به گزارش مشرق، محمد صرفی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: رئیسجمهور آمریکا صبح یکشنبه در جمع هوادارانش در ایالت فلوریدا بار دیگر از توهمات خود درباره ایران گفت. ترامپ در این سخنرانی انتخاباتی مدعی شد؛ «وقتی ما (انتخابات را) ببریم، نخستین تماسی که من دریافت خواهم کرد، از طرف ایران خواهد بود، چون اقتصاد آنها به دلیل تحریمها سمت جهنم میرود و آنها خواهند گفت که بیایید توافق کنیم.» ترامپ پیش از این نیز بارها چنین ادعایی را مطرح کرده است. او هفته پیش هم گفته بود؛ «احتمالاً اولین تماسی که بعد از پیروزی در انتخابات خواهم داشت، از جانب ایران است که برای توافق با من میمیرند.»
او در مصاحبه با برنامه رادیویی «راش لیمبو» هم گفته بود: «اگر برنده شوم، ظرف یک ماه با ایران توافق فوقالعادهای خواهم کرد.» اردیبهشت ماه پارسال ترامپ گفته بود: «کاری که آنها باید بکنند این است که با من تماس بگیرند، و با هم بنشینیم. ما میتوانیم به توافق برسیم... آنها باید تماس بگیرند.» ترامپ چنان در این توهم خود غرق بود که دولتش همان روزها شماره تلفنی را هم در اختیار سوئیس- حافظ منافع آمریکا در ایران- گذاشته بود تا مقامات ایران بتوانند با آنها تماس بگیرند!
لیست اظهارات ترامپ در این خصوص طولانی است. اولین اظهار نظر او در این خصوص به نمایش تلویزیونی خروج از برجام در اردیبهشت سال ۹۷ بازمیگردد. او در مراسم امضای خروج رسمی آمریکا از توافق هستهای سخنرانی مفصلی کرد و در انتهای آن گفت: «رهبران ایران طبعاً خواهند گفت که از مذاکره درباره یک توافق جدید خودداری خواهند کرد؛ آنها از این کار خودداری میکنند. و اشکالی هم ندارد. احتمالاً اگر من هم جای آنها بودم، همین را میگفتم. اما حقیقت این است که آنها خواهان یک توافق تازه و پایدار خواهند بود؛ توافقی که به سود همه ایران و مردم ایران باشد. وقتی آنها این را بخواهند، در آن زمان من آماده، مایل و قادر به انجام آن خواهم بود.» او چند هفته بعد در کنفرانس خبری خود در حاشیه اجلاس ناتو در بروکسل هم گفت: «به شما میگویم در یک نقطه مشخص آنها با من تماس میگیرند و میگویند که بیایید توافق کنیم.»
این موضع پرتکرار رئیسجمهور آمریکا که از سوی برخی از دیگر مقامات بلندپایه این کشور نیز بارها تکرار شده را از چند منظر میتوان تحلیل و بررسی کرد و نکاتی درباره آن گفت؛
۱- تکرار چندباره این مسئله، پیش از هر چیز نشاندهنده نیاز ترامپ به مذاکره با ایران است. این موضوع وقتی روشنتر میشود که هرچه به موعد انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا نزدیکتر میشویم، فاصله زمانی تکرار این ادعا کاهش چشمگیری یافته و از چند ماه یکبار به هفتگی و حتی روزانه رسیده است. در واقع ترامپ میخواهد مخاطبان خود را اقناع کند که سیاستش درباره ایران کارآمد بوده و آنها فقط باید بیشتر صبر کنند تا نتیجه آن را ببینند. او قول داده بود توافقی بهتر از برجام برای آمریکا به ارمغان آورد. توافقی که هم مادامالعمر باشد و هم مسئله موشکی و منطقهای را شامل شود. برای رئیسجمهور پرمدعایی که خروج از برجام را یکی از بزرگترین دستاوردهای سیاست خارجی خود عنوان میکند، ناکامی در رسیدن به آنچه خیال میکرده و وعده داده، سنگین و غیرقابل هضم است.
برای درک میزان نیاز دولت آمریکا به کشاندن ایران پای میز مذاکره، توجه به این روایت نیویورک تایمز از طرح ابلهانه پمپئو وزیر خارجه و رابرت اوبراین، مشاور امنیت ملی کاخ سفید جالب است. این روزنامه مینویسد این دو مقام آمریکایی اسفندماه سال ۹۸ طرحی را ارائه میدهند که حملهای محدود به نیروهای نظامی ایران در خلیج فارس انجام شود تا پس از آن ایران مجبور شود پای میز مذاکره با آمریکا برود! طرح با مخالفت جدی مقامات ارتش آمریکا مواجه شده و در نهایت رد میشود.
۲- سؤال اساسی و مهمی که باید مطرح کرد و به آن اندیشید این است؛ چه چیزی ترامپ را نسبت به تماس و توافق با ایران امیدوار کرده و همچنان نگه داشته است؟ این سؤال را از جنبههای گوناگونی میتوان مورد بررسی قرار داد. گزارشهای غیررسمی اما جدی و قابل اتکایی وجود دارد که برخی از اپوزیسیون فراری جمهوری اسلامی ایران خود را به دولت ترامپ نزدیک کرده و در شکلدهی به تصورات و محاسبات آنان درباره ایران نقش دارند.
از قضا این وطنفروشان جزو معاندترین و البته متوهمترین دشمنان ایران بوده و از هیچ خیانت و حتی جنایتی علیه کشور و مردمی که زمانی در آن و با آنها زیستهاند، امتناع ندارند. همکاران ایرانی بنیاد FDD از جمله این جماعت هستند که از خصایص ایرانی بودن تنها زبان فارسی آن را دارند.
البته حقارت و خیانت چنین جماعتی، برای ایرانیان نه جدید است و نه تعجبآور، چرا که آنها حدود چهار دهه پیش منافقین را دیدند که چگونه به مزدوری و دریوزگی صدام افتادند و رسماً علیه مردم خود با دشمن بعثی متحد شدند.
وطنفروشانی که امروز مستقیماً با دولت آمریکا کار کرده و پولهای کلانی هم بابت این خیانت به جیب میزنند چهار دهه است که میگویند امسال سال پایانی جمهوری اسلامی است و دچار توهمی مزمن هستند. وقتی کانال دولت ترامپ برای مواجهه و محاسبه درباره ایران چنین جماعتی باشند، چرا نباید به تماس ایران امیدوار باشد!
اما مهمتر از این خائنان، نقش کسانی است که در داخل کشور با اظهارات و مواضع خود -چه آگاهانه و چه ناآگاهانه- به ترامپ امید میدهند. برای نمونه چند روز پیش بود که یک چهره سیاسی جریان اصلاحطلب در مصاحبهای گفت: «ایران چارهای جز مذاکره با ایالات متحده آمریکا ندارد و شرایط کشور، به خصوص در حوزه سلامت، معیشت و اقتصاد به حدی بحرانی است که در صورت پیروزی مجدد دونالد ترامپ هم باید به فکر مذاکره با آمریکا بود.»
نمونه دیگر آنچهره کثیرالکلامی است که اخیراً در سرمقاله یکی از روزنامههای اصلاحطلب نوشت: «آقای روحانی اعتقاد دارد باید به یک شکلی حالا چه نرمش قهرمانانه یا صلح امام حسن(ع)، شرایط را تغییر دهیم. چه دونالد ترامپ رئیسجمهور شود یا جو بایدن به پیروزی برسد دولت ظاهرا چارهای جز تغییر برخی ایدهها را ندارد... در اینکه باید جمهوری اسلامی به سمتی حرکت کند و تغییراتی بهوجود آورد تا از این مرحله عبور کنیم هیچ تردیدی وجود ندارد. به نظر میآید با انتخابشدن رئیسجمهور آمریکا احتمال دارد زمینه مذاکراتی هم فراهم شود. اینکه چه زمانی انجام خواهد شد، هنوز مشخص نیست. امکان دارد در دولت آقای حسن روحانی صورت بگیرد یا اینکه احتمالا در دولت آینده ما شاهد تحول و تغییر خواهیم بود. امکان دارد از دیماه بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم مذاکرات جدیدی شروع شود یا اینکه زمان اصلی آن احتمالا بعد از انتخابات ۱۴۰۰ باشد».
این دست اظهارات و نوشتهها در فضای رسانهای رسمی و غیررسمی کشور کم نیستند. حتی ارگان یکی از احزاب کشور در تحلیلی درباره رفتار تحقیرآمیز اخیر ترامپ با رئیسجمهور صربستان نوشت تحقیر شدن از سوی ترامپ مگر چه اشکالی دارد!
یکی از اصلیترین اجزای فرایند تحریم، پایش مستمر و دقیق فضای سیاسی و اجتماعی کشور تحت تحریم است که بهطور مستمر توسط آمریکاییها در حال انجام است. وقتی چنین افرادی و جریاناتی وجود دارند که مردم را ناامید و دشمن را امیدوار میکنند، انتظار ترامپ برای زنگ خوردن تلفن اتاق بیضی با تماس از تهران چندان هم عجیب نیست.
و اما از آنجا که منظور آمریکا از مذاکره با ایران دیکته کردن نظرات باجخواهانه خود به کشورمان است بدیهی است که این مذاکره هرگز صورت نخواهد پذیرفت و ترامپ یا بایدن سرافکندگی دیگری را تجربه خواهند کرد.
۳- سؤال مهم و اساسی دیگر این است؛ چه باید کرد؟ قبل از آن باید به این دو گزاره بنیادین توجه داشت؛ اولاً تا وقتی دولت آمریکا- فارغ از اینکه ترامپ رئیسجمهور باشد یا بایدن- به مذاکره و توافقی دیگر با ایران امیدوار باشند، فشار بر ایران را حفظ خواهند کرد. ثانیاً مذاکره فشار آمریکا را کاهش نخواهد داد بلکه ابزارهای ایران را یکی پس از دیگری گرفته و راه را برای افزایش فشار و باجخواهی هموارتر خواهد کرد.
در باب اینکه چه باید کرد سخن بسیار و نیاز به نوشتاری مستقل و مبسوط است اما اجمالاً باید گفت در این شرایط پرهیز از حاشیهسازی و بگومگوهای بیحاصل سیاسی ضرورتی حیاتی دارد و ناامید کردن مردم- به هر طریقی و با هر انگیزهای- سم مهلک است. اگر هر کس در هر جایگاه و مسئولیتی که قرار دارد بهصورت حداکثری و بیوقفه، عمل به وظیفه خود را در دستور کار قرار دهد، گامی مهم و اساسی در مأیوسکردن دولت آمریکا در رسیدن به رویای ضدایرانی خود برداشته است.