به گزارش مشرق، با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ ریاست جمهوری آمریکا، این کشور روندی را موسوم به یکجانبهگرایی شروع کرد و در پی این سیاست، از پیمانهای بینالمللی مانند توافق پاریس و برجام خارج شد.
پیادهسازی سیاست یکجانبهگرایی، چهرهای را از اروپاییها نشان داد که پیشتر سعی در پنهان کردن آن داشتند. تصمیمهای آمریکا در حالی اروپا را تحت تاثیر قرار میداد که آنها در عمل کاری نمیتوانستند انجام دهند و اینگونه به نظر میرسد که آمریکا به آنها گفته بود که تصمیمات و نظرات شما مهم نیست.
اوج ناتوانی اروپا زمانی نمایان شد که آمریکا در تاریخ ۱۸ اردیبهشت۹۷ (۸ می ۲۰۱۸) از برجام خارج شد و شرکتهای اروپایی از ترس تحریمهای این کشور از ایران خارج شدند و عملاً اروپا نتوانست از شرکتهای خود در برابر آمریکا محافظت کند.
*برخی مصادیق عدم استقلال سیاسی و اقتصادی اروپا
به عنوان مثال، وزیر اقتصاد آلمان در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ماه ۹۷ اعلام کرد: «نمیتوانیم از شرکتها در برابر تحریمهای آمریکا محافظت کنیم». همچنین آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان در دیدار با نخست وزیر چین در تاریخ ۱۸ تیرماه ۹۷ گفت: «شرکتهایی که میخواهند خطر مواجه شدن با اقدامات تنبیهی آمریکا را به جان خریده و به همکاری تجاری با ایران ادامه دهند، خودشان باید تصمیم بگیرند که آیا حاضر به ریسک کردن هستند یا نه».
همین اظهارات مقامات اروپایی که نشاندهنده عدم استقلال سیاسی و اقتصادی این کشورها در مقابل آمریکا بود، باعث شد شرکتهای اروپایی به تدریج و بدون هیاهو از ایران رفتند. به عنوان مثال،
شرکت توتال فرانسه در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ماه ۹۷ اعلام کرد با اعمال تحریمهای آمریکا علیه ایران، هر گونه همکاری با خطر از دست رفتن دسترسی به سیستمهای بانکی همراه است که توتال چنین ریسکی را نمیپذیرد. همچنین گروه پژو سیتروئن با انتشار بیانیهای در تاریخ ۱۴ خردادماه ۹۷ اعلام کرد که فرایند تعلیق فعالیتهای مربوط به سرمایهگذاریهای مشترک خود در ایران را آغاز کرده و برای احترام به قانون تحریمهای آمریکا بر ضد تهران تا ششم اوت (پانزدهم مرداد ماه سال جاری) ایران را ترک میکند.
از دیگر مسائلی که عدم استقلال اروپا را به خوبی نشان میدهد، اختلاف اروپا با آمریکا بر سر مراکز پرریسک پولشویی است. اروپا در بهمن ماه ۹۷ لیستی از کشورها و حوزههای پرریسک در زمینهی پولشویی و تامین مالی تروریسم منتشر کرد. در این لیست، نام ۴ جزیره آمریکایی یعنی گوآم، پورتوریکو، ساموآ و جزایر ویرجین نیز دیده می شد. در پی این اقدام اروپا، آمریکا واکنش نشان داد و حتی مارشال بیلینگزلی رئیس آمریکایی FATF گفت: «لیست سیاه اروپا، در کار FATF تداخل ایجاد میکند و در موضوع مبارزه با پولشویی و تأمین مالی تروریسم، این FATF است که باید نقش مرکزی را در جهان ایفا کند».
در پی اعتراضات آمریکا به این عمل اروپا، نهایتا اروپا مجبور به خارج کردن ۴ منطقه آمریکایی از لیست خود شد و بار دیگر نشان داد که در مقابل آمریکا از لحاظ سیاسی و اقتصادی استقلالی ندارد و حتی نمیتواند منافع خود را دنبال کند.
*اروپا، مامور فریب ایران از جانب آمریکا
بعد از خروج آمریکا از برجام هم اقدامات اروپا نه تنها کمکی به ایران نکرد بلکه تمام تحرکات بازیگران اروپایی در راستای تامین شدن منافع آمریکا و فریب دادن ایران برای جلوگیری از واکنش دادن به اقدامات خصمانه آمریکا بود. در واقع، اروپا بار دیگر اثبات کرد هیچ سیاست مستقلی از آمریکا درباره ایران ندارد. نادر انتصار استاد دانشگاه آلابامای جنوبی در رشته روابط بینالملل درباره این موضوع گفت: «به نظر من اگر قرار باشد ایران با آمریکا دوباره مذاکره کند، بهتر است وقت خود را با اروپاییها تلف نکند چون آنها به خوبی نشان دادهاند سیاست مستقلی از آمریکا در مورد ایران ندارند و با سیاست یک بام و دو هوای خود، میخواهند کلاه گشادی را سر ایران گذاشته و در حقیقت، آن کلاه را تا روی چشم ایران پایین بکشند».
با این وجود، با پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و تحقق رویای اروپاییها مبنی بر پایان دوره ریاست جمهوری ترامپ، این کشورها سعی دارند تا از ریاست جمهوری بایدن حداکثر استفاده را کرده و خود را دوباره در ظاهر بازیگری مهم و تاثیرگذار نشان دهند. این نمایش کنشگری از جانب اروپا در قضیه برجام و بازگشت احتمالی آمریکا به این توافق خود را نمایان کرده است و اروپا سعی در اتصال تهران – واشنگتن و میانجیگری بین این دو کشور را دارد.
با توجه به آنچه گفته شد، به نظر میرسد حداکثر کنش اروپا در این میان فقط واسطه گری و میانجیگری است و به غیر از این در زمینه اقتصاد و سیاست نمیتواند عملی مستقل داشته باشد. در واقع، تحرکات اروپا در این زمینه شبیه به یک دلال است که هیچ ارزش افزودهای نداشته است و سود خود را فقط از کنش و واکنش طرفهای مقابل به دست میآورد. اروپا در مناسبات بین ایران و آمریکا فقط دلال مذاکرات بوده و هیچ ایده و یا محصولی برای ارائه ندارد.
نکته حائز اهمیت این است که اروپا حتی در نقش بازیگری به عنوان دلال نیز ناتوان عمل کرده و تحرکاتش نه تنها در راستای منافع خود بلکه در جهت منافع آمریکا است. به عبارت دیگر، اروپا به ناچار باید منافع خود را با آمریکا یکی کند. با توجه به وضعیت اروپای امروز که نه از نظر سیاسی و اقتصادی و نه حتی نظامی، استقلالی از خود در مقابل آمریکا ندارد، ضرورت دارد ایران نقش اروپا را در مناسبات سیاسی خود به شدت محدود نماید تا از اعمال فریب بیشتر از جانب اروپاییها و وارد شدن ضربات بیشتر به اقتصاد ایران جلوگیری نماید و از طرف دیگر، ایران باید به دنبال همکاری راهبردی با بازیگران مستقلی مانند روسیه وچین در جهت تامین منافع خود باشد.