کد خبر 1119265
تاریخ انتشار: ۲۶ شهریور ۱۳۹۹ - ۲۲:۵۹

روزنامه صهیونیستی ‌هاآرتص خطاب به نتانیاهو نوشت مگر ما با امارات و بحرین و عربستان و... در جنگ بودیم که از توافق اخیر با عنوان توافق صلح و عادی‌سازی روابط یاد می‌کنید؟

به گزارش مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: ماجرایی که در پی می‌آید را چند سال قبل به مناسبتی در یکی از یادداشت‌های کیهان آورده بودیم:

«خدا رحمت کند مشهدی عبدالله را. در میدان خراسان گاراژدار بود و اتوبوس‌ها و کامیون‌ها از گاراژش بار و مسافر می‌گرفتند. او را در نوجوانی دیده بودم، هنگامی که پیرمردی تقریبا از کار افتاده بود. داستانی که نقل می‌کنم را از مرحوم پدرم شنیده‌ام که با مشهدی عبدالله رفیق مسجد و هیئت بود. آن روزها برخی از اتوبوس‌ها که قصد مسافرت به مشهد مقدس را داشتند به علت خرابی جاده‌ها و طولانی بودن راه یکی از افرادی که با راه و جاده آشنا بودند را، به عنوان بلد-‌راهنما- با خود می‌بردند. مشهدی عبدالله از جمله این بلدها بود که گاهی اوقات همراه رانندگان نابلد اتوبوس‌ها به مشهد می‌رفت تا به قول خودش، هم به پابوس امام‌رضا علیه‌السلام رفته باشد و هم به زوار آقا خدمتی کرده باشد. آن روز، نزدیک غروب آفتاب بود که اتوبوس با سلام و صلوات راهی مشهد شد. در حالی که مشهدی عبدالله را هم به‌عنوان بلد همراه خود داشت. نیمه‌های شب بود که اتوبوس به میدان یک شهر رسید و راننده، مشهدی عبدالله را که روی صندلی عقب اتوبوس به خواب عمیقی رفته بود، بیدار کرد. مشهدی عبدالله نگاهی به میدان ‌انداخت و گفت اینجا گرمسار است و بعد از نشان‌دادن مسیر بعدی دوباره به عقب اتوبوس رفت و خوابید چند ساعت بعد، هوا گرگ و میش شده بود که اتوبوس به میدان بعدی رسید.

این میدان، برخلاف میدان گرمسار، خالی از رفت و آمد نبود. راننده پیاده شد و از رهگذری پرسید؛ اینجا کجاست؟ و جواب شنید؛ میدان خراسان! با تعجب پرسید کدام میدان خراسان؟ و رهگذر گفت: مگر چند تا میدان خراسان داریم؟!... میدان خراسان تهران! این دفعه مشهدی عبدالله را که هنوز خواب بود، با ملامت بیدار کردند ولی دیگر کار از کار گذشته بود و راننده زیر لب غرغر می‌کرد؛ بعد از اون همه دنده صدمن یک‌غاز که عوض کردیم تازه رسیدیم به جای اولمون»!

سه‌شنبه شب به وقت تهران، در مراسمی که به میزبانی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، در کاخ‌سفید برگزار شده بود، وزرای خارجه امارات و بحرین با نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی توافقنامه دوستی و عادی‌سازی روابط امضاء کرده و اعلام کردند که از این پس میان آنها صلح برقرار خواهد بود! دونالد ترامپ که از چند ماه قبل درباره این شاهکار! خود داد سخن داده و آن را یکی از دستاوردهای بزرگ دولتش معرفی می‌کرد، بعد از امضای این توافقنامه، آن را توافق ابراهیمی! نامید و با غروری که می‌دانست دروغین است گفت؛ «ما امروز اینجا گرد آمده‌ایم تا روند تاریخ را تغییر داده و پس از دهه‌ها جدایی و نزاع در طلیعه روز نوینی برای خاورمیانه ایستاده‌ایم تا آینده‌ای جدید را برای مردم آن، شامل همه ادیان، رقم بزنیم»!

«تغییر روند تاریخ»! «طلیعه روز نوینی در خاورمیانه»! و بالاخره «صلح پس از دهه‌ها جدایی»! درحالی با آب و تاب از سوی رئیس‌جمهور آمریکا مطرح شده که اساساً میان امارات و بحرین و برخی دیگر از به‌اصطلاح کشورهای عربی که قرار است به این چرخه وارد شوند، نه فقط با رژیم صهیونیستی کمترین تقابل و درگیری نبوده است بلکه دولت‌های حاکم بر این کشورها طی چند دهه گذشته نقشی بیشتر از نوکران حلقه به گوش آمریکا و حامیان تمام‌قد رژیم صهیونیستی نداشته‌اند. از این روی دونالدترامپ در حالی با افتخار از برقراری صلح و روابط دوستانه میان این کشورها با رژیم جعلی اسرائیل سخن می‌گوید که آنها هرگز با هم دشمنی نداشته و از یکدیگر جدا نبوده‌اند که حالا بخواهند روابط دوستانه و صلح‌آمیز داشته باشند! دشمنان رژیم صهیونیستی مردم منطقه و نیروهای مقاومت هستند که معرکه‌گیری سه‌شنبه‌شب ترامپ و نتانیاهو، آنها را در تصمیم خود برای محو رژیم صهیونیستی مستحکم‌تر و مصمم‌تر کرده است و معرکه‌گیری ترامپ این دستاورد بزرگ را نیز برای مردم و نیروهای مقاومت داشته است که نقاب نفاق را از چهره حاکمان دست‌نشانده عرب کنار زده و راه را برای مقابله جانانه با رژیم صهیونیستی هموارتر کرده است.

دیروز روزنامه صهیونیستی ‌هاآرتص خطاب به نتانیاهو نوشت مگر ما با امارات و بحرین و عربستان و... در جنگ بودیم که از توافق اخیر با عنوان توافق صلح و عادی‌سازی روابط یاد می‌کنید؟! و شبکه اسرائیلی« کان» اعلام کرد که ما ده‌ها سال است که با کشورهای عربی روابط دوستانه داریم. رئیس ‌سابق موساد هم گفت ۵۰ سال است که با بحرین رابطه داریم و با تعجب پرسید نتانیاهو و ترامپ از کدام توافقنامه صلح و عادی‌سازی روابط سخن می‌گویند؟!

خدا رحمت کند راننده آن اتوبوس را که وقتی متوجه شد بعد از یک شبانه‌روز رانندگی تازه به نقطه اول رسیده است، با دلخوری به مشهدی عبدالله گفت؛ پس من یک‌شبانه‌روز دنده صدمن یک غاز عوض می‌کردم و با آنهمه بوق، بخیه به آبدوغ می‌زدم؟!