کد خبر 11107
تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۳۸۹ - ۰۹:۲۶

فيلم با اينکه از نبود ديالوگ مناسب و پيامبر گونه، دست وپا مي زند، ولي در رساندن حس نقشها به مخاطب واقعاً موفق بوده که البته مقدار بسيار زياديش را مديون موسيقي بيش از حد مناسب! اين فيلم است.

نويسنده وبلاگ "کوله پشتي من" با اشاره به اکران فيلم سينمايي "ملک سليمان"، اين فيلم را داراي سه صحنه به ياد ماندني دانست و نوشت:
اول:صحنه دوم فيلم. صحنه اي که سليمان روي تخته سنگي مشرف بر اورشليم نشسته و غبطه دوران کنار پدر بودن را ميخورد ...
زماني که حضرت داوود روي همين تخته سنگ مي نشسته و با صداي زيبايش آيات زبور را ميخوانده
و همه کوه ها و پرندگان با او هم آواز مي شدند... و آمدن کودکاني که خجالت مي‌کشيدند ازنشستن پيش پيامبر.
همين صحنه بودکه کمبود پيامبر را با تمام وجودم احساس کردم...
کمبود يک پدر که وقتي خسته اي، وقتي کم آوردي، کنارت باشد...کنارش باشي..
چقدر آدم با وجود پيامبرش راحت تر است
و نزديکتر به خدا...

دوم: صحنه اي که شيطان در جسم يکي از ياران سليمان حلول مي کند و به همين خاطر او قصد جان حضرت سليمان را مي کند، باشمشير به سمت او مي دود. همه حيرت زده اند...
همگي، مرد و سليمان را نگاه مي کنند که ناگهان سليمان بر مي‌گردد و او؛ منقلب مي شود.
اين صحنه سليمان با اينکه هيچ ديالوگي ندارد ولي واقعاً تاثير گذار است.

سوم: صحنه جنگ دو سرباز سليمان(جناب يوما و پسرش). با مردمي که شيطان و جنيان در جسمشان حلول کرده اند.
صحنه کنار درياست، مردم با بيل و کلنگ دارند هجوم مي آورند.
موسيقي قطع مي شود و جناب يوما مي گويد: براي خدا و رسولش
پسرش:- براي خدا و رسولش
و درگيري شروع مي شود
و بعد آمدن سليمان و نجات مردم از دايره آتشيني که مردم شيطاني، دور آنها درست کرده اند.
فيلم با اينکه از نبود ديالوگ مناسب و پيامبر گونه، دست وپا مي زند، ولي در رساندن حس نقشها به مخاطب واقعاً موفق بوده که البته مقدار بسيار زياديش را مديون موسيقي بيش از حد مناسب! اين فيلم است.
گاهي در قسمتي از فيلم به عينه مي بينيد که اين موسيقي عالي براي اين صحنه زيادي است.
مثلاً جايي که ياران سليمان به قسمتهاي مختلف فرستاده مي شوند تا از اوضاع مراقبت کنند.
شايد همراه هر کدام تنها 20 نفر سرباز باشد.ولي ببينيد چه آهنگ عالي روي آن گذاشته شده.انگار کن يک لشگر دارد حرکت مي کند…!
انتقال حس نقش به مخاطب در اين فيلم، به عهده آهنگساز است و نه فيلمنامه نويس!
3 نمونه از ديالوگهاي فيلم را در زير بخوانيد و خودتان قضاوت کنيد:

زمان: سليمان به مردم خويش ملحق شده، آنها هم منتظر پيامبر خود هستند که اذن درو کردن گندمهايشان را بدهد و برايشان دعا کند.
گوينده ديالوگ: حضرت سليمان
خدا وکيلي خودتان بخوانيد و ببينيد مثل ديالوگ کتابهاي ديني مان نيست؟

"خداوند اين روز را بسيار دوست ميدارد
روزي که در آن انسانها کاشته هاي خود را برداشت مي کنند
و هر آنکس همان چيزي را درو مي کند که کاشته.
پروردگارا! برکت را براين سرزمين افزون فرما و ما را بر مدار يکتا پرستي ياري کن.
حال به اذن الهي شروع مي کنيم"

بعدش صحنه اي است که مردم شروع به کار مي کنند.اين قسمت واقعاً موسيقي اش شگفت انگيز و تاثير گذار است.
دلت مي خواهد همان وسط بلند شوي و با سليمان و مردم، گندم درو کني.
(يک نکته! کيفيت صداي فيلم در تالار شهيد چمران دانشکده فني خيلي بهتر بود! نسبت به پرديس سينمايي ملت!)

زمان: هر کدام از ياران نزديک سليمان به يکي از شهر ها رفته و دارند مردم را نسبت به اتفاقات آينده هشيار مي دهند.
گوينده: 2 نفر از ياران و خود سليمان.
اين هم يکي ديگر از ديالوگهاي ساده و سطحي فيلم است.که کلمات مي توانستند بهتر کنار هم بنشينند! و نه اين قدر ساده

"اي مردم! ما در آستانه آزمايشي بزرگ قرار داريم
راه براي ورود اجنه و شياطين به دنياي ما باز شده
تا به حال آنان مي توانستند انسانها را وسوسه کنند، اما از اين پس بر ما مستقيما اثر مي گذارند
آنچه بدي و ناپاکي است بر ما هجوم مي اورد.
بارها قوي تر و شديد تر از آنچه بشر تجربه کرده
خطري بزرگ در کمين ماست که هشياري همه شما را طلب مي کند
اما بدانيدکيد شيطان در برابر ايمان آدمي کارگر نمي باشد
بايد محکم باشيد و خود را براي خالق خويش خالص سازيد
درهاي رحمت پروردگار هميشه به روي بندگانش باز است
پس
از شما مي خواهيم که تقوا پيشه کنيد
از فرمان رسول خدا اطاعت نماييد تا از گزندفتنه ها و خطر شياطين در امان باشيد
تقوا و اطاعت از پيامبر خدا
اين سلاح ماست.تنها سلاح"

دقت کنيد. درست است که با ديدن اين فيلم، سليمان به شما نزديک مي شود. ولي حرف من اين است که ديالوگها مي توانست کمي حکيمانه تر باشد.
به طور مثال فکر کنيد اگر حسن فتحي ديالوگهاي اين فيلم را مي نوشت چه مي شد!
آنوقت اصلاً بعيد نبود که فيلمنامه فيلم و حتا نفش اول فيلم هم در جشنواره فيلم فجر سيمرغ ببرد!
اما وقتي سليمان به اندازه يک برگه A4 پشت و رو ديالوگ ندارد، ديگر زمينه اي براي بهتر بازي کردن ندارد!


زمان: آخر فيلم. وقتي کشتي سليمان در آسمان است و دارد بر مي گردد
گوينده: حضرت سليمان که دارد روي فيلم دارد حرف مي زند.
همين الان بگويم که ديالوگها را خيلي خوب مي گويد و البته باز هم موسيقي عالي...


" سپاس خداي را سزاست که...
گرچه شياطين را در ميان ما نهاده است.
اما بدانيد که در پايان دنيا اين موجودات به زمين باز خواهند گشت
و باز فساد و خونريزي جهان را فرا مي گيرد.سالها استغاثه و فرياد برآورده تا خداوند يکبار ديگر دست قدرت خود برد
کسي مي آيد که درياي رحمت است
منجي بشر است
پس صالحان وارث زمين خواهند شد
و بهشتي برپا کنند که در آن انسانيت به اوج شکوفايي برسد
پس خدايا توفيقم عطا کن،به اعمال صالح
تا آن طور که تو دوست داري براي آن منزل خود را آماده سازيم
تا همه ما، عبد تو باشيم
مطيع تو باشيم
و براي تو باشيم و به سوي تو باشيم."