به گزارش مشرق، سومین شب از مراسم عزاداری اهالی فرهنگ، هنر و رسانه با حضور جمعی از هنرمندان، اصحاب رسانه، مردم و عاشقان اباعبداللهالحسین در فرهنگسرای رسانه برگزار شد.
در بخش ابتدایی این مراسم، حجتالاسلام ابراهیمزاده، مدرس حوزه و دانشگاه سخنرانی کرد. او در ابتدا با اشاره به تفاوتهای نعمت، رزق و برکت گفت: دارایی انسان و آن چیزی که به دست میآورد نعمت است؛ آن چه که از آن نعمت استفاده میکند رزق است و آن چیزی که انسان را تعالی میبخشد برکت است. بگذارید مثالی بزنم؛ فرض کنید که شما ۵ عدد سیب خریدهاید؛ این ۵ سیب نعمت شماست؛ حال از آن ۵ عدد یکی را میخورید که رزق شماست و همان یک سیب به شما انرژی میدهد تا عزای اباعبدالله را به جا بیاورید که همان برکت آن رزق است.
وی افزود: امام حسن علیهالسلام فرمودند رزق دو نوع است؛ یکی همان رزقی است که خداوند تقسیم کرده و به همه حتی کافران هم میدهد و رزق دوم آن چیزی است که شما باید به دنبالش بروید که البته فقط دویدن دنبال آن نیست بلکه باید معرفت و اخلاص نیز داشت. شرکت در روضه امام حسین از همان رزقهاست که باید دنبالش برویم. میزبان آن حضرت زهرا (س) است و ما مهمان آن هستیم که البته این میزبان حتما مهمانانش را تکریم میکند.
او با اشاره به این که در روضه امام حسین بیش از هر چیز باید مراقب اعمال و رفتارمان باشیم گفت: در دعای عرفه میخوانیم آن کسی که تو را دارد چه چیز ندارد و آن کس که تو را ندارد چه چیز دارد؟ بنابراین وقتی وارد روضه امام حسین میشویم باید بدانیم که امام زنده، امام مهدی و پروردگار متعال ناظر بر رفتار ما هستند.
حجتالاسلام ابراهیمزاده در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: امشب میخواهم یک شبهه پیرامون واقعه کربلا را معرفی کرده و آن را پاسخ بدهم؛ عدهای میپرسند که آیا امام حسین(ع) میدانست که در این حادثه شهید میشود؟ در ادامه هم میگویند اگر علم به این موضوع داشت، خودش را با دستان خودش به هلاکت سپرد که خلاف مبانی دین اسلام است و اگر نمیدانست حجت بودن او زیر سوال میرود. در پاسخ به این شبهه باید به این سوال پاسخ داد که علم امام بالفعل است یا بالقوه؟ اگر علم امام بالفعل است یعنی میدانسته شهید میشود و اگر بالقوه است یعنی در جای لازم خداوند از طریقی به او میفهماند. در پاسخ باید گفت که علم امام بالقوه است؛ یعنی هر زمان که امام اراده کند و بخواهد چیزی را بداند، آن زمان است که بدان علم پیدا میکند.
وی تاکید کرد: بنابراین باید گفت که علم خداوند ذاتی است و علم ائمه از جانب خداوند است. حال در پاسخ به آن شبهه باید گفت که امام علم داشت اما خودشان مانع علم خودشان شدند.
در بخش دیگر این برنامه سیدحسین متولیان شاعر آیینی کشورمان به روی صحنه آمد تا شعرخوانی کند. او شعر خود را به حضرت علی اکبر (ع) تقدیم کرد و چنین خواند:
کشتی در گردباد افتادهاش را جمع کرد/ بیپناهی لشگر دلدادهاش را جمع کرد
رنگها در هم دویدند از سیاهی تا سپید/ رنگرز جعون سپید افتادهاش را جمع کرد
از محبت خارها گل میشود کین سان حسین/ خارهای سرزده بر جادهاش را جمع کرد
عید قربان بود و حر احرام در خون بسته بود/ آمد و قربانی آزادهاش را جمع کرد
سر جدا پیکر جدا، هر قطعه از اکبر جدا/ از میان دشت آقازادهاش را جمع کرد
عجبی نیست اگر دامن ما تر باشد/ عکس روی تو اگر در کف ساغر باشد
من که بیتالغزلم را به تو دادم مپسند/ خانه شاهانهات این قدر محقر باشد
۵ تن آل عبا زیر کسا جمع شدند/ از چه رو پیکر تو جمع مکسر باشد
مردی آن قدر که یک زخم برایت زشت است/ زخم باید به تن مرد مکرر باشد
دو برابر بزنیدش، دو برابر بکشید/ هم علی بود و هم شبه پیامبر باشد
تشنهکامی پدر را که مکیدی گفتند/ خواست سهمش از عطش هم دو برابر باشد
خوانش بخشهایی از کتاب «پدر، عشق، پسر» نوشته سیدمهدی شجاعی بخش دیگر این برنامه بود. مجید یراقبافان مجری این نشست و سیدحسین متولیان بخشهایی از این کتاب که درباره علی اکبر (ع) است را برای حاضران خواندند.
حجتالاسلام گمار سخنران دیگر این جلسه بود. او در ادامه مباحث خود پیرامون موضوع تعقل گفت: در روایات آمده است که حادثه عظیم کربلا را کوفیان رقم زدند و شامیها زمانی آمدند که کار تمام شده بود. اما نکته قابل توجه اینجاست که تمام کسانی که این فاجعه بزرگ را رقم زدند همگی ظاهرا اهل دین و قرآن بودند. برای مثال شمر ملعون هر روز صبح یک حزب از قرآن و هر شب حزب دیگری از قرآن را میخواند. بنابراین به نظر میرسد که هر کار او از روی عقل نبوده و صرفا عادت بوده است.
وی افزود: حال با نگاهی به واقعه کربلا باید این سوال را پرسید که چه کنیم تعقل در کارهایمان بیاید؟ شاید بهتر باشد به رفتار امام حسین (ع) در شرایط سخت نگاه کنیم و ببینیم ایشان در اوج مصیبت چه کرد تا درسی از تعقل برای ما باشد. وقتی که امام حسین قصد آغاز فیلم خود را داشت و از مکه به سمت کوفه حرکت کرد با واکنش تند بسیاری از افراد روبهرو شد که میگفتند چرا حج را نیمهکاره رها کرده است اما ایشان اصلا با تندی برخورد نکرد و ضمن تشویق مردم به عبادتشان هدف قیام خود را آشکار کرد. در جایی دیگر وقتی همه اصحاب شهید شده بودند و نوبت به بنیهاشم رسیده بود، علی اکبر اولین نفر بود که اذن میدان گرفت. امام حسین به او اذن میدان داد با این که علی جان حسین بود و دوست داشت او را به عنوان اولین نفر از دست بدهد. امام حسین در اوج مصیبت و در جایی که علی اکبر به زمین افتاد بر بالای سرش میرود و فقط صدا میزند «پسرم علی». در اینجا زمانی که خانم زینب(س) بر بالای پیکر علی اکبر حاضر میشود امام حسین او را به خیمهها برمیگرداند. این رفتارها همگی از روی تعقل است و میبینید امام حسین علیهالسلام در اوج مصیبت چگونه رفتار میکند.
او در پایان گفت: بنابراین انسان عاقل در اوج مصیبت رفتارش زشت و زننده نمیشود. اگر کسی را دیدید که این چنین نبود بدانید آدم عاقلی نیست.
در پایان این مراسم، مداح و ذاکر اهل بیت، سیدعبدالحمید رخصفت برای دقایقی به مرثیهخوانی و ذکر مصیبت اهل بیت پرداخت.