کد خبر 1137397
تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۳۹۹ - ۰۰:۴۹

اصلاحات همیشه وقتی با ناکارآمدی و شکست مواجه می‌شود، عقب می‌کشد و قهر سیاسی را در پیش می‌گیرد و این اتفاق تازگی ندارد. فقط نحوه بروز آن و شکل تئوریزه کردنش توسط اصلاح‌طلبان فرق می‌کند.

به گزارش مشرق،  روزنامه جوان نوشت: سهیلا جلودارزاده نماینده اصلاح‌طلب مجلس دهم که به رغم تبلیغات گسترده و پرحجم در انتخابات مجلس یازدهم با کسب تنها ۶۷ هزار رأی از راهیابی به مجلس بازماند، در مصاحبه با روزنامه آرمان گفته که «جریان اصلاحات نهایت ازخودگذشتگی را برای دولت حسن روحانی انجام داده است و افکار عمومی جامعه نیز این مسئله را مشاهده کرده‌اند. هدف اصلی اصلاح‌طلبان حمایت از یک چهره معتدل و عقلایی برای حفظ و اعتلای نظام بوده است. کاری که اصلاح‌طلبان انجام دادند این بود که با دادن خون به یک بیمار بدحال وی را نجات دادند».

جریان اصلاحات در سال ۹۲ کاندیدای خود یعنی محمدرضا عارف را مجبور به انصراف کرد تا یک‌صدا از حسن روحانی حمایت کند. اگر عارف می‌توانست رأی بیاورد، انصراف داده نمی‌شد. حذف کاندیدایی که می‌دانیم رأی نمی‌آورد و جمع شدن پشت کاندیدایی که شاید رأی بیاورد، اسمش فداکاری نیست؛ اسمش اتخاذ سیاست تک کاندیدایی و وحدت و سیاست ائتلاف با احزاب همفکر برای سهم داشتن در قدرت است. روحانی و اصلاح‌طلبان دریافتند که هیچ‌کدام بدون دیگری انتخابات را نخواهند برد، اما در صورت وحدت، محتمل پیروز خواهد شد. بنابراین، با هم وحدت کردند. این نامش فداکاری نیست؛ یک راهبرد برای رسیدن به ریاست جمهوری است.

نکته بامزه آنجاست که جلودارزاده ضمن منت گذاشتن بر روحانی، می‌گوید که این کار برای «حفظ و اعتلای نظام» بوده است. یعنی اگر محمدرضا عارف رئیس جمهور می‌شد، حفظ و اعتلای نظام دچار خدشه می‌شد؟! از سویی، این مدل مدیون دانستن نظام به خود، اخلاقی نیست از سوی جریانی که چهار سال قبل از انتخابات ۹۲، نظام را تا لبه پرتگاه برده و نظام با اغماض بسیار با آنان برخورد و باز هم زمینه حضور آنان در سطوح عالی نظام فراهم کرده است. در واقع این اصلاح‌طلبان بودند که برای حفظ و اعتلای خود پس از قهقرای سال ۸۸، به حضور فعال در انتخابات و پیروزی آن نیاز داشتند. تصاحب دولت و مجلس و شوراها و استانداری‌ها و ریز و درشت منصب‌های حکومتی نامش از خودگذشتگی است؟!

جلودارزاده در ادامه منت‌گذاری‌های سیاسی خود، اصلاحات را مظلوم به تصویر کشیده و گفته: «جریان اصلاحات بیش از این توانایی ندارد. این در حالی است که در سال‌های اخیر جریان اصلاحات با موانع و فشارهای گسترده بیرونی نیز مواجه بوده است. واقعیت این است که اصلاح‌طلبان از اینکه همه توانایی و ظرفیت‌های خود را به میدان آورده‌اند، اما نتیجه مطلوب به دست نیاورده‌اند، خسته شده‌اند. در طول سال‌های گذشته اصلاح‌طلبان نه موفق شده‌اند احزاب خود را تقویت کنند و نه موفق شده‌اند در کشور توسعه سیاسی ایجاد کنند. اغلب این مسائل نیز به دلیل فشارهای بیرونی و فراهم نبودن زمینه‌ها بوده است».

اصلاحات همیشه وقتی با ناکارآمدی و شکست مواجه می‌شود، عقب می‌کشد و قهر سیاسی را در پیش می‌گیرد و این اتفاق تازگی ندارد. فقط نحوه بروز آن و شکل تئوریزه کردنش توسط اصلاح‌طلبان فرق می‌کند. گاهی می‌گویند نگذاشتند کار کنیم، گاهی می‌گویند خسته شدیم، گاهی زیر میز انتخابات می‌زنند و اردوکشی خیابانی راه می‌اندازند، گاهی انتخابات را تحریم می‌کنند، گاهی متحصن می‌شود و ...