مواجهه جوانان با موفقیت و شکست مساله مهمی است.شاید بسیاری از فسادهای مالی یا حتی اخلاقی و سیاسی نیز به دلیل بی‌توجهی به این دوره پراهمیت است.

به گزارش مشرق، سال‌هاست گفته می‌شود مشکل سینما و تلویزیون ما نداشتن فیلمنامه خوب است. ادعایی که البته بعضی اوقات و در برخی آثار تایید و در کارهای دیگر رد می‌شود. امتحان فرم‌های مختلف و همچنین اضافه شدن اداها و تجربه‌های تازه در فیلمسازی، سریال‌ها و فیلم‌های ما را از قصه دور کرده است.

اکثر مخاطبان تلویزیون و سینما به قصه علاقه‌مندند و دل‌شان می‌خواهد یک خط داستانی را دنبال کنند. پیگیری مبدا و مقصد شخصیت‌های داستان یا فیلم برایشان مهم است و حتما این ویژگی ریشه در ذات انسان و البته به‌طور خاص انسان ایرانی دارد که از قرن‌های قبل عاشق شنیدن و گفتن قصه‌ها بوده است.

شبکه دو پس از پخش سریال‌هایی که در سال ۹۹ نتوانسته رضایت مخاطبان را جلب کند پس از «بوم و بانو» سراغ پخش فصل سوم «از سرنوشت» رفت و حالا و در روزهای انتهایی پخش این سریال، شاهد انتشار آماری هستیم که نشان می‌دهد این سریال پربیننده‌ترین سریال تلویزیونی بین تمام سریال‌های همزمانش بوده است. سریالی که نقش‌های اصلی آن را چهار جوان بازی می‌کنند که دوتای آنها پیش از این شناخته شده بودند.

دارا حیایی با نقش «هاشم»، کیسان دیباج در نقش «سهراب»، فاطیما بهارمست در نقش «نغمه» و مونا کرمی در نقش «آرزو» بازیگرانی بودند که در فصل دوم و سوم این مجموعه حضور داشتند و دارند. پوریا پورسرخ، لیلا بلوکات، حسین پاکدل و حبیب دهقان‌نسب هم نقش‌های فرعی را برعهده گرفته‌اند و این ترکیب توانسته نسبتا موفق عمل کند.

بیشتر بخوانید:

چرا سریال «از سرنوشت» سریال موفق و پر مخاطبی شد؟

طرح مسائل کودکان و نوجوانان، به‌ویژه کسانی که از داشتن نعمت پدر و مادر محروم هستند یکی دیگر از فرازهای این سریال است. نمایش صحیح و واقعی موقعیت کودکانی که در محیط‌هایی شبیه پرورشگاه بزرگ می‌شوند در جامعه و نقدهایی اجتماعی به این موضوع نقطه قوت دیگر این مجموعه است. وابستگی عجیب این بچه‌ها به دوست یا رفیق خود و احساسات‌شان به جنس مخالف در سنین خاص، از دیگر موضوعات مهمی بوده که لابه‌لای قصه به صورت زیرین و غیرمستقیم مطرح شده است.

البته که « از سرنوشت۳» در زمان پخش دچار فرازوفرودهایی بود و برخی سکانس‌ها بدون دلیل خاصی، طولانی و کند بود اما در مجموع اولین ساخته تلویزیونی محمدرضا خردمندان توانسته نمره قبولی را کسب کند.

در مجموع سریال‌هایی که روایت دوره‌ای از زندگی شخصیت‌ها را نشان می‌دهد عموما مورد توجه قرار می‌گیرد. مهم‌ترین نمونه‌های خارجی آن که در ایران توفیق داشتند شخصیت‌های «اوشین» و «هانیکو» بودند که تماشاگر از کودکی تا بزرگسالی شاهد فرازونشیب‌هایشان بودند و درنهایت هم با موفقیت آنها به پایان می‌رسید. چند سالی است که در کشور ما هم تولید و پخش این نوع از سریال‌ها رونق گرفته است. سریال‌های تاریخی «شهریار» و «روشن‌تر از خاموشی» نمونه‌هایی از این دست مجموعه‌ها بودند که بازه زمانی کودکی تا بزرگسالی شخصیت اصلی را نشان می‌دادند.

به اسم نوجوان، برای بزرگسال

سریال‌هایی مانند «بچه مهندس» یا «از سرنوشت» ظاهرا برای کودک و نوجوان و نهایتا جوانان است اما تجربه نشان داده که مخاطبان بزرگسال را بیشتر درگیر خودش می‌کند. سریال‌هایی با شخصیت‌های اصلی نوجوان اما با دغدغه‌های بزرگ‌تر که متوجه خانواده‌ها هم می‌شود.

در سریال از سرنوشت، از مساله مهاجرت تا کودکان کار و قاچاق ارز و دارو تا معضلات زندان را دیدیم. موضوعاتی که مبتلا به همه جامعه است اما همه می‌دانیم که اساس و پایه بزهکاری در سنین پایین است. عشق، ازدواج، خیانت، تلاش برای موفقیت و پشتکار برای رسیدن به هدف، موضوعاتی هستند که در اکثر سریال‌های ایرانی و به شکل کلیشه‌ای به چشم می‌خورند.

انگار قرار نیست موضوعات دیگری هم دستمایه ساخت سریال‌ها قرار گیرد. این بار اما موضوعات مختلفی به کلیشه‌های سابق اضافه شدند. خبری از عشق‌های مثلثی نبود و قماربازی و تردیدها و اشتباهات جوانان و ریسک‌پذیری آنها و همچنین ارتباط گذشته افراد با وضعیت فعلی‌شان مورد توجه قرار گرفتند.

تماشای داستان زندگی افراد از کودکی تا بزرگسالی به تماشای یک مسابقه فوتبال شباهت دارد. هم هیجان دارد و هم لحظات تلخ و مخاطب شخصیت اصلی را دنبال می‌کند تا به هدف اصلی‌اش برسد. حالا این مخاطبان می‌توانند بزرگسالانی باشند که یا خودشان پدر و مادر هستند یا در کودکی و نوجوانی مشکلاتی شبیه به هاشم و سهراب داشته‌اند.

بیشتر بخوانید:

تصویری از رخدادهای ملموس جامعه در «از سرنوشت»

دوران پساموفقیت  

 یکی از تفاوت‌های سریال از سرنوشت با سریال‌های مشابهش درباره نحوه پرداخت و ورود به انتهای داستان شخصیت‌ها بود. یعنی اگر بینندگان پیش از این شخصیت‌ها را تا رسیدن به سکوی موفقیت دنبال می‌کردند حالا اما همراه دوره بعد از موفقیت‌های آنها هم می‌شوند و این عامل باعث جذابیت و تنوع می‌شود. مواجهه جوانان با موفقیت و شکست مساله مهمی است.

شاید بسیاری از فسادهای مالی یا حتی اخلاقی و سیاسی نیز به دلیل بی‌توجهی به این دوره پراهمیت است. سری سوم «از سرنوشت»، بلندپروازی‌ها و آرزوهای دور هاشم را هم نشان داد که چطور کار دست همه داد و پای خودش را به زندان باز کرد. باید از این دست سریال‌ها باز هم ساخته شود و پرونده‌های واقعی در دادگاه‌ها که حاصل همین بالاپریدن‌هاست نمایش داده شود تا نه به صورت مقاله و مستقیم و شعاری، بلکه ملموس و واقعی و باورپذیر مشکلات جوانان گفته شود تا تاثیر رسانه بر معضلات جامعه‌ مشخص شود. اگر در «بچه مهندس» جواد را تا رسیدن به موفقیت همراهی می‌کردیم اینجا ثروتمند شدن هاشم و سهراب پرورشگاهی را هم می‌بینیم و دلایل لغزش‌های آنها را نیز شاهد هستیم تا معلوم شود که اصطلاحا حفظ قهرمانی سخت‌تر از رسیدن به قهرمانی است.

قصه یا سلبریتی

 بارها به مدیران تلویزیون هشدار دادیم و توصیه کردیم که مخاطب صرفا چهره نمی‌خواهد و بیشتر به داستان سرراست و روان علاقه‌مند است. البته اگر یک داستان خوب و جذاب توسط چهره‌ها گفته شود اتفاق فوق‌العاده خوبی است و کسی منتقدش نیست اما قرار نیست سلبریتی‌ها بار کم‌کاری مدیران، فیلمنامه ضعیف و شتاب تلویزیون برای ساختن یک سریال را به دوش بکشند.

در سریال «از سرنوشت» دیدیم که بدون پرداخت دستمزدهای گزاف به چهره‌ها هم می‌شود موفق بود و تماشاگر را راضی کرد. فارغ از اینکه این چهار بازیگر جوان و اصلی بعدها چه مسیری را طی کنند اما حالا به نظر نمی‌رسد که رقم بالایی برای حضور و بازی آنها پرداخت شده باشد. ساختن نیروهای تازه‌نفس و چهره‌های جدید هم یکی دیگر از اهداف رسانه است که این بار در آن موفق بودند. جوانگرایی در موضوع، کارگردان و بازیگران در سریال این شب‌های شبکه دو جواب داده و انتظار می‌رود که هم این شبکه و هم شبکه‌های دیگر با ریسک‌پذیری بالا و همچنین توجه عملی و نه شعاری به جوانان، سریال‌های به‌مراتب بهتری از «از سرنوشت» را بسازند. این سریال شاید اگر در دهه ۷۰ و ۸۰ پخش می‌شد مثل الان مورد توجه قرار نمی‌گرفت اما در همین برهوت تلویزیون هم چنین کارهایی می‌تواند باعث آشتی مخاطب و صداوسیما شود.

منبع: روزنامه فرهیختگان