به گزارش مشرق، اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور کشورمان روز گذشته در نوزدهمین اجلاس شورای نخست وزیران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای، با اشاره به عدم انتفاع ایران از برجام گفت: « هر چند ایران منفعت قابل توجهی از اجرای آن (برجام) نبرده است اما همچنان برای تقویت رویکرد چند جانبه گرایی، درصدد بازگشت توازن و تعادل در انجام تعهدات طرفین به این توافق بین المللی است.»
اول اینکه، دولت فعلی سالها قبل با هدف بهبود اوضاع اقتصادی شعار انعقاد توافق هسته ای را داد. شعار رئیس جمهوری مبنی بر اینکه با توافق هسته ای کاری می کند که هم «چرخ اقتصاد» بچرخد و هم «چرخ سانتریفیوژها» هنوز از حافظه مردم پاک نشده است. اما اظهارات روز دوشنبه آقای جهانگیری نشان می دهد که دولت هم دیگر توانی برای پافشاری بر اینکه برجام آورده اقتصادی داشته، ندارد. چرا که اساساً هیچ دلالت در میدان عمل برای آن نمییابد؛ و البته دلالتهای مختلفی میتوان دید که توافق بد آقایان کار را برای اقتصاد و معیشت مردم بسیار دشوار کرده است. او تقریبا همان حرف چند سال پیش رئیس کل سابق بانک مرکزی را می زند که گفت دستاورد ایران از برجام «تقریبا هیچ» است. بدعهدی آمریکا باعث شده است که در دوران توافق هسته ای ایران نه تنها از مزایای اقتصادی خاصی بهره نبرد، بلکه تحت «فشار حداکثری» نیز قرار گیرد.
دوم اینکه، زمانی که طرف مقابل «دبه» کرد و برجام برای ایران «هیچ» شد، توافق هسته ای به سکویی برای اعمال فشار حداکثری تبدیل شد. اروپا و آمریکا که خیالشان از پایبندی ایران به محدودیت ها راحت بود، کاری را از پیش نبردند. در این حین مقامات دولتی، از جمله وزیر امور خارجه کشورمان، ناگهان تعریف جدیدی از اهداف برجام ارائه کرده و با انکار اهداف اقتصادی آن، توافق هسته ای را یک توافق راهبردی و امنیتی نامیدند. محمد جواد ظریف در مصاحبه ای در 4 دی 1397 گفت که هدف برجام اقتصادی نبود: «بحثهای هستهای، امنیتی و خارج شدن از شورای امنیت بحثهای اصلی ما بود و این که کسی بگوید هدف برجام اقتصادی بود با واقعیات و خطوط قرمزی که برای ما ترسیم شده بود، نمیسازد.»
اما پس از ترور شهید قاسم سلیمانی و شهید محسن فخری زاده، توجیه امنیتی بودن برجام هم خاصیت خود را از دست داد. مقامات دولتی اکنون هدف جدیدی را تعریف کرده اند و آن احیای چندجانبه گرایی و همگرایی جامعه بین الملل است! نکته قابل تامل این است که اهداف و ماهیت اقتصادی توافق هسته ای در گذر زمان و در پی ناکامی آن به اهداف متفاوتی تغییر یافته و استحاله شده است. به نظر می رسد، برجام، از منظر عده ای، بیش از آنکه منافع ملی را برآورده کند، برای اهداف سیاست اهداف سیاسی داخلی طیفی خواست کارکرد دارد. بر پایه همین تحلیل، اینکه مقامات دولتی در مرحله دیگر، تعریف جدیدی از هدف و عملکرد برجام ارائه کنند، محل تعجب نخواهد بود.
دولت جدید آمریکا و اروپایی ها این روزها از احیای چندجانبه گرایی و همگرایی ترانس آتلانتیک سخن می رانند، اما این لزوما بدین مفهوم نیست که چنین فرآیندی به نفع ایران و تامین کننده منافع آن باشد. مراد طرف مقابل از چندجانبه گرایی، احیای انسجام و اجماع علیه ایران می تواند باشد. در اصل دولت جدید آمریکا همان راهی را که دونالد ترامپ به تنهایی طی کرد را می خواهد به همراه متحدان خود پیش برد. بنابراین چنین اظهارنظری توسط معاون اول رئیس جمهوری چندان سنجیده به نظر نمی رسد و به عبارتی بازی در زمین حریف است.
احتمالاً آقای جهانگیری یک اصطلاحی را همینطور در عرصه سیاست خارجی از غربیها شنیده و آن را خوشایند یافته که تکرار میکند. چندجانبهگرایی اگرچه در لفظ چیز ظاهراً جذاب و به معنای همکاری و عدم تکروی و ... است، ولی واقعیت آنچه غربیها و دموکراتها درباره ضرورت چندجانبهگرایی دنبال میکنند، این است که بیایید همه با هم به صورت هماهنگ منافع ایران را نابود کنیم! و هیچ کس در این زمینه تکروی نکند! اروپاییها نه بخاطر ایران بلکه به خاطر خودشان مدام میگویند که ترامپ در فشار به ایران آنطور که باید و شاید با ما یعنی اروپاییها هماهنگ نیست و سیاستهای یکجانبهگرایانهای دنبال میکند! لذا بهتر است با ما هم هماهنگ شود که فشارها را هوشمند و هدفمندتر دنبال کنیم.
بنابراین این نحو ورود آقای جهانگیری به اصطلاحات بینالمللی بیش از آنکه ناشی از یک اکتشاف جدید برای منفعت برجامی باشد،احتمالاً ناشی از عدم اطلاع دقیق ایشان از مراد و مقصود غربیها از چنین اصطلاحاتی است و این چنین است بلد بودن زبان دنیا در دولت محترم آقای روحانی!