با این وجود، رویکرد بریتانیا از همان آغاز تفاوت‌هایی با دولت آمریکا داشت:در حالی که استراتژی سیا برای عربستان سعودی کاملاً به کارکنان آرامکو متکی بود و هیچ ارتباطی با ارتش آمریکا نداشت، در طرح بریتانیا مقرر شده بود از نیروهای هوابرد برای محافظت از کارکنان شرکت‌های نفتی که قرار بود تأسیسات را تخریب کنند استفاده شود.

همه چیز برای طرح بلندپروازانه سیا خوب پیش می‌رفت اما مدتی زیادی طول نکشید که اشکالاتی بر سر راه شروع نویدبخش آن پدیدار شد: لندن اعلام کرد شرکت‌های نفت انگلیس ظاهراً به اندازه دولت کشورشان تمایل به همکاری در این طرح ندارند. «توماس فریسر»، مدیرعامل وقت شرکت نفت ایران- انگلیس وقتی در اواخر دهه 1950 برای اولین بار در جریان این طرح قرار گرفت و به او گفته شد باید صدها نفر از کارکنانش را به عنوان نیروی شبه‌نظامی در قالب طرح سری آمریکا به کار بگیرد به آن روی خوش نشان نداد و با آن مخالفت کرد.

این رویکرد خشم «جورج مک‌گی»، از مقام‌های وزارت خارجه وقت آمریکا را به همراه داشت. او فوریه ۱۹۵۱ یک مقام وزیر خارجه انگلیس را فراخواند و با لحنی تند به او گفت وقت آن است دولت انگلیس صرفنظر از اقدام شرکت نفت ایران- انگلیس به جمع‌بندی‌های لازم برای همکاری در طرح مهم سیا برسد.

چیزی که «جورج مک‌گی» و ایالات متحده در اینجا از آن خبر نداشت این بود که انگلیسی‌ها در واقع مایل بودند شرکت‌های نفتی کشورشان را در این طرح به کار بگیرند و حتی شرکت‌های نفتی هم مخالفتی با مشارکت در این طرح نداشتند؛ لندن فقط نمی‌خواست که ایالات متحده از این تمایل با خبر باشد.

طبق اسناد افشا شده یک مقام وزارت خارجه انگلیس به نام «ریلی» چند هفته بعد از دیدار با مک‌گی به یک مقام ارشد ارتش انگلیس می‌نویسد: «قرار است نگذاریم آنها بفهمند شرکت‌های نفت انگلیسی تا چه حدی مایل به همکاری هستند.»

یادداشت‌های انگلیسی‌ها از جلسه با جورج مک‌گی در واشنگتن، فوریه ۱۹۵۱| منبع: آرشیو ملی بریتانیا

ورود مواد منفجره به داخل عربستان

جزئیات بیشتر از طرح سیا در عربستان سعودی را می‌توان در اسناد انگلیسی‌ها از جلسه‌ای که با «جورج پراسینگ» داشته‌اند یافت. این طرح برای سه منطقه اجرایی آرامکو در عربستان طراحی شده و هدف آن جلوگیری از دسترسی شوروی به نفت و بنزین عربستان سعودی تا ۱ سال، در صورت حمله شوروی بود. طرح مذکور قرار بود در چند مرحله اجرایی شود که اولین مرحله آن تخریب مخازن سوختی و از کار انداختن پالایشگاه نفت سعودی بود. با تخریب‌های انتخابی، قرار بود بخش‌های کلیدی تأسیسات نفتی عربستان به گونه‌ای تخریب شود که جایگزینی آن برای روس‌ها دشوار باشد. با این انفجارهای انتخابی، بخش زیادی از پالایشگاه سالم می‌ماند تا آرامکو امکان داشته باشد بعد از اخراج شوروی، تولید نفت را از سر بگیرد.

اسناد نشان می‌دهند سیا برای این عملیات انفجار مقادیر زیادی مواد منفجره وارد عربستان کرده و سیمان‌هایی هم برای مسدود کردن چاه‌های نفت در اماکن مناسب تعبیه کرده بود.

طبق اسنادی که به تازگی افشا شده‌اند بریتانیا مسئول تدوین و اجرای سیاست‌های «انهدام نفت» در ایران و عراق بود، اما پراسینگ پیشنهاد داده بود سیا هم در کنار دولت انگلیس در اجرای این طرح‌ها مشارکت کند. برای نیل به این هدف، مقام‌های انگلیس ترتیب برگزاری نشستی را در ماه ژوئن ۱۹۵۱  با حضور نمایندگان شرکت‌های نفتی عراق، کویت و بحرین دادند. در آن جلسه پراسینگ برنامه‌های سیا برای شرکت آرامکو را با تجار در میان گذشته و گفت آماده است با هر کدام از حضار که طرح‌های مشابهی برای انهدام نفت در کشورهای مذکور داشته باشند همکاری کنند. آنها موافقت کردند که همکاری کنند.

با این حال، یک امپراطوری کلیدی نفت بود که غیبتش در این نشست به شدت به چشم می‌آمد: ایران؛ علتش آن بود که ظاهراً برنامه‌چینی برای اجرای این سیاست در ایران دشوارتر از کشورهای دیگر می‌نمود.

برنامه‌های لندن برای ایران

اوایل سال ۱۹۵۱، ایران آتشفشانی از خشم و نفرت نسبت به شرکت «نفت ایران و انگلیس» بود. رفتار نابجای این شرکت با کارکنان ایرانی و سیاست‌های استثماری آن از مدت‌ها قبل رابطه این شرکت با ایران را خراب کرده بود.

زمزمه‌ها درباره اجرای سیاست انهدام نفت در ایران اوضاع را بدتر و جو را متشنج‌تر می‌کرد. دسامبر سال ۱۹۵۰، روزنامه‌ای در تهران با انتشار مقاله‌ای، درباره رایزنی‌های انجام‌گرفته در سطوح بالای دولت انگلیس برای نابودی صنعت نفت ایران در صورت بروز جنگ هشدار داد.

از طرف دیگر، انتشار این مقاله، زنگ خطر را در لندن و در شرکت نفت ایران و انگلیس هم به صدا درآورد تا تلاش‌هایشان را برای مخفی نگاه داشتن طرح خود مضاعف کنند.  اسناد وزارت خارجه انگلیس نشان می‌دهد که در همان زمان به یکی از مدیران شرکت نفت ایران و انگلیس گفته شده هر گونه اطلاع از وجود چنین طرحی را منکر شود. مطابق همین اسناد، فردی به نام «ای.تی. چیشلوم» که از مدیران شرکت نفت ایران و انگلیس بوده بعد از خواندن ترجمه‌ای از مقاله منتشر شده در تهران گفته است: «مطالب این مقاله به واقعیت بسیار نزدیک است.»

مقام‌های انگلیس به انتشار مقاله‌ای در یک روزنامه تهران واکنش نشان می‌دهند| منبع: آرشیو ملی بریتانیا

رقابت آمریکا و انگلیس برای نفوذ در ایران

در آن زمان مالکیت ۵۱ درصد از شرکت نفت ایران-انگلیس در اختیار دولت انگلیس بود اما وجود یک بند غیرمعمول در توافقنامه مالکیتی شرکت موجب شده بود دولت انگلیس نتواند در مسائل تجاری شرکت دخالت کند. فریسر، مدیر عامل این شرکت به دنبال آن بود که با استفاده از مفاد همین بند، شرکتش را از مشارکت در طرح انهدام نفتی معاف کند. او می‌گفت که این طرح می‌تواند یک فاجعه مالی برای شرکت به بار آورد، زیرا ممکن است یک شرکت رقیب آمریکایی برای به دست آوردن مزیت رقابتی در ایران، مفاد طرح را عامدانه به دولت این کشور درز بدهد.  

«کلف کوهن»ُ یک مقام وزارت سوخت و برق بریتانیا در خلال نشستی در لندن که برای بحث درباره سیاست انهدام نفت برگزار شده بود درباره مخالفت فریسر برای همکاری شرکت نفت ایران-انگلیس در این طرح گفت: «او معتقد است اگر قرار باشد شرکت‌های نفت آمریکایی هم در این صحنه حضور داشته باشند هیچ تدبیر امنیتی (برای تضمین محرمانه ماندن موضوع) کافی نخواهد بود.»

اما فریسر، بعد از دیداری که مک‌گی در فوریه ۱۹۵۱ با مقام‌های دولت انگلیس داشت پذیرفت که کارکنان شرکتش در اجرای طرح مخفیانه انهدام نفت شرکت کنند. با این حال، دولت انگلیس برای جلب رضایت فریسر به او قول داده بود که مشارکت شرکت نفت ایران-انگلیس را از آمریکایی‌ها پنهان خواهد کرد تا شرکت‌های آمریکایی نتوانند به شرکت ضربه بزنند.

اخلال مسائل داخلی ایران در اجرای طرح سیا

در مرحله بعد، مسائل داخلی ایران بود که در برنامه اشکالاتی به وجود آورد. ۱۶ اسفند ۱۳۲۹، علی رزم‌آرا، نخست‌وزیر وقت ایران ترور شد و محمد مصدق جانشین او شد که صنعت نفت ایران را ملی اعلام کرد.

تصرف دارایی‌های شرکت نفت ایران-انگلیس توسط دولت ایران موجب شد کل سیاست انهدام نفت در معرض تهدید قرار بگیرد. این شرکت، تولیدکننده نیمی از نفت خاورمیانه و بیش از نیمی از بنزین، سوخت هواپیما و گازوئیل در منطقه غرب آسیا بود. پالایشگاه آن در آبادان، بزرگترین پالایشگاه دنیا بود که به تنهایی قادر بود نیازهای شوروی به سوخت در هنگام حمله را تأمین کند. 

به همین سبب، ملی شدن صنعت نفت ایران طرف غربی را به تلاش برای یافتن گزینه‌های جایگزین وادار کرد. یکی از این گزینه‌ها را ستاد مشترک ارتش بریتانیا که مسئولیت برنامه‌ریزی درباره سیاست انهدام نفتی را به عهده داشته پیشنهاد داده و گفته «سیاست انهدام نفت در ایران را تنها با انجام حمله هوایی می‌توان انجام داد.»

با این حال، ارتش انگلیس درباره داشتن هواپیماهای کافی جهت انجام موفقیت‌آمیز حمله به پالایشگاه عظیم آبادان مردد بود. به دلیل این نگرانی، برنامه‌ای بسیار هدفمند تنظیم شد به این صورت که مقرر شد اگر شوروی به ایران حمله کرد نیروی هوایی سلطنتی انگلیس در عراق به مخازن سوخت تأسیسات آبادان حمله کند. قرار بود به دو پالایشگاه کوچک دیگر در ایران، یکی در کرمانشاه و دیگری در نفت‌شهر حمله شود.

سال ۱۹۵۳، بعد از کودتای ۲۸ مرداد در ایران که توسط انگلیس و آمریکا انجام شد خیال انگلیس از بابت مستقر شدن یک دولت دوست در تهران راحت‌تر شد. کنسرسیومی از شرکت‌های نفتی بین‌المللی برای مدیریت بخش زیادی از صنعت نفت ایران تشکیل شد. با وجود این، در اسناد انگلیس آمده تأسیساتی هم تشکیل می‌شدند که مالکیت آنها مربوط به دولت ایران بود. 

انگلیس در عراق هم با مسئله مشابهی مواجه بود. در آنجا هم کنترل شرکت انگلیسی «Iraq Petroleum» روی صنعت نفت عراق کاهش یافته بود و دولت عراق کنترل پالایشگاه‌ها در بغداد، بصره و الوند را به عهده داشت.

پیشنهاد بمباران هسته‌ای

دولت انگلیس می‌دانست برای اینکه بتواند سیاست انهدام نفتی را در این ۲ کشور پیش ببرد باید تأسیساتی که کنترل آنها دست دولت است را به حاشیه براند. با این حال انگلیس نمی‌خواست درخواست تدوین سیاست انهدام نفتی را با دولت‌های ایران و عراق در میان بگذارد، به همین خاطر تنها گزینه دیگری که برایش باقی می‌ماند این بود که از حملات هوایی برای از کار انداختن پالایشگاه‌های ایران و عراق استفاده کند.  ارتش انگلیس، ولی نسبت به این طرح مردود بود، زیر در خلال جنگ جهانی دوم مشخص شده بود که منهدم کردن پالایشگاه‌های نفت آلمان با استفاده از بمب‌های متعارف کار دشواری است.

سال ۱۹۵۵ انگلیس تازه ذخیره سلاح‌های هسته‌ای را آغاز کرده بود. در آن زمان ستاد مشترک ارتش انگلیس برای استفاده از بمب اتمی جهت تخریب تأسیسات نفتی در ایران و عراق ابراز تمایل کرده بود. در یک گزارش سال ۱۹۵۵ که به تأیید ستاد مشترک ارتش بریتانیا رسیده آمده است: «کامل‌ترین روش تخریب تأسیسات نفتی بمباران هسته‌ای آنها است.»

گسترش طرح آمریکا و انگلیس

بریتانیا و آمریکا در جای دیگر توافق کردند دامنه نفوذ سیاست انهدام نفتی را گسترش دهند. پالایشگاهی در لبنان که تحت مالکیت شرکت‌های شورون و تگزاکو بود و یک پالایشگاه انگلیسی در مصر به برنامه‌های این سیاست اضافه شدند. اندکی بعد یک پالایشگاه در سوریه هم به آن اضافه شد. ایالات متحده توافق کرد مسئولیت طراحی این سیاست در کویت را هم به عهده بگیرد. انگلیسی‌ها پالایشگاه‌ها و خط‌ لوله‌های نفتی در فلسطین اشغالی و ترکیه را هم به آن اضافه کردند.

در سال 1956 پیشرفت‌های این برنامه به اندازه کافی نویدبخش بود و وزارتخانه‌های خارجه و دفاع و سیا پیشنهاد ادامه این سیاست را مطرح کردند. اما یک کارمند ارشد شورای امنیت ملی آمریکا نظر متفاوتی داشت. او بر این باور بود که تغییرات در حال وقوع در سیاست‌های خاورمیانه ایجاب می‌کند که «کل عملیات» ملغی شود.

تحول طرح

جورج وبر 31 ساله که این پیشنهاد را مطرح کرده بود فردی ناآشنا با سیاست انهدام نفتی نبود. او معتقد بود که تخریب انتخابی تأسیسات نفتی خاورمیانه برای از کار انداختن  این تأسیسات کافی نیست. ضمن انکه دخالت دادن کارکنان پالایشگاه‌ها در اجرای این پروژه مشکل احتمال درز امنیتی مفاد طرح را به همراه داشت. علاوه بر این وبر معتقد بود که حمله شوروی تنها مشکلی نبود که سر راه سلطه غرب بر منابع نفتی خاورمیانه وجود داشت و جنبش‌های ناسیونالیستی در کشورهای عربی هم تهدید مهمی در این میان به شمار می‌رفت.

با پیشنهادات او سیاست انهدام به طور کامل کنار نگذاشته شد، اما در آن تغییراتی اعمال شد و طرح جایگزین دیگری به نام ان‌اس‌سی 5714 جایگزین آن شد. در این طرح، پیشنهاد تخریب کامل تأسیسات نفتی در صورت حمله شوروی مطرح و پیشنهاد شده بود به جای دخالت کارکنان تأسیسات نفتی، این کار با «اقدام نظامی مستقیم» انجام شود.

دولت آمریکا در سال 1958 طرح گسترده‌تری که ارتباطی با ان‌اس‌سی 5714 نداشت را به کار گرفت که در آن پیشنهاد شده بود برای مقابله با ناسیونالیست‌های عربی، به عنوان آخرین راه چاره، از زور نظامی استفاده شود تا بتوان قیمت نفت را در سطح معقول نگاه داشت. انگلیسی‌ها هم در سال 1957 بعد از رسیدن به این جمع‌بندی که حمله شوروی بعید است در طرح خودشان تجدید نظر کرده و پیشنهاد استفاده از زور نظامی برای محافظت از تأسیسات نفتی خود در کویت، بحرین و قطر را مطرح کردند.

سرنوشت مبهم سیاست انهدام نفت

از مجموعه اسناد موجود هنوز نمی‌توان درباره سرنوشت طرح ان‌اس‌سی 5714 به نتیجه‌ای رسید. در سال 1963 کاخ سفید از وزارت خارجه خواست درباره لغو یا جایگزینی این طرح نظر بدهد. این آخرین سندی است که فعلاً در مجموعه اسناد درباره سیاست انهدام نفتی در دسترس است. پاسخ به سئوال کاخ سفید در این سند موجود نیست و مشخص نیست که این سیاست چه زمانی کنار گذاشته شده.

با این حال، نفت و تلاش برای سلطه بر منابع نفتی در غرب آسیا تا به امروز هنوز هم اصلی‌ترین عامل شکل‌دهنده سیاست‌های کشورهای غربی در این منطقه نفت‌خیز بوده است. 

منبع: فارس