به گزارش مشرق، شورای عالی انقلاب فرهنگی در ۱۹ آذر ۱۳۶۳ و با فرمان امام خمینی (ره) تشکیل شد و امروز سی و ششمین سالگرد تشکیل این شورا است. رهبر انقلاب اسلامی در حکم آغاز دورهی جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی اولویتهایی را برای شورا مشخص کردند؛ از جمله فرمودند : «مدیریت راهبردی چالشهای این حوزه با "استفاده کامل و کارآمد و همافزا از همه فرصتها و ظرفیتها" و نیز "مهار تهدیدها و آسیبها با نگاه حکیمانه و معقول" و "مواجههی هوشمندانه با معارضات مهاجمان و ستیزهگران" از جمله تکالیف اصلی این شورا است. عرصههای کلیدی و اساسی همچون تولید علم، سبک زندگی، آموزش و پژوهش، فرهنگ عمومی، مهندسی فرهنگی، حوزههای مهمی هستند که ساماندهی آن در جمهوری اسلامی به شورای عالی انقلاب فرهنگی سپرده شده است.»
فهم دقیق از فرهنگ، فرهنگ متعالی و تعالی فرهنگی و تمدنیشدن فرهنگ مستلزم "درک واقعی از فرهنگ" است. فرهنگ حکایت از چگونه زندگیکردن و کیفیت زندگی دارد که تعریف آن تابع زمانه بوده است، لذا روزگاری فرهنگ بهعنوان روش زندگی نجبا و نخبگان اطلاق میشده و گروهی را با فرهنگ و گروهی را بیفرهنگ لقب میدادند. بعدها با فاصلهی طولانی فرهنگ را مجموعهای از آدابورسوم، آئینها، ارزشها و هنجارهای اجتماعی تعریف کردند. با قدرتگرفتن مردم و طبقهی متوسط جامعه، فرهنگ دیگر معنای تبعیضآمیز خود را از دست داد و تبدیل به روش زندگی، سبک زندگی، چگونگی زندگی و در یک معنای فلسفی و تمدنی فرهنگ به "چرائی زندگی" معطوف شد. در این معنای اخیر میتوان در مسیر پیشرفتگی فرهنگی، تعالی فرهنگی و رسیدن به تمدن نوین اسلامی از نقش کانونی دین و دانش سخن گفت.
شاید این نوع تبیین مفهومی از فرهنگ، بیانکنندهی چرائی توجه محوری به علم و فناوری و فرهنگ در نگاه امام راحل رحمهاللهعلیه، معمار کبیر انقلاب و مؤسس و پایهگذار شورایعالی انقلاب فرهنگی و همچنین حکیم انقلاب اسلامی که نقش بنیادین در مسیردهی، استقرار و نهادینهشدن مأموریتهای شورایعالی انقلاب فرهنگی باشد. بر همین مبنا میتوان گفت روح اصلی بیانیهی گام دوم که هدفگذاری راهبردی برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی را ترسیم کرده است، تکیه بر فرهنگ و پیشرفت علم و فناوری بر محور توجه کانونی به عدالت و مبارزه با فساد است. فرهنگ اسلامی و انقلابی ناگزیر همهی ظرفیت علمی و دانشی خود را بر قدرت ایران، نه بهعنوان قدرت سلطه، بلکه بهعنوان توانمندی برای تأمین استقلال و سلامت و سعادت جامعهی ایران و کمک به جهانیان برای رهیدن از نظام ظلم و زورگویی، به کار میبرد.
بر این مبنای پیوند؛ شورایعالی انقلابی فرهنگی جدید با هدف قراردادن تمدن نوین اسلامی، رهیافتهای جدیدی را جستوجو میکند که تأکید بر پنج محور مهم و راهگشا در سیوششمین سالگرد تشکیل شورایعالی انقلاب فرهنگی خالی از لطف نیست:
در بیانیه گام دوم بر توجه همزمان به هفت راهبرد که نوعی ریلگذاری مکمل و جامع برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی است مورد توجه رهبر حکیم و دوراندیش انقلاب اسلامی قرار گرفته است: ایشان در محوریترین امر بر ۱. علم و پژوهش تأکید کردهاند؛ علم و پژوهشی که منجر به توانایی مفید و موثر و البته تقویتکنندهی ظرفیت بازدارندگی در مواجه با دشمن در همه عرصهها شود. ۲. معنویت و اخلاق که منشاء تقویت "فضیلتهایی چون خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع، اعتمادبهنفس و دیگر خلقیّات نیکو" در درجه اهمیت بالایی قرار دارد. ۳. اقتصاد که البته امور مادی زندگی مردم هم یک پدیدهی تمدنی است که در صورت منتهیشدن به رضایت مردم از زندگی و کیفیت زندگی تبدیل به نماد توانایی و قدرت ملی میشود. حکیم انقلاب بر این مبنا تأکید میکنند که: «اقتصاد یک نقطهی کلیدیِ تعیینکننده است.
اقتصاد قوی، نقطهی قوّت و عامل مهمّ سلطهناپذیری و نفوذناپذیری کشور است و اقتصاد ضعیف، نقطهی ضعف و زمینهساز نفوذ و سلطه و دخالت دشمنان است. فقر و غنا در مادیات و معنویات بشر، اثر میگذارد.» بدیهی است که اقتصاد قدرتمند نتیجهی دانشهای توانمند و ظرفیتهای بزرگ فرهنگی در نظم، توجه به قانون، همدلی اجتماعی، پرهیز از اسراف و تبذیر و انتخابهای کسبوکارهای مرتبط با نیازهای اساس زندگی است، لذا از این منظر باید گفت قدرت اقتصادی بهخصوص در شرایط ما، منجر به قدرت فرهنگی میشود و البته قدرت فرهنگی نیز قدرت اقتصادی و سیاسی را در بر دارد.
۴. عدالت و مبارزه با فساد محور چهارم راهبردهای گام دوم که جامعیت این نگاه را منعکس میکند، موضوع مهم استقرار عدالت و مبارزهی نظامند با فساد و تبعیض و ظلم در حق دیگران است. دل سوخته و دل به خدا سپردهی انقلاب دربارهی اهمیت زیر بنایی عدالت و مبارزه با فساد میفرمایند: «عدالت در صدر هدفهای اولیهی همهی بعثتهای الهی است و در جمهوری اسلامی نیز دارای همان شأن و جایگاه است؛ این، کلمهای مقدس در همه زمانها و سرزمینها است و بهصورت کامل، جز در حکومت حضرت ولیّعصر ارواحنافداه میسر نخواهد شد ولی بهصورت نسبی، همه جا و همه وقت ممکن و فریضهای بر عهدهی همه بهویژه حاکمان و قدرتمندان است.»
۵. استقلال و آزادی که به تعبیر ایشان «استقلال ملّی بهمعنی آزادی ملت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطهگر جهان است و آزادی اجتماعی بهمعنای حق تصمیمگیری و عملکردن و اندیشیدن برای همهی افراد جامعه است؛ و این هر دو از جمله ارزشهای اسلامیاند و این هر دو عطیهی الهی به انسانهاست و هیچکدام تفضل حکومتها به مردم نیستند.» آزادی با آزادگی که نوعی رهیدن از خود و دلسپاری به خدای متعال است، منشأ توسعهی خیر و نیکی در جامعه میشود. لذا آزادی که نوعی رهیدهشدن جامعه از زورگویی و تحمیل و مضیقههای سخت ایجادکردن در مسیر زندگی است، خود نیازمند تعلیم و تربیت است که درون خود مجدداً عامل تولید سلطه و فشار نشود.
۶. عزت ملی، روابط خارجی و مرزبندی با دشمن است که در این راهبرد بر سه مقولهی ملی- بینالمللی تأکید میشود: «این هر سه، شاخههایی از اصلِ «عزّت، حکمت، و مصلحت» در روابط بینالمللیاند.»
۷. سبک زندگی و یا همان فرهنگ با دامنه و قلمروهای مهم مورد تأکید قرار میگیرد. با مرور این هفت راهبرد در این سرفصل سعی شد تا ابعاد چند وجهی حرکت بهسمت تمدن نوین اسلامی مورد توجه قرار گیرد.
تعبیر تمدن نوین اسلامی بهنوعی ناظر بر استیناف و بازگشت به سنت اسلامی است که در مسیر تاریخ دچار غبارها و اختلالهای فراوان در بیان و عمل شده است. جدیدبودن این تمدن اسلامی نه بهمعنای نوآوری جدید، بلکه بهعنوان غبارروبی از حقیقت اسلام و انطباق آن با اسلامی دوران ظهور است که محوریترین شاخص آن استقرار عدالت، تأمین امنیت، سلامت و فراوانی نعمتهای الهی و بر طرفشدن استیلاء و زورگویی از جامعه است. جدیدبودن آن برخواسته از تبدیلشدن حقیقت اسلام به یک حسرت فردی و اجتماعی است که با "آه" به آن نگاه میشود و دلها در جستوجوی رسیدن به آن است. لذا امری جدید و رو به آینده است.
دانشبنیانشدن نظام حکمرانی
تمدن نوین اسلامی یک امر منطقی، عقلانی، حکمتبنیان، ساختنی و شدنی است. دانش و تخصصبنیان مهم و روشن برای همهی موفقیتها از جمله نظام حکمرانی کشور است. درواقع به فعلیت درآمدن دانش و بزرگشدن عرصهی نوآوریهای کارآمد و مؤثر مستلزم "دانشبنیانشدن حکومت و نظامها و نهادهای حکمرانی" است. هدفمندبودن دانش و تخصصها، موجب حرکت دانش بهسمت هدف است.
خوبشدن حال مردم و شکلگیری مهربانی و دوستی در دوره استقرار تمدن نوین اسلامی
توجه به مردم نه بهعنوان یک شعار تبلیغاتی، بلکه بهعنوان یک امر حقیقی که وقتی به چهرهها نگاه میکنی، رضایت و آسایش را ببینی و وقتی از احوال مردم میپرسی، شکرانهی خوبی را نغمهسرایی کنند، نماد مردمی دوران ظهور و شکلگیری تمدن نوین اسلامی است که برای آن هدف سیاستها و برنامهها و تلاش باید شکل گیرد. امام صادق علیهالسلام دربارهی دوران ظهور میفرمایند: «و یحسن حال عامة العباد، و یجمع الله الکلمة، و یؤلف بین قلوب مختلفة، و لا یعصی الله (عز و جل) فی ارضه، و یقام حدود الله فی خلقه، و یرد الله الحق الی اهله»؛ یعنی حال عموم مردم را بهبود بخشد، و خداوند وحدت کلمه پدید آورد، و بین قلبهای پراکنده الفت ایجاد کند و خداوند در زمین معصیت نشود، و حدود الهی میان مردم اجرا شود و خداوند حق را به اهلش بازگرداند.
پُرشدن زمینوزمان از عدالت و استقرار عدالت نظاممند (سیستمی)
امروز مهمترین اقدام فرهنگی کشور "استقرار عدالت و رفع تبعیض" است. تا زمانی که فساد در امور وجود دارد و تا زمانی که تبعیض موجب آزار مردم میشود و تا زمانی که ظلم به انسان و طبیعت مشی و عادت روزانهی جامعه است و تا زمانی که سیستم و نهادهای استقرار "عدالت فراگیر" فراهم نشود، گفتارها و گفتمانهای فرهنگی اثرگذار نیست و تناقضهای گفتار و عمل موجب تشویش و سردرگمی میشود. امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «اذا قام القائم حکم بالعدل و ارتفع الجور فی ایامه و امنت به السبل»؛ یعنی هنگامی که قائم قیام کند، بر اساس عدالت حکم میکند و ظلم و جور در دوران او برچیده میشود و راهها در پرتو وجودش امن میگردد.
ما شورایعالی انقلاب فرهنگیِ جدیدی را نیاز داریم که بتواند عهدهدار راهبری علم و فناوری و فرهنگ در گام چهلسالهی دوم انقلاب باشد. بدیهی است که چنین شورایی باید با تکیه بر تجارب، دانش و دستاوردهای گام اوّل انقلاب و البته هوشمندی و حکمت و توانمندی جدید هم جامعهی امروز را خوب بشناسد و هم به نیازهای اساسی توجه کند و هم در همهی اقدامها، هدف کانونی را؛ یعنی تمدن نوین اسلامی را که هدفی ایدهآل، مطلوب و احیاگر همهی سیاستها، برنامهها و اقدامات خواهد بود، در نظر بگیرد. البته در این مسیر باید توجه داشته باشیم که فرهنگ منعکسکنندهی سبک زندگی و مشترکات و تمایزات زیستبوم زندگی و روش زندگیکردن هر ملتی است. فرهنگ یک مفهوم نسبی و اجتماعی مضاف است که میتواند نسبت با یک دین بزرگ پیدا کند، مثل فرهنگ اسلامی یا فرهنگ مسیحی، یا ارزش ملی را منعکس کند، مثل فرهنگ ایرانی یا فرهنگ ترکیه یا سایر کشورهای جهان و همچنین فرهنگ به وصف خاص نیز بیان میشود، مثل فرهنگ نخبگانی یا فرهنگ مردم یا فرهنگ روشنفکری.
بدیهی است که شورایعالی انقلاب فرهنگی هم باید به فرهنگ اسلامی در سطح جهانی توجه کند و هم تلاشهایش ناظر بر فرهنگ اسلامی- انقلابی ملی باشد و هم به لایههای متنوع فرهنگهای قومی، اقلیتهای دینی، فرهنگ مردم و فرهنگ در عرصههای نخبگانی، روشنفکری و فرهنگ بسیح و ایثارگری توجه داشته باشد و البته اینها نیازمند تأمین سلامت و یکپارچگی جامعه است. نباید فراموش کنیم که ما نسبت به همهی مردم ایران مسئولیت داریم و بهعنوان حکمران مسئولیت ما ناظر بر کسانی هست که از ریل خارج میشوند و یا به هر دلیلی گرفتار گمراهی و اشتباهات عمدی و غیر عمدی میشوند.
مردمیبودن فرهنگ و مواجههی مردمی با فرهنگی یک نگاه است که از زاویهی این نگاه توجه به همهی مردم بدون طبقهبندیهای اقتصادی و سیاسی و بدون تمایز ایجادکردن حتی بین افراد و گروههای اجتماعی و سیاسی است. نگاه مردمی به فرهنگ درک واقعی از فرهنگ دارد و نوع مواجههاش با آسیبهای فرهنگی بهعنوان یک ناتوانی فرهنگی یک مواجههی تصنعی و ساختگی نیست، بلکه تلاشی خردمندانه و مسئولانه نسبت به حل مسئله و توانمندسازی اجتماعی است.
امید است در پرتو لطف و عنایات الهی و رهبری حکیمانهی رهبر معظّم انقلاب، شاهد تولد جدیدی از سیاستهای فرهنگی و علم و فناوری با رویکرد تمدنسازی و ایجاد شرایطی که منجر به حس افتخار ملی، تقویت توحید و سبک و سیرهی زندگی پیامبر گرامی اسلام، استقرار فراگیر عدالت و ارتقاء کیفیت زندگی ناظر بر تأمین نیازهای اساسی جامعه و تحکیم روابط صادقانه و صمیمانهی عاری از دروغ و نیرنگ همراه با شادابی و نشاط اجتماعی در همه آحاد جامعه باشیم.