کد خبر 1155021
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۹۹ - ۰۷:۰۰

یک تحلیلگر ارشد نظامی و سیاسی در آمریکا معتقد است موازنه نظامی میان ایران و آمریکا، به نفع ایران تغییر کرده است.

به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: آنتونی کردزمن پژوهشگر ارشد «مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی واشنگتن» در پایگاه رسانه‌ای این مرکز نوشت: هر چقدر ترور محسن فخری‌زاده مهم باشد، تنها بخشی از ماجراست. همانند ترور قاسم سلیمانی، این ترورهم تاثیر سیاسی مهمی دارد و گفت‌وگو با ایران را برای آمریکا باز هم دشوارتر می‌کند. هم‌زمان، هم ترور و هم برنامه هسته‌ای ایران را باید در یک بافت راهبردی بزرگ‌تر ارزیابی کرد. نخست باید دانست که هیچ دانشمند واحدی، بر برنامه هسته‌ای ایران اشراف ندارد. این برنامه محصول تلاش‌های جمعی است. این برنامه همچنین بر ۷۵ سال داده و اطلاعات نشت کرده هسته‌ای در دنیا متکی است.

دیگر جنبه‌های موازنه نظامی در حال تغییر هستند. در سال ۲۰۱۳، آمریکا و شرکای راهبردی‌اش، هنوز برتری قاطعی در زمینه نیروی هوایی مدرن و ظرفیت‌های هدف‌گیری دقیق در قیاس با ترکیب موشک‌ها و هواپیماهای رزمی قدیمی ایران داشتند. اما امروز، ایران نشان داده که از موشک‌های پیشرفته بالستیک و فن‌آوری موشکی کروز و نیز توانمندی طراحی کلاهک‌های متعارف (که در حمله به تأسیسات نفتی عربستان به کار رفت) برخوردار است. پیشرفت قدرت متعارف تکاوری ایران، پیامدهایی هم دارد. موشک‌های نقطه‌زن ایران به این کشور یک توانایی مهم تکاوری، برای زدن اهداف بسیار با ارزش نظامی و غیرنظامی در سراسر منطقه می‌دهد و امکان می‌دهد تا دست برتر آمریکا و اعراب در نیروی هوایی را پس بزند.

به گزارش «دیپلماسی ایرانی»، در ادامه این تحلیل آمده است: همزمان به همان اندازه مهم است که پیشرفت‌های ایران در دیگر زمینه‌های غیرهسته‌ای و غیرنظامی را در نظر داشته باشیم. اینکه واقعا آسیب‌های فشار حداکثری به اقتصاد ایران چه اندازه بوده و ایران چه پیشرفتی در عبور از تحریم‌ها و نیز در دیگر زمینه‌های امنیتی داشته است؟

امتیازات دیگر ایران: دست برتر حزب‌الله در لبنان بعنوان نیروی غالب امنیتی این کشور که به تدریج از توانایی موشکی و از جمله سامانه‌های نقطه‌زن ایرانی برخوردار شده است. سوریه به‌طور کامل در کنترل اسد درآمده که به ایران نقشی کلیدی در این کشور می‌دهد ضمن آنکه پیوندهای سوریه با حزب‌الله هم برقرار است. در عراق، آمریکا به شکل بدی زمین‌گیر شده است. به شدت نیروهایش را کاهش داده و در پی حملات نیروهای بسیج مردمی، بسیاری از جنبه‌های بالقوه مشارکت راهبردی‌اش با عراق را کنار گذاشته است. جنگ یمن هم که تا اینجا، همراه با پیروزی حوثی‌ها بوده که شریک راهبردی ایران هستند. این وضعیت، دسترسی ایران به دریای سرخ و امکان تهدید عربستان سعودی از جنوب را فراهم می‌سازد. تهدیدی که همچنین دربردارنده موشک‌های نقطه‌زن و موشک‌های متعارفی است که توانایی زدن تاسیسات نفتی و دیگر زیرساخت‌های عربستان را دارد. در افغانستان هم با عقب‌نشینی نیروهای آمریکایی در ماه مه ۲۰۲۱، حضور آمریکا در مرزهای شرقی ایران پایان می‌یابد و می‌تواند به گسترش نفوذ ایران در شانگهای بیانجامد.

واکنش‌ها به تحریم در داخل ایران هنوز هم یک فاکتور است اما نیروهای امنیت داخلی به شدت تقویت شده‌اند. صداهای آرامی که در دولت دست برتر داشتند نیز رفته رفته می‌روند تا خاموش شوند. تحریم‌ها برای ایران مشکلاتی را درست کرده‌اند، آمریکا توانمندی‌هایی هم دارد. با این همه، دلایلی برای هشدار وجود دارد: نخست، دولت بایدن نمی تواند به سادگی در رابطه با برجام به گذشته برگردد. دوم، بسیاری از جنبه‌های جاگیری آمریکا در منطقه، در چهار سال گذشته فرسوده شده است. رخدادهایی همچون ترور محسن فخری زاده، هرچند هم که مهم باشد، تنها بخشی از کل داستان به شمار می‌رود.