نامه سعید حجاریان به همایون شجریان اما علاوه بر واکنش‌های دفعی و مقطعی سوالات و ابهامات پیچیده‌تری را نیز از کیفیت ارتباط سیاست و فعالان سیاسی اصلاح‌طلب با هنرمندان سرشناس کشور ایجاد کرده است.

به گزارش مشرق، از روزی که نامه سعید حجاریان به همایون شجریان منتشر شده است، واکنش‌های منفی به محتوا و لحن آن از صدر تا ذیل همچنان ادامه دارد. این نامه اما علاوه بر واکنش‌های دفعی و مقطعی سوالات و ابهامات پیچیده‌تری را نیز از کیفیت ارتباط سیاست و فعالان سیاسی اصلاح‌طلب با هنرمندان سرشناس کشور ایجاد کرده است. لحن آمرانه حجاریان و بکن-نکن‌های هنری و سیاسی خصوصا اشاره به سرنوشت تلخ سوءاستفاده سیاسیون چپ از موقعیت هنری مرحوم شجریان و تلاش برای خط‌دهی به همایون، قفل‌ها و کلیدهای بسیاری را در ارتباط میان جریان اصلاحات با هنرمندان پیش روی افکار عمومی نشانده است.

بیشتر بخوانید:

وقتی حجاریان نوستراداموس می‌شود

سعید حجاریان، فعال سیاسی اصلاح‌طلب که در ماه‌های اخیر منتهی به انتخابات ریاست‌جمهوری با حملات تندش به منتقدان نامه موسوی‌خوئینی‌ها و همراهی‌اش با جریان چپ رادیکال بعد از دوره‌ای فترت سیاسی دوباره سر زبان‌ها افتاده است، اول آبان با انتشار نامه سرگشاده‌ای خطاب به همایون شجریان در پی درگذشت محمدرضا شجریان دست‌کم فضای فرهنگ و هنر کشور را شوکه کرد. شوکی که این روزها در میان انواع پیچیدگی‌های فضای فرهنگی و سیاسی کشور، توجه‌ها را به سمت جریان‌های پنهانی جلب کرد که چهره‌های هنری و میراث فرهنگی ایران را خرج کارکردهای سیاسی تاریخ انقضادار می‌کنند و برای اهداف سیاسی خود آن‌ها را مصرف کرده و پس از چندی دور می‌اندازند یا دست‌کم تمام تلاش و هم و غم خود را در این جهت سامان می‌دهند.

چگونه خود را در آستانه انتخابات مطرح کنیم

هرچند که می‌توان نامه حجاریان را از بعد کارکردهای سیاسی آن در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری پیش رو به تحلیل نشست و آن را درست مشابه استراتژی کهنه این جریان در قبال هنر و هنرمندان سرشناس کشور در انتخابات پرالتهاب‌۸۸ ارزیابی کرد اما اینجا از این زاویه عبور می‌کنیم و آن را به تحلیل‌گران سیاسی می‌سپاریم. مسأله این نامه از بعد فرهنگی به مراتب حساسیت‌برانگیزتر و مهم‌تر است؛ چنان که همایون شجریان نیز در دیدار نیمه‌شبی خود با بخشی از مردم که در برابر بیمارستان جم تجمع کرده بودند و قصد داشتند فضا را به سمت شعارهای سیاسی سوق دهند، تاکید و تصریح کرد که «هنر والاتر از سیاست است».
حجاریان در این نامه پس از تسلیت درگذشت مرحوم شجریان، در پنج بند، پنج توصیه را با لحنی آمرانه و فرمایشی  خطاب به همایون ارائه می‌دهد و در چهار بند اول تلاش می‌کند زاویه‌ای کاملاً هنری بگیرد. اما در بند پنجم بر توصیه سیاسی خود تصریح می‌کند تا روشن شود که چهار بند قبلی چیزی جز مقدمه‌چینی نبوده‌اند.

یادآوری آمرانه اقدامات در حال انجام!

او در بند اول پس از اشاره به اسلاف هنری محمدرضا شجریان در حوزه آواز می‌نویسد: «اولین انتظاری که از شما می‌رود، این است که با همکاری سایر شاگردان آن مرحوم، ردیف‌های آوازی ایشان را نظم و نسق ببخشید و چنان‌که ایشان خود می‌خواستند، این رویه «شاگردپروری سینه به سینه» را ادامه دهید که این سلسله منقطع نشود.» اتفاقی روشن و درحال انجام که طبعاً نیازی به دستور، آن هم دستور یک شخصیت سیاسی بازنشسته ندارد.
حجاریان در بند دوم نامه‌اش، شجریان را «نماینده فرهنگی سراسر منطقه ما» در پهنه‌ای از افغانستان تا ترکیه و کردستان و سرزمین‌های عرب‌نشین منطقه برمی‌شمرد و به همایون یادآوری می‌کند که «وظیفه» دارد استاد را به مردم عادی تمام منطقه بشناساند.

به رخ کشیدن دستورات انجام نشده

بند سوم نامه اما بیش از هر چیز گلایه حجاریان از شجریان را به ذهن خواننده متبادر می‌کند. او می‌گوید پیشنهاد ساخت مستندی از زندگی ایشان را به آن مرحوم داده و مژگان شجریان را نیز شاهد می‌آورد و می‌نویسد: «اما نمی‌دانم چرا کار رها شد. اکنون، جای چنین مستندی خالی و ضروری است؛ باید کار را به اهل فن واگذار کرد و «راش»های نادیده زندگی ایشان را به وی سپرد تا چنین کاری صورت بگیرد.»

با نگاه موجود در نامه روشن است که مستندی از زندگی مرحوم شجریان که حجاریان بانی آن باشد، بدون تردید بیش از آن که پرتره‌ای از یک هنرمند را به افکار عمومی نشان دهد قرار است، از او عروسک خیمه‌شب بازی سیاسی بسازد و از گوشه و کنار اظهارات مقط عی یک هنرمند، ابزارها و اهرم‌هایی برای پیشبرد اهداف سیاسی خود بیرون بکشد.

ایجاد تقابل میان سبک پدر و پسر

در بند چهارم حجاریان رسماً سبک آوازی شجریان بزرگ را به دشنه نقد کشیده و آن را در برابر سبک نوگراتر فرزندش قرار می‌دهد. لحن نامه به‌گونه‌ای است که طرد کردن سبک پدر با واژگانی چون «ملال‌آور» و «سنگین» را ابزاری برای تمجید از سبک فرزند می‌کند و آن دو را مقابل یکدیگر می‌گذارد حال آن که یکی ادامه طبیعی و به‌روز دیگری است. سپس می‌نویسد: «زمانی شنیدم مرحوم پدر درباره سنت‌شکنی‌ها و بی‌پروایی‌های آوازی شما نکاتی را متذکر شده بودند که حکایت از ورودتان به شیوه‌های آوازی متفاوت داشت، اما گمان دارم همین بی‌پروایی‌ها و شادابی‌ها باعث جذب جوانان می‌شود تا بعدها از طریق شما به سنت آواز سنتی ما تمایل پیدا کنند. از این‌رو، گمان دارم ضروری است شما و بعضی شاگردان ایشان همین راه نوآورانه را ادامه دهید و بی‌آنکه از سنت سَلَف تخطی کنید، ابتکاراتی جدید در آثار آینده به وجود آورید.»

الگوی ارتباطی فرمانده و سرباز میان سیاسیون و هنرمندان چپ؟

جالب‌تر از همه اینکه تا همین جای نامه هم اصلاً هنوز معلوم نیست چرا چنین موضوعات بدیهی باید با عباراتی تا این اندازه دستوری و آمرانه از سوی یک شخصیت سیاسی به یک چهره هنری ابراز شود. آیا همایون شجریان واقعاً تا این حد گوش به فرمان سعید حجاریان است؟ آیا میان آن‌ها ارتباطی فرمانده و فرمان‌پذیر برقرار بوده و تاکنون از چشم افکار عمومی پنهان مانده است؟ آیا این سعید حجاریان است که با این ادبیات و لحن می‌خواهد از خود کاراکتر یک مرد سیاسی-هنری بسازد یا میان برخی چهره‌های فرهنگی و هنری سرشناس کشور با این دست سیاسیون، واقعاً چنین الگوی ارتباطی در جریان بوده است؟

فریز کردن کاریکاتور سیاسی از چهره‌های هنری

بند آخر نامه حجاریان آتش افتاده به خرمن این سؤالات را شعله‌ورتر هم می‌کند. او درباره مرحوم شجریان می‌نویسد: «استاد شجریان در زندگی خود همواره جانب مردم را گرفتند و به این خاطر صدمه‌ها دیدند تا حدی که ممنوع‌الصدا شدند و حتی ربنای‌شان را خاموش کردند. ایشان می‌گفتند «من صدای خس‌وخاشاکم».» ادامه همان تصویر فریزشده‌ای که از شجریان در سال‌۸۸ با کمک جریان چپ و بازی مؤثر رسانه‌های معاند خارج‌نشین ساخته شد و البته پنج سال پیش از سوی خود مرحوم شجریان مورد تجدید نظر و بازاندیشی قرار گرفت اما جریان چپ دیگر هرگز اجازه نداد که تصویر ایشان در افکار عمومی از آن تصویر سیاسی فریزشده فاصله بگیرد و واقعی‌تر شود.

حجاریان سپس خطاب به همایون می‌افزاید: «به گمانم شما نیز به مرور با این مصائب روبه‌رو خواهید شد! با این وصف، اگر همچون پدر عنصر سیاست را نیز به نگاه موسیقیایی‌تان بیفزایید، مسأله دوچندان بغرنج می‌شود! بنابراین باید راه را آهسته و پیوسته طی کرد. چنان‌که می‌دانیم مرحوم استاد در آغاز راه و به‌دلیل نگاه‌های سنتی حاکم، از نام خود گذشتند! البته زمانه متفاوت شده است و نمی‌گویم به قول شاملو عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد... که خود نسبت به ظرایف امر آگاه هستید!»

اعتبارتراشی برای سیاسیون یا اعتبارزدایی از هنرمند

معلوم نیست در این بند باید اعتبار سیاسی یک اصلاح‌طلب کهنه‌کار را شاهدی برای باور به وجود «پستوی خانه» و «آگاهی به ظرایف امر» میان هنرمندان قرار دهیم یا همه را به حساب اعتبارتراشی هنری برای یک جریان سیاسی بدانیم که حالا با اتخاذ جهت‌گیری رادیکال بیش از همیشه نزد افکارعمومی، وجهه خود را از دست داده و وارد شدن به دهه ششم و هفتم چهره‌های اصلی آن، آنان را از واقعیت‌های زندگی جوانان هنرمند و هنرمنددوست کشور دور کرده است.

نامه حجاریان اما گذشته از همه ابهامات و سوالاتی که ایجاد کرده مورد انتقاد چهره‌ها و رسانه‌های هم‌طیف خود نیز قرار گرفته و واکنش‌های منفی زیادی داشته است. برخی فعالان سیاسی و روزنامه‌نگاران چپ و معاند، نامه حجاریان را به مثابه انذار دادن همایون از فعالیت سیاسی خوانده‌اند چنان که جمشید برزگر، برادر مجید برزگر فیلمساز ایرانی و مدیر بخش فارسی خبرگزاری آلمانی دویچه‌وله، در رشته‌توییتی به این موضوع پرداخته و خواستار تحریک همایون به ورود به حوزه سیاست شده است و نه برعکس. با این حال فعالان رسانه‌ای و سیاسی چپ و راست داخل کشور، این نامه را با عنوان فرمایش سیاسیون به هنرمندان مورد نقد قرار داده‌اند.

اهتراز از دوستی‌های خاله خرسه

حسین دهباشی، فعال سیاسی در توییتی که بعداً   آن را حذف کرد، نوشت: «جناب حجاریان در نامه‌ای سرگشاده به همایون شجریان، به قول خودش «تکالیفی را بر او بار کرده است». واقعاً چه می‌شود گفت؟ اگر هرکدام از ما-که یک‌صدهزارم منزلت شجریان‌ها را نداریم- مخاطب آن نامه آمرانه بودیم، مودبانه‌ترین پاسخ این بود که بپرسیم: ببخشید، شما؟! اما همایون، همایون است.»

یک روزنامه‌نگار موسیقی  هم نوشته است: «سؤال اصلی، «چرایی» نامه سعید حجاریان به همایون شجریان است. که چرا در چنین شرایطی خطاب به همایون نوشته شده؟ و بگذریم از نصیحت‌های سیاستمدار پیر، که گفته در بزنگاه‌های تاریخی، بودن سمت مردم می‌تواند تبعاتی مثل عاقبت استاد برایت داشته باشد... بماند برای تاریخ».

میکائیل دیانی، فعال رسانه‌ای نوشته است: «سعید حجاریان همون پوست موزی که زیر پای استاد شجریان انداختند رو می‌خواد سر بده زیر پای همایون شجریان! امیدوارم همانطور که تا الان همایون پخته و درست عمل کرده بعد از این هم همانطور بمونه و درگیر دوستی خاله‌خرسه نشه.»

منبع: روزنامه صبح نو