به گزارش مشرق، محمدجواد اخوان طی یادداشتی که در کانال تلگرامی قلمدان منتشر شد به بررسی ترور شهید فخریزاده پرداخت.
هرچند جنایت ترور دانشمند هستهای کشورمان، شهید محسن فخریزاده زخمی تلخ بر قلب ملت ایران نهاد، اما «طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران» که دیروز در مجلس شورای اسلامی تصویب شد، میتواند التیامبخش نسبی این زخم باشد. روشن است که مطابق آیه شریفه «فَمَنِ اعْتَدَی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَی عَلَیْکُمْ»، پاسخ قاطع و کوبنده اصلی به این جنایت تلخ باید همجنس و متجانس با عملیات دشمن باشد، اما نباید از راهکارهای سیاسی و حقوقی برای تنبیه دشمن و متحدانش غافل شد.
تصویب این طرح میتواند چند پاسخ همزمان به طرفهای بینالمللی مؤثر داشته باشد: اولاً به تروریستهای صهیونیست و امریکایی آمر و مجری این عملیات میفهماند که حذف دانشمندان ایرانی، نهتنها خللی در عزم راسخ ملت ایران وارد نخواهد کرد، بلکه فرهنگ شهادتطلبی خون جدیدی در رگهای پیشرفت ایران اسلامی وارد خواهد کرد. ثانیاً به ساکنان آتی کاخسفید نیز این پیام خواهد رسید که باید طرح متوقف ساختن ایران را با ترفند مذاکره از ذهن خود خارج کنند. دولتهای بیعمل اروپایی که با محکوم نکردن ترور شهید فخری زاده، تلویحاً در کنار تروریستها ایستادند نیز این پاسخ را دریافت خواهند کرد که باید هزینه همراهی خود با جنایتکاران و نیز هزینه ندادن برای حفظ برجام را پرداخت کنند. رابعاً برخی غربگرایان داخلی نیز باید پیام این مصوبه را دریافت کنند که دوران گروگان گرفتن معیشت مردم برای وادار کردن به مذاکره پرهزینه و بیفایده گذشته و نمیتوانند داستان تلخ فریب افکار عمومی را مجدداً تکرار کنند.
اینک باید به برخی شبهات در این مورد نیز پاسخ داد که غربگرایان مدعی هستند چنین طرحی موجب بازگشت تحریمها میشود. اینجا باید پرسید آیا برجام واقعاً مانع تحریمها شد؟ فراموش نکردهایم که برجام را «برای لغو تحریمها» امضا گردید. در واقع برای سنجش میزان موفقیت یک فعل، فهم «نیت فاعل» اهمیت دارد. هرچند کسانی که تا قبل برجام حتی آب خوردن مردم را منوط به توافق میکردند، اینک از دستاوردهای اخلاقی برجام سخن میگویند، اما برای عموم جامعه، برجام هدفی اقتصادی داشت. روشن است که صاحبنظران اهل دقت نظر حتی پیش از امضای برجام نیز از بیفایده بودن توافق در جهت گشایش اقتصادی خبر میدادند، اما نشانیهای غلطی که برخی نخبگان و سیاسیون خصوصاً در مقاطع انتخاباتی به جامعه ارائه داده بودند، کسب این «تجربه تاریخی» را ضروری ساخت. متأسفانه مشاهده میشود که کدخداباوران بعد از گذشت نزدیک هشت سال هنوز عبرت نگرفتهاند و خصوصاً بعد از انتخابات اخیر امریکا به تنظیمات کارخانه خود برگشتند!
یکی از مهمترین چالشهای پیش روی دیپلماتهای مذاکرهکننده در جریان مذاکرات منتهی به برجام، شرطی ماندن لایههایی از جامعه روی انتظار گشایش خارجی اقتصادی بود که متأسفانه این وضعیت ناشی از برخی موضعگیریهای نابخردانه و شتابزده برخی مسئولان اجرایی و نیز متأثر از تبلیغات رسانههای نظام سلطه بود. در این شرایط نیز چنین وضعیتی میتواند مانع از تصمیم و اقدام منطقی و عقلانی گردد. بنابراین، یکی از اولویتهای اصلی که همه مدیران و نخبگان کشور باید وجهه همت خود سازند، جداسازی فرمول پیشرفت اقتصادی از تحولات و مذاکرات خارجی است. این مهم تحقق نمییابد مگر با عناصر تأثیرگذار اجتماعی و سیاسی، خصوصاً آنها که پیشتر به نحوی در انتظارسازی کاذب به مذاکرات خارجی نقش داشتهاند. در این راستا از منظر منافع ملی لازم است در برخی موضعگیریها برخی سیاسیون و سیاستهای رسانهای نهادهای تحت تسلط آنها تجدیدنظر اساسی صورت پذیرد.
اگر به هشدارها و انذارهای امام خامنهای در چند سال اخیر با دقت بنگریم، یکی از مهمترین دغدغههای معظمله روشنگری به جامعه در خصوص بینتیجه بودن اتکای به بیرون و لزوم نهادینهسازی نگاه درونزا به حوزههای مختلف خصوصاً اقتصاد است. اکنون چرایی این دغدغه که در سخنان مکرر معظمله تبلور مییافت، واضحتر شده است. اساساً یکی از اهداف کاخسفید در عبور از برجام ناامیدسازی جامعه ایرانی نسبت به آینده بوده و این معنا در امتداد تلاش پیشین غرب و شبکه همکار داخلی آن برای شرطی نگاهداشتن مردم دنبال میشود. در وضعیت کنونی آنچه باطلالسحر این توطئه غربیها خواهد بود، امیدآفرینی برای جامعه در جهت حل مشکلات اقتصادی و معیشتی است. البته این امیدآفرینی دیگر با «حرف درمانی» محقق نشده و نیازمند اقدامات محسوس و عملی است؛ بهگونهای که اثرات آن در سفره معیشت مردم مشاهده گردد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.