به گزارش مشرق، گاهی به جملاتی میرسی که تردید نداری از برای فیلسوف بزرگی در قرون ماضی ایران یا پس از رنسانس در غرب است، دلت میخواهد نام آن انسان بزرگ را بدانی، به اینترنت روی میآوری، تا پس از فهمیدن نام خالق این جمله یا داستان، آن را استوری کنی و با دیگران به اشتراک بگذاری که یک دنیا دست زدن و هورای مجازی در دایرکت به دنبال دارد... اما افسوس که خیالت برای گرفتن لایک و دست و هورای مجازی نقش بر آب میشود، این خاطرات را بخوانید:
-«هیجان انگیزه وقتی دکتر یا پرستاری کاری را بهت میسپارد تا انجام دهی و خیالش راحت است که از پَسِش برمیآی، باز هیجان انگیزتر و بامزهتر اینکه برخی بیماران تو را با لفظ «خانوم پرستار» یا حتی «خانوم دکتر» صدا میزنند که البته این تجربه شامل همراهان بیمار هم میشود. حس قشنگیست وقتی رضایت و قدردانی بیماران را میبینی و آنها با رفتار و گفتار خوبشان، تو را شرمنده میکنند.
و اوج قشنگی آنجاست که بیماری ازت درخواست میکند تا شماره تلفنت را داشته باشه و رابطه دوستی را حتی بعد ترخیص از بیمارستان با تو ادامه دهد، همه خستگیها از تَنِت در میرود وقتی موقع توزیع غذا تختها و اتاقهای خالی از بیماران را میبینی که قبلا مریض داشته اما الان ترخیص شدند. آخرای شیفت با خودت فکر میکنی که حول و حوش ۱۰ نفری امروز مرخص شدند و به آغوش گرم خانواده برگشتند پس از ته ته دلت خوشحال میشوی.
کنار همه این حس و حال خوب و تجربههای قشنگ، ناراحتی و بغض و گریه هم وجود دارد، وقتی میبینی با بیماری که وقت گذراندی و هم کلام شدی، از نگرانیهایش بهت گفته، میگذارند روی تخت مخصوص و میبرند داخل اتاق lCU. یا وقتی مادربزرگ خوب و مهربونی را میبینی که فراموشی حادّ داره، آنقدری که در لحظه یادش میرود آب خواسته، یا فراموش میکند برای خوردن غذا باید دهنش را باز کند.
همه اینها را میبینی و بغض به گلویت چنگ میاندازه و اشک در چشمهایت دو دو میزند و تو مانع جاری شدن اشک میشوی، اما تا کجا؟!... تا جایی که بعد از نماز یک جای خلوت دور از چشم دیگران بغضت میترکد و اشکهایت جاری میشوند و از شدت ناراحتی شانههایت میلرزد اما باز نمیتوانی راحت گریه کنی که مبادا پرستاری ببیند و فکری دیگر درباره تفکر جهادی کند.»
-«یک هفته پر از هیجان و استرس و نگرانی، به کوتاهی یک چشم بر هم زدنی، گذشت... شور و شوق روز اول و پا درد بعد از تمام شدن شیفت، روحیه دادن به بیماران و گریههای یواشکی، حالِ خوب کنارشان بودن و کمر دردهای مزاحم به یادگار ماند...
اما تجربه روز آخر .... سختی دل کندن از مادر بزرگی است که با یک نگاه، اصل و نَسَب تو را میفهمید و تو در نور معنویتش غرق میشوی، کسی که با هر قطره آبی که بهش میخورانی، خدا را شکر میکند و تو به صفای دلش، غبطه میخوری.
یا دلتنگی برای مادری که تو را هم زبان خودش میداند و خاطرات شیرین و تعریفهای خوشمزهاش، لابه لای خندههایت، جانی تازه میبخشد. تجربه یک حسّ خاص زیر پوستی، به دنبال شنیدن تعریف از زبان بیماران و انتظارشان برای دوباره دیدنت.
دلتنگی برای حسِّ نابِ دوست داشتن با چاشنی انتظار، در میان هیاهوی سرسخت کرونایی، دلتنگی برای رهایی و رسیدن به آرامش، بعد از خستگیِ نبرد با کرونا و یا دلتنگی سادگی نمازهایی به سبک کرونایی در دل آفتاب و ابر و گاهی باران حتی دلتنگ همین نوشتنهای گاه و بیگاه، در فصل زیباییها و عاشقیها در دل کروناییها»
آری اینها را نه در قرون ماضی ایران و نه فیلسوفان مکتب فرانکفورت و پس از رنسانس گفتهاند، اینها برگهایی از خاطرات جهادگرانی است که خداوند در هنگام آفرینش انسان به عنوان اشرف مخلوقات بر بوم هستی نقش زده بود تا آدمی آن را رنگ ببخشد.
به قول شهید همت «قلم میزنید برای خدا باشد/ گام برمیدارید برای خدا باشد/ هر کاری که میکنید برای خدا باشد/آن گاه خدا عاشق شما میشود» و این شعر اینجا معنا پیدا میکند «یار را عاشق شوی آخر شهیدت میکنند.» اینجا در قلب عصر تکنولوژی میخواهیم از انسانهایی بگوییم که همچنان وارث عشق خدایی هستند تا کلام الهی «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» را در عرش و فرش طنینانداز کنند.
طلاب و دانشجویان شانه به شانه کادر درمان در خط مقدم مبارزه با کرونا
مسؤول عملیات قرارگاه گروههای جهادی شهید مدنی در گفتوگو با فارس میگوید: از ابتدای کرونا به روشهای مختلف طلاب و دانشجویان مشغول کمکرسانی هستند، ماههای اول جهادگران روزانه به صورت معمم معابر، هیاتها، مساجد و اماکن را ضدعفونی میکردند.
عرفان مختارزاده ادامه میدهد: پس از ضدعفونی اماکن و معابر ۳ هزار شیلد آمادهسازی و به بیمارستانهای همدان تحویل داده شده به طوری که به هر بیمارستان ۵۰۰ عدد شیلد اهدا و در مراحل کمک مومنانه هم ۲ هزار و ۷۰۰ پرس غذای گرم و ۶۰۰ بسته معیشتی شامل روغن، رب، برنج و ارزاق اساسی تهیه و توزیع شد.
او از تصمیم خدمترسانی جهادگران در بیمارستانها میگوید: مسؤولان در ابتدا خدماترسانی جهادگران را نپذیرفتند اما با توسل و توکل بر خدا علوم پزشکی همدان همکاری لازم را به عمل آورد و کمکرسانی طلاب و دانشجویان در دل کرونا آغاز شد.
در حال حاضر به مدت سه هفته در بیمارستان آتیه به صورت شیفتی خدمت میکنیم، هر هفته ۱۵ نفر از دانشجویان و طلاب در بخش بیماران کرونایی مشغول هستند. البته یکی از اقدامات مهم جهادگران در بیمارستان امیدآفرینی و گپوگفت با بیماران بوده به طوری که در این مدت ترخیص بیماران کرونایی و آمار بهبودشان افزایش چشمگیری داشته است.
این جهادگر در ادامه به تشریح روحیه خوب معنوی بیماران و پرستاران با حضور بسیجیان میپردازد و میافزاید: با منبرها و روضههای کوتاه در محیط درمان فضای عرفانی ایجاد میشود به طوری که پس از گذشت چند هفته کادر درمان درخواست دارند جهادگران تا پایان دوران سخت کرونایی در کنارشان باشند.
حضور طلاب در مراکز درمانی منشا آرامش است در واقع توکل و توسل طلاب در جمع بیماران و پخش دعاهای سفارش شده در محیط بیمارستان امیدواری را در دل بیماران و کادر درمان به مرتب افزایش میدهد.
به تو از دور سلام...
او به اقدامات جهادگران بین بیماران و کادر درمان اشاره و اضافه میکند: برقراری تماس تصویری با بارگاه منور سیدالشهدا و ارتباط مجازی با کربلا از ابتکارات طلاب در بیمارستانها به شمار میرود، بیماران از راه دور به آقا سلام و درد و دل میکنند، لحظهای دل و جانشان آرام میگیرد، البته روزانه تماس تصویری با خانواده بیماران هم انجام میشود.
یکی دیگر از اقدامات تهیه پوستر از دعاهای سفارش شده و نصب آنها در برابر چشمان بیماران است و هر بار که دلتنگی و ناامیدی بر دل بیماران مستولی شد با دیدن فرازهایی از قرآن یاد خداوند در سراسر وجودشان لبریز شود.
مختارزاده تبیین احکام شرعی را بخش دیگری از فعالیت جهادگران در بیمارستان میداند و ادامه میدهد: خانم سن و سالداری در بستر بیماری روی بالشت تیمم میکرد پس دیدن این صحنه فورا یکی از بسیجیان سنگ تیمم فراهم کرد و این خانم مسن را راهنمایی کردیم تا از سنگ تیمم استفاده کند.
ناگفته نماند هر هفته جهادگران و خادمان به نیت یک شهید خدمت میکنند تا بیش از پیش محوطه مراکز درمانی تحت تاثیر فضای معنوی قرار بگیرد و ترس و نگرانی از بیماران دور شود.
او یادآور میشود: مراکز درمانی دیگر از جمله بیمارستان سینا، بهشتی و بعثت هم از هفته جاری خدمت میکنیم و جهادگران اعم از خواهران و برادران پای کار هستند تا در میان این آشفتگی یاریگر هم باشیم.
تکلیف امروز خدمت در خط مقدم کرونا
مسؤول عملیات قرارگاه گروههای جهادی شهید مدنی از انجام تکلیف یاد میکند و میگوید: تکلیف گاهی در حجره و کتابخانه، گاهی در شلمچه و طلاییه، گاهی در دمشق و حلب، گاهی در سیستان و پلدختر و گاهی هم در بیمارستانهای شهر است فرقی نمیکند کجا باشد مهم انجام تکلیف است.
طبق دستور فرمانده در این میدان مبارزه میکنیم، بسیجیان مجاهدانه تا پای جان گوش به فرمان رهبری هستند و از هیچ کمکی دریغ ندارند.
او اضافه میکند: خانوادههای طلاب و دانشجویان همراه با جهادگران هستند ولو اینکه فرزندانشان در دل خطر قرار داشته باشند، برای رضای خدا همگی دل به دریا زدند و فرزندان خود را به خدا سپردند.
مختارزاده میافزاید: جهادگرانی که در بیمارستان خدمت میکنند به صورت شیفتی در هفته فعال هستند تا دچار خستگی نشوند، اگرچه از نظر طبی هم تحت نظر هستند و دمنوشهای گیاهی مصرف میکنند و تا سیستم ایمنی بدنشان تقویت شود، با عنایت خداوند و توجه شهدا هیچ یک از جهادگران تاکنون به کرونا مبتلا نشدند.
در اوایل کرونا در تهران به چهار بیمارستان خدمات ارائه دادیم البته جهادگران در آرامستانها در واحد غسالخانه همدان و تهران هم خدمت کردند تا شرعیات برای متوفیان کرونایی کاملا رعایت شود.
او به فراخوان جذب نیروهای جهادی اشاره و بیان میکند: در حال حاضر بالغ بر ۱۰۰ نفر از نیروهای جهادی آماده به خدمت در بیمارستانها هستند و فراخوان جذب نیروی جهادی منتشر شده تا با کمک یکدیگر از بحران کرونا رهایی یابیم.
نهضت ادامه دارد...
اگرچه ارگانها و سازمانها هم میتوانند به صورت جهادی پای کار باشند به طوری که در هفته جاری مدیران حوزههای علمیه همدان بنا دارند در بیمارستانها کمکرسانی کنند.
مسؤول عملیات قرارگاه گروههای جهادی شهید مدنی در آخر سخنانش گریزی به خاطره یک نوجوان طلبه ۱۷ ساله در اتاق ICU میزند و میگوید: بیماری در حال احتضار در اتاق ICU به سر میبرد و پزشکان و پرستاران در تلاش بودند با شوک و اقدامات پایانی علائم حیاتی در این بیمار ظاهر شود در همین حین این نوجوان طلبه که در اتاق مراقبتهای ویژه حضور داشت شوکه شده و به یکباره زانو میزند و دستهای دعا را به سوی آسمان بلند میکند، نا خودآگاه چشمه اشک از چشمانش جاری و متوسل به حضرت زهرا(س) میشود.
دعای این جهادگر نوجوان مستجاب شده و علائم حیاتی بیمار برمیگردد، پرستاران اذعان داشتند این بیمار با دعای این نوجوان به زندگی برگشته و حتی تصمیم گرفتند از این به بعد در لحظات آخر بیماران و مراحل احیا حتما توسل به ائمه و خداوند را به یاد داشته باشند.
جهادگران جوان امروز که اندیشه آوینی در آنها متبلور شده مصداق این جمله شهید سیدمرتضیآوینی هستند "وای برآن کس که در صحرای محشر سر از خاک بردارد و نشانهای از جهاد در بدن نداشته باشد."