به گزارش مشرق، سیدمحمدسعید مدنی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
۱- تحریم و بایکوت اجتماعی و اقتصادی مسلمانان در صدر اسلام(سال هفتم از بعثت) که در تاریخ به ماجرای «شعب ابیطالب» معروف است بیتردید با مشقات و رنجها و حتی مصیبتهایی برای شخص رسول خدا(ص) و مردان و زنان مسلمان همراه بود؛ اما مقاومت مومنانه و سازشناپذیر مسلمانان کاری کرد که اولا سران مستکبر مکه نتوانستند به هدف خود که به تسلیم واداشتن مسلمانان و جلوگیری از ادامه دعوت پیامبر(ص) و توقف پیشروی روزافزون آیین الهی و جذب طرفداران تازه بود، برسند و ثانیا منجر به محکومیت روسای قریش در نزد افکار عمومی و حتی اعلام انزجار نزدیکترین وابستگان این افراد به این اقدام غیرانسانی شد...
۲- دوست و دشمن، غریبه و خودی میداند در جنگ همهجانبهای که جبهه استکبار به سرکردگی شیطان بزرگ، آمریکا، از اولین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز علیه ایران به راه انداخته است، اقتصاد یکی از مهمترین عرصههای این هجمه بوده است که در سه، چهار سال اخیر روی آن بیش از عرصههای دیگر تمرکز کرده است. غارتگران مدعی تمدن و آدمکشان مدعی دفاع از حقوق بشر و... که در تهاجم نظامی هشتساله وقتی در مصاف با مقاومت جانانه و مظلومانه یک ملت مصمم و با ایمان راه به جایی نبردند، این درس را گرفتند که از راه قلدری عریان و نظامیگری مستقیم راه به جایی نخواهند برد و...
بنابراین نوک تیز پیکان حملات خود را متوجه حوزههای دیگر مثل فرهنگ و بالاخره اقتصاد کردند. آنها با توجه به شناختی که از ساختار معیوب و کماکان وابسته اقتصاد ایران که خود سازنده و پروراننده آن بودند، داشتند و در دوران رژیم دست نشانده و دستبسته طاغوت هرگز اجازه نداده بودند اقتصاد کشور به سمت استقلال و خودکفایی برود و همچنین با علم و اطلاع از اینکه بعد از انقلاب هم به دلایل مختلف از جمله نفوذ تکنوکراتهای طرفدار الگوی اقتصاد وابسته به غرب در بدنه دولتها و اشغال جایگاههای حساس اقتصادی (به ویژه پس از پایان جنگ تحمیلی) و اصرار بر حفظ ساختار این مدل به جامانده از عصر انحطاط و وابستگی...، تحول انقلابی و ساختاری به سمت اقتصاد مبتنی بر قسط و عدالت صورت نگرفته است و...، به زعم خود «پاشنه آشیل» را پیدا کردند و عمده زور و ترفند و شرارتهای خود را در میدان اقتصادی متمرکز کردند و در این جبهه بزرگترین و کاریترین حربه آنها «تحریم» بود.
حربهای که در دوران اوبامای دموکرات از نظر کمی و کیفی وسعت و شدت گرفت (به طوری که گفته میشود چهل درصد کل تحریمهای آمریکا علیه ایران در دوران این آقای دموکراتمنش! اتخاذ و اعمال شده است) و طی سه، چهار سال اخیر و دوران ریاست جمهوری ترامپ تروریست و ناقصالعقل آمریکا به اوج خود رسید و به شکل بیرحمانه و حشیانهتری نسبت به گذشته علیه مردم ایران اعمال شده و میشود.
۳- جغرافیای متنوع، طبیعت چهار فصل، منابع غنی سرشار و معادن زیرزمینی فراوان و... مهمتر از همه همت و غیرت یک ملت با ایمان مانع از این شده که آمریکا بتواند در جنگ اقتصادی پیروز و به هدفی که از اعمال تحریمها داشت برسد. البته زندگی و معیشت مردم از رهگذر تحریم و از آن بدتر «بهانه تحریم» که دست شبکههای دلالی و تروریستهای اقتصادی مشتی کارچاقکن و فرصتطلب رانتخوار و... افتاده تا به شکل رسمی و هماهنگ و یا ناخودآگاه و غیر رسمی با دشمنان غدار این مردم همدستی کنند و...، آسیبهایی دیده و به سختی و مشقتهایی افتاده اما اولا هدف آمریکا از تحریمها به زانو درآوردن ملت و شکست انقلاب و یا حداقل تغییر سیرت و ماهیت انقلاب بود، که نتوانست به این هدف برسد.
ثانیا بخش عمدهای (به گفته مسئولان و کارشناسان حدود هفتاد درصد) ازمشکلات اقتصادی و معیشتی ربطی به تحریمها نداشت و ندارد و همانطور کهاشاره شد به عوامل درونی برمیگردد که خود بیش از هر چیز معلول ضعف و حتی فقدان نظارت و عدم وجود اراده و تدبیر لازم برای حل و دفع این عوامل مخرب داخلی مثل رخنه و تاثیرگذاری دلالی افسار پاره کرده در بسیاری از زمینهها و حوزهها از اقتصاد گرفته تا هنر؛ از پزشکی و دارو گرفته تا... ورزش، است. اگر در این باره ارادهای جدی وجود داشت ما هرگز شاهد پدیده زشت و آزاردهندهای آن هم در دوره کرونا به نام «معمای ناصر خسرو» نبودیم!
۴- وقتی پذیرفته باشیم که تمرکز دشمن روی اقتصاد مملکت و معیشت و سفره مردم قرار گرفته است و او میخواهد از این طریق آنقدر فشار بیاورد تا به هدف دیرینه خود برسد؛ بسیار طبیعی است که برای مقابله با آن و شکست دادن دشمن در این کارزار باید تاکتیک کارساز و روش مناسب را انتخاب و به کار بست. وقتی باور داشته باشیم دشمن در جنگ اقتصادی همان هدف را دنبال میکند که در تهاجم نظامی و جنگ هشتساله، پس خیلی روشن است که باید در اینجا هم به همان روحیه و ابزاری که در نبرد نظامی به آن مجهز شدیم و پوزه دشمن را به خاک مالیدیم و کشور را از دهان هیولاهای وحشتناک نجات دادیم، مسلح باشیم. انقلاب اسلامی با دشمنانی روبهرو است که صرفا با او مشکل اقتصادی و ارضی و مرزی و سیاسی و... ندارند، بلکه ثابت شده است که دشمنان این ملک و ملت با ذات و ماهیت توحیدی انقلاب اسلامی و فرهنگ آنکه مروج و مبتنی بر ارزشهایی چون ظلم ستیزی و عدالتخواهی است؛ دشمنی میکنند. و این دشمنی از همان آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی از سوی آنان آغاز شد.
رهبر معظم انقلاب در سخنان تلویزیونی اخیر خود بار دیگر بر این معنا تاکید فرمودند:«ما شروعکننده اقدام در مقابل آمریکاییها نبودیم بلکه بعد از پیروزی انقلاب،آنها بودند که با صدور قطعنامه در کنگره، راهاندازی گروههای تروریستی، طراحی و حمایت از کودتا و تمهیدات گسترده جاسوسی در سفارت خود، دشمنی با ملت ایران را شروع کردند.» هدف دشمنان و در راس همه آمریکای مدعی دموکراسی و رای مردم در تمام عرصهها از سیاست گرفته تا اقتصاد و از تهاجم نظامی گرفته تا تهاجم فرهنگی یکی است و آن نابودی و محو انقلاب اسلامی و نظام نشئتگرفته از آن است. انقلابی که مردم برپا کردند و نظامی که مردم به حاکمیت آن رای دادند!
۵- دشمن در تهاجم اقتصادی و استفاده از حربه تحریم به اهداف خود نرسیده است. (این را دولتمردان آمریکایی اخیراً اعتراف کردهاند) اما بدون شک دستبردار نخواهد بود. بنابراین همانطور که پایان جنگ تحمیلی به رسوایی دشمنان تا بن دندان مسلح این سرزمین انقلابی منجر شد و در عرصه دفاعی و فناوری نظامی چنان قوی و خودکفا شدهایم که هیچ بدخواهی جرات آنکه نگاه چپ به این کشور بدوزد، ندارد، باید در جبهه اقتصادی هم - چه تحریم باشد و چه نباشد و یا رئیسجمهور فلان کشور هر کسی که میخواهد باشد و...- از درون چنان سالم و قوی شویم و اقتصاد ایران با استفاده از ثروت و سرمایههای غنی و خدادادی و مهمتر از همه نیروی انسانی کارآمد و با انگیزه باید چنان روی پای خود بایستد که به میل و اراده دیگران وابسته نباشد و هیچ تند باد و تهدید و تحریمی نتواند آسیبی به آن وارد سازد و دشمن از اینکه به اقتصاد ایران به عنوان «چشم اسفندیار» نگاه کند، کاملا مایوس و نومید شود.
۶- راه اصلی قوی شدن اقتصاد ایران بر سر رحم آمدن دشمن و یا تغییر سیاست آن و برداشتن تحریمها نیست. بدون تردید تا ماهیت و ذات سرمایهداری و نظام امپریالیستی آمریکا همین است، محال است آنها دست از دشمنی با ایران اسلامی و انقلابی بردارند. این سادهاندیشی یا دیدگاهی ناشی از بیهویتی به قصد فریب افکار عمومی است که بنویسیم یا بگوییم که با رفتن این و آمدن آن، دشمنیهای نظام جهانخوار آمریکا با ایران به پایان میرسد و همه مشکلات از جمله مشکل اقتصاد حل میشود. راه اصلی قوی شدن را در همه جا و همچنین اقتصاد باید در «درون» پیدا کرد. کاریترین اقدام آن است که به قوی شدن و استقلال اقتصاد ایران منجر شود. پایههای آن را چنان محکم کند که بر مبنای آن اقتصادی سالم و خودکفا شکل بگیرد. در این باره رهبر انقلاب اخیرا بار دیگر تاکید کردند:«در زمینه اقتصادی به هیچ وجه نباید نگاه به بیرون باشد، البته این به معنای ارتباط نداشتن با خارج نیست بلکه ارتباط باید باشد ولی به دنبال علاج مشکلات در داخل باشیم و یکی از راهحلهای اصلی هم افزایش تولید است.»
در این صورت در ارتباط با دنیا و در دیپلماسی اقتصادی هم میتوان از موضعی قوی برخورد کرد. برای قوی شدن اقتصاد هم راهی جز «اقتصاد مقاومتی» وجود ندارد. عملی شدن و تحقق یافتن اقتصاد مقاومتی هم فراتر و بالاتر از حرف و همایش به «مدیریت جهادی و شجاعانه» نیاز دارد. مدیریتی که هر جا وارد شده و عمل کرده دشمن را سر جایش نشانده و عزت و استقلال این سرزمین را بیمه کرده است. با اقتصاد مقاومتی و پیروی از شیوه مدیریتی پیامبر(ص) در ماجرای شعب ابیطالب و... است که دشمن هم بیش از هر جا حتما به این نتیجه میرسد که حربه تحریم و بایکوت بیحاصل و سبب رسوایی و محکومیت او در نزد افکار عمومی جهان میشود و ناچار خواهد شد که بساط تحریمها علیه ایران را جمع کند.