دیگر این که پیشنهاد می‌شود؛ مسئولان کشور به جای استفاده از فعل" مستقبل" در اظهارات خود از افعال "ماضی" استفاده و اقدامات انجام شده را اطلاع‌رسانی کنند. به عبارت دیگر به جای "انجام خواهد شد"بفرمایند:"

سرویس سیاست مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

**********


شرمندگی برای مدیریت نیویورک‌نشین

محمد صرفی در روزنامه کیهان نوشت:

«ملت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزش‌های اسلامی هستند، به خوبی دریافته‌اند که مبارزه با رفاه‌طلبی سازگار نیست؛ و آنها که تصور می‌کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه‌داری و رفاه‌طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه‌اند. و آنهایی هم که تصور می‌کنند سرمایه‌داران و مرفهان بی‌درد با نصیحت و پند و ‌اندرز متنبه می‌شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می‌کنند آب در ‌هاون می‌کوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت‌طلبی، بحث دنیاخواهی و آخرت‌جویی دو مقوله‌ای است که هرگز با هم جمع نمی‌شوند. و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بی‌بضاعت گردانندگان و بر پا دارندگان واقعی انقلاب‌ها هستند»؛ این جملات بنیادین و آتشین بخشی از پیام راهبردی و تاریخی حضرت امام خمینی(ره) به مناسبت قبول قطعنامه 598 است. پیامی که اگر رهنمودهای آن از سوی مسئولان کشور جدی گرفته شده و نصب‌العین قرار می‌گرفت، با بسیاری از مشکلات امروز مواجه نبودیم.


در این روزگار انتظار آنکه مسئولان درد فقر، گرانی، بیکاری، اجاره‌نشینی، چند ماه حقوق عقب‌افتاده، شرمندگی در برابر خانواده، چند جوان بیکار در خانه و...-که بسیاری از مردم حداقل با چند مورد از آن دست به‌گریبانند- را عملاً و در زندگی شخصی خود نیز درک و لمس کنند، انتظاری دور از دسترس بوده و به خوش‏خیالی تنه می‌زند. اما حال که متاسفانه اینچنین نیست، آیا هیچ راه دیگری نیز برای کاستن از فاصله مسئولین و مردم وجود ندارد؟! برای آنانکه اهل درد باشند بی‌شک هست.


یکی از این راه‌ها رفتن مسئولین میان مردم است. داستان پر آب چشم فیش‌های نجومی را فراموش نکرده‌ایم. آن مسئولانی-هر چند ‌اندک نسبت به شمار مسئولان کشور- که دریافت‌کننده چنان حقوق‌هایی بودند -از ده‌ها تا صدها میلیون تومان- اگر اهل رفتن میان مردم بودند، به چنان بلایی گرفتار و چنین کثافتی آلوده نمی‌شدند. مگر می‌توان بین مردم رفت و بی‌واسطه پای درددل‌های آنان نشست و در حالی که زندگی عده‌ای لنگ چند میلیون تومان است و یا برخی برای چند ده‌میلیون بدهی پشت میله‌های زندان هستند، هر ماه چند صد میلیون حقوق گرفت و شب سر آسوده بر بالین گذاشت؟! رفتن و بودن میان مردم اثرات بسیاری دارد که دوری از زیاده‌خواهی و مهار طمع در بیت‌المال تنها یکی از آنهاست.


تنها حدود صد روز از عمر مجلس یازدهم می‌گذرد و بحمدالله در همین مدت کوتاه، تا حد زیادی مشخص شده امید ملت به این مجلس اشتباه نبوده است. سفرهای متعدد نمایندگان به گوشه و کنار کشور -بخصوص مناطق محروم و پرمشکل- یکی از حرکت‌های بجا و قابل تقدیر مجلس یازدهم است که می‌تواند خانه ملت را به مجلس تراز انقلاب اسلامی و رأس امور نزدیک‌تر کند. سفر نمایندگان به خوزستان برای پیگیری مشکل آب غیزانیه و کارگران هفت‌تپه، سفر به سیستان و بلوچستان و بالاخره سفر چهار روزه اخیر محمدباقر قالیباف، رئیس‌مجلس به همراه رؤسای کمیسیون‌ها به استان خوزستان چند نمونه از این حرکت‌های جهادی و امیدبخش است. سفرها و سرکشی‌های متعدد و بعضاً سرزده آیت‌الله رئیسی، رئیس‌قوه قضائیه طی چند ماه اخیر نیز از همین جنس و سنخ است. چرا باید این گونه حرکت‌ها را قدر دانست و ارج نهاد و چه نکاتی درباره آن می‌توان گفت؟


 1- دشمنان جمهوری اسلامی از ابتدای پیروزی انقلاب بنای ایجاد و القای شکاف میان مردم و مسئولین را داشته‌اند. این تلاش طی سال‌های اخیر بشدت افزایش یافته و وارد مرحله تازه‌ای شده است. شاید بتوان گفت یکی از اصلی‌ترین ماموریت‌های جریان تحریف در حال حاضر همین مسئله القای شکاف میان مردم و مسئولین و ناامید کردن جامعه است. مقابله با این حرکت خبیثانه راه‌های متعددی دارد اما بی‌شک اولین و موثرترین راه آن حضور مستمر و بی‌واسطه مسئولان میان مردم است. نفس همین حضور پادزهر موثری است که درصد بالایی از تلاش بی‌وقفه و مسموم جریان تحریف را بطور خودکار خنثی می‌کند.


2- اگرچه مسئولان از طرق مختلف در جریان مسائل و امور کشور قرار می‌گیرند اما اطلاعی که از طریق گزارش‌های اداری و بوروکراتیک حاصل می‌شود با اطلاع و درکی که یک مسئول و مدیر با حضور در قلب میدان و بررسی شخصی به‌دست می‌آورد بی‌شک بسیار متفاوت است و روی تصمیمات آن مسئول اثر مستقیمی خواهد داشت.


3- یک مسئله بسیار مهم و کلیدی و متاسفانه مغفول کشور آن است که مردم پیش و بیش از آنکه توقع حل سریع و فوری مشکلات را داشته باشند، توقع دارند مسئولین گوش شنوایی برای شنیدن درددل‌ها و مسائل آنها داشته باشند. کسی نمی‌تواند ادعای حل مشکلات استانی پهناور و دارای مسائل و مشکلات عدیده و بعضاً مزمنی مانند خوزستان را با یک سفر چند روزه داشته باشد و ندارد، اما چنین سفرهایی با این کیفیت و حجم بازدیدها اولین و اصلی‌ترین خواسته مردم را پاسخ می‌دهد. به آنان ثابت می‌کند که مسئولان بلاواسطه در جریان مشکلات بوده علی‌رغم همه تنگناها به دنبال حل آنها هستند. چه دستاوردی بزرگ‌تر از امید واقعی به مردم دادن و چه خاری از این دردناک‌تر در چشم دشمن؟!


4- ماه‌هاست که نه تنها ایران بلکه تمام دنیا درگیر بلایی مهلک و مخوف به نام کروناست. ویروس کرونا آثار عجیب و غریب و نادری بر تمام شئون زندگی بشری داشته است. یکی از آنها به رخ کشیدن مرگبار شکاف‌های طبقاتی و رنج نبود یا کمبود عدالت است. ثروتمندان خود را کاملاً قرنطینه کرده و از این ویروس در امانند اما میلیاردها نفر هرچند با رعایت مسائل بهداشتی و ایمنی، باید با کرونا زندگی کنند. مسئولانی که در این شرایط میان مردم می‌روند و چهره به چهره با آنان به گفت‌وگو می‌نشینند، بهرحال این ریسک را به جان می‌خرند و سلامت خود را به خطر می‌اندازند و نباید از اثرات و اهمیت این قضیه نیز غافل بود.


5- متاسفانه برخی -هر چند کم‌شمار- از نیروهای دلسوز نظام و انقلاب در گوشه و کنار اظهارات و مواضعی دارند که این سفرها و حرکت‌ها را تبدیل به رقابت درونی جریان انقلابی و حزب‌اللهی می‌کند. این گونه اظهارات و مواضع با هر نیت و هدفی مذموم و غیرقابل قبول است. هدف باید خدمت به مردم و گشودن گرهی از کار کشور باشد. اینکه دست چه کسی گره را می‌گشاید و وابسته به کدام جریان و گروه سیاسی است، مهم نیست.


6- نکته مهم و پایانی اینکه چنین حرکت‌هایی جلوه‌ای از یک نوع مدیریت است. متاسفانه مدیریت کشور طی 7 سال گذشته حتی تهران‌نشین نیز نبوده است. نگاهی گذرا و اجمالی به روندهای مدیریتی و سیاسی-اقتصادی کشور نشان می‌دهد در این مدت مدیریت وین و نیویورک‌نشین بوده است. مدیریتی که با رها کردن امور و پیوند زدن اقتصاد به سیاست خارجی، به مردم وعده داد همه چیز را حل کرده و کشور را گلستان می‌کند و امروز نتایج آن را می‌بینیم. نقطه مقابل این نوع مدیریت، مدلی است که آستین‌ها را بالا زده و از رفاه و راحتی و حتی سلامت خود مایه گذاشته و به دل مشکلات می‌زند و منتظر نیست که ببیند از نشست وین و نیویورک دود سفید بلند می‌شود یا سیاه. در چنین شرایطی عجیب نیست اگر عده‌ای سیاست‌زده با کمال بی‌شرمی به نشستن مسئولان پای درددل مردم محروم در نقاط دورافتاده کشور انگ پوپولیستی و کار تبلیغاتی و انتخاباتی بزنند. حنای این کاسبان تحریف مدت‌هاست که رنگ باخته است.

مفهوم مرز و اولویت همسایگان‌ در سیاست خارجی ایران
 

محسن بهاروند در روزنامه ایران نوشت:

مـــرز و مــــرزبــــانی مفاهیمـــی هســـتند که قدمتی به درازای تاریخ و پیشا تاریخ بشر دارند. اولین انسانی که بر در یک غارعلامتی گذاشت و گفت این قلمرو من است یا آن که بر دور قطعه زمینی اولین تحجیر را بنا نهاد مرز را اختراع کرد. مرز و قلمرو در غریزه انسانها و حیوانات قرار دارد و ریشه آن در حس داشتن مالکیت و تملک است. حق مالکیت قدیمی‌ترین حق بشری است. مرز و قلمرو در مفهوم مدرن آن که پیوندی هم با مفاهیم دیگری مانند ملت، حاکمیت ملی، امور داخلی، عدم مداخله و غیره پیدا کرد یک محصول اروپایی است و مبنای آن معاهده ۱۶۴۸ وستفالی بود. معاهده وستفالی یک تحول عظیم در سیاست و حقوق بین‌الملل محسوب می‌شود. در این مقطع ملت – دولت‌ها جای امپراطوری‌ها  را گرفتند و مرزهای ملی تعیین شد. امپراطوری‌ها فرو پاشید و به قطعه‌های کوچک‌تری به نام کشور تبدیل شدند.


اولین مرزها برای جدایی، جدا سازی و افتراق ایجاد شدند. آنها به سختی کنترل می‌شدند تا ورود به و خروج از آنها محدود و بشدت تحت کنترل باشد. مرزهای جدید به هویت ملی و گاهی ملی‌گرایی افراطی دامن زد و چه جنگ‌ها که بر سر تصاحب تکه زمینی رخ نداده است. اروپایی‌ها بعداً بین خودشان از تفاسیر سختگیرانه از مفهوم مرز و قلمرو و افراط‌گرایی ناشی از آن عبور کردند ولی میراث آنها در سایر نقاط جهان و به همان سختی اولیه باقی ماند. خالی از لطف نیست که اشاره کنم که مفاهیم بسیار دیگری هستند که برساخته غرب بوده و در طول زمان با شرایط روز تطبیق داده شده و از آنها عدول شد ولی در سایر کشورها چنان بر این مفاهیم وارداتی اصرار ورزیده‌اند که نه تنها گرهی از مشکلات سیاست و حکومت کم نکرده بلکه باعث ناکارآمدی و عدم کارکرد صحیح حکومت‌ها شده‌اند. از آن جمله می‌توان به مفهوم تفکیک قوا اشاره کرد که پس از انتقال آن از اروپا به سایر کشورها جزایر جداگانه‌ای ایجاد شد که به جای تفکیک قوا به رقابت قوا تبدیل گردید تا قوا نیروی یکدیگر را خنثی و ثمره‌ای جز ناکارآمدی و مشکل آفرینی در کار حکومت به بار نیاورد.


در رابطه با موضوع بحث کشور ما از مزیت قابل توجهی برخوردار است. مساحت کشور و عمق استراتژیک آن، مرزهای طولانی با کشورهای همسایه و همسایگان زیاد امکان کم بدیلی به ما اعطا نموده است.


محیط پیرامون ایران بالغ بر ۸۷۳۱ کیلومتر است که حدود ۲۷۰۰ کیلومتر آن مرز دریایی و ۶۰۳۱ کیلومتر آن مرز زمینی است. حدود ۲۰۴۵ کیلومتر از مرزهای ما رودخانه‌ای باتلاقی یا دریاچه‌ای است.


تعریف ما از همسایگان شامل همه کشورهایی است که با ما مرز خشکی دارند بعلاوه کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و کشورهایی که در دریای خزر از طریق این دریا به ما مرتبط و متصل می‌شوند.


 فروپاشی شوروی سه همسایه بزرگ و مستقل (ارمنستان، ترکمنستان و آذربایجان) به همسایگان ایران افزود. روسیه نیز که جانشین شوروی شد به‌عنوان یک کشور بزرگ و قدرتمند همسایه ایران، سیاستهای خصمانه شوروی را که ناشی از رقابت بلوک شرق و غرب بود طبعاً به کناری نهاد و روابط سیاسی و اقتصادی با این کشور تغییر ماهوی زیادی را تجربه کرد. اکنون روابط ایران و روسیه نسبت به صدها سال روابط دو کشور در بالاترین وضعیت قرار دارد و هر روز یک قدم جدید در راستای تقویت این روابط مهم برداشته می‌شود.


 همچنین فروپاشی شوروی و آزادی کشتیرانی، اعمال حاکمیت و صلاحیت قضایی در پهنه آبی دریای خزر باعث شده است که حدود ۳۸۰ تا ۴۰۰ هزار کیلومتر مربع یعنی کمی کمتر از یک سوم مساحت فعلی به مساحت کشور ما افزوده شود. محتاطانه‌تر این است که بلاشک این مساحت بزرگ حداقل به حوزه حاکمیت و صلاحیت ملی ایران اضافه شده است. به همین میزان هم به سایر کشورهای ساحلی افزون شده است. این خاصیت وضعیت مشا بودن است.


 در حالی‌که شوروی با زور گویی مطلق و به‌صورت غیر قانونی حاکمیت دولت ایران و تردد اتباع و شناورهای آن را بیش از هفتاد سال در محدوده یک خط فرضی خودساخته بین دو سوی ساحل خشکی ایران یعنی آستارا در غرب و بندر حسینقلی در شرق خزر محبوس کرده بود و رژیم سابق ایران دست بسته صرفاً نظاره گر این اجحاف بود. اکنون با گشایش این مساحت به روی ایران تحول بزرگی در موقعیت ژئوپلیتیک کشور ما رخ داده است. هیچ تقسیمی از دریای خزر چنین امتیازی را به کشور ما اعطا نمی‌کند. بلاتکلیفی حقوقی و حاکمیتی در دریای خزر ممکن است لطمه‌ای استراتژیک به کشور ما وارد نماید لذا نباید بیش از این در نهایی کردن کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر تعلل نمود.


با تعریفی که از همسایگان شد ایران دارای پانزده کشور همسایه است که به‌صورت بالقوه و بالفعل فرصت بزرگ روابط خارجی ما محسوب می‌شوند. ایران به‌عنوان یک کشور بزرگ و قدرتمند متقابلاً همین مزیت را بر همسایگان خود دارد.


ما با کشورهای همسایه خود دارای اشتراکات فراوانی هستیم. تاریخ ما را محکم به هم پیوند زده است. از طرفی اشتراکات مذهبی، فرهنگی، اقتصادی و تجاری و از طرف دیگر تهدیدات مشترک اقتصادی، امنیتی و نظامی ناشی از قدرتهای خارج از منطقه، ایجاب می‌کند که با در نظر داشتن تأکیدات رهبر معظم انقلاب بر تقویت روابط با کشورهای در ارتقای سطح روابط و تقویت آن بیش از پیش تلاش نموده و به‌صورت جدی در این راستا برنامه‌ریزی نماییم.


 در بازدیدهایی که شخصاً برای انجام وظایفم در رابطه با مسائل حقوقی مرزها از مناطق مرزی داشته و بالعینه شاهد پتانسیل‌های عظیمی در این مناطق بوده‌ام که پیش از این در تصور هم نمی‌گنجید.


به نظر می‌رسد در اولویت دادن به کشورهای همسایه در روابط خارجی حداقل باید دو هدف عمده را در نظر داشت: اول، ارتقای هرچه بیشتر امنیت کشور و ملت در مقابل تهدیدات خارجی و تروریسم بین‌المللی و دوم، تقویت هر چه بیشتر روابط اقتصادی، تجاری و تبادلات سرمایه‌گذاری و مالی. این دو موضوع مکمل یکدیگر بوده و تفکیک پذیر نیستند. به‌عنوان مثال شاید اگر ما با همسایگان جنوبی خود در دهه‌های گذشته دارای روابط مستحکم اقتصادی و فرهنگی بوده و از سرمایه گذاری‌های مشترک قابل توجه و پروژه‌های عظیم صنعتی مشترک در دو سوی خلیج فارس برخوردار بودیم و روابط همسایگی را به مسائل سیاسی و رقابت‌های بیهوده محدود نمی‌کردیم اکنون وضعیت روابط ایران و همسایگان جنوبی تا این حد آسیب پذیر نبود.
اما در بحث امنیت باید گفت که ما و همسایگان‌مان نیاز به یک کمربند امنیتی یا یک حاشیه امن با شعاع مناسبی برای مقابله با تهدیدات فوری داریم. اتکای اصلی ما در مقابله با تهدیدات سخت به قدرت دفاعی و بازدارندگی است که توسط جوانان هوشمند و برومند ایران ایجاد و بومی‌سازی شده است. البته این بنیه دفاعی در ابتدای راه است و تا بازدارندگی کامل راه زیادی را باید طی کند. بازدارندگی در هر سطحی نیازمند یک مکمل در حوزه ابزارهای قدرت نرم است. گفتمان مطلوب فرهنگی، اعتماد سازی، اصل همسایگی مطلوب، عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر، ارتباطات مستمر و برادرانه ما و کشورهای همسایه و گسترش روابط اقتصادی و تجاری به‌صورت متقابل از جمله این ابزار است.


 تقویت روابط تجاری و اقتصادی با همسایگان بلافصل کشورمان می‌تواند با سرعت بیشتری انجام شود، هزینه حمل‌ونقل را کاهش دهد، تردد تجار و فعالان اقتصادی را تسهیل نماید، از مزاحمت‌های تروریسم اقتصادی تأثیر کمتری بپذیرد و به‌صورت تهاتر انجام شود. این مزیت‌ها ایجاب می‌کند که روابط با همسایگان را اولویت داده تسهیل نموده و آن را تقویت نماییم.


ما در روابط خود با کشورهای همسایه به‌دنبال سود یک طرفه نیستیم بلکه معتقدیم که برای ایجاد روابط مستحکم و باثبات همواره باید نفع و منافع طرف مقابل را نیز در نظر گرفت در غیر این‌صورت روابط همواره ناپایدار و در معرض خطر قرار خواهد داشت. این روابط باید به گونه‌ای باشد که دو ملت در دو طرف مرزها از آن بهره‌مند شوند و آنها را چنان به هم پیوند دهد که همواره سود یک طرف سود طرف مقابل و زیان یک طرف زیان طرف دیگر هم باشد. بازی بر اساس تئوری حاصل جمع صفر که زیان یکی سود دیگری باشد یا برعکس سود یک طرف،زیان طرف دیگر باشد از نظر نخبگان و رهبران سیاست خارجی ایران یک فرمول منسوخ و ناکارآمد است و مدت‌ها است کارآیی خود را از دست داده است. بویژه در رابطه با همسایگان بازی بر این اساس به مصلحت هیچ‌یک از طرفین نخواهد بود.

به هم ریختگی در آموزش‌وپرورش

مهدی اسماعیلی در روزنامه وطن امروز نوشت:

حفظ سلامت و جان آحاد جامعه، حرف اول را می‌زند و همواره از زمان آغاز شیوع کرونا در کشور بر این مساله تاکید کردیم. باید سعی کنیم در شرایط شیوع فراگیر کرونا به عنوان یک ویروس ناشناخته و بسیار خطرناک، جامعه را به گونه‌ای مدیریت کنیم تا کمترین آسیب متوجه مردم بویژه دانش‌آموزان و جوانان شود؛ ضمن اینکه آموزش نیز مساله‌ای است که نمی‌توان از آن غفلت کرد.


 یک- در شرایطی که نمی‌توان حد زمانی برای مقابله کامل با کرونا و ریشه‌کنی این ویروس کشنده منحوس تعیین کرد، نمی‌توانیم بگوییم آموزش تا آن زمان تعطیل شود. ممکن است کرونا سال‌ها با ما همراه باشد؛ ممکن است شیوع این بیماری بین مردم طولانی‌مدت باشد. مسؤولان و کارشناسان هم نمی‌توانند زمان دقیقی را برای توقف این ویروس تعیین کنند، از این رو ناچار باید مدیریت کشور را در شرایط فعلی به گونه‌ای در نظر بگیریم که هم آموزش انجام شود و هم از خطرات مصون بمانیم.


طی بررسی‌ها و مطالعاتی که انجام گرفته، به این نتیجه رسیدیم که در شرایط حاضر که فاصله‌گذاری‌ها بخوبی انجام نمی‌شود و در برخی موارد این فاصله‌گذاری‌ها اصلا امکان‌پذیر نیست یا مواد بهداشتی به طور مستمر مورد استفاده قرار نمی‌گیرد، خطرات ناشی از شیوع کرونا دانش‌آموزان را بیشتر از هر قشر دیگری تهدید می‌کند.


دو- به همین جهت اعلام کردیم در شرایط کنونی باید رویکرد آموزشی استفاده از فضای مجازی باشد که البته فضای مجازی هم به نوبه خود مشکلاتی را به دنبال دارد. هزاران روستای دور و نزدیک در نقاط مختلف کشور وجود دارند که همه این روستاها زیرساخت‌های لازم را برای استفاده از فضای مجازی ندارند.


براساس آمار اعلام‌شده، 3 و نیم میلیون دانش‌آموز در حال حاضر امکان دسترسی به اینترنت را ندارند و این مشکلات، عدم امکان آموزش مجازی را هم به دنبال دارد. به همین جهت در بررسی‌های اخیر به این نتیجه رسیدیم شهرهای مختلف از نظر میزان شیوع بیماری طیف‌بندی شود.


در حال حاضر شهرهای مختلف از نظر ابتلا به کرونا به ۳ قسمت قرمز، زرد و سفید تقسیم می‌شوند که در برخی نقاط وضعیت سفید را که به دور از بیماری هستند هم داریم اما در مناطقی که در حالت قرمز قرار دارند، چرا برای بازگشایی مدارس اجبار است؟ چرا اصرار می‌شود کلاس‌ها باید حضوری برگزار شود؟ چرا جان فرزندان کودک و نوجوان را به خطر می‌اندازند؟


سه- در نقاط وضعیت قرمز، محدودیت‌هایی برای کسبه و مردم عادی وجود دارد اما چرا در این نقاط، محدودیت‌ها برای دانش‌آموزان نادیده گرفته شده است. پروتکل‌ها در این مناطق باید بسیار سخت‌گیرانه‌تر اعمال شود اما برای ما هم روشن نیست چرا بر حضور دانش‌آموزان در مدارس در تمام نقاط کشور حتی نقاط قرمز اصرار و پافشاری وجود دارد.


ما این اقدام را قبول نداریم و جان و سلامت فرزندان این کشور را به همه چیز ترجیح می‌دهیم. متاسفانه شاهد نوعی به‌هم‌ریختگی در تصمیم‌گیری‌های آموزش‌وپرورش هستیم. احساس می‌شود برخی از بیرون برای آموزش‌وپرورش تصمیم‌گیری می‌کنند.


در کمیسیون آموزش‌ و تحقیقات مجلس بررسی‌هایی انجام شد تا متناسب با شرایط کرونا آموزش ادامه پیدا کند اما مدیران سیستم آموزشی کشور ۲ هفته زودتر از مهرماه مدارس سراسر کشور را بازگشایی کردند. این ۲ هفته خود زمان مناسبی بود برای اینکه مقدمات بیشتر و بهتر برای آماده‌سازی مدارس فراهم شود.


در شرایط عادی زمان بازگشایی مدارس اول مهرماه بود اما امسال روشن نیست با چه مبنایی در شرایط حاکم کرونایی ۲ هفته زودتر مدارس بازگشایی شد. انگیزه این تصمیم برای ما هم روشن نیست.


تاکید ما در مجلس این است که جان دانش‌آموزان نباید فدای تصمیمات لحظه‌ای شود. تا چند روز پیش گفته می‌شد آموزش حضوری بر اساس منطق طیف‌بندی خواهد بود اما بعد به یک باره تصمیم تغییر کرد و همه دانش‌آموزان راهی مدرسه شدند.
همچنان تاکید داریم در مناطق قرمز کلاس‌ها باید غیرحضوری برگزار شود، در مناطق زرد با زوج و فرد کردن دانش‌آموزان آموزش حضوری انجام شود و در مناطق سفید مدارس به طور عادی فعالیت داشته باشند.


باید تمام وزارتخانه‌ها برای ایجاد یک شبکه پایدار و مطمئن به آموزش‌وپرورش کمک کنند تا یک فضای سالم مجازی و قابل دسترس در این شرایط کرونایی و حتی در آینده ایجاد شود تا آموزش به طور مستمر ادامه داشته باشد.


قطعا با تصمیم گرفته شده چنانچه بحرانی در کشور به وجود آید، ستاد ملی کرونا و همه تصمیم‌گیران باید پاسخگو باشند. چنانچه طیف گسترده‌ای از دانش‌آموزان مبتلا شوند، کسانی باید پاسخگو باشند که این تصمیم را بدون در نظر گرفتن شرایط حساس فعلی گرفتند.

 جان دانش‌آموزان باید در اولویت باشد

سیدحسن موسوی‌چلک در روزنامه آرمان ملی نوشت:

کرونا روی بخش‌های مختلف جامعه از جمله یکی از مهم‌ترین بخش‌ها که نظام آموزش است، تاثیر گذاشته است. این شرایط زمینه‌ای را فراهم کرد تا مدارس و دانشگاه‌ها تعطیل شوند و بازگشایی مجدد مدارس در آغاز سال تحصیلی هم با یک تردید مواجه شود و هم نگرانی‌های جدی ایجاد کند. این درحالی است که تقریبا اخبار و گزارش‌های ارائه‌شده ازسوی مسئولان حکایت از آن داشت که بازگشایی مدارس منوط به شرایط استان‌ها- قرمز و زرد و سفید- خواهد بود. فرض‌کنید مدرسه‌ای 40 دانش‌آموز دارد و 20 دانش‌آموز مجبورند به مدرسه بروند.

تنها هزینه تهیه ماسک روزانه یک دانش‌آموز را در نظر بگیرید که در طول سال احتمالا برای همه خانواده‌ها امکان‌پذیر نیست. نکته قابل تامل مراسم بازگشایی مدارس توسط رئیس‌جمهور است که در فضای حضوری صورت نگرفت ولی سال تحصیلی جدید به صورت حضوری شروع شد! گزارشی از شرکت واحد مربوط به حوزه حمل‌ونقل حکایت از آمادگی و غافلگیری توامان متولیان این حوزه دارد که ناشی از تصمیم‌گیری لحظه‌ای است. از طرف دیگر وزیر بهداشت نگران شیوع مجدد کروناست. توجه کنیم که حتی اگر محیط مدرسه ایمن باشد، حضور بچه‌ها در محیط‌های عمومی که عموما محیط‌های ایمنی نیستند، با ترددشان خطر ابتلا را تشدید می‌کند. از سویی واقعا تامین مواد ضدعفونی و شوینده و امکانات برای همه مدارس شدنی نیست. آیا بعد از هربار استفاده دانش‌آموزان از آبخوری، آب‌سردکن و سرویس‌های بهداشتی، ضدعفونی انجام می‌شود؟! در مدارسی که حیاط کوچکی دارند، رعایت فاصله‌گذاری چگونه خواهد بود؟ ممکن است بگویند کشورهای آلمان، انگلیس و آمریکا اقدام به بازگشایی مدارس کرده‌اند اما زیرساخت‌های قوی این کشورها به‌گونه‌ای است که مثلا در کشور آلمان نه‌تنها حضور دانش‌آموزان به نصف تعداد رسیده بلکه گروه‌بندی هم شده‌اند و با همدیگر ارتباطی ندارند؛ چنانچه دانش‌آموز، مدیر یا معلم یک گروه مبتلا شوند، تنها همان گروه قرنطینه می‌شوند. ولی با امکانات موجود ما، خطر متوجه مقاطع ابتدایی و حتی تا مقطع نهم بیشتر است.

ضمن اینکه رعایت نکات بهداشتی از سوی بچه‌های کم‌سن‌تر به دلیل ویژگی‌هایی که دارند، ضریب اطمینان کمتری نسبت به دانشگاه و دانشجویان دارد ولی مدارس به صورت حضوری بازگشایی می‌شود. تقریبا 21میلیون نفر جمعیت ما در مناطق کم‌برخوردار و محلات ناکارآمد شهری زندگی می‌کنند و معمولا هم تراکم بچه‌ها و بُعد خانوار در این مناطق بیشتر است لذا این نگرانی که بازگشایی به این شکل زمینه بروز بحران‌های دیگر را فراهم کند هم وجود دارد. واقعیت این است که آمادگی بازگشایی مدارس وجود ندارد و آنچه درخصوص حضور یک‌خط درمیان دانش‌آموزان یا اختیاری‌شان گفته می‌شود، عملا بازی کردن با آموزش است و بر کیفیت آموزش تاثیر می‌گذارد.

اگر کرونا نباید مانع از حضور در عرصه‌های اجتماعی شود اما درعین‌حال بهترین راهکار در خانه ماندن است، این تناقض و تضاد مردم را آزرده می‌کند. واقعیت این است که حتی اگر قرار باشد با کرونا زندگی کنیم زمانی که زیرساخت فراهم نیست، نباید اینگونه تصمیم گرفت. البته در این خصوص آموزش‌وپرورش مقصر نیست. مسئولان درحالی تاکید بر تبعیت از نگاه کارشناسان در تصمیم‌گیری دارند که کارشناسان حوزه بهداشت، کادر درمان و نظام پزشکی نگرانی‌های خود از بازگشایی حضوری مدارس را اعلام کرده‌اند. بعضی کشورهای آفریقایی یک‌سال آموزش را تعطیل کردند چون هر تصمیمی که با جان مردم همراه باشد، قطعا پیامد دارد. جان دانش‌آموزان در اولویت است، جامعه ما واقعا پذیرش بروز و ظهور بحران جدید را ندارد.


خیانت اماراتی‌ها و فرصت نیروهای مقاومت

عباس حاجی نجاری در روزنامه جوان نوشت:


خیانت اماراتی‌ها در تمکین به فشار امریکا برای تن دادن به توافق با صهیونیست‌ها را که ترامپ از آن به عنوان یک «توافقنامه تاریخی صلح» میان دو دوست بزرگ ایالات متحده در منطقه نام برده است، باید در راستای سیاست‌های کلان امریکا در منطقه وباهدف پیشبرد راهبرد منطقه‌ای امریکا موسوم به «طرح خاورمیانه بزرگ امریکا» و «معامله قرن» دانست که بعد از شکست در جنگ‌های ۳۳ روزه و ۲۲ روزه و شکست در جنگ‌های نیابتی در منطقه به محاق رفته بود. آن‌گونه که از این بیانیه برداشت می‌شود هدف اصلی از این توافق پیاده‌سازی طرح خاورمیانه جدید امریکا و مقدمه‌چینی برای تحولات ژئوپلیتیک در حوزه خلیج فارس و منطقه غرب آسیا به منظور نزدیک‌تر کردن هر چه بیشتر رژیم صهیونیستی به حوزه امنیتی پیرامونی نظام جمهوری اسلامی وشکست راهبرد منطقه‌ای ایران و مهار جبهه مقاومت است.

اگرچه تلاش پمپئو در سفر منطقه‌ای برای پیوستن دیگر کشورهای عربی به این توافق به نتیجه نرسید واین نشان دهنده افول زود هنگام آن همچون طرح معامله قرن ترامپ است، ولی پرواز مستقیم میان تل آویو وابوظبی از فراز عربستان، وانجام برخی تبادلات نشان دهنده اصرار امریکا بر بهره گیری از آن به عنوان یک پیروزی دیپلماتیک، به رغم شکست‌های متعدد در سیاست‌های منطقه‌ای این کشور است

ترامپ و تیم افراطی همکار او در کاخ سفید در آستانه انتخابات ریاست جمهوری امریکا، تلاش دارند با اجرای این توافق به هر قیمت ممکن و با درگیر ساختن ظرفیت‌های درونی کشورهای اسلامی و عرب با نیروهای مقاومت، هزینه امریکا و رژیم صهیونیستی را در مقابله با مقاومت برگردن کشورهای عربی نظیر عربستان وامارات بیندازند، نکته‌ای که به ویژه در سخنان دوروز پیش وزیر دفاع رژیم انگلیس برآن تأکید شده است. او با بزرگنمایی تهدید انصارالله وحزب‌الله برای کشورهای عربی تأکید می‌کند که ما با فروش تسلیحات به عربستان، امنیت این کشور را در برابر حملات یمنی‌ها تأمین خواهیم کرد. البته روابط قوی دفاعی میان دو کشور تنها به فروش تسلیحات خلاصه نمی‌شود.
در این توافق علاوه برآنچه که اشاره شد اهداف دیگری نظیر کمک به پیروزی ترامپ در انتخابات آینده به عنوان یک موفقیت در عرصه سیاست خارجی امریکا، جلب حمایت لابی صهیونیستی، تقویت موقعیت نتانیاهو در دولت متزلزل رژیم صهیونیستی، به رسمیت شناختن دولت جعلی اسرائیل وعادی‌سازی روابط میان جهان عرب و رژیم جعلی صهیونیستی، به فراموشی سپردن آرمان فلسطین، فشار بر گروه‌های مقاومت و خالی کردن پشت آن‌ها برای ترک جبهه مقابله با اشغالگری و نسل‌کشی رژیم صهیونیستی در فلسطین هدف‌گذاری شده است.

نوع و نحوه اعلام توافقنامه آن‌هم از سوی ترامپ، نشان‌دهنده جلوه دیگری از سلطه حاکمان کاخ سفید بر امیرنشین امارات به‌عنوان یکی از گاوهای شیرده امریکا در منطقه است که ناچار است برای بقای حکومت لرزان خود، توان اقتصادی و دستاورد پیشینه حمایت کشورهای عربی از مقاومت فلسطین را هزینه خروج از انزوای رژیم صهیونیستی نماید. واین در حالی است که ناتوانی رژیم صهیونیستی در مقابله با نیروهای مقاومت فلسطین و حزب‌الله و شکست ائتلاف سعودی اماراتی در برابر انصارالله عملاً کارآمدی این نظام‌های وابسته را به زیر سؤال برده است.

امارات با این توافق خود را به رژیم صهیونیستی و امریکا نزدیک‌تر کرده است تا سطحِ مصونیت خود را افزایش دهد و درعین‌حال، بر محاسبات ایران نسبت به خود و دیگر کشورهای منطقه خلیج‌فارس به‌ویژه عربستان سعودی اثر بگذارد. تصور آن‌ها این است که از طریق این توافق و جلب حمایت بیشتر امریکایی‌ها و خرید تجهیزات پیشرفته‌تر قادر خواهند بود روند تحولات منطقه را علیه نیروی مقاومت تغییر دهند. تصور غلط در مورد رژیم صهیونیستی و اینکه این رژیم در پی صلح با کشورهای منطقه است، بعد دیگری از فشار و جنگ همه جانبه امریکا علیه کشورهای منطقه است و این در حالی است که این توافقنامه حتی می‌تواند زمینه سلطه رژیم صهیونیستی به جای امریکا بر این کشورها باشد.

این روندها نشانگر آن است که منطقه در حال ورود به دور جدیدی از تنش و چالش است که با هدف تضعیف هرچه بیشتر نیروهای مقاومت در حال شکل‌گیری است، این شرایط در عین حال واجد فرصت‌هایی برای نیروهای مقاومت است و از آن می‌توان به دوران جدیدی از تاریخ مجاهدت‌هایی یاد کرد که البته لازمه آن هوشیاری بیشتر نیروهای جبهه مقاومت واتخاذ تدبیر هوشمندانه‌تر در ابعاد زیر است:

در حوزه سازمان وساختار لازمه این امر تقویت ارتباط و پیوند میان نیروهای جبهه مقاومت وتشکیل یک ائتلاف با همکاری هسته‌های این جبهه در کشورهای مختلف، کاهش اختلافات درونی در میان طیف‌های مختلف نیروهای مقاومت به ویژه در میان گروه‌های فلسطینی، تسریع در تقویت زیرساخت‌ها و توان نظامی نیروهای جبهه مقاومت، کمک به نیروهایی که در خط مقدم مواجهه با جبهه استکبار به ویژه صهیونیست‌ها درگیر هستند، می‌باشد.

اما فراتر از حوزه‌های عملیاتی و میدانی، ضرورت غلبه بر جنگ روانی و ادراکی دشمن است که برای تحکیم و تثبیت سلطه نیابتی امریکا علیه نیروهای مقاومت از طریق رژیم صهیونیستی و عربستان و امارات طراحی شده است. نیروهای مقاومت باید نشان دهند که تعیین کننده روند تحولات آتی منطقه و آرایش نیروها در حوزه اختیار و عمل آن‌ها هستند و این باور شکل گرفته در ذهن امریکا و متحدانش مبنی بر اینکه بعد از شهادت سردار سلیمانی توانسته‌اند نیروهای مقاومت را تضعیف کنند و مدیریت تحولات منطقه را در اختیار بگیرند، باید ابطال شود.

رهبر معظم انقلاب اسلامی روز سه‌شنبه ۱۱ شهریور در ارتباط تصویری با وزیر، معاونان، مدیران و رؤسای وزارت آموزش و پرورش، اقدام دولت امارات متحده عربی در عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی را خیانتی به دنیای اسلام، جهان عرب و کشورهای منطقه و به مسئله‌ی مهم فلسطین خواندند و خاطرنشان کردند: البته این وضعیت دیری نخواهد پایید، اما لکه ننگ آن بر پیشانی کسانی که غصب کشور و آواره کردن ملت فلسطین را به بوته فراموشی سپردند و پای صهیونیست‌ها را در منطقه باز کردند، باقی خواهد ماند. ایشان با ابراز تأسف از همکاری دولت امارات متحده عربی با اقدامات قساوت‌آمیز رژیم صهیونیستی و عناصر خبیث صهیونیست در هیئت حاکمه امریکا علیه مصالح جهان اسلام و منطقه، یاد آور شدند: امیدواریم اماراتی‌ها زودتر بیدار شوند و این کارشان را جبران کنند.

گشایش اقتصادی،پیشکش!

سید جلال فیاضی در روزنامه خراسان نوشت:


 چند هفته پس از اعلام طرح گشایش اقتصادی از سوی رئیس‌جمهور و پیامدهای نه چندان مطلوب آن، حالا سخنگوی دولت از نقشه راه اقتصادی  برای یک سال باقی مانده به قرن جدید سخن گفته است که شامل برنامه‌ها و پروژه‌های مهم و اثرگذار در زندگی مردم است.


 تردیدی نیست که دولت همه تلاش خود را به کار می‌گیرد تا گره از مشکلات مردم بگشاید و باید قدردان تلاش‌های دولتمردان به ویژه در حوزه سلامت و مدیریت اپیدمی کووید-۱۹ و مداوای بیماران کرونایی و نیز تامین کالاهای اساسی مورد نیاز مردم بود. اما واقعیت آن است که موانع جدی موجود از جمله؛ تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی دشمن، آثار مخرب شیوع کرونا بر اقتصاد، برخی سوء مدیریت‌ها در دستگاه‌های اداره کننده کشور، اختلافات  و تنش‌های سیاسی فی مابین  دستگاه‌ها و جریان‌های سیاسی ضریب موفقیت را کاهش داده است.


 پس از اعلام طرح گشایش اقتصادی، گمانه‌زنی‌های متفاوتی در محافل سیاسی، اقتصادی و رسانه‌ای کشور رخ داد که در نهایت از اوراق فروش سلف نفتی رونمایی شد که با توجه به مخالفت  قوه قضاییه و مجلس با کارشناسی نبودن طرح وضرورت بررسی  بیشتر و رفع اشکالات  قبل از اجرا متوقف شد.اما متعاقب آن ریزش ۳۰۰ هزار واحدی شاخص بورس موجب تبخیر صدها میلیارد تومان سرمایه مردمی شد که در ماه‌های گذشته با داغ شدن تب بورس و اعلام حمایت‌ها و وعده‌های دولت و برخی دیگر از دستگاه‌ها برای حمایت از آن، به بازار سرمایه روی آورده بودند.  زیان گسترده مردم علاوه بر ضربه‌ای که بر اعتماد عمومی وارد کرد می‌تواند بازار سرمایه  را که یکی از بهترین بازارها برای رونق تولید و حل معضلات اقتصادی کشوراست دچار چالش کند.همزمان روند کاهشی ارزش پول ملی - پس از یک نوسان  کوتاه - ومتعاقب آن کاهش قدرت خرید مردم ادامه یافت و موج دیگری از گرانی را دامن زد. این پیامدهای ناگوار موجب نگرانی دلسوزان وصاحب‌ نظران درباره بازتاب‌های اظهارات اخیر سخنگوی دولت در خصوص طرح‌های اثر گذار در زندگی مردم در سال آخر دولت می‌شود!


در این زمینه یادآوری چند نکته ضروری است:  
 نخست این که چون اظهار نظرهای گوناگون و پی‌درپی و ‌متاسفانه گاه متناقض مسئولان کشور به ویژه شخصیت‌های موثر در قوای سه‌گانه در زمینه مسائل اقتصادی می‌تواند نتایج غیرقابل پیش‌بینی در پی داشته باشد، بنابراین توصیه می‌شود مسئولان سعی کنند کمتر اظهارنظر کنند ودر حد ضرورت سخن بگویند و بیشتر عمل کنند.


 دیگر این که پیشنهاد می‌شود؛ مسئولان کشور به جای استفاده از فعل" مستقبل" در اظهارات خود از افعال "ماضی" استفاده و اقدامات انجام شده را اطلاع‌رسانی کنند. به عبارت دیگر به جای "انجام خواهد شد"بفرمایند:" انجام شد".


 و بالاخره این که مردم شرایط فعلی کشور و موانع پیش روی دولت را به خوبی درک می‌کنند و توقع گشایش اقتصادی و طرح‌های تاثیرگذار در زندگی خودرا ندارند.در این شرایط انتظار مردم تلاش برای مهارسرعت افزایش مشکلات است. به طوری که تا حد ممکن از کاهش بیشتر ارزش پول ملی و قدرت خرید مردم جلوگیری وگرانی افسارگسیخته مهارشود تا فشار اقتصادی بر دوش مردم بیش از این افزایش نیابد؛ گشایش اقتصادی پیشکش!

برچسب‌ها