به گزارش مشرق، لحظات آغازین روز جمعه بود که خبر مبتلا شدن ترامپ و همسرش به کووید19 منتشر شد و سقوط بورس آمریکا را به همراه داشت و سپس خبرهای متعددی در اینباره منتشر شد. اما با این حال شمارش تعداد همکاران سابق دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، که متهم، محکوم یا زندانی شدهاند، دشوار است. با نظم حیرتآوری، نامهای جدیدی در فهرست بیانتهایی از افراد بیاخلاق و کلاهبردار نمایان میشود. از طرفی دیگر مبتلا شدن خود ترامپ و شیوع کرونا در این کشور، وضعیت اقتصادی که کرونا ایجاد کرده،تظاهراتهای مردمی علیه نژادپرستی برای استیصال این روزهای ترامپ به اوج خود رسیده است.
گفتنی است در انتخابات پیش روی ریاستجمهوری آمریکا چه ترامپ باشد چه بایدن هیچ فرقی نخواهد کرد سیاستهای ایالات متحده آمریکا همانی بوده که هست و اقتدار روزافزون جمهوری اسلامی در منطقه نیز به همان شکل همیشگی در حال صعود است و برای ما فرقی نمیکند که در آمریکا رئیسجمهور چه کسی باشد بلکه تغییر اساسی سیاستهای کلی و خصمانه آمریکاییها علیه جمهوری اسلامی اهمیت دارد.
با نزدیک شدن به انتخابات آمریکا، طبق قانون نانوشته میتوانید به اسنادی دست پیدا کنید که از اهمیت بسیاری برخوردار هستند، چرا که نامزدهای انتخاباتی برای جذب افکار عمومی و به دست آوردن اکثریت آراء به نوعی پته یک دیگر را روی آب میریزند و اذعان به مسائلی میکنند که بسیار جای تامل دارد. به طور مثال میتوان به اظهارات هرچند تکراری ترامپ اشاره کرد که گفته بود آمریکا در خاورمیانه متحمل ۸ تریلیون هزینه شده در حالی که دستاوردی هم نداشته است!
ایران پر تکرارترین واژه نزد مقامات آمریکایی
سعدالله زارعی کارشناس ارشد مسائل سیاسی و منطقهای، درباره اظهارات ترامپ مبنی بر شکست در خاورمیانه و تحمیل شدن هزینههای گزاف میگوید: «اظهارات ترامپ دو جنبه دارد یکی جنبه انتخاباتی است که میخواهد سیاستهای ۸ ساله اوباما را زیر سوال ببرد و وانمود کند که من بودم با ورود به جایگاه ریاست جمهوری مالیاتدهندگان آمریکایی را از پرداخت هزینه سنگین نجات دادهام، بنابراین اگر مالیاتدهندگان نخواهند که هزینه بپردازند باید به من رای دهند.»
وی ادامه میدهد: «جنبه دیگر اظهارات ترامپ این است که آمریکاییها مسائل را با محاسبات مادی پیگیری میکنند، بنابراین اکنون میبینند نتیجه کاری که در منطقه غرب آسیا انجام دادند با هزینههایی که کردند همخوانی ندارد اما اینکه عدد این هزینهها چقدر بوده موضوع قابل بحث و بررسی است که این ۸ تریلیون دلاری که ترامپ میگوید درست است یا خیر که البته به نظر میآید اغراقی در این عدد وجود دارد.»
این کارشناس ارشد مسائل سیاسی و منطقه ای تصریح میکند: «پس از ماجرای ۱۱ سپتامبر تا پایان ۲۰۱۷ آمریکا هزینههای هنگفتی را متقبل شد، یعنی طی یک دوره ۱۶ ساله در بعد نظامی هزینههای گزافی را در منطقه کردند.»
زارعی تاکید میکند: «به طور کلی مدل جنگیدن آمریکاییها گران است و استراتژیشان حفظ نیروی نظامی است، به همین منظور هزینه سنگینی پرداخت میکنند و وقتی به سربازانشان نگاه میکنید به نظر یک موجود فضایی یا کاریکاتوری میآیند از بس که تجهیزات به نیروی نظامیشان میبندند.»
وی اضافه میکند: « آمریکاییها به این صورت میجنگند که یک نفر میجنگد و پنج نفر او را پشتیبانی میکنند و این یک نوع جنگ بسیار پر هزینه است که آنها در این سالها با آن درگیر بودند.»
این کارشناس ارشد مسائل سیاسی و منطقهای یادآور میشود: «اساسا آمریکاییها با مبنای پیروزی جلو میآیند، پیروزی که ویژگی آن قاطع و قطعی بودن است، به همین جهت هم در پرونده عراق در سال ۱۳۸۲ رژیم عراق را کاملا ساقط کردند که یک پیروزی قاطع بود، در افغانستان هم به همین صورت عمل کردند اما در مواجهه با انقلاب اسلامینه توانستند قاطع عمل کنند نه قطعی.»
زارعی تصریح میکند: «اکنون بیش از ۴۰ سال است که آمریکا با موضوعی به نام ایران درگیر است پس نتوانستند قاطع عمل کنند و هنوز واژه ایران پر تکرارترین واژه در گفتمان آمریکاییها است، یعنی به همان اندازه که در سال ۱۳۵۸ از واژه ایران در مسایل و گفتمانشان استفاده میکردند الان هم استفاده میکنند.»
وی خاطر نشان میکند: «آمریکاییها در مواجهه با ایران نتوانستند عنصر قاطعیت را به کار ببرند، عنصر دوم نیز عنصر قطعیت است که میبینیم کسی در دنیا نیست که بگوید آمریکا بر ایران پیروز شده است شاید بگویند هزینههای ایران را بالا بردیم اما اینکه بگویند بر ایران غلبه کردیم هرگز در اندیشکدهها و محافل سیاسی و قضاوت عمومی مطرح نمیشود.»
این کارشناس ارشد مسائل سیاسی و منطقه ای یادآور میشود: «در همان نطقی که رییس جمهور آمریکا در مجمع عمومی بیان کرد آنقدر از ایران سخن گفت که همگان متوجه شدند که این آقا چقدر با مقوله ایران درگیر است و هرچقدر هم جلوتر میرویم همگان متوجه میشوند که آمریکا در مواجهه با ایران دچار محدودیتهای بیشتری است.»
ابرقدرتی که از چشم افتاد
دست و پا زدنهای ترامپ در برابر وضعیت داخلی این کشور باعث شده تا جایگاه این کشور در پیش متحدانش هم متزلزل جلوه کند.
بر اساس گزارشی که از مرکز نظرسنجی «پیو» منتشر شد؛ از زمان ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید در ژانویه ۲۰۱۶، جایگاه آمریکا در چشم اغلب متحدان این کشور، تنزل چشمگیری داشته است.
حتی در بعضی کشورها، میزان مقبولیت آمریکا به حدی پایین آمده که با نتایج نظرسنجیهای آغازین این موسسه در دو دهه گذشته برابری میکند.
به عنوان مثال، فقط ۴۱ درصد مردم انگلیس نگاه مساعدی به آمریکا دارند که در نوع خود بیسابقه است. در فرانسه این رقم ۳۱ درصد و مشابه رقم ثبت شده در سال ۲۰۰۳ است حال آنکه چهره آمریکا فقط در چشم ۲۶ درصد از مردم آلمان، خوب است.
بخشی از زوال محبوبیت جهانی آمریکا محصول بیکفایتی این کشور در مهار بحران کرونا است، به گونهای که در ۱۳ کشوری که مرکز پیو نظرسنجی خود را در آنها انجام داده است؛ در مجموع فقط ۱۵ درصد از مردم با عملکرد ترامپ در مهار این بیماری همهگیر موافق هستند.
همزمان، ترامپ در مقایسه با اسلاف خود، محبوبیت به مراتب کمتری دارد. منفیترین ارزیابی از ترامپ را بلژیک دارد تاجایی که فقط ۹ درصد مردم این کشور، به او برای حل مسائل جهانی اعتماد دارند. در اسپانیا، انگلیس، فرانسه و آلمان، رتبه اعتبار ترامپ برابر با جورج بوش پسر در اواخر دوره ریاستجمهوری است.
بالاترین رتبه وی در ژاپن است. با این حال، تنها یک چهارم ژاپنیها (۲۵ درصد) به ترامپ ابراز اطمینان میکنند. این رقم در کره جنوبی ۱۷ درصد، در فرانسه ۱۱، در هلند ۱۸ و در دانمارک ۱۰ درصد است. در تمام کشورهای ذکر شده میزان بیاعتمادی به ترامپ بالای ۷۰ درصد است.
کتاب بولتن کابوس سیاست خارجی ترامپ
اینکه امروز دوباره ترامپ صحبت از لغو هزینههای آمریکا در خاورمیانه میکند و به نوعی حزب دموکرات را نشانه میگیرد در اصل میتواند پوششی باشد بر ضعفها و تصمیم گیریهای شلخته خود که این مطلب را از کتاب بولتون به خوبی میتوانیم دریابیم.
جان بولتون مشاور سابق امنیت ملی رئیس جمهوری آمریکا، در روز ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۹ در امتداد حذف و اضافهها و اخراج کارکنان و اطرافیان ترامپ از کاخ سفید اخراج شد که البته خودش گفت که استعفا داده است.
چندماه پیش وی کتاب خود با عنوان «اتاقی که در آن به وقوع پیوست؛ خاطراتی از کاخ سفید»را پس از کشمکشهای بسیار منتشر کرد. بولتون در این کتاب تصویری از رئیس جمهوری آمریکا ارائه داده که تصمیماتش براساس پیروزی دوباره او در انتخابات ریاست جمهوری گرفته میشود و ترامپ فرقی بین منافع ملی و منفعت شخصی خود نمیبیند!
بخش اصلی این کتاب به سیاستهای خارجی ترامپ میپردازد جالب اینجاست که نام ایران۷۵۳ بار در کتاب بولتون آمده است و بعد از ایران، کره شمالی ۴۵۹، اروپا ۱۶۷، عراق ۱۲۴، رژیم اسرائیل۱۰۲، داعش ۶۷ و عربستان ۴۹ مرتبه نام برده شده است.
جان بولتون در مصاحبهای در پاسخ به اینکه تاریخ چگونه ترامپ را به یاد خواهد آورد، گفته است: امیدوارم از او به عنوان رئیسجمهوری تک دورهای یاد شود که کشور را وارد منجلابی غیر قابل بازگشت نکرد. میتوانیم با یک دوره کنار بیاییم. اعتقاد کامل دارم، حتی اگر به طور معجزهآسایی یک جمهوریخواه محافظهکار در انتخابات نوامبر انتخاب نشود. با دو دوره، من بیشتر مشکل دارم!
ترامپ هم برای رأی به دولت قبل متوسل شد!
اینکه رئیسجمهوری روی کار بیاید و برای
کمکاریهای خود یا عدم توانایی خود در اداره کشور تقصیرهارا گردن دولت قبل بیندازد تنها منحصر به دولت تدبیر و امید نیست بلکه یک ادبیات جهانی در سیاست بوده تا دولتهای بی کفایت بتوانند به عنوان یک پوشش برای کم کاریهای خود توجیه بیاورند و از ورطه آن برای دور بعدی ریاست جمهوری خود رأی جمع کنند.
در همین رابطه پیرمحمد ملازهی کارشناس مسائل منطقه غرب آسیا میگوید: «ترامپ در آستانه انتخابات ریاستجمهوری است وموقعیتش نسبت به رقیبش آن طور که نظرسنجیها نشان میدهد عقبتر است بنابراین تلاش میکند تا به نوعی افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهد که البته تلاشهای او تنها در ارتباط با منطقه غرب آسیا نیست.»
وی ادامه میدهد: «ترامپ بحثهایی چون غارت تکنولوژی توسط چینیهارا مطرح میکند و از طرف دیگر با طرح این موضوع که ما هزینههای بسیاری را متحمل شدیم و دستاوردی نداشتیم میخواهد تقصیرها را گردن اوباما و حزب دموکرات بیندازد تا افکار عمومی حدی تحت تاثیرقرار گرفته و عقبماندگی خود را جبران کند اما اکنون که خودش دست به گریبان بیماری کووید 19 شده است.»
ملازهی میافزاید: «در ارتباط با ایران اگر واقعبینانه بخواهیم قضاوت کنیم میبینیم ایران توانست یک جبهه مقاومتی را در برابر اسرائیل که متحد اصلی آمریکا است سازماندهی کند گرچه که اکنون فشار روی ایران در منطقه غرب آسیا بالاست.»
این کارشناس مسائل منطقه غرب آسیا تاکید میکند: «کشورمان در مواجهه با آمریکا نباید خوشبین باشد که اروپاییها میتوانند برایمان کاری از پیش ببرند و ترامپ به دنبال فرصتی است که ایران را به دام بیندازد که باید بسیار هوشیارانه عمل کنیم.»
تحریم و دلار و دودی به چشم آمریکا
ایالات متحده آمریکا در حال حاضر حدود 800 تحریم را علیه 30 کشور اعمال کرده، اما نه تنها تحریمها
تا حد زیادی نتوانسته به اهداف اعلامیخود دست یابند، بلکه تنها سلامتی و رفاه جمعیت آنها را به خطر انداخته است و کشورهای دیگر را به این فکر انداخته تا به نحوی از سلطه آمریکا در جهان خلاص شوند که همین امر موجب تضعیف ایالات متحده آمریکا شده است.
فرقی ندارد از کدام حزب برای ریاست جمهوری آمریکا روی کار بیاید چراکه سیاست تحریم و زورگویی ماهیت این کشور است.
همان طور که «اکونومیست» مینویسد؛ «ایالات متحده آمریکا در بهرهگیری از جنگ مالی برای اهداف سیاست خارجی موقعیت منحصربهفردی دارد.
بانکهای اروپا و آسیا ممکن است به اندازه یک اقیانوس با همدیگر فاصله داشته باشند، اما ارتباط مالی بینالمللی از طریق قلمرو آمریکا انجام میشود. در واقع واشنگتن از جایگاه مالی پیشرو خود به طور موثر از سیستم بانکی سرتاسر جهان برای اجرای مجازات و تحریمهایی که اکثر ملتهای جهان با آن مخالفت میکنند، استفاده میکند».
بحرانهای داخلی آمریکا
با گذشت 6 ماه از شیوع سنگین ویروس کرونا در آمریکا هنوز حدود 30 میلیون نفر به دریافت این کمک خرجی از سوی دولت وابسته هستند. از طرف دیگر خرده فروشی با تولید کارخانهها در ماه آگوست در آمریکا کاهش یافته که نشان میدهد روند بهبود اوضاع اقتصادی در سایه شیوع ویروس کرونا در حال عقبگرد است.
در همین رابطه تیم کوئینلان، کارشناس ارشد اقتصادی موسسه ورزفارگو، میگوید: «برای نخستین بار از سال 2014 تعداد افرادی که گفتهاند درآمدشان کاهش یافته بیشتر از کسانی بوده که درآمدشان افزایش داشته است.»
کسری حساب جاری آمریکا هم که میزان ورود و خروج سرمایهگذاری، خدمات و کالا به داخل و خارج از این کشور را اندازه میگیرد، در سه ماهه گذشته به 52.9 درصد معادل 170.5 میلیارد دلار رسیده است که از سه ماهه سوم سال 2008 و بحبوحه رکود بزرگ اقتصادی در آمریکا تاکنون بیسابقه بوده است.
ری دالیو، میلیاردر مشهور آمریکایی و موسس شرکت بریجواتر میگوید: «زندگی در آمریکا سختتر خواهد شد چون شهروندان عادی فرصتهای کمتری برای بهبود اقتصادی خواهند داشت. طبق گفته این سرمایه گذار،یک عامل دیگر نبود اطمینان جهانی به دلار آمریکاست که قدرت خرید آمریکاییها را پایین آورده و استاندارد زندگی آنها را کاهش میدهد.»
در بحبوحه بزرگترین بحران بهداشتی و اقتصادی آمریکا، میلیونها نفر از مردم این کشور دچار فقر و محرومیت از خدمات پزشکی شدهاند. اینها علاوه بر میلیونها نفری هستند که همیشه در چنین وضعیتی بسر میبرند.