این‌ها شاید از جامعه طردشده باشند و جایی در میان هیأت‌های مذهبی نداشته باشند اما با این‌حال خودشان یک هیأت کوچک دست‌وپا کرده‌اند و با شوری وصف‌ناپذیر و سوزی جان‌سوز بر سر و سینه می‌کوبند.

به گزارش مشرق، هم‌زمان با فرارسیدن ماه محرم، بیرق‌های عزا در جای‌جای کشور برپا می‌شود و مردم امسال متفاوت‌تر از سال‌های گذشته و در شرایط کرونا، با رعایت دستورالعمل‌ها و پروتکل‌های بهداشتی مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان را برگزار می‌کنند.

در این میان شاید تصورش کمی مشکل باشد که عده‌ای با بدن‌های استخوانی و دندان‌های ریخته، دستان و پاهایی پر از زخم برای امام حسین(ع) عزاداری کنند اما وقتی مداح که او هم از جنس خودشان بوده شروع به روضه‌خوانی می‌کند اول ماجرا شروع می‌شود.

 هفت شب است در کمپ ترک اعتیاد «سرای امید» مراسم عزاداری ماه محرم برای اولین بار برگزار می‌شود آن‌هم در یک سالن کوچک با گنجایش اندک، اما شور برپاشده نشان از داشتن دل‌هایی بزرگ دارد.

ابتدای برنامه، مدیر اجرایی و یکی از گردانندگان اصلی این کمپ با زبان خودمانی با مددجویان سخن می‌گوید و بعد، از مداح می‌خواهد که برنامه را در دست گرفته و مثل هر شب عزاداری را آغاز کند.

سعید که روزگاری خودش در دام اعتیاد گرفتار بود  و به گفته خودش ۱۰ روز مانده تا ۷ ماه تجربه پاکی را تجربه کند، پیش از مرثیه‌سرایی می‌گوید: در هیچ مؤسسه بازپروری این کار را ندیده‌ام و با عشق این برنامه را رایگان برای دوستان و همدردهای خودم اجرا می‌کنم تا آن‌ها نیز مسیر را پیداکرده و در کشتی نجات حسین(ع) سوار شوند.

وی با تأکید بر این مطلب که عزاداری در میان این بچه‌ها یک انرژی خاصی به آدم می‌دهند، می‌افزاید: به نظر من هیأت‌های مذهبی مسیر خود را پیداکرده‌اند و عشق اهل‌بیت علیهم‌السلام در دلشان جای دارد اما مهم این است این عشق در دل این افراد خانه کند.

روضه علی‌اکبر(ع) شروع می‌شود، کناری ایستاده‌ام و این دورافتادگان و طردشدگان از جامعه را نظاره می‌کنم، باورم نمی‌شود اما برخی همانند ابر بهاری اشک می‌ریزند و بر مصیبت از دست دادن شبیه‌ترین فرد به پیامبر گرامی اسلام(ص) گریه می‌کنند و انگارنه‌انگار که در کمپ ترک اعتیادند و گویی در وسط هیأت عزاداری قرارگرفته‌اند.

البته در این میان هستند افرادی که مات و مبهوت نظاره‌گر حرکات و رفتارهای دوستان خودند، برخی دیگر هم گریه‌شان نمی‌آید اما از خجالت و شرمندگی سر به پایین انداخته‌اند تا کسی نفهمد نمی‌توانند گریه کنند.

مجلس عزاداری امام حسین(ع) باعث شد تا کمی به خودم آمده و فکر کنم

همه سن و سال در میان آن‌ها وجود دارد از ۱۸ سال گرفته تا بالای ۴۰ سال؛ یک جوان که شاید سنش از بقیه کمتر باشد توجهم را جلب می‌کند، آرام وارد سالن می‌شوم و در کنارش می‌نشینم، اسم و سنش را می‌پرسم، عرفان ۱۸ ساله می‌گوید که الآن ۱۲ روز است پاک‌شده و از امام حسین(ع) می‌خواهد همین پاکی را برایش حفظ کند و پدر و مادرش را از وی راضی نگه دارد.

وی تأکید می‌کند هنگام استعمال مواد مخدر هیچ‌گاه از محرم و عزاداری یادش نمی‌آمده و بیشتر دنبال تفریح و خوش‌گذرانی بوده و تاکنون این مجلس را نرفته است اما الآن این مجلس امام حسین(ع) باعث شده کمی به خودش بیاید و بیشتر به زندگی و کارهای گذشته و آینده خود فکر کند و دنبال تغییر باشد.

نوبت سینه‌زنی که می‌شود همه می‌ایستند و با آن حال که شاید در حالت عادی نتوانند به‌درستی روی پا ایستاده زیرا مواد مخدر رمق را از پاهایشان ربوده است و در هفته‌های اول ترک قرار دارند اما عشق و ارادت به امام حسین(ع) آن‌ها را این‌گونه دورهم جمع کرده و حلقه می‌زنند.

یک نفر حالش با بقیه متفاوت است، دندان‌های جلویی‌اش جز دوتا ریخته و تابه‌تاست، همانند میاندارهای هیأت که استخوان ترکانده مراسم عزاداری‌اند دایره‌ای در وسط سالن تشکیل می‌دهد و دوستان خود را ساماندهی می‌کند و باوجود تمام بر سر و سینه کوبیده و نام حسین(ع) را فریاد می‌زند و دیگران را هم به این کار و همخوانی با مداح فرامی‌خواند.

گاهی دوستانش را به عقب‌تر فرامی‌خواند و می‌گوید باید حلقه بزرگ‌تر شود، مهدی یکی از ورزشکاران به نام استان بوده و چندین قهرمانی در رشته جودو را در کارنامه زندگی‌اش دارد اما اعتیاد او را از همه‌چیز دور کرد و حتی طعم زندان را کشیده است.

او هم ۱۲ روز است طعم پاکی را می‌چشد و اذعان دارد که در ۴۲ سال گذشته هیچ هیأتی نرفته و اولین بار است میانداری یک هیأت عزاداری را انجام می‌دهد.

سیم اتصال به خدا، اینجا به‌گونه‌ای دیگر وصل شده است

 اینجا انرژی خاصی دارد و سیم اتصال به خدا به‌گونه‌ای دیگر باجان و دل وصل شده، نام حسین(ع) خون را به جوش می‌آورد و من امشب در میان این متولدشدگان دوباره زندگی، خودم را در کربلا دیدم.

اینجا خبری از سنج و طبل و حتی پارچه‌های سیاه نیست اما عشق و صدای حسین حسین در آن موج می‌زند، مدیر اجرایی کمپ ترک اعتیاد «سرای امید» گفت که به‌طور میانگین و شناور ۳۰ نفر مددجو در این مرکز وجود دارد که بحث اصلی قطع مصرف مواد مخدر و نگهداری این‌ها به‌منظور رسیدن به پاکی را مدنظر قرار داده‌اند.

سعید رضاییان با تأکید بر اینکه بیشتر این افراد یا خود معرف بوده یا با هدایت خانواده‌ها به این کمپ آمده‌اند و هیچ معتاد متجاهر در میان آن‌ها وجود ندارد، یادآور می‌شود: باوجودی که رهبر انقلاب مهم‌ترین مسئله بعد جنگ را موضوع مواد مخدر اعلام کردند و باوجوداینکه دستور قرآنی داریم که هرکس نفسی را نجات بخشد بشریت را نجات داده اما احساس می‌شود جامعه به این مسئله ورود پیدا نکرده و نگاه بدی به معتاد دارند مثل‌اینکه توبه گرگ مرگ است و غیره.

وی با اشاره به این مطلب که هنر این نیست انسان‌های معمولی را پای روضه امام حسین(ع) بیاوری بلکه هنر این است این افراد را وسط میدان بکشی، تأکید می‌کند: دیشب یکی از مددجوها می‌گفت من ۲۰ سال است با امام حسین(ع) قهر هستم اما همان شخص در مراسم بیشترین گریه را کرد؛ «هرکسی کو دور ماند از اصل خویش/ بازجوید روزگار وصل خویش»

حال و هوای محرم، محیط تنش‌زای کمپ را به محیطی آرام تبدیل کرده است

رضاییان بابیان این موضوع که حُریت در این مراسم به مددجویان گوشزد می‌شود و این بچه‌ها هم‌نفس کلمه «حسین(ع)» را سر می‌دهند که نشان از تولید صمیمت و همدلی دارد، می‌گوید: کمپ یک محیط تنش‌زا دارد چون این افراد مریض بوده و رفتار خیابانی دارند، اما حال و هوای محرم باعث شده رفتارشان تغییر کند و هیچ درگیری نداشتیم.

در ادامه مراسم عزاداری، وقتی مداح از طلب مغفرت و آمرزش خواستن از خدا برای آن‌ها صحبت کرد، یکی از وسط جمع جدا می‌شود و در کنار می‌نشیند، معلوم نیست به چه چیزی فکر می‌کند که به دنبال تنهایی و خلوت است و خودش را از جمع جدا می‌نماید، سرش را در میان پاهایش قرار می‌دهد و آرام گریه می‌کند.

 حسین می‌گوید که در زندگی خیلی اشتباه کرده و ظلم‌های فراوانی به زن و بچه‌اش داشته اما الآن پشیمان است و می‌خواهد دوباره به جمع خانواده برگردد.

او این عزاداری را بسیار اثرگذار می‌داند و می‌گوید تازه می‌فهم معنای زن و فرزند چیست، از امام حسین خواستم هر معتاد و بیماری را نجات و من را نیز نجات دهد اگر لایق هستم.

کاش مادرم مرا به‌واسطه امام حسین(ع) ببخشد

یکی از میانداران نیز یک جوان است که صورتی گرد با موهای ریخته شده دارد که شاید در نگاه اول کسی فکر نکند او هم معتاد بوده اما به گفته خودش ۱۲ سال در دام اعتیاد گرفتار است و 23 روز است پاک‌شده؛ حبیب که دیپلم مکانیک دارد، ۲۰ سال نوازندگی در عروسی را انجام می‌داده است و می‌گوید اعتقادی به امام حسین(ع) نداشته و شاید تنها هنرش وصل کردن باند این مراسم‌ها بوده است.

او می‌گوید که این شب‌ها عشق به امام حسین(ع) در بچه‌ها شور ایجاد کرده و او را هم به یاد بچگی‌هایش و حضور در مراسم‌های محرم انداخته است، کمی اشک می‌ریزد و آرام می‌گوید که به مادرش خیلی بد کرده و اگر مادرش اینجا بود پایش را می‌بوسید و از او عذرخواهی می‌کرد.

ابراهیم که از ۸ سالگی شروع به مصرف مواد مخدر کرده می‌گوید چند وقتی است مادرش را ازدست‌داده و می‌خواهد با حضور در این مراسم از خدا بخواهد تا رضایت مادرش را جلب کند زیرا مادرش تا پیش از مرگ، پاکی او را می‌خواست و او هم می‌خواهد مادرش راضی باشد؛ او می‌خواهد پاک شود و دوباره در هیأت محله خودشان عزاداری کند.

احمد که شاید بیشتر از بقیه طعم پاکی را چشیده و ۷۸ روز است در میان خانواده‌اش زندگی می‌کند اعتقاد دارد که وقتی یک معتاد در روزهای اول خماری قرار دارد شاید متوجه چیزی نباشد اما شور حسینی و برانگیخته شدن احساسات باعث می‌شود که این‌گونه بر سر و سینه بکوبد.

او هیأت رفته اما اینجا را برای عزاداری انتخاب کرده است چون معتقد بوده این افراد از همه‌جا رانده‌شده و دل‌هایشان شکسته و گریه‌های آن‌ها از ته دل است و می‌خواهند با این مراسم به خانواده و جامعه برگردند.

هرکدام از این‌ها داستانی برای خوددارند اما چهره تمامی آن‌ها حکایت از یک غم و درد مشترک دارد که به‌واسطه مواد مخدر متحمل شده‌اند و امروز با بردن نام اباعبدالله الحسین(ع) از کار خود ابراز پشیمانی می‌کنند و همه یک‌صدا یک خواسته دارند که هم خودشان و هم دوستانشان از این منجلاب رهایی یافته و به دامن خانواده بازگردند و جامعه نیز پذیرای آنان باشد.

منبع: فارس