به گزارش مشرق، «لباسهای اقوام بسیار مهجور ماندهاند و باید در این زمینه فرهنگسازی زیادی صورت بگیرد، نباید لباسهای گذشتگان به دست فراموشی سپرده شود و باید آن را به آیندگان منتقل کنیم» این جملهها تقریباً مفهوم و مضمونی از صحبتهای متولیان حوزه مد و لباس درباره لباسهای محلی و سنتی است، حتی هر سال برای جشنوارهها و نمایشگاه عنوان یا شعاری برای لباسهای اقوام هم انتخاب میکنند که نشان از دغدغهمندی آنان دارد، اما این دغدغه و شعار تا چه حدی به مرحله عمل و اجرا رسیده است؟ حقیقتاً هیچ!
بیشتر بخوانید:
راهبردی برای حل شلختگی و نابسامانی حجاب
بسیاری از منتقدان و کارشناسان در این حوزه حتی به کمبود منابع غنی اشاره دارند که در اختیار دانشآموختگان قرار بگیرد و در زمینه دانشگاهی بسیار ضعیف هستیم ولی راهکارهایی که در این زمینه به نتیجه برسند را بسیار کم دیدهایم حتی بسیاری از پوششهایی که در زمینه لباسهای اقوام کشورمان است با نام اروپایی میان مردم معروف شدهاند.
لباسی محلی که به مد اسپانیایی میشناسند
منطقه چاهورز، یکی از مناطق جنوبی استان فارس است. ساکنان آن در زمان پیش از اسلام پیرو دین زرتشت بودهاند اما پس از ورود اسلام به ایران مردم این منطقه مسلمان شدند. یک روایت محلی میگوید که در چاه چاهورز گاوی بوده که آب را از چاه میکشیده است و به وسیله آن دامها را آب میدادند، از همین رو نام این منطقه چاهورز نامیده شده است. در گذشته مردم چاهورز بیشتر شغلشان دامداری و کشاورزی بوده است و محصول اصلی آنها خرما بوده است.
لباس سنتی زنان این منطقه بسیار زیبا و پرکار است و از پارچههای اطلس و رنگارنگ تهیه میشود. حاشیه این لباس با نوارهای نقره و گلابتون تزئین میشود. لباس عروسهای این منطقه در قدیم بسیار پرکار بوده و با سکههای قدیمی و انواع زیورها تزئین میشده است. دامن بسیار بزرگ که برای دوخت آن از چندین متر پارچه استفاده میکردند و دور تا دور آن پنبهدوزی میشده است.
آرزو ضرغام، مدرس و کارشناس حوزه مد و لباس درباره پارچههای اطلس و رنگارنگ، دامنهای پر چین و بسیار بزرگ منطقه چاهورز، به خبرنگار مهر میگوید: ما در این نمونه پارچه که با نوارهای نقره در دامنهای پرچین استفاده میشود در پارچهها، لباسها و مد اسپانیا هم میبینیم که دقیقاً به همین شکل و شمایل هستند، در حالیکه آنها بیشتر دیده شدند و به نوعی جهانی شده است و مردم آن را بیشتر و بهتر میشناسند، حتی این لباس به مد اسپانیایی هم معروف است، کاش ما هم لباسهای محلیمان را بیشتر میشناختیم و از آن استفاده میکردیم.
زنان قشقایی با لباسهایشان شناخته میشوند
فیروزآباد، قومیت قشقایی، بیشتر قشقاییها ریشهای ترک دارند و تقریباً تمامشان به گویشی از زبانهای ترکی اغوز صحبت میکنند. مرکز اصلی قشقاییها استان فارس است. اما به دلیل وسعت اراضی و قلمرو در دیگر استانها از این جمله کهکیلویه و بویراحمد، چهار محال و بختیاری، خوزستان، اصفهان، مرکزی و بوشه سکونت دارند. قشقاییها در دورههای مختلف به تدریج به این سرزمین کوچیده و در آن ساکن شدهاند. بسیاری از مورخین عقیده دارند قشقاییها از سرزمینهای شمال غربی گروه گروه وارد ایران شدند و سرانجام در منطقه فارس سکونت یافتند. قشقاییها دامپرور هستند و یکی از بزرگترین جوامع ایلی ایران به شمار میروند آنها همه ساله بین سرزمینهای سردسیر (ییلاق) و سرزمینهای گرمسیر (قشلاق) کوچ میکنند. یکی از شاخصههای پوشش زنان قشقایی رنگارنگی و تنوع آن است که معمولاً زنان دامن چند لایه (شلیته)، تونیک یا قیناق و ژاکت کوتاه یا ارخالق میپوشند. زنان طوایف گوناگون قشقایی معمولاً با لباس، پیشانی بند و رنگهای لباس شان شناخته میشوند.
نادیده گرفتن لباس اقوام توسط متولیان حوزه مد و لباس
آرزو ضرغام، مدرس و کارشناس حوزه مد و لباس درباره رشته دانشگاهی و هنرستان در حوزه آکادمیک طراحی پارچه و دوخت میگوید: حوزه مد و لباس واقعاً مهجور واقع شده است و مسئولان و متولیان امر خیلی به آن توجه ندارند، خصوصاً درباره لباسهای محلی اطلاعات، منابع غنی و رفرنسهای گسترده وجود ندارد که بتوانیم در اختیار دانش آموختهها قرار دهیم.
او ادامه میدهد: دانشآموختههای حوزه مد و لباس چه در دانشگاهها و چه در هنرستانهای مرتبط با پوششهای سنتی و محلی آشنا نشدهاند، اگر هم میبینیم که برخی افراد اطلاعاتی در زمینه لباسهای محلی و سنتی دارند خودشان در به آن شهر یا روستا رفتهاند و از نزدیک با پوشش خاص آنان آشنا شدهاند و این یک نقص است که در زمینه پوشش سنتی اطلاعات و پژوهشها بسیار کم است. من که دوره قبلتر هستم همچنان نتوانستم اطلاعاتی در این زمینه را بهصورت آکادمیک کسب کنم، مگر اینکه خودم به آن روستاها رفتم و با کنکاش و جستجو اطلاعاتی را درباره لباسهای محلی گذشتگان به دست آوردم.
به گفته او، البته در دوره هنرستان کتابهای تازهای در زمینه طراحی لباسهای محلی منتشر شده است که منابعی برای اطلاعات به دانشآموختهها است، در متن کتاب بیشتر به لباس اقوام، محلی و سنتی اشاره شده است، مثلاً درباره انواع و اقسام لباسهای کردی، مدلهای مختلفی از لباسهای آذربایجان، فارس، گیلانی، قشقایی توضیحاتی داده شده است و حتی عکسهایی آنها به تفکیک جنس پارچهها و لباسها آمده است.
این کارشناس حوزه مد و لباس در ادامه میافزاید: مثلاً در متن این رفرنسها از نوع لباس قشقاییها نوع پارچه و شیوه پوشش آن آمده است و دانشآموختهها با نوع لباس و پارچهها آشنا خواهند شد.
او درباره لباس اقوام میگوید: کاش متولیان و مسئولانی که حوزه مد و لباس فعال هستند در زمینه لباسهای اقوام فعالیتها را بیشتر کنند تا علاقهمندان در این راه بیشتر اطلاعات داشته باشند یا از نزدیک به پوشش سنتی آشنا شوند. متأسفانه نهادهای دولتی در این زمینه برنامهریزی مدون و درستی ندارند. درست است که جمعآوری اطلاعات درباره لباسهای اقوام پروسه بلند مدتی است اما باز هم نباید آن را نادیده گرفت.