به گزارش مشرق به نقل از باشگاه خبرنگاران ، مبارزه اى که ريحانه نبى در حساس ترين دوران آغاز کرد، از زمان آغازين انحراف جامعه پس از رحلت نبى اکرم (ص)، به عنوان مهم ترين و محوری ترين حرکت سياسى جامعه محسوب مىشد.
استيضاح حاکم وقت با خطبه فدک
یکی از روش های مبارزه سياسى حضرت زهرا (س)، استيضاح حاکم وقت با خطبه فدک و تکيه بر غصب «فدک» بود. که به دنبال غصب آن توسط خليفه وقت، فاطمه زهرا عليهاالسلام بار ديگر از اين حرکت رژيم حاکم به عنوان يک فرصت مناسب سياسى براى روشن ساختن اذهان جامعه در غصب خلافت مسلم حضرت على عليه السلام استفاده کرد.
در حقيقت، فاطمه زهرا عليهاالسلام به نام غصب حق مالکيت خويش ، به اعتراض سياسى و استيضاح حاکم وقت پرداخت و به مسجد رفت و خطبه خواند.
فاطمه زهرا عليهاالسلام در ابتدا، با يادآورى رسالت پيامبر و دفاع از رهبرى و امامت بر حق حضرت على عليه السلام و حق مالکيت خويش بر فدک از لحاظ قانون ارث در اسلام، با سازش کاران سياسى اتمام حجت کرد.
دفاع از حريم ولايت توسط يک زن و بذرى که او در مسجد با سخنان مستدل و منطقى خود کاشت، بعدها در بيعت مردم با حضرت على عليه السلام (پس از قتل عثمان) به ثمر نشست.
زير سوال بردن مشروعيت حاکمان وقت
زير سوال بردن مشروعيت حاکمان وقت حرکت سياسى حضرت زهرا عليهاالسلام بود که به دفاع از ارث زن در اسلام مىپردازد؛ دفاع از مالکيت بر حق زن که برخلاف راه و رسم موجود در افکار جاهلى بود، در بعضى از اذهان رسوخ داشت. اما آنچه را اسلام حق مىدانست براى فاطمه زهرا عليهاالسلام معيار و محک بود، نه عرف و سنّتهاى جاهلى.
آن حضرت توانست با حضور در مرکز اجتماع مسلمانان و مهمترين مکان معتبر سياسى ـ يعنى مسجد ـ به محاجّه با خليفه وقت بپردازد و او را به استيضاح بکشاند و با رسوايى سياسى حاکمان وقت، تا حد زيادى مشروعيت آنان را زير سوال ببرد و رسمهاى جاهليت را درهم بشکند و نشان دهد که هيچ حکومتى نمىتواند حق و مال کسى را غصب کند، حتى اگر اين حق متعلق به يک زن باشد.
سکوت سياسى
فاطمه زهرا عليهاالسلام در مسير دفاع از حريم ولايت و امامت، شيوه مبارزاتى ديگرى را با سکوت خود آغاز کرد. ايشان جامعه را از لحاظ افکار، تحت تأثير قرار داد، ولى ناگهان شيوه مبارزه سياسى خود را تغيير داد و سکوت اختيار کرد؛ اين تاکتيک و شيوه جديد در اذهان جامعه، که به حضور آن حضرت در صحنه عادت داشتند، سوال ايجاد مىکرد
فاطمه زهرا عليهاالسلام با گرفتن اعتراف از خليفه وقت مبنى بر مقام شامخ حضرت فاطمه عليهاالسلام از زبان پيامبر در اينکه رضايت فاطمه رضايت خدا و خشم او خشم خداست، مشروعيت خليفه را زير سوال برد و اذهان جامعه و افکار عمومى را در مشروعيت خليفه وقت دچار ترديد کرد که فاطمه عليهاالسلام حق را مىگويد و امامت حقى است غصب شده توسط خليفه وقت!
پس از اينکه آن حضرت از خليفه وقت اعتراف گرفت، قسم خورد که ديگر با او سخن نگويد و با اين ديدار و سخن فاطمه زهرا عليهاالسلام، مشروعيت حاکمان وقت بيش از گذشته زير سوال رفت و در بسيارى از اذهان که نادانسته و تحتتأثير جو موجود بيعت کرده بودند، شک و ترديد و پشيمانى ايجاد شد.
ايجاد انقلابى درونى در زنان «رشد سياسى زنان مهاجر و انصار»
شيوه مبارزاتى ديگر فاطمه زهرا عليهاالسلام دادن آگاهى و رشد سياسى زنان مهاجر و انصار بود که بدينوسيله، آتش مبارزه در خانوادههاى مدينه وارد شد. اين مبارز سياسى شکستناپذير، که تمام تاب و توان خود را در دفاع از حريم ولايت و امامت قرار داده بود، به علت تلاش بيش از حد، ناتوان شد. به همين دليل پس از مدتى فاطمه زهرا عليهاالسلام به علت بيمارى و ضعف، در خانه بسترى شد. وقتى خبر بيمارى آن حضرت در مدينه پيچيد، زنان مهاجر و انصار که وامدار تعليم و تربيت فرهنگى آن حضرت بودند، براى عيادت او به خانهاش آمدند. وقتى از حال آن حضرت جويا شدند، از حال خود نگفت، بلکه در دفاع از حريم ولايت به سخن پرداخت و از سستى مردانشان سخن راند که حق را فراموش کردهاند و سکوت اختيار نمودهاند. بازتاب سخنان دخت پيامبر بتدريج درون خانهها آتشى به پا کرد و انقلابى پرخروش را جهت داد که به حريم خانهها راه يافت و نطفههاى آگاهى و شعور را بارور کرد.
وصيتنامه سياسی «عدم بهرهبردارى حاکمان سياسى وقت از مراسم سوگوارى و دفن آن حضرت»
وصيتنامه سياسى آن حضرت براى بيدار ساختن افکار خفته و توجه افکار عمومى و عدم بهرهبردارى حاکمان سياسى وقت از مراسم سوگوارى و دفن آن حضرت نگاشته شد.
حضرت زهرا عليهاالسلام در وصيتنامه سياسى خود تأکيد مىکند که حضرت على عليهالسلام، ولىّ بر حق، بايد به آن عمل کند؛ چنانکه تا بدان روز هيچ سياستمدارى چنين آگاهانه و مدبّرانه و با آن ظرافتهاى سياسى، عمل نکرده بود، بلکه شيوهاى بکر و تازه بود که از سوى سياستمدارى حرفهاى به خاطر دفاع از حريم ولايت و تحقير موقعيت سياسى خليفه وقت اتخاذ شده بود.
حضرت فاطمه عليهاالسلام وصيت کرد که احدى از کسانى که به او ستم کردهاند در تشييع جنازهاش حاضر نشوند و شبانه او را دفن کنند. در حقيقت، با اين وصيتنامه، حربه سياسى از دست حاکمان وقت گرفته شد. آنان مىخواستند در مرگ آن حضرت با مرثيهسرايى و اشک و ماتم و ارادت به آن حضرت و تأسف از رحلت او، مخالفتها و مبارزات حضرت زهرا عليهاالسلام را در دفاع از حريم ولايت تحتالشعاع قرار دهند و خلافت غاصبانه خود را در اذهان جامعه برحق جلوهگر سازند. اما دفن شبانه آن حضرت و نامشخص بودن مکان دفن ايشان، اين سوال را در ميان امّت اسلامى ايجاد کرد که چرا دخت گرامى پيامبر و يگانه گوهر گرانقدر او چنين وصيتى کرده است؟
با عمل به وصيت آن حضرت توسط حضرت على عليه السلام، اذهان جامعه دچار شک و ترديد شد و تا حد زيادى مشروعيت خليفه وقت زير سوال رفت و مظلوميت آن حضرت بيشتر نمايان گرديد.
حضرت فاطمه عليهاالسلام تلاش کرد تا مسير انحرافى امت را روشن سازد که چرا امام بر حق، على عليهالسلام را تنها گذاشته و کج راه هاى را انتخاب کردهاند که خلاف حق و حقيقت است، در حالى که على عليهالسلام بر حق است؟