به گزارش گروه دفاع و امنيت مشرق به نقل از مهر، ساعت شرکت در مراسم را ساعت هفت و نيم صبح اعلام کرده بودند اما بسياري از بسيجيان مشتاق از ساعتي پيش از آن به حرم مطهر حضرت معصومه(س)، جايي که قرار بود ديدارها با رهبر انقلاب تازه شود و جان ها انرژي مضاعفي بگيرد، آمده بودند.
زنان و مردان و دختران و پسران بسيجي از هر قشري، از روحاني گرفته تا محصل و دانشجو و ... و از جوان تا سالخورده، همگي همصدا وهم کلام با يکديگر در صفوفي که از شدت ازدحام جمعيت بارها و بارها نظم خود را از دست ميداد شعار مي دادند، انگار کسي خستگي را تا به حال براي آنان معنا نکرده بود، هنوز آقا نيامده بود اما شعارها پياپي، کوبنده و يکصدا شنيده ميشد و اکثر شعارها به صورت دو قسمتي ادا ميشد، يک بخش را برادران و بخش ديگر را خواهران بسيجي بانگ ميزدند؛ برادران: «ما تابع ولايتيم » و خواهران: « آماده شهادتيم » و ...
شايد هدفي پشت اينگونه شعار دادن بود، شايد ميخواستند بگويند بسيجي زن و مرد ندارد و هميشه در راه دفاع از رهبر و کشور آماده و جان بر کف است.
چفيه بر دوششان و سربند «لبيک يا خامنهاي» بر پيشانيشان حکايت از يکرنگي را تداعي ميکرد، برخي هم ابتکاري به خرج داده بودند و سربندها را دور مچ دستهايشان پيچيده بودند و زماني که با مشتهاي گره کرده شعار ميدادند، صحنه زيبايي را به وجود ميآورد که هم حاوي پيامي به مضمون شعارها بود و هم اعلام آمادگي براي لبيک گويي به امر رهبري.
اين بار در ششمين روز ازحضور مقام معظم رهبري درشهر قم، اين بسيجيان بودند که آمده بودند با آرمانهاي بلند انقلاب و ولي امر خود تجديد بيعت نمايند و سر دهنده اين آواز باشند که در راه عشق و اخلاص به مقام ولايت و انقلاب بايد دل و زبان و علم و عمل يکي باشد.
تا تشريف فرمايي آقا چند ساعتي وقت بود که در اين زمان برنامههاي متنوعي ارائه شد، در ابتدا زيارت حضرت معصومه(س) به همراهي يکي از مداحان شهر قم به صورت دسته جمعي زمزمه شد و سپس دعاي فرج آقا امام زمان(عج)، که واقعا فضا را معنوي کرد و در تمام مدتي که زيارتنامه و دعا خوانده ميشد بسياري دستهاي خود را به سمت آسمان بلند کرده بودند و در دل با خداي خود راز و نياز ميکردند.
جلسه با قرائت آياتي از قرآن مجيد به شکل رسمي آغاز شد و مداحان اهل بيت(ع) که يکي از آنها برادر شهيد حسين مالکي نژاد بود، در مدح امام عصر(عج) مداحي کردند و بعد از آن نيز حاج مهدي سلحشور يکي ديگر از مداحان سرود دسته جمعي را که قرار بود با آمدن آقا خوانده شود با حاضران تمرين کرد و واقعا که همه آماده و مسلط بودند و آهنگ و ريتم سرود را کاملا ياد گرفته بودند.
در اين مدت شعارها از قلم نميافتاد و هربار با شور و هيجاني بيشتر از بار قبل تکرار ميشد:"علمدار ولايت، بسيجيان فدايت"، "فرمانده آزاده، آمادهايم آماده" و ...
ساعت از 10 و نيم گذشته بود که خبر تشريف فرمايي آقا به بسيجيان سپاه علي بن ابيطالب(ع) حاضر در شبستان امام خميني(ره) حرم مطهر داده شد، نظم جلسه که از ابتداي مراسم دغدغه اصلي برگزار کنندگان جلسه بود به يک باره از جلسه رخت بربست، همه ميخواستند خود را به شکلي به قسمت جلوي صفها برسانند تا بتوانند بهتر و از فاصله نزديکتري رهبر خود را ببينند، شايد در آن هنگام جايگاه عکاسان و فيلمبرداران مناسبترين جاي جلسه بود و خيليها آرزو داشتند که اي کاش به جاي آنها و در آن جايگاه بودند تا ميتوانستند ارادت خود را از فاصله نزديکتري به مقام ولايت ابراز نمايند.
شعارها هر چه کوبندهتر ادا ميشد "صل علي محمد، بوي خميني آمد"، "اين همه لشکر آمده، به عشق رهبر آمده"، "علمدار ولايت، بسيجيان فدايت" و ...
پس ازآن همه به اتفاق شروع به خواندن سرودي که در پشت عکسهايي از مقام معظم رهبري چاپ شده بود و در دست داشتند، کردند: " از ضريح مهتاب/ نور حق معلومه، حاجتم رو داده / حضرت معصومه، کوچههاي قم گلشن شد/ تو دلا جوونه زده اميد، چشم دلامون روشن شد/ از قدوم سلاله خورشيد، .... بسيجيهاي جون بر کف/ توي خط ولايت حيدر، آماده جان فشاني/ تنها به يه اشاره رهبر و ...»
اولين سخنرانان بعد از تشريف فرمايي آقا دو نخبه بسيجي بودند، يکي حامد عبداللهي، نخبه ونويسنده بسيجي وديگر خواهر احساني از نخبگان بسيجي جامعه الزهراي قم که بخشي از دغدغههاي بسيجيان در امور مختلف کشور از بخشهاي مديريتي وعلمي گرفته تا مبارزه با جنگ نرم دشمن را بيان کردند و از اهداف و آرمانهاي بسيج گفتند.
سخنران بعدي سردار ابراهيم جباري، فرمانده سپاه علي بن ابي طالب(ع) بود که او هم از بسيج و بسيجي گفت و خاستگاه اين لشکر مخلص خدا و استقامتش در حوادث گوناگون دوران انقلاب و بعد از آن و ...
اين بار نوبت به شنيدن اصل و جان کلام شد، زماني که آقا لب به سخن گشود سکوت در فضا حاکم شد و به جز زمزمه گريه شوق عدهاي که از ديدن رهبر خود به وجد آمده بودند، همه با چهرههايي مصمم سرشار از روحيه و معرفت بسيجي، سراپا گوش بودند و گوش بودند و گوش ...
کد خبر 11478
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۳۸۹ - ۱۶:۵۴
شور بسيجي در چشمانشان موج ميزد؛ اگر پيش ترها شنيده بودي بسيجي خستگي را خسته کرده، امروز اين را در ميان شور و شيدايي بسيجياني که مشتاقانه براي ديدار فرمانده و ولي امر خود آمده بودند ميتوانستي به چشم خود ببيني و آن را باور کني.