به گزارش مشرق به نقل از مهر، نشست نقد و بررسی رمان «سووشون» نوشته سیمین دانشور، به عنوان نهمین نشست باشگاه کتاب تهران، عصر دیروز سهشنبه 12 اردیبهشت با حضور حسین پاینده و حسین سناپور برگزار شد.
پاینده در ابتدای این نشست گفت: دانشور به دلیل شیوه متفاوت نگارشش موفق شد به جایگاهی که امروز در ادبیات ما دارد، برسد. رمز ماندگاری هر نویسنده توانا در این است که به گونهای بنویسد که هم خیلی دور از حال و هوای ادبیات روزگارش نباشد و هم چندان شبیه به ادبیاتی که رایج است، نباشد. این یک رابطه دیالکتیکی است. یعنی از یک سو باید بتوانی با علاقهمندان کتاب و ادبیات ارتباط برقرار کنی و از سوی دیگر از الگوهای موجود دور بشوی.
وی افزود: نویسنده توانا یک بندباز ماهر است، اما نویسنده ناتوان یا از این طرف بام یا از آن طرفش میافتد و دچار افراط و تفریط میشود. در این میان عدهای که رمانشان موفق نمیشود، میگویند برای دل خودمان مینویسیم که به نظرم این حرف معنی ندارد. اگر برای دل خودت مینویسی، اثرت را منتشر نکن. اما دانشور درباره سبک نوشتنش بسیار خودآگاه بود. نه فقط به این دلیل که در حوزه مطالعات ادبی تحصیل کرده بود و بعدا هم در این زمینه تدریس میکرد، بلکه به این دلیل که مدتی به کلاسهای نویسندگی خلاق دانشگاه استنفورد رفت.
دانشور در دوره اول نویسندگیاش سعی میکرد سبک خودش را پیدا کند
این منتقد ادبی گفت: شاید بتوان دوران حرفهای زندگی دانشور را در 3 دوره خلاصه کرد. دوره اول از سال 1320 تا 1331 بود که او در دوران جوانی بود و تلاش میکرد نگارش را یاد بگیرد. او در این دوره مجموعه داستان «آتش خاموش» را نوشت. دانشور در این دوران دست و پا میزند که سبک خودش را پیدا کند. این مجموعهداستانش از نظر تکنیکی بسیار نازل و از نظر مفهوم بسیار عامهپسند است. ژرفنگری و تاملبرانگیزی که بعدها در کارهای دانشور دیده شد، حاصل تغییر سبکی بود که به کل او را از این دوره اولیهاش متمایز میکند.
نویسنده کتاب «رمان پسامدرن و فیلم» ادامه داد: دوره دوم این نویسنده از سال 1331 تا 1372 است که در آن با دانشور واقعی روبرو میشویم. در این دوره، رمان «سووشون» و مجموعه داستانهای «شهری چون بهشت» و «به کی سلام کنم؟» نوشته شدند. التذاذ زیباییشناختی که خواننده با مطالعه آثار این دوره دانشور میبرد، غیر قابل مقایسه با آثار دوره اول اوست. در «شهری چون بهشت» با تکنیک متفاوتی از داستاننویسی روبرو هستیم. شخصیتها به جای این که مستقیما توصیف شوند، در موقعیتهای برملاکننده قرار میگیرند و واکنشهایشان به اندازه کافی همه چیز را میگوید. یعنی خواننده با خواندن آثار دوره دوم دانشور یک کنشگر میشود و که با شخصیتها ارتباط برقرار میکند.
دانشور از سطح پیدای فرهنگ جامعه به سطح ناپیدای آن میرود
پاینده گفت: رفتن از سطح پیدای فرهنگ به سطح ناپیدای فرهنگ که در عمق جامعه ما وجود دارد، کار بسیار ارزشمندی است که دانشور در داستانهایش انجام داده است. در این دوره است که «سووشون» با شخصیتپردازی پیچیدهاش منتشر میشود. به نظرم بعد از «بوف کور» که با شمارگان عجیب و غریبش در کشور ما تکثیر و بازتکثیر شده، «سووشون» قرار میگیرد و اگر بخواهیم 3 رمان ماندگار دوران معاصر ادبیاتمان را برشماریم، باید به «بوف کور»، «سووشون» و «شازده احتجاب» اشاره کنیم. دوره سوم نویسندگی دانشور، از سال 1372 تا 1386 است که دو رمان «جزیره سرگردانی» و «ساربان سرگردان» و دو مجموعه داستان «از پرندههای مهاجر بپرس» و «انتخاب» در این سالها منتشر شدند.
مولف کتاب «گفتمان نقد: مقالاتی در نقد ادبی» ادامه داد: دانشور در این دوره پا را از تجربیات پیشینش فراتر میگذارد و تا حدی وارد محدوده پست مدرنیسم میشود. او در این دوره به وجودشناسی بیشتر از معرفتشناسی اهمیت میدهد که این ویژگیهای نویسندگان پست مدرن است. دانشور در دوره ابتدایی نویسندگیاش، رئالیست بود. در دوره دیگر وارد حیطه مدرنیسم شد و در آخرین دوره نویسندگیاش، گامهایی به سوی پسامدرنیسم برداشت. بررسی چند داستان از مجموعه داستانهای دوره سومش، نشان میدهد که دانشور مرتبا در حال تجربه کردن است. ویژگی دانشور پویایی مستمر اوست. او نویسنده بسیار دینامیکی است و دائم میخواهد بیاموزد. شاید هم دلیل این که توانسته با چند نسل ارتباط برقرار کند، همین باشد.
نویسندهای که نتواند متحول شود، مورد اغماض جامعه ادبی قرار میگیرد
وی در ادامه گفت: دانشور در زمان نوجوانی من، نویسنده محبوب نسل جوان آن روز بود. اگر نویسندهای نتواند این قابلیت یعنی متحول شدن را در خودش بپروراند، آرام آرام مورد اغماض جامعه ادبیاش قرار میگیرد. دانشور مانند شهرزاد قصهگوست که دائما باید قصه بگوید تا زنده بماند. ماندگاری یعنی توانایی در قصه گفتن. اما اگر بخواهیم به «سووشون» بپردازیم. دانشور با اشرافی که به ادبیات و هنر ایران داشت، توانست برخی موضوعات، تکنیکها و شیوههای نگارش را که در ادبیات کهن ایران وجود داشت، آنچنان در خود درونی کند که بعدا آن را با رمان پیوند بدهد. چون در زمان او نه تنها مفهوم رمان که مفهوم داستان کوتاه هم نهادینه نشده بود. دو کارکرد دانشور در این زمینه، یکی استفاده از برائت استهلال در شعر فارسی و دیگری استفاده از نقاشی به شیوه مینیاتور است.
پاینده گفت: مقصود از برائت استهلال، آماده کردن خواننده برای آنچه از پی خواهد آمد، است. یعنی تمهیداتی فراهم شود تا مخاطب آماده پذیرش جهان تخیلی که نویسنده میآفریند، شود. در مینیاتور هم همهچیز در ابعاد کوچک فشرده میشود اما چیزی از هنر کم ندارد و یک نوع ایجاز در آن به چشم میخورد. این دو حرکت، دقیقا همانکارهایی هستند که دانشور با اتکا به گذشته انجام میدهد. دلیل این که او به خوبی از این دو فن استفاده میکند، این است که ملکه ذهنش شدهاند.
این منتقد ادبی در بخشی از سخنانش گفت: بارها گفتهام که یک خطری که کارگاههای داستاننویسی که البته من به آنها کارگاه نویسندگی خلاق میگویم، این است که اشخاص فکر میکنند با یاد گرفتن تکنیک، اراده پیدا میکنند که بنویسند. یک بار به کارگاه داستاننویسی گلشیری رفتم و در زیرزمین آن مکان تعداد زیادی کتاب دیدم که برای گلشیری بود. ببینید، این نویسنده خوب، خواننده خوبی هم هست.
دانشور مانند طراحی حسابگر تک تک جملاتش را میسنجد
در ادامه این جلسه پاینده، صحنه آغازین رمان «سووشون» را از نظر دو فن برائت استهلال و مینیاتوری عمل کردن بررسی کرد. وی گفت: دانشور مانند یک طراح حسابگر، تک تک جملات را میسنجد و به گونهای آنها را میچیند که در آینده رمانش کاربرد دارند. این رمان دانشور با این که خیلیها به او آفرین گفتند، تا به امروز درست فهمیده نشده است.
پاینده گفت: دو نشانه از انسانهای بیسواد داریم. اول این که مدام از پست مدرنیسم سخن میگویند و دوم این که از نقد ساختاری دم میزنند. اگر فردی گفت میخواهم یک اثر را نقد ساختاری کنم، بدانید بیسواد است چون نقد ساختاری بیمعنی است. درباره پست مدرنیسم هم فکر نکنید خیلی موضوع با اهمیت یا بیاهمیتی است.
نویسنده کتاب «داستان کوتاه در ایران» در پایان گفت: اگر امروز رمان در کشورمان به یک ژانر پرطرفدار شده است، مدیون دانشور و «سووشون» هستیم. متاسفانه برخی از نویسندگان جوان ما، ادبیات کلاسیک نمیخوانند. میخواهم در این جلسه به این دوستان بگویم از گلشیری یاد بگیرید. این نویسنده درباره سعدی کتاب دارد و آثارش را نقد و بررسی کرده است.
حسین پاینده در جلسه نقد و بررسی رمان «سووشون» گفت: نویسنده توانا یک بندباز ماهر است، اما نویسنده ناتوان یا از این طرف بام یا از آن طرفش میافتد و دچار افراط و تفریط میشود.